مرحله اول طرح با موفقيت اجراء شد. تعداد زيادي اسير گرفتيم. طرح مرحله يكم بسيار دقيق و حساب شده بود و برآوردهاي كافي انجام گرفته بود. تيپ ما در روز اول حمله فقط 8 نفر شهيد و مجروح داشت. ولي بعد با پاتك دشمن مواجه شديم. در نتيجه مرحله دوم تك اجراء نشد و مجبور به عقبنشيني شديم و اگر عقبنشيني نميكرديم همه لشكر محاصره ميشد و از بين ميرفت. هنگام عقبنشيني به جنوب جلاليه آمديم سمت چپ را آب گرفته بود در نتيجه عرض منطقه كم بود و سمت راست نيز به رودخانه نيسان متكي بود. لذا منطقه براي پدافند مناسب بود و يكي از علل عقبنشيني اين بود كه در منطقه جنوب كرخه عرض جبهه زياد بود و با واحدهاي موجود نميتوانستيم جلو پاتك دشمن را بگيريم.
اما با عقبنشيني به جنوب جاده حميديه سوسنگرد، لشكر توانست حداقل سوسنگرد را از خطر قطعي نجات دهد. يكي از علل ديگر عدم موفقيت، كم تجربگي ما بود زيرا تا آن موقع لشكر حملهاي اجراء نكرده بود و ما دشمن را ضعيف به حساب ميآورديم . تا 15 دي ماه هيچ عمليات آفندي موفقيتآميز اجراء نشده بود. گرچه لشكر 21 در غرب دزفول حمله كرد، ولي ناموفق شد. دشمن پاتك مهمي كرد و ما بايستي به پاتك احتمالي دشمن بيشتر توجه ميكرديم. البته ما قصد تصرف پادگان حميد را داشتيم، لذا پاتك دشمن را به آن هدف منظور كرده بوديم. اما شرايطي كه پيش آمد دشمن به ما اجازه ادامه پيشروي را نداد و نيروهاي ما در محلي كه متوقف شده بودند، آرايش پدافندي مناسب نگرفته بودند. احتياط لشكر در اين عمليات هيچ كمكي نتوانست بكند. همآهنگي برادران پاسداران با نيروهاي ارتشي چندان خوب نبود و تقريباً پاسداران مستقل عمل كردند و لشكر در جريان كامل فعاليت آنها نبود.
6- برادر غلاموند جمعي سپاه پاسداران دزفول
ما به صورت دو گردان 150 نفري در عمليات شركت كرديم كه فرمانده يك گردان برادر كلاهكج بود و ما در منطقه يكي از گردانهاي ارتش مستقر شديم. حمله ساعت 1000 شروع شد، آن گردان جزو تيپ قزوين بود (تيپ 1) افراد بسيار مؤمني داشت كه به ما روحيه ميدادند.
تا ساعت 5 بعدازظهر حدود 22 كيلومتر پيشروي كرديم 800 نفر اسير گرفتيم تلفات خيلي كم بود، فقط دو تانك از دست داده بوديم. با شروع شب متوقف شديم. فردا صبح منتظر ادامه پيشروي بوديم كه شنيده شد نيروهاي عراقي حمله ميكنند و مهمات ما در حال تمام شدن است. ساعت 3 بود كه گفتند دشمن حمله كرده، علت اين بود كه تيپ 2 دزفول كه مسئول پهلوي راست بود وارد عمل نشد. حمله دشمن بسيار شديد بود هواپيماهاي دشمن مدام حمله ميكردند. گفتند يك خيز عقبتر بياييد و در کرخهکور دفاع كنيد. همين عقب آمدن سبب نابساماني شد از 150 نفر عده ما حدود 60 نفر شهيد شدند كه يكي برادر محمد شمخاني بود كه مرد شجاعي بود.
7- سروان سليماني
از ضعفهاي ما ناهماهنگ بودن فرماندهان بود و قاطعيت نيز ضعيف بود. همكاري با سپاه در ردههاي بالا انجام گرفته بود، ولي در رده گردان وجود نداشت. حتي هنگامي كه علمالهدي با گروهي براي شناسايي رفته بود، فرمانده يكي از گردانها از انجام مأموريت او جلوگيري كرده بود. همكاري تانك و پياده وجود نداشت. قسمتي در خط جلو پيشروي ميكردند، حالت جنگي داشتند، ولي بقيه مثل اين كه راهپيمايي انجام ميدادند.
در آغاز حمله گفته شد كه آتش سلاح تیپ3بر روي عناصر تيپ1 روانه ميشود. يكي از ضعفها، غرور بيجا بود كه بدون رعايت تأمين جلو ميرفتند و تصور ميكردند دشمن امكان عكسالعمل ندارد. وسايل مهندسي همراه لشكر نبود. لذا هنگامي كه متوقف شديم سنگر تهيه نشد، اگر وسايل هم بود، جلو نيامد.
هنگامي كه دشمن حمله متقابل كرد، آرايش نيروهاي ما مناسب نبود و نتوانستيم خودمان را از اثرات آتش دشمن محافظت كنيم، توپخانهها به جلو آمده بودند. بعد از حمله متقابل دشمن، مجبور به عقبنشيني شدند تا تغيير موضع بدهند. اين عمل توپخانه سبب سوءتفاهم بقيه شد و تانكها هم شروع به عقبنشيني كردند كه تا جاده حميديه عقب رفتند و ردههاي بالا مجبور شدند با خودروهاي تانكبر جاده را ببندند تا تانكها نتوانند عقب بروند.
پشتيباني هوايي ما كافي نبود، در حالي كه هواپيماهاي دشمن مدام در منطقه بودند. به علت نامناسب بودن موضع پدافندي ما، دشمن موفق شد اكثر خودروهاي ما را منهدم كند. اتهامي كه به فرماندهان ارتشي وارد ميكنند كه هنگام عقبنشيني افراد سپاه را آگاه نكردند، اصلاً درست نيست. زيرا وضع چنان پيچيده شده بود كه كسي به كسي نبود و اصلاً نمیدانست افراد سپاه كجا هستند تا با آنها ارتباط بگيرند.
8- محمود رحيمي نجفآبادي روحاني داوطلب
ساعت 0600 گفتند امروز حمله است. من با افراد سپاه اهواز و هويزه بودم كه علمالهدي و حسين قدوسي هم در آن واحد بودند. بعد از شروع حمله پيشروي درخشان بود. قبل از ظهر تعداد زيادي از افراد دشمن اسير شدند.
در شب اشتباهي رخ داد كه به علت بيتجربگي بود. به محض توقف گفتند؛ سنگر بكنيد و موضع دفاعي آماده كنيد. اما به اين وضع توجهي نشد و با وجود اين كه چند دستگاه لودر همراه بود، از آنها استفاده نشد. زيرا گفتند فردا صبح حمله ميكنيم و احتياجي به كندن سنگر نداريم. در حالي كه همان شب لودرهاي دشمن با چراغ روشن كار ميكردند و در مسافت حدود 3 كيلومتري نزديك جفير بودند، ولي تانكهاي ما در دشت باز قرار داشتند. بعد از حمله دشمن وضعيت نيروهاي ما به هم ريخت. جابجاييهايي كه براي تغيير گسترش انجام گرفت، سوء تفاهم ايجاد كرد و عقبنشيني تلقي شد.
دشمن در حال پيشروي بود. آقاي كرمي گفت افراد را جمع كنيم. علمالهدي به آقاي كرمي گفت: كجا برويم؟!. آقاي كرمي گفت: عقبنشيني كنيم. علمالهدي گفت خيانت است! و كرمي گفت: در حالي كه ارتش عقبنشيني ميكند ما هم بايد عقب برويم. حتي بين آنها حرفهاي تند ردوبدل شد. در حالي كه دشمن ميآمد، تعدادي از وسايل تیپ3به شمال کرخهکور عقبنشيني كردند. دشمن اطراف هويزه را نيز به زير آتش گرفت. ما به نزديكي هويزه برگشته بوديم كه متوجه تانكهاي دشمن در آنجا شديم. در هويزه اسباب و وسايل را جمع كرديم و در جاده هويزه در حركت بوديم كه شاهد وضع نامرتب وسايل ارتش خودمان شديم. اين حركت در شب بود، وضع خطرناك بود، ما به ابوحميظه رسيديم. بالاخره نيروها به همان مواضعي كه قبلاً تيپ 2 دزفول براي پدافند تهيه كرده بود عقبنشيني كردند.
9- سرهنگ زرهی مهدی رادفر معاون فرماندهي تيپ1 زرهي
در نيمه شب قبل از حمله، فرمانده تيپ از روي نفربر پرت شد و سرش آسيب ديد و به بيمارستان اعزام شد، لذا من فرماندهي تيپ1 را به عهده گرفتم. طبق طرح، حمله در ساعت 1000 روز 15 دي ماه شروع شد. تيپ در دو محور حمله ميكرد، ابتدا با دشمن تماس نداشتيم و پيشروي براي اخذ تماس ميكرديم. نظر به اين كه گردانهاي تيپ1 از جنوب کرخهکور پيشروي ميكردند، اولين گردان در خط مقدم به موضع توپخانه دشمن رسيد و تیپ3 نيز از شمال کرخهکور به سمت جنوب شرقي پيشروي مينمود. لذا دشمن از دو طرف در محاصره قرار گرفت و مرحله يكم عمليات كه تأمين كرانه نهر کرخهکور بود به سادگي انجام گرديد. اين مرحله تا ساعت 1400 خاتمه يافت و لشكر دستور داد؛ متوقف شويم و آماده براي ادامه حمله بنا به دستور باشيم.
در ساعت 1600 اولين پاتك دشمن در جناح راست (جنوب) تيپ ما اجراء شد. ولي آنرا دفع كرديم و در همان حمله 14 دستگاه از تانكهاي دشمن را زديم و دشمن عقبنشيني كرد و ما هم دفاع دورادور گرفتيم. فاصله توپخانهها با گردانهاي رزمي زياد بود، لذا آنرا جلوتر برديم. در هنگام شب خبر دادند كه تعدادي نور چراغ از دور مشاهده ميشود كه از طرف جوفيربود. در ساعت 0400 روز دوم (16 دي ماه) آتش توپخانه دشمن به منطقه عقب ما اجراء شد كه تا ساعت 1000 ادامه يافت. لشكر دستور آماده باش براي حركت داد تا حمله را ادامه دهيم. ولي در همين موقع حمله متقابل شديد دشمن شروع شد كه تا ساعت 4000 بعدازظهر به شدت ادامه داشت و ما مجبور شديم در همان مواضع كه متوقف بوديم دفاع كنيم. لذا دفاع تعجيلي بود و فرصت آرايش مواضع دفاعي را نداشتيم. دشمن در چهار ستون به ما حمله كرد، چون ما موضع دفاعي مناسب نداشتيم، دشمن تعداد زيادي از تانكهاي ما را منهدم كرد و از سمت غرب ما در تهديد محاصره قرار گرفتيم و به كرانه جنوب کرخهکور عقبنشيني كرديم. از تيپ 2 دزفول براي تأمين سمت غرب و عقب استفاده نشد.
يك مشكل، همكاري با برادران سپاه بود. آنها پياده بودند، خودرو نداشتند، تجهيزات كافي نداشتند. ولي توان رزمي آنان بسيار خوب بود. اما به علت عدم ارتباط، امكان برقراري همآهنگي بسيار كم بود. لذا هنگامي كه عناصر تيپ عقبنشيني كرد، گفتند كه افراد سپاه نيز با آنها عقب آمدهاند. ولي تعداد آنان در روز دوم خيلي كم بود. البته آنها آماري به ما نداده بودند كه چند نفر بودند و چند نفر تلفات دادهاند. مسئله حساس كه به علت نداشتن تجربه كافي مورد توجه كامل قرار نگرفته بود، باز بودن منطقه و امكان ايجاد تهديد متقابل از طرف دشمن و اقدامات تأميني براي رفع تهديدات بود. به همين علت هنگامي كه تهديد جدي دشمن آغاز شد، نيروهاي ما آمادگي لازم را براي مقابله با آن نداشتند.
10- برادر حسين كلاهكج
من تا روز 13 دي ماه سال 1359 مسئول عمليات سپاه سوسنگرد بودم. به من اطلاع دادند؛ لشكر قزوين طرح بزرگي را در منطقه کرخهکور اجراء خواهد كرد. در روز 14 دي ماه يك عده 150 نفري به من دادند كه همراه يك گردان ارتشي در عمليات شركت كنيم 50 نفر از افراد گردان 150 نفري از افراد سپاه اهواز بودند. صبح روز 14 دي ماه با سرگرد سليمي به منطقه رفتيم و شناسايي كرديم. سرگرد هنگام مراجعت گفت، طرح بسيار خوبي است و ما ميتوانيم دشمن را محاصره كنيم بعد به طرف مرز برويم و سرنوشت جنگ را در اين منطقه به نفع خود تغيير دهيم.
قرار شد همراه هر گروهان يك دسته پاسدار باشد و به صورت پياده عمل كند. فاصله هويزه تا سعدون حمودي كه اولين هدف بود حدود 20 كيلومتر بود. ما در كنار تانكها به صورت پياده بايد اين مسافت را طي ميكرديم در حالي كه پيادههاي ارتش سوار بر نفربر بودند و ما براي 150 نفر، فقط سه دستگاه خودرو داشتيم. گردان سرگرد سليمي گردان جلودار بود كه ابتدا به جاده جفير رسيد و محور تداركاتي نيروهاي دشمن را قطع كرد، تا ساعت 1400 اولين مرحله حمله با موفقيت اجراء شد، در حالي كه تلفات و ضايعات ما بسيار كم بود. قرار بود تيپ 2 زرهي دزفول تأمين سمت راست (غرب) را برقرار سازد، ولي نيامد.
ما شب را در آبادي فردوس گذرانديم و صبح روز بعد پيش فرمانده گردان رفتيم تا درباره ادامه طرح همآهنگي كنيم. ما در جريان امر متوجه شديم؛ عمق منطقه حمله خيلي زياد است و پيادهها بدون داشتن خودرو نميتوانند اين مسافت را طي كنند. لذا افراد سپاه سوسنگرد را به سوسنگرد برگردانديم فقط 50 نفر افراد پاسدار اهواز و سه دستگاه خودرو را نگه داشتيم، در صورتي كه برادر غلامپور گفت: اگر خودرو گرفتيد دوباره برگرديد و با هم كارمان را ادامه دهيم. وضع گردان تانك در توقف بسيار بد بود، آنها هيچ موضع پدافندي نداشتند و بسيار آسيبپذير بودند، اگر دشمن تك كوچكي اجراء ميكرد، ميتوانست تلفات سنگيني به آنان وارد سازد.
بالاخره پاتك دشمن آغاز شد ولي تانكها چون حفاظ نداشتند در زمين باز در مقابل دشمن قرار گرفتند و دشمن به سادگي تانكها را يكي يكي ميزد و ايجاد وحشت ميكرد، اين تلفات سنگين سبب عقبنشيني گرديد.
11- سرهنگ دوم عمرانلو رئيس ركن سوم لشكر 16 زرهي
براي حمله ابتدا قرار بود لشكر 16 زرهي به کرخهکور حمله كند و لشكر 92 زرهي نيز از جبهه نورد تظاهر به حمله نمايد. بنابراين مرحله اول تا کرخهکور بود و در مرحله دوم، حمله تا پادگان حميد ادامه مييافت. از دشمن اطلاعات كافي نداشتيم، اطلاعات فقط محدود به اطلاعاتي بود كه از رده بالا ابلاغ ميشد. ما نمیدانستيم واحدهاي تقويتي و احتياط دشمن چه مقدار و در كجا هستند. فقط میدانستيم دو تيپ دشمن در جلوي ما است و از تيپ سوم آن خبر نداشتيم. اصرار به اجرای سريع حمله بود كه بايستي دشمن از منطقه کرخهکور عقب رانده ميشد.
ساعت حمله 24 ساعت قبل به تيپها ابلاغ شد، غافلگيري نسبتاً خوب بود. من به همراه فرمانده لشكر با تيپ1 بودم. حدود 5/1 ساعت بعد از شروع حمله، تیپ3گزارش داد، از سمت راست (شرق) به تیپ3حمله شده است. يك گردان از عناصر دشمن در شمال کرخهکور باقي مانده بود كه ميخواست عملي انجام دهد، ولي موفق نشد. تیپ3به کرخهکور رسيد و در ساعت 1400 موضع توپخانه دشمن به تصرف تيپ1 ما درآمد و نيروهاي دشمن در اين منطقه به كلي منهدم شدند.
در اين نبرد، اولين بار بود لشكر 16 زرهي در جنگ منظم شركت ميكرد و مسائل جنگ چندان براي فرماندهان روشن نبود. ما تصور نميكرديم آنقدر اسير بگيريم، راه فرار دشمن بسته شد، زيرا تيپ1 از سمت جنوب شرق مواضع دشمن را محاصره كرد.
صبح روز 16 دي ماه، دشمن به تيپ1 پاتك كرد. ما بيتجربه بوديم و از اهميت خاكريز آگاه نبوديم. چند دستگاه بلدوزر همچنان غيرفعال مانده بودند، تعدادي سنگر تهيه شده بود، ولي كافي نبود و عناصر لشكر كاملاً باز شده بودند. تا ساعت 1000 روز 16 دي ماه كه دشمن پاتك كرد، دستور ادامه پيشروي داده نشده بود و دستور اين بود كه دفاع دورادور بگيرند. تیپ1با دشمن درگير شد، در ساعت 4 بعدازظهر فرمانده تیپ1اجازه خواست يك خيز عقبنشيني كند و در كرانه کرخهکور مستقر شود. عناصر تیپ3نيز در جنوب کرخهکور بود. نبرد تا ساعت 2000 ادامه داشت و شب تخفيف پيدا كرد و در روز 17 دي ماه از نو آغاز شد كه بسيار شديد بود. ما نياز به وسائل مهندسي داشتيم ولي در آن هنگام نبرد استفاده از آن چندان ساده نبود.
درگيري شديد در روز 18 دي ماه نيز ادامه يافت.
تيپ 2 لشكر 92 زرهي در روز 17 دي ماه به سمت جنوب حركت كرد و در خط دو تيپ لشكر 16 زرهي قرار گرفت. لشكر به مقاومت ادامه ميداد، اما در تنگناي سختي قرار داشت. بالاخره با كسب دستور از رئيس جمهور و تيمسار فلاحي عقبنشيني كرد.
قرار بود سپاه پاسداران كرانه رودخانه نيسان و غرب هويزه را تأمين كند و گروه دكتر چمران سمت چپ لشكر را در روستاهاي كوهه و فرسيه تأمين نمايد. در حمله کرخهکور عملاً سپاه زير امر لشكر نبود و اصولاً همآهنگي بين ارتش و سپاه بسيار ضعيف بود.
12- سرهنگ دوم اكبر رضايي فرمانده گردان 224 تيپ زرهي
اطلاعات اوليه ما بسيار ضعيف بود. در روز اول، پيشروي ما بسيار خوب بود. ما به سرعت شمال کرخهکور را پاك كرديم و تا 3 كيلومتري جنوب آن پيشروي نموديم و تعداد زيادي از افراد دشمن اسير شده و مقدار زيادي وسايل سنگين به غنيمت گرفته شد. اولين حملهاي بود كه عناصر لشكر 16 زرهي شركت ميكرد، لذا شور و شوق در همه افراد بود و روحيه بسيار خوب بود. در ساعت 1130 از کرخهکور عبور كرديم. در هنگام شب تعداد زيادي خودرو با چراغ روشن در منطقه اشغالي دشمن مشاهده شد. ما فكر كرديم از پادگان حميد عقبنشيني ميكنند، زيرا اطلاعي از دشمن نداشتيم، در حالي كه آنها به طرف ما ميآمدند. توپخانه ما هم آتش نميكرد. فرماندهان توپخانه ميگفتند: موضع آنها كشف ميشود. صبح روز 16 دي ماه تیپ1با دشمن درگير شد.
در روز حمله، ما 9 دستگاه تانك از دست داديم. در روز 17 دي ماه تعداد 8 دستگاه تانك از واحد من به تیپ1واگذار شد. ولي وقتي كه تانكهاي ما به منطقه تیپ1رسيدند آن تيپ عقبنشيني كرد، لذا تانكهاي ما نيز به گردان مربوط برگشتند. علت اصلي انهدام تانكهاي ما، آماده نكردن سنگر بود.
13- برادر حسن صافي از سپاه پاسداران هويزه
در عمليات هويزه فرمانده ما علمالهدي بود كه فردي بسيار شايسته بود. شبي حدود ساعت 1200 شب به ما گفت كه تعداد ما بسيار كم است و بايد به سوسنگرد برگرديم. لذا ما ابتدا به سوسنگرد به كنار رودخانه مالكيه رفتيم و براي اجرای عمليات به هويزه برگشتيم و در خط مقدم جبهه مستقر شديم. هنگامي كه حمله شروع شد، افراد سپاه به دشمن حمله كردند، دشمن ضربت سختي خورد، عدهاي فرار كردند و عدهاي اسير شدند. پيشروي تا ساعت 1200 ادامه يافت و چند روستا از وجود دشمن پاكسازي شدند.
در موقع پيشروي به پلي رسيديم كه با استفاده از لولههاي بزرگ در کرخهکور برقرار كرده بودند، اين پل را تصرف كرديم. در همين موقع يك تانك دشمن در حال فرار به پل رسيد، آن را گرفتيم و عدهاي آنرا به هويزه بردند. بعد نماز خوانديم، دوباره پيشروي كرديم، بعدازظهر پيشروي متوقف شد. گروهي از افراد سپاه به هويزه برگشتند. صبح زود و دوباره به خط مقدم برگشتيم و در موضع خودمان مستقر شديم. ولي از ساعت 0800 آتش شديد بر روي ما روانه شد. هواپيماهاي دشمن حمله كردند، تانكهاي ما نميتوانستند آتش متقابل اجراء كنند. حدود ساعت 1200 دوباره پيشروي كرديم، ولي هنوز كمتر از 500 متر جلو نرفته بوديم كه دستور عقبنشيني دادند و افراد سپاه عقبنشيني كردند. اما وقتي كه به عقب ميآمديم، ديديم نيرويي باقي نمانده است. به فرمانده گفتيم برنامه اين طور شده چه دستور ميدهي؟ گفت: شهيد شويم بهتر است تا اسير شويم. لذا تعدادي از افراد به جلو رفتند ولي بعد عقبنشيني كردند. تعدادي شهيد شدند كه از جمله علمالهدي بود كه به همراه پسر آيتالله قدوسي با هم به تانكهاي دشمن حمله كردند و بالاخره شهيد شدند و بقيه عقبنشيني كردند.
14- سرهنگ زرهي ستاد امرالله شهبازی فرمانده تيپ 2 لشكر 92 زرهي
تيپ 2 لشكر 92 زرهي بعد از عمليات آزادسازي سوسنگرد، در جنوب جاده حميديه سوسنگرد دفاع ميكرد و محور اهواز حميديه سوسنگرد را تأمين مينمود. در اوايل دي ماه 1359 عناصري از لشكر 16 زرهي به منطقه سوسنگرد آمدند و معلوم شد؛ يك طرح آفندي براي اين منطقه نبرد طرحريزي ميشود كه تيپ 2 زرهي اطلاعات در دسترس را درباره وضعيت دشمن و زمين كه در اين منطقه وجود داشت، در اختيار افسران لشكر 16 قرار داد. عمليات طرحريزي انجام شد و طبق دستور، حمله از ساعت 1000 روز 15 دي ماه آغاز گرديد. در اين عمليات مأموريت تيپ 2 لشكر 92، پدافند در منطقه موجود و بنا به دستور تأمين جناح راست (غرب) لشكر 16 زرهي در منطقه هويزه جفير بود.
در آغاز حمله، تیپ3لشكر 16 زرهي كه در شمال کرخهکور حمله كرد، موفق شد سريعاً به هدف خود برسد. حمله عناصر تیپ3زرهي به مركز آرايش دفاعي دشمن هدايت گرديد. لذا نيروهاي دشمن در منطقه هدف اين تيپ، به 3 قسمت تجزيه شدند و متلاشي گرديدند و تلفات و خسارات زيادي به عناصر دشمن وارد شد اما هنگامي كه تیپ3به پيشروي ادامه داد، از دو پهلو مورد حمله دشمن قرار گرفت. فرمانده لشكر 16 زرهي به تیپ1زرهي كه در شرق هويزه گسترش داشت، دستور داد سريعاً پيشروي كند و با تیپ3زرهي الحاق حاصل كند و جناح غربي آن تيپ را بپوشاند. اما تهديد از سمت چپ براي تیپ3زرهي خطرناك بود. لذا به دستور فرمانده لشكر 16 زرهي، گروه رزمي 256 تانك تيپ 2 لشكر 92 به آن قسمت از جبهه نبرد اعزام شد و تهديد دشمن دفع گرديد و نيروهاي دشمن به جنوب کرخهکور عقب رانده شدند و تیپ3زرهي به پيشروي ادامه داد. اما بار ديگر از پهلوي چپ (شرق) مورد حمله دشمن قرار گرفت و درخواست كمك كرد و از تيپ 2 لشكر 92 زرهي يك گروهان مكانيزه ديگر به كمك آن تيپ اعزام شد.
حمله روز 15 دي ماه با موفقيت اجراء شد و حدود 700 تا 800 نفر اسير از دشمن گرفته شد. اما تیپ3لشكر 16 زرهي نيز آسيب ديد و ديگر آن تيپ نبود كه بتواند در روزهاي بعد به حمله خود ادامه دهد.
در روز 16 دي ماه قرار بود، تیپ1لشكر 16 زرهي از جنوب شرقي کرخهکور به سمت شرق حمله كند و با تیپ3كه در جنوب کرخهکور مستقر بود، الحاق حاصل نمايد. عناصرباقي مانده تيپ 2 لشكر 92 كه گردان 207 تانك و 105 مكانيزه بود، به هويزه تغيير مكان كرد تا مأموريت پوشش جناح غربي لشكر را بر عهده بگيرد. گردان 256 تانك زير امر تیپ3زرهي بود. لشكر دستور داد اين گردان تا ساعت 1300 روز 16 دي ماه به هويزه تغيير مكان كند و در اختيار تيپ 2 قرار گيرد.
از ساعات اول روز 16 دي ماه، تیپ1لشكر 16 با دشمن درگير شد. نبرد سختي آغاز شد و تیپ1در وضعيت وخيمي قرار گرفت. لشكر به تيپ 2 دزفول دستور داد حدود 10 دستگاه تانك در اختيار تیپ1قرار دهد. اما وضع بدتر شد و لشكر به تيپ 2 دستور داد با كليه استعداد خود به كمك تیپ1برود. نظر به اين كه وضعيت تیپ1لحظه به لحظه بحراني ميشد، لشكر به اين تيپ دستور داد يك خيز به عقب بيايد. به محض اين كه اين عقبنشيني آغاز شد، آرايش رزمي تيپ به هم ريخت و عناصرتيپ با بينظمي منطقه نبرد را ترك كردند.
تيپ 2 دزفول تا 5 كيلومتري شرق هويزه پيشروي كرد، ولي نتوانست با تیپ1تماس و همآهنگي برقرار كند.تيپ 2 دزفول نيز با دشمن درگير شد، ولي در بعدازظهر روز 16 دي ماه با شروع تاريكي وضع آرامتر شد و تيپ توانست تا حدودي مواضع پدافندي براي عناصر خود تهيه نمايد.
در روز 17 دي ماه، درگيري مجدد تيپ 2 با دشمن آغاز شد. تيپ 2 سرسختانه مقاومت ميكرد و عناصر تیپ1نيز به مواضع قبلي برگردانده شده بودند. اين تيپ با مشكلاتي توانست مواضع خود را حفظ كند. اما فشار دشمن متوجه تيپ 2 در سمت شرقي جبهه نبرد گرديد و با وجود تمام تلاشهايي كه از نظر دادن تقدم پشتيبانيهاي هوايي و توپخانه به عمل آمد، فشار دشمن كمتر نشد و دشمن توانست تلفات سنگيني به تيپ 2 وارد سازد. فرمانده تيپ درخواست كرد، اجازه عقبنشيني به او داده شود كه مورد موافقت لشكر قرار نگرفت.
در اين لحظه سخت میدان نبرد، دشمن مدام نيروهاي تازه نفس وارد میدان كارزار ميكرد در حالي كه توان نيروهاي ما ساعت به ساعت تحليل ميرفت، به ويژه در تیپ3قدرت مقاومت باقي نمانده بود و عملاً عناصر آن تيپ به شمال کرخهکور عقب رانده شده بودند. در اين گيرودار، يك تهديد ديگر دشمن از سمت غرب ايجاد شد كه به گردان 148 پياده دستور داده شد، مانع عبور دشمن از نهر نيسان گردد. در روز 18 دي ماه حمله دشمن ادامه يافت كه با پشتيباني فوقالعاده هوايي همراه بود.
در اثر اين حملات، تلفات سنگيني به عناصر لشكر 16 زرهي وارد شد. ولي وضع تيپ 2 دزفول بهتر بود. زيرا عناصر اين تيپ با تجربياتي كه در نبردهاي قبلي به دست آورده بودند، به محض توقف در هر محلي فوراً سنگر و جانپناه تهيه ميكردند. (توضيح اين كه متأسفانه عناصر لشكر 16 زرهي به علت بيتجربگي در جنگ در بيابان به اين امر حياتي آشنايي چنداني نداشتند و آنرا اجراء نميكردند.)
گرچه با وارد عمل شدن تيپ 2 دزفول و درگير كردن قسمتي از نيروهاي دشمن، فشار بر تیپ1لشكر 16 كم شد، ولي وضعيت كلي اين تيپ بدتر از آن بود كه بتواند به مقاومت ادامه دهد و جناح شرقي تيپ 2 دزفول را نيز بپوشاند. در اين حالت تهديد ديگري از سمت راست (غرب) براي تيپ 2 دزفول ايجاد شد و اطلاع رسيد كه يك واحد زرهي دشمن از جفير به سمت شمال غربي حركت كرده است. برآوردگرديد اين واحد دشمن مأموريت دارد از سمت غرب و عقب به تيپ 2 ضربت بزند، يا اصولاً تمام عناصر رزمنده را از سمت غرب محاصره نمايد. وضع به نقطه اوج بحراني رسيده بود. من (فرمانده تيپ 2) به فرمانده لشكر 16 پيشنهاد كردم؛ فوراً يك جلسه مشورتي تشكيل شود كه مورد موافقت قرار گرفت.
جلسه تشكيل شد و همآهنگي گرديد كه عناصر لشكر به مواضع پدافندي قبلي در جنوب جاده حميديه سوسنگرد عقبنشيني كنند كه تيپ 2 در شرق سوسنگرد مواضع پدافندي را اشغال و شهر سوسنگرد را نگه دارد. عقبنشيني عناصر تيپ 2 از ساعت 1800 روز 18 دي ماه آغاز شد و بعد از تخليه هويزه، يك واحد زرهي دشمن با چراغ روشن به هويزه نزديك گرديد كه به نظر ميرسيد، مأموريت اين واحد دشمن قطع محور سوسنگرد هويزه و بستن راه عقبنشيني نيروهاي ما بود كه خوشبختانه هنگامي نيروي دشمن به هويزه رسيد كه تمام عناصر ما به مواضع پيشبيني شده عقبنشيني كرده بودند، لذا از بروز يك حادثه بسيار خطرناك جلوگيري شد.
بالاخره مواضع قبلي پدافندي اشغال و تحكيم گرديد. تيپ 1 و 2 زرهي در آرايش خط در جنوب جاده حميديه سوسنگرد مستقر شدند. بعد از مدتي با احداث سد خاكي در رودخانه كرخه و جاري كردن آب رودخانه به دشت بين حميديه سوسنگرد قسمتي از منطقه را آب فرا گرفت و غير قابل عبور گرديد. در اين زمان تيپ 2 لشكر 92 زرهي از زير امر لشكر 16 زرهي خارج شد و به تپههاي شمال فولي آباد در شمال غربي اهواز تغيير مكان كرد و احتياط لشكر 92 زرهي را تشكيل داد.
انتهای مطلب