مردی به ازای شرف
به تُردی شاخة انجیر
صخرهای زیر آب؛
صلابت آرام مستتر
خشونت در بازوانش به استراحت مینشست
تا راستتر بایستد
دستهای نوازشش گربهها را پلنگی میآموخت
با چشمانی صبور و سمور
تندیس «عمل» و «امل»
و چون تندیس، آرام
بیادّعا چون باران؛
به سادگی آب از ناودان هر دل، جاری
و شاهین، بر برج بیداری،
با پرواز و نگاه کبوتران
***
میان بسته، و بازوان گشاده،
در هودج عشقی سرخ
از حریر خون گذشت
اول تیر 1360
منبع: خواب ارغوانی، موسوی گرمارودی، علی،1389، سوره مهر، تهران
انتهای مطلب