لازم به يادآوري است كه درباره طرح عمليات و سازمان رزمي و همچنين روش اجرايي عمليات قرارگاه نجف كه تلاش اصلي را در اين نبرد به عهده داشت، مطالب گويايي در مدارك در دسترس درج نشده بود.
بدين جهت مطالبي كه درباره عمليات اين قرارگاه بيان ميگردد، بسيار مختصر ميباشد كه با برداشت از مصاحبه با رزمندگان و مدارك كلي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران تهيه گرديده است. بر مبناي طرح عملياتي خيبر كه از طريق قرارگاه خاتمالانبياء(ص) در چهارم بهمن ماه سال 1362 منتشر گرديد؛ مأموريت قرارگاه نجف در اين عمليات آن بود كه در حوالي پاسگاه طلايه جديد، واقع در غرب جفير در منطقه عمومي هورالعظيم به طرف غرب پيشروي كند. ابتدا كرانه شرقي شطالعرب (كرانه نزديك) را تصرف و تأمين نمايد، سپس با عبور از رودخانه، محل تقاطع محورهاي اصلي مواصلاتي عراق در القرنه را تصرف و راههاي مواصلاتي دشمن به منطقه بصره را قطع نمايد. بر حسب ايجاب وضعيت، در آن محل پدافند كند يا اين كه به طرف جنوب پيشروي و با عناصر قرارگاه كربلا در حوالي غرب نشوه الحاق حاصل نمايد. ضمن اين كه سر پلي را كه در غرب شطالعرب در منطقه القرنه تصرف ميكند، نگه دارد.
بررسي مدارك در دسترس چنين نشان ميدهد كه قرارگاه نجف براي اجراي اين مأموريت كه شامل عبور از منطقه آبگير هورالعظيم بود، لشكرهاي عاشورا و محمد رسولالله(ص) و علي ابن ابيطالب از عناصر سپاه پاسداران را در اختيار داشت. از يگانهاي ارتشي نيز تيپ 2 زرهي و توپخانه لشكري لشكر 92 و يگان هوانيروز در كنترل عملياتي آن قرارگاه بود. به علاوه تعداد قابل ملاحظهاي قايق(حدود 200 دستگاه) و همچنين عناصري از هواناو نيروي دريايي ارتش در پشتيباني آن بود.
نظر به اين كه طرح عملياتي قرارگاه نجف در دسترس ما قرار نگرفت، روش مانور يگانهاي اين قرارگاه در اين نبرد براي ما مشخص نگرديد. ولي از مدارك موجود چنين استنباط ميشود كه عناصر قرارگاه نجف در مرحله اول اين عمليات احتمالاً در دو محور پيشروي ميكردند كه در يك محور به صورت عمليات آب خاكي از ميان منطقه آبگير و نيز از هورالعظيم با استفاده از قايقهاي هجومي انجام ميگرفت. در محور ديگر عمليات به صورت زميني و با استفاده از محور عمومي طلايه در خاك ايران به طرف القرنه در خاك عراق بود. لازم به يادآوري است كه ارتش عراق از سال 1351 به بعد در صدد برآمد كه يك جاده مواصلاتي قابل اعتماد و همه فصلي در داخل منطقه آبگير هورالعظيم از كرانه شرقي رودخانه شطالعرب به طرف پاسگاه طلايه و كوشك ايران احداث نمايد. در خلال جنگ تحميلي نيز ارتش عراق اقدام به ساختن جاده و سدهاي خاكي و نهر و كانالهاي آب در منطقه هور نمود. به نحوي كه در اين منطقه مواضع پدافندي مناسب براي جلوگيري از پيشروي نيروهاي ايران به طرف غرب و همچنين جادههاي مواصلاتي و تداركاتي مناسب براي نيروهاي گسترش يافته عراق در آن منطقه تهيه كرد.
به علاوه، ارتش عراق اقداماتي براي كنترل ميزان آب هورالعظيم و گسترش يا عدم گسترش آن انجام داده بود. به نحوي كه ميتوانست با بستن دريچههاي ورودي آب از شطالعرب و دجله از ورود آب رودخانه به منطقه هور وتوسعه وسعت منطقه هور جلوگيري كند و يا بالعكس با باز كردن دريچههاي كنترل، آب شطالعرب و دجله را وارد هور سازد و دامنه منطقه آبگير را تا حوالي پاسگاههاي مرزي ايران در طلايه، شهابي و تا حدود 15 كيلومتر به طرف شرق در داخل خاك ايران گسترش دهد. بنابراين ارتش عراق براي شرايط آفندي خود ميتوانست قسمتي از منطقه را به طور نسبي خشك كند و براي شرايط پدافندي با بازكردن دريچهها يا منهدم كردن سدهاي خاكي منطقه را به زير آب فرود ببرد و مانع بزرگ باطلاقي در مسير پيشروي نيروهاي ايران در محور طلايه نشوه و طلايه القرنه ايجاد نمايد و دسترسي به جزاير مجنون و كرانه شطالعرب را با مشكلاتي مواجه سازد.
به هر حال بررسي حوادث نبرد چنين نشان ميدهد كه همزمان با آغاز حمله عناصر قرارگاه كربلا در جنوب منطقه، حمله عناصر قرارگاه نجف نيز در ساعت 2130 روز 3 اسفند ماه 1362 آغاز شد.
در ساعت 22:00 روز سوم اسفند ماه، قرارگاه خاتمالانبياء(ص) اطلاع داد؛ عناصر قرارگاه نجف به سهراهي العزير رسيده است و اهالي روستاهاي آن منطقه به نفع نيروهاي ايران شعار ميدهند. در ساعت 02:50 روز چهارم اسفند ماه، وضعيت عمومي قرارگاه نجف چنين شرح داده شد كه ستون سمت راست (شمال) به سمت هدف معين شده در حال پيشروي است. ستوني كه به طرف القرنه پيشروي ميكند به هدف نزديك شده ولي دو قسمت آن ستون با هم الحاق حاصل نكردهاند. عمليات هليبرن انجام نگرفته و بالگردها به علت اينكه منطقه فرود علامت گذاري نشده بود، اجباراً مراجعت كردهاند. عناصر لشكرهاي عاشورا و محمد رسول الله (ص) در پل طلايه الحاق حاصل كردهاند و درگيري ادامه دارد.
دو پيام ياد شده بالا، تنها پيامهايي بودند كه درباره وضعيت قرارگاه نجف به قرارگاه كربلا مخابره شده بودند. بنابراين قرارگاه كربلا اطلاع چنداني از وضعيت قرارگاه تلاش اصلي نداشت. در مراحل بعدي عمليات نيز اين بياطلاعي ادامه يافت. نظر به اينكه مدارك اصلي مورد استفاده ما در تدوين اين كتاب اسناد موجود در پروندههاي عملياتي نيروي زميني ارتش ميباشد، امكان تحليل دقيقتر جريان عمليات قرارگاه نجف در تصرف جزاير مجنون كه در نوع خود يكي از برجسته ترين نبردهاي رزمندگان ما در جنگ تحميلي ميباشد، ميسر نگرديد. اميد است كه جريان اين نبرد به وسيله اشخاص كاملاً آگاه به آن نبرد، بررسي و مدارك آن در تاريخ جنگ تحميلي ثبت گردد.
بالاخره آنچه كه از مطالب مندرج در رسانههاي عمومي و همچنين نظرات تعدادي از رزمندگان شركت كننده در آن نبرد حاصل ميشود، اين است كه رزمندگان ميهن اسلامي ما در قرارگاه نجف در همان مرحله اول نبرد خيبر به جزاير مجنون دست يافتند. ولي امكان ادامه پيشروي مقدور نشد و مجبور شدند به تصرف و نگهداري جزاير مجنون كه يكي از منابع نفتي عراق در آن منطقه قرار داشت اكتفا كنند.
مرحله دوم عمليات خيبر و ادامه تلاش نيروهاي ايران
نتيجه كلي مرحله اول عمليات خيبر آن بود كه عناصر قرارگاه كربلا در قسمت جنوبي منطقه عملاً موفقيتي به دست نياوردند و مجبور به عقب نشيني به مواضع اوليه خود شدند. در قسمت شمالي منطقه، عناصر قرارگاه نجف موفق شدند؛ جزاير مجنون را در منطقه آبگير شرق القرنه تصرف و نگهداري كنند. اما نتوانستند به كرانه شرقي شطالعرب كه اولين هدف اصلي بود، دسترسي پيدا كنند. در محور پيشروي طلايه- نشوه نيز پيشروي عناصر قرارگاه نجف در شرق مواضع و موانع عراق متوقف گرديد. بنابراين، گرچه يك موفقيت نسبي در تصرف جزاير مجنون نصيب نيروهاي ايران شد، ولي نيروهاي ايران نسبت به هدفهاي اصلي اين نبرد، پيشرفت چنداني نداشتند.
فرماندهي قرارگاه خاتمالانبياء(ص) كه رهبري كلي هدايت نبرد را بر عهده داشت، تصميم گرفت؛ با تجديد نظر در تدبير عمليات، تلاش براي وصول به كرانه شرقي شطالعرب را ادمه دهد، براي اين منظور، دستور جزء به جزء شماره 1 را براي ادامه عمليات خيبر صادر كرد. كه متأسفانه آن دستور در اسناد در دسترس ما درج نشده بود.
فرماندهي قرارگاه كربلا، بر اساس دستور شماره1 قرارگاه خاتمالانبياء(ص) دستور جزء به جزء خود را در پنجم اسفند ماه صادر كرد كه نكات اصلي آن به شرح زير بود:
تغييرات در سازمان رزمي؛ لشكر 92 زرهي منهاي تيپ 4 زرهي از كنترل عملياتي قرارگاه كربلا خارج گرديده و در كنترل عملياتي قرارگاه نجف قرار گرفت و تيپ 4 لشكر92 زرهي و توپخانه كمك مستقيم مربوطه در اختيار قرارگاه كربلا واقع شد.
در آخرين وضعيت موجود، عناصر قرارگاه كربلا چنين بيان شده بود، كه عناصر حملهور اين قرارگاه (كربلا 1و 4) در هنگام پيشروي به مواضع و موانع بسيار سخت و مقاومت سنگين دشمن برخورد كردند و قبل از دسترسي به مواضع مقدم پدافندي دشمن مجبور به عقب نشيني به مواضع اوليه خود شدند.
مأموريت جديد قرارگاه كربلا براي ادامه نبرد آن بود كه با يگانهاي مناسب، در منطقه مربوطه پدافند كند و آماده شود با بقيه يگانهاي خود بنا به دستور و بعد از موفقيت عناصر قرارگاه نجف در محور طلايه نشوه، استفاده از موفقيت كند و به طرف كرانه شرقي شطالعرب پيشروي نمايد.
تدبير عملياتي فرماندهي قرارگاه كربلا براي اجراي مأموريت جديد، آن بود كه با عناصر لشكر 77 پياده و لشكر 7 وليعصر و يك تيپ زرهي از لشكر 92 زرهي در منطقه شرق بصره پدافند كند. بقيه عناصر تحت فرماندهي خود را كه لشكرهاي 21 پياده، لشكر 92 زرهي و لشكر 14 امام حسين(ع) و تيپ 72 زرهي محرم بود، در منطقه تجمعي در عقب منطقه مستقر سازد. تا بنا به دستور و با هماهنگي قرارگاه نجف در محور طلايه نشوه عمليات استفاده از موفقيت را انجام دهد .امضاء: فرمانده قرارگاه كربلا- سرهنگ توپخانه صياد شيرازي
با توجه به اين دستور، تدبير جديد فرماندهي كل عمليات خيبر آن بود كه بر خلاف تدبير اوليه، از قسمت مياني منطقه نبرد و در حول محور طلايه- نشوه تلاش كند و ابتدا كرانه شرقي شطالعرب در حوالي نشوه را تصرف نمايد. با توجه به نقشه منطقه عمليات، نشوه تقريباً در وسط منطقه بين بصره و القرنه قرار دارد كه به علت وجود يك محور مواصلاتي قابل اعتماد، امكان عمليات در آن سادهتر به نظر ميرسيد. با توجه به اينكه جاده اصلي عماره در كرانه شرقي شطالعرب امتداد دارد، كنترل آن جاده از كرانه شرقي نيز امكان پذير بوده و نيازي به عبور از رودخانه نداشت. اما نيروهاي عراقي در اطراف اين محور مواضع و موانع مستحكمي ايجاد كرده بودند. كه عبور از آنها به سادگي امكان پذير نبود. چنين به نظر ميرسد كه فرماندهي عمليات، قبل از اجراي دستور شماره1، متوجه مشكلات احتمالي آن گرديد. بدين جهت قبل از اجراي آن دستور تغييرات ديگري در تدبير كلي داده شد كه طي دستور شماره 2 در ششم اسفند ماه به يگانهاي قرارگاه كربلا ابلاغ گرديد.
بر اساس دستور جديد، لشكر 7 وليعصر سپاه پاسداران نيز كه با لشكر 77 پياده ارتش قرارگاه كربلا1 را تشكيل داده بود و مأموريت پدافندي داشت، از كنترل عملياتي قرارگاه كربلا1 خارج شد و با لشكر 21 پياده قرارگاهي تشكيل داد و آماده براي شركت در عمليات آفندي گرديد. لشكر 92 زرهي نيز رسماً در كنترل عملياتي قرارگاه نجف قرار گرفت.
مأموريتي كه در دستور جديد براي قرارگاه كربلا در نظر گرفته شد، آن بود كه با لشكر 77 پياده و يك تيپ از لشكر 92 زرهي در منطقه بين كوشك و شلمچه پدافند كند، لشكر 92 زرهي را در اختيار قرارگاه نجف بگذارد و لشكر 21 پياده ارتش و لشكرهاي 7 و 14 سپاه پاسداران را در منطقهاي در عقب به صورت متمركز نگه دارد. تا بعد از ايجاد رخنه در مواضع دشمن در محور طلايه- نشوه به وسيله عناصر قرارگاه نجف، از منطقه رخنه عبور كند و به سمت كرانه شمالي نهر كتيبان حمله نمايد.
بررسي اين طرح نشان ميدهد كه اين امر يك قبول خطر بسيار بزرگي بود. زيرا پدافند از منطقه شلمچه- كوشك به عرض بيش از 60 كيلومتر به لشكر 77 پياده تقويت شده واگذار شده بود. در حالي كه نيروهاي عراقي ميتوانستند با يك حركت سريع در محور تنومه شلمچه يا تنومه پاسگاه زيد تمام عمليات منطقه جنوب خوزستان را به مخاطره جدي بيندازد و مانند آغاز جنگ تحميلي خرمشهر و آبادان را مورد تهديد قرار دهند. علت قبول اين خطر براي ما روشن نيست. اما از بررسي كليات جنگ چنين بر ميآيد كه امكانات تعرضي نيروهاي عراق بعد از عمليات بيتالمقدس در خرداد 1361 از نظر فرماندهان نيروهاي ايران بسيار ضعيف و در حد غير محتمل برآورد ميگرديد. بنابراين در برآوردهاي عملياتي، به عنوان يك عامل بازدارنده عمليات آخرين نيروهاي ايران به حساب نميآمد.
به هر حال دومين مرحله آفندي عمليات خيبر به وسيله عناصر قرارگاه نجف در بعد از ظهر روز ششم اسفند ماه آغاز گرديد. چنين به نظر ميرسد كه در ساعت نخست، نتيجه عمليات نسبتاً خوب بود. زيرا در يك پيامي كه در ساعت 19:30 آن روز از قرارگاه رده عقب كربلا مخابره شد که تا آن ساعت حدود 800 نفر از افراد دشمن به اسارت نيروهاي ايران در آمده بودند كه در بين آنان 10 نفر افسر و 16 نفر درجهدار عراقي وجود داشت، اما نيروهاي ايران در ادامه پيشروي با مقاومت سرسختانه نيروهاي عراقي مواجه شدند و موفق نگرديدند به پيشروي خود ادامه دهند، لذا مجبور به توقف گرديدند.
بعد از عدم موفقيت در مرحله دوم نبرد خيبر، فرماندهان هنوز از امكان دسترسي به حداقل يك موفقيت نسبي نااميد نشده بودند. تلاش ميكردند ضمن تحكيم وضعيت، منطقه تصرف شده در جزاير مجنون، را تأمين نمايند. براي اين منظور در هفتم اسفند ماه، سومين دستور جزء به جزء جهت ادامه نبرد صادر شد كه طبق آن لشكر 14 امام حسين(ع) از صبح روز 9 اسفند ماه از كنترل عملياتي قرارگاه كربلا خارج و در كنترل قرارگاه نجف قرار گرفت.
شرح جريان آخرين وضعيت موجود در اين دستور چنين بيان شده بود كه :
تك قرارگاه نجف به علت مقاومت شديد دشمن در منطقه طلايه و جنوب جزيره مجنون متوقف و يگانهاي عمل كننده در محور طلايه نشوه و جزاير مجنون موفق نشدند با يكديگر الحاق حاصل نمايند.
در دستور شماره 3 به قرارگاه كربلا دستور داده شده بود در ساعت 03:00 روز 10 اسفند ماه از مواضع پدافندي عناصر نجف عبور كند و به سمت جنوب غربي پيشروي و هدف محدودي را تصرف نمايد. بدين ترتيب عمق منطقه عمليات خيبر كه در طرح اوليه تا غرب رودخانه شطالعرب و القرنه و بصره گسترش داشت، بسيار محدود گرديد.
طبق دستور شماره 3، عناصر قرارگاه كربلا در تاريكي شب 10 اسفند ماه حمله كردند. بعد از عبور از موانع بسيار سخت اوليه شامل ميدان مين، شبكه سيمخاردار و كانالهاي ضد تانك به كانال عريض دشمن رسيدند كه عبور از آن مقدور نشد و نيروهاي حملهور در ساعت 3 بعد از نيمه شب پانزدهم اسفند ماه مجبور به توقف گريدند.
بعد از اين توقف، فرماندهي قرارگاه كربلا طي دستور جزء به جزء شماره 4 در 11 اسفند ماه به يگان حمله كننده كه قرارگاه كربلا 2 (لشكر 21 پياده و لشكر وليعصر) بود دستور داد در همان محلي كه رسيده خاكريز ايجاد كرده و پدافند نمايد و آماده براي ادامه حمله بنا به دستور باشد.
چنين به نظر ميرسد كه تلاش آفندي نيروهاي ايران در يازدهم اسفند آخرين تلاش بود. زيرا بعد از هشت روز نبرد سرسختانه، نيروهاي عراق موفق شدند؛ حركت نيروهاي ايران را به كلي متوقف سازند. با وارد كردن فشار و اجراي آتشهاي سنگين و كاربرد بمبهاي شيميايي، موفقيت نسبي نيروهاي ايران در جزاير مجنون را مورد تهديد جدي قرار دادند.
فشار فوقالعاده دشمن براي باز پس گرفتن جزاير مجنون، سبب نگراني فرماندهان شد. بدين جهت تدبير آفندي براي ادامه عمليات به كنار گذاشته شد و تلاشها صرف تحكيم مواضع پدافندي در مناطق موجود گرديد. براي اين منظور در 12 اسفند ماه، يك جلسه هماهنگي در قرارگاه خاتمالانبياء(ص) تشكيل شد و تدابيري براي كم كردن فشار دشمن يا خنثي كردن آن اتخاذ گرديد. بر مبناي تدبير جديد، دستور شماره 5 در 13 اسفند ماه از طريق قرارگاه كربلا منتشر شد كه طبق آن، تيپ1 لشكر 21 پياده در كنترل عملياتي قرارگاه نجف قرار گرفت تا پدافند منطقه طلايه جديد را كه جزء منطقه عملياتي قرارگاه نجف بود، تحكيم كند. در دستور شماره 5 وضعيت عمومي چنين تشريح شد كه دشمن همچنان به تقويت نيروهاي خود در منطقه به ويژه در محور طلايه- نشوه ادامه ميدهد و احتمالاً براي بازپس گرفتن جزاير مجنون اقدام به حمله خواهد كرد.
در اين دستور، مأموريت قرارگاه كربلا درگير كردن نيروهاي دشمن در غرب پاسگاه زيد و طلايه قديم بود تا مانع تغيير مكان نيروهاي دشمن به سمت شمال شود. اما چنين به نظر ميرسد كه تهديد نيروهاي عراقي خيلي جدي تلقي ميشد به طوري كه برآورد ميگرديد؛ نيروهاي موجود ممكن است براي دفع پاتكهاي احتمالي دشمن كافي نباشد. بدين جهت در جلسه هماهنگي 12 اسفند ماه در قرارگاه خاتمالانبياء(ص) موافقت شده بود كه لشكرهاي جديدي از عناصر سپاه پاسداران براي تقويت وارد منطقه شوند و تا 20 اسفند ماه در خط پدافندي گسترش يابند. اين لشكرها عبارت بودند از لشكر 25 كربلا، 19 فجر.
به نظر ميرسد كه تهديد دشمن روز به روز جديتر ميشد و فرماندهان مجبور بودند هرچه سريعتر اقدامات پدافندي سريعي به عمل آورند. بدين جهت دستورات مدام تغيير ميكرد. چنانكه هنوز دستور شماره 5 به اجرا در نيامده دستور شماره 6 منتشر شد كه بر اساس آن، پدافند جزاير مجنون به قرارگاه نجف و ساير مناطق خشكي به قرارگاه كربلا محول گرديد.
قرارگاه كربلا دستور شماره 6 را به شرح زير صادر كرد:
از ساعت 12 روز 15 اسفند ماه لشكر 92 زرهي ارتش و لشكرهاي 25 كربلا، 19 فجر، 7 وليعصر و تيپ 72 زرهي محرم در كنترل عملياتي قرارگاه كربلا قرار ميگيرد.
آخرين وضعيت چنين بيان شده بود كه قرارگاه نجف مشغول سازمان دادن پدافند در جزاير مجنون بوده و قرارگاه كربلا در منطقه مربوطه پدافند مينمايد.
مأموريت قرارگاه كربلا پدافند از طلايه تا دهانه فاو تعيين گرديده بود.
تدبير فرماندهي قرارگاه كربلا در اجراي مأموريت جديد آن بود كه با سه قرارگاه ادغامي لشكري سپاه و ارتش در منطقه از طلايه جديد در شمال تا دهانه فاو در جنوب پدافند كند. ضمناً در حد مقدور تكهاي محدود و محلي اجرا نمايد
با توجه به مفاد دستور شماره 6 از تاريخ 16 اسفند ماه، نيروهاي ايران در منطقه عمليات خيبر كاملاً به حالت پدافندي درآمدند. بدين ترتيب، عمليات آفندي نيروهاي ايران در اين عمليات با همان نتايج به دست آمده كه فقط تصرف جزاير مجنون در شرق القرنه و در وسط منطقه آبگير هورالعظيم بود، خاتمه يافت. چنين به نظر ميرسد كه تبديل عمليات به حالت پدافندي سبب نگراني فرماندهان نيروهاي ايراني گرديد. زيرا اين توهم پيش آمد كه ممكن است نيروهاي عراقي براي مجبور كردن نيروهاي ايران به تخليه جزاير مجنون از منطقه جنوبي هورالعظيم اقدام به عمليات آفندي نمايند. بدين جهت توجه فرماندهان براي تحكيم پدافند منطقه كوشك شلمچه معطوف گرديد. همانگونه كه ملاحظه شد؛ سه لشكر ارتشي و سه لشكر و يك تيپ سپاهي براي پدافند اين منطقه در نظر گرفته شد. در حالي كه در جريان حمله، در يك زمان، فقط لشكر 77 پياده تقويت شده ارتشي پدافند اين منطقه را بر عهده داشت. درباره تحكيم مواضع پدافندي در جزاير مجنون و احداث خطوط مواصلاتي زميني از شرق هور به جزاير، تلاشهاي فوقالعادهاي به وسيله جهاد سازندگي به عمل آمد كه از جمله آن احداث يك پل شناور بيش از 10 كيلومتري در منطقه آبگير بود. ولي متأسفانه در مدارك ارتشي چگونگي اين تلاشها ثبت نگرديده بود. بنابراين ما بررسي آنرا به اشخاص مطلع ديگر واميگذاريم.
بالاخره در اواخر اسفند ماه 1362 منطقه پدافندي نيروهاي ايران چه در جزاير مجنون و چه در قسمت خشكي منطقه طلايه تا شلمچه تثبيت شد. اما عمليات نيروهاي ايران در جزاير مجنون به صورت يك ضربت رواني سختي براي نيروهاي عراقي بود. زيرا نيروهاي ايران با يك غافلگيري كم نظير در سختترين مناطق ميدان نبرد به پيروزي ويژهاي دست يافته بودند كه از لحاظ خصوصيات ويژه عمليات حائز اهميت فوقالعادهاي بود. گرچه از نظر نظامي، در سطح جنگ بين دو كشور آنقدر هم حائز اهميت نبود، مگر اينكه نيروهاي ايران موفق ميشدند به هدف اصلي كه تصرف سهراهي القرنه به بصره و عماره و ناصريه بود دست يابند كه اين نتيجه حاصل نشد. ولي جاي پا براي نيروهاي ايران جهت دسترسي به كرانه شرقي شطالعرب و تهديد محور مواصلاتي بغداد عماره بصره به وجود آمد كه اين امر خود ميتوانست مقدمه دسترسي به جاده ياد شده براي نيروهاي ايران باشد. بدين سبب فشار نيروهاي عراق براي عقب راندن نيروهاي ايران از جزاير مجنون همچنان ادامه يافت تا حدي كه سبب نگراني فرماندهي قرارگاه خاتمالانبياء(ص) گرديد. براي رفع اين نگراني و كم كردن فشار دشمن به جزاير مجنون، طي دستور جزء به جزء شماره 7 تغييراتي در مأموريت قرارگاههاي نجف و كربلا داد و طبق آن مسئوليت نگهداري جزاير مجنون را به قرارگاه كربلا واگذار نمود. نكتهاي كه در صدور اين دستورات جلب توجه ميكند، آن است كه بيشتر اين تغييرات فقط تغيير مأموريت و جا به جائي بعضي از يگانهاي اجرايي بود. كه در كل جريان عمليات تغييري ايجاد نميكرد. زيرا يگان تاره نفس جديدي وارد منطقه نميشد تا قسمتي از وظايف و مسئوليتها را به عهده بگيرد. حتي خيلي از تغييرات به منظور رها كردن بعضي از واحدهاي درگير و عقب بردن آنها براي استراحت و بازسازي بود. چنانكه در همين دستور مورد بحث به لشكر 19 فجر دستور داده شد منطقه عملياتي خود را به لشكر 21 واگذار كند و خود به منطقه تجمع عقب در حوالي جنوب دريسه تغيير مكان كند و اعمال بازسازي و آموزش را اجرا نمايد.
چنين به نظر ميرسد كه نتايج كلي عمليات خيبر كه با تصرف جزاير مجنون در داخل منطقه آبگير هورالعظيم حاصل شد، مسائل پيچيدهاي براي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به وجود آورد كه به سادگي قابل حل نبودند. با وجود اينكه در مدت كمتر از يكماه هشت بار در طرح كلي عمليات تجديد نظر اصولي به عمل آمد، اين تجديد نظرها تغييري در وضعيت كلي ايجاد نكرد، بلكه حتي مشكلاتي براي پدافند از منطقه اهواز خرمشهر كه حساسترين منطقه عملياتي در صحنه جنگ ايران و عراق بود، به وجود آورد. براي حل يا كم كردن مشكلات، در دهه سوم فروردين ماه 1363 فرماندهي كل عمليات تصميم گرفت لشكرهاي 28 پياده و 81 زرهي ارتش را از منطقه عمليات كردستان و باختران به منطقه جنوب تغيير مكان دهد. بدين منظور دستور جزء به جزء شماره8 در تاريخ 26 فروردين ماه 1363 به وسيله قرارگاه كربلا تهيه و منتشر گرديد كه نكات مهم آن به شرح زير بود:
آخرين وضعيت چنين بيان شده بود كه قراگاه عملياتي كربلا به سبب نياز عملياتي آينده و كسب آمادگي لازم جهت شناساييها و طرحريزيهاي مورد نياز تغييراتي در نحوه گسترش و استقرار يگانهاي تابعه به عمل ميآورد.
مأموريت قرارگاه كربلا؛ پدافند از تمام منطقه جنوب در غرب اهواز خرمشهر، از جزاير مجنون در شمال تا دهانه فاو در جنوب، تعيين گرديده بود.
تغييرات مهمي كه در سازمان قرارگاه كربلا ايجاد شده بود، آن بود كه لشكر 81 زرهي ارتش به منطقه جنوب تغيير مكان كرده و زير امر قرارگاه كربلا قرار گرفته بود و لشكر 19 فجر و تيپ 72 محرم سپاه و لشكر 92 زرهي ارتش كه تجديد سازمان كرده بودند، براي شركت در عمليات آماده شده بودند. لشكرهاي 21 و 77 پياده ارتش نيز همچنان در منطقه پدافندي بودند، ضمن اينكه لشكرهاي 17 عليابنابيطالب 25 كربلا نيز در منطقه بودند.
با توجه به مفاد دستور شماره 8 ، قرارگاه نجف از منطقه عملياتي خيبر رها گرديد و مسئوليت تمام منطقه به قرارگاه كربلا واگذار شد. ولي حدود 20 روز بعد، بار ديگر در تدبير كلي فرماندهي رده بالاتر تغييراتي ايجاد شد و تصميم گرفته شد؛ مجدداً دو قرارگاه قبلي كربلا و نجف مانند طرح عملياتي خيبر سازماندهي شود. گرچه درباره علت اين تصميم مدارك ويژهاي در اختيار ما قرار نگرفت، ولي مفاد دستور جزء به جزء شماره 9 قرارگاه كربلا كه در اوايل دهه دوم ارديبهشت ماه 1363 تهيه و منتشر گرديده تا حدودي چگونگي موضوع را روشن ميسازد و نشان ميدهد كه فرماندهي قرارگاه خاتمالانبياء(ص) بعد از گذشت دو ماه و نيم از آغاز عمليات خيبر و تلاشهاي پيگر و بدون نتيجه مورد نظر، هنوز از دسترسي به يك موفقيت قابل ملاحظه در منطقه عملياتي شرق بصره نااميد نشده بود و در نظر داشت به هر نحو مقدور، نيروهاي عراق را در تمام يا قسمتي از منطقه شرق بصره به سمت غرب عقب براند و حداقل شهر بصره و كرانههاي شطالعرب را در تيررس توپخانههاي ايران قرار دهد. زيرا تا آن موقع مسافت بين خط مقدم پدافندي نيروهاي ايران تا رودخانه شطالعرب در منطقه بصره حدود 25 كيلومتر و در قسمتهاي شمالي بيشتر از 25 كيلومتر بود. فقط در جزاير مجنون نيروهاي ايران به محور مواصلاتي عماره بصره نزديك شده بودند كه استقرار توپخانههاي سنگين و دوربرد در آن جزاير خالي از اشكال نبود. با توجه به اينكه توپخانه سنگين ايران كه 130 ميليمتري بود، نسبتاً فعال بود. زيرا توپخانه 175 ميليمتري ايران هم از لحاظ تعداد قبضه محدود بود و هم به علت عدم واگذاري مهمات و قطعات يدكي با محدوديت زيادي مواجه بود.
بنابراين، توپخانه فعال دوربرد همان 130 ميليمتري بود كه حداكثر برد آن 27 كيلومتر بود و اين برد براي زير آتش گرفتن كرانه رودخانه دجله حتي در نزديكترين منطقه در حوالي بصره كافي نبود. براي زير آتش گرفتن كرانه دجله، نيروهاي ايران بايستي حداقل 5 تا 10 كيلومتر به سمت غرب پيشروي ميكردند. به همين جهت كرانه نهر كتيبان يكي از هدفهاي عمده عمليات آفندي نيروهاي ايران در شرق بصره بود.
با توجه به وضعيت عمومي منطقه نبرد كه در بالا اشاره شد، فرماندهي نيروهاي ايران تصميم داشت؛ پيشروي به سمت غرب در منطقه عملياتي شرق بصره را تا آخرين حد امكانات خود ادامه دهد و صدور دستور شماره 9 به همين منظور بود.
بررسي سازمان رزمي اين دستور نشان ميدهد كه در زمان صدور آن، لشكرهاي 28 پياده و 81 زرهي ارتش به خوزستان تغيير مكان كرده بودند و با حضور آنها در منطقه اين دستور صادر شده بود. خلاصه دستور شماره 9 به شرح زير بود:
سازمان رزمي قرارگاه كربلا
قرارگاه كربلا 1 شامل؛ لشكر 21 پياده لشكر 14 امام حسين(ع)، تيپ 28 صفر.
قرارگاه كربلا 2 شامل؛ لشكر 28 پياده، لشكر 31 عاشورا، تيپ 72 محرم، تيپ 3 لشكر 92 زرهي .
قرارگاه كربلا 3 شامل؛ لشكر 92 زرهي، لشكر 7 وليعصر، تيپ 18 الغدير، تيپ 22 انصارالحسين.
قرارگاه كربلا 4 شامل؛ لشكر 81 زرهي، لشكر 17 عليابنابيطالب.
قرارگاه كربلا 5 شامل؛ لشكر 25 كربلا.
گروه 22 توپخانه
توضيح اينكه؛ طبق تغييراتي كه در سازمان كلي داده شده بود، لشكرهاي 77 پياده و 19 فجر در كنترل عملياتي قرارگاه نجف و تيپهاي 33 المهدي و 44 قمر بني هاشم در كنترل عملياتي قرارگاه خاتمالانبياء(ص) بودند.
بيان وضعيت كلي در اين دستور چنين بود كه قرارگاه خاتمالانبياء(ص) از تاريخ 15/2 /63 دو قرارگاه اجرايي نجف و كربلا را با سازماندهي رزمي جديد تشكيل ميدهد و مسئوليت اجراي عمليات آفندي آينده را بر عهده ميگيرد.
درباره مأموريت قرارگاه كربلا گفته شده بود كه با تغييرات لازم در گسترش واحدهاي تابعه آماده براي اجراي عمليات آينده ميگردد.
نحوه واگذاري مأموريت به يگانهاي قرارگاههاي اجرايي (كربلا 1و2و3و4) نشان ميدهد كه هنوز هم قرارگاه كربلا با تقدمِ مأموريت پدافندي خود و چهارقرارگاه تابعه بايستي از جزاير مجنون تا جنوب پاسگاه زيد پدافند می کردند و قرارگاه كربلا5 نيز به عنوان احتياط كربلا بود و اصولاً تأكيد بر تحكيم مواضع پدافندي موجود و حتيالمقدور تغيير مواضع به طرف غرب براي نزديك شدن به مواضع پدافندي دشمن بود. بنابراين گرچه به ظاهر، دستور شماره 9 يك مأموريت آفندي را مورد نظر داشت ولي در حقيقت مأموريت اصلي يگانهاي گسترش يافته پدافند در مواضع و نگهداري خط پدافندي موجود بود. در اين هنگام فرماندهي قرارگاه مشترك كربلا سرهنگ پياده حسني سعدي و برادر احمد غلامپور بودند.
از بررسي مدارك در دسترس چنين برميآمد كه بعد از صدور دستور شماره 9 كه در بالا بيان شد، وضعيت منطقه عملياتي اهواز- خرمشهر، براي مدت زمان کوتاهی تثبيت گرديد و نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران تلاش ميكردند؛ زمينه را براي اجراي يك عمليات آفندي سرنوشت ساز فراهم نمايند. اما اجرا اين امر تا پايان سال 1363 مقدور نشد و در سال 1363 عملاً جنگ به ركود كامل گرائيد. تا اينكه در پايان سال عمليات آفندي بدر در همان منطقه عمليات خيبر به وسيله نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي اجرای شد كه نتيجه مطلوب را به بار نياورد. ما در بخش بعدي چگونگي جريان آن نبرد را بيان ميكنيم.
در پايان اين بخش يادآور ميشويم كه طبق آمار موجود در مدارك در دسترس، تلفات نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در نبرد خيبر به نسبت حجم عمليات بسيار اندك بود. چنانكه طبق اين مدرك، لشكر 77 پياده؛ فقط 22 شهيد و 53 نفر مجروح داشت و لشكر 7 وليعصر سپاه پاسداران؛ 50 نفر شهيد و 200 نفر مجروح، لشكر 14 امام حسين(ع)؛ 50نفر شهيد و 500 نفر مجروح، جهاد سازندگي؛ 2 نفر شهيد 18 نفر مجروح، 10 دستگاه وسائل مهندسي منهدم و چهاردستگاه آسيب ديده داشت.
چنين به نظر ميرسيد كه نتيجه نهايي عمليات خيبر از نظر فرماندهان ارتشي چندان رضايتبخش نبود. بدين جهت و به منظور ايجاد وضعيت مناسبتر براي يگانهاي خودي، براي نبردهاي آينده، ستاد قرارگاه كربلا نظرياتي در دو قسمت ارائه نموده است كه با بيان خلاصه آنها مطالب اين بخش را پايان ميدهيم .(ادامه دارد…)
منبع: نبرد های سال 1362و 1363، حسینی، سید یعقوب،1389، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب