از سحرگاه روز اول مهرماه 1359 تهاجم عمومی نیروهای متجاوز عراقی با عناصر یک لشکر پیاده تقویت شد. با یک تیپ زرهی به منطقه مرزی مهران آغاز گردید.
با وجود اینکه نیروهای عراقی 12 روز قبل از آغاز جنگ، میمک را اشغال کرده بودند و به محور سرنی صالحآباد نیز نزدیک شده بودند، ولی در تهاجم عمومی، نیروهای متجاوز عراقی تلاش اصلی خود را به منطقه مهران اختصاص دادند و در محور سرنی صالحآباد فقط به تحکیم مواضع در مناطق اشغالی و بعضی تلاشهای سبک جهت اشغال سایر پاسگاههای مرزی پرداختند. لذا در روزهای اول جنگ، در منطقه عملیاتی غرب ایلام، نبردهای جدی در منطقه مهران جریان یافت. البته باید خاطر نشان نمود که در این موقع، دیگر مقابل منطقه میمک، خالی از نیروی مدافع نبود زیرا گروه رزمی اعزامی به صالحآباد که گردان 217 تانک از تیپ یک لشکر 81 بود از صالحآباد به غرب سرنی تغییر موضع داده و محور میمک سرنی صالحآباد را تحت کنترل خود گرفته بود و عناصری ازیگانهای مستقر در مهران نیز به منطقه میمک تغییر مکان کرده بود و با توجه به وضعیت طبیعی زمین و محدودیت فوقالعاده تحرک در این محور، نیروهای متجاوز عراقی نمیتوانستند به سادگی نیروهای ما را عقب برانند و خود را به صالحآباد برسانند.
ضمن اینکه ما در بررسی حوادث جنگ در خوزستان نیز کراراً به این نکته اشاره کردیم که حوادث جنگ چنین نشان میدهند که مأموریت ارتش عراق در حمله به ایران، عمدتاً اشغال هدفهای سهلالوصول بود، زیرا حکام جاه طلب عراق حداقل به این حقیقت آگاه بودند که در شرایط زمانی جهان، اشغال و نگهداری سرزمین کشوری به وسیله کشور دیگر به سادگی امکانپذیر نیست و مورد قبول هیچ کشوری نمیباشد و با بودن سازمانهای بینالمللی، نمیتوان قسمتی از سرزمین کشوری را اشغال کرد و نگهداری نمود. از طرفی ارتش و کشور عراق آنچنان قدرتی نداشتند که در طول بیش از هزار کیلومتر جبهه نبرد مناطقی را تصرف و نگهداری کنند. بنابراین، حمله به هدفهایی در عمق خاک ایران، به صرفه و صلاح و در توان ارتش عراق نبود. براین اساس، در محور میمک سرنی صالحآباد نیز نیروهای عراقی نمیتوانستند بیش از اشغال ارتفاعات میمک به توسعه مناطق اشغالی بپردازند، بدین جهت تلاش عمده خود را در دشت مهران بهکار گرفتند.
نیروهای مهاجم عراقی برای اشغال سریع شهر مهران، که نیروی مدافع قابل ملاحظهای نداشت، نیازی به زحمت انداختن خود ندیدند که از ارتفاعات مرزی جنوب و شمال دشت مهران حمله خود را هدایت کنند. بلکه سهلالوصولترین محور پیشروی یعنی دشت زرباطیه- مهران را برای حرکت خود انتخاب کردند. ضمن اینکه با عناصر سبکی نیز تلاش کردند دامنه جنوبی ارتفاعات مشرف به سد کنجانچم در شمال و دامنه شمالی ارتفاعات جنوب مهران را نیز اشغال کنند. در نتیجه شهر مهران ، از سه جهت غرب، شمال و جنوب مورد تهدید قرار گرفت بهنحویکه خلبانان هواپیماهای ما که برای پشتیبانی گروه رزمی مستقر در منطقه مهران پرواز کردند، در ساعت 1140 روز اول مهرماه گزارش دادند که شهر مهران، به محاصره نیروهای دشمن درآمده است. استاندار ایلام نیز در ساعت 1500 اعلام کرد توپخانههای دشمن به شهر مهران نزدیک شده و شهر و پاسگاههای مرزی را به شدت به زیر آتش گرفته اند و نیروهای رزمی دشمن به سمت مهران در حال پیشروی میباشند، و اضافه نمود که هلیکوپترهای عراقی نیز در این منطقه نبرد فعال شدهاند و حتی خبر تأیید نشده حاکی از آن بود که یک واحد هلیبرن عراقی در حوالی ایستگاه رادار نخجیر (غرب صالحآباد) پیاده شده است.
با شدت گرفتن حملات نیروهای عراقی به منطقه نبرد ایلام، نیروی زمینی به لشکر 81 زرهی دستور داد واحدهای این منطقه نبرد را با اعزام یگانهای توپخانه برد بلند 130 و 175 میلیمتری تقویت نماید. اما لشکر خود گرفتار مشکلات سختی بود که نمیتوانست آنها را حل کند، لذا در آن شرایط نمیتوانست توجه کافی به منطقه ایلام داشته باشد.
از طرفی تیپ 84 پیاده نیز که از نظر طرح عملیاتی نیروی زمینی مسئولیت دفاع منطقه مرزی ایلام را به عهده داشت،خیلی دیرتر از زمان لازم از خرمآباد تکان خورد، لذا نتوانست به موقع محور اندیمشک دهلران مهران را طی کند و به منطقه نبرد مهران برسد و نیروی زمینی در استیضاحی که در همان روز اول جنگ از تیپ 84 پیاده به عمل آورد، اظهارنظر کرد چنانچه گردان 111 پیاده آن تیپ (تنها گردان باقیمانده)، به موقع از خرمآباد حرکت میکرد، میتوانست به موقع به مهران برسد و در خاتمه این استیضاح ابلاغ کرد چنانچه آن گردان قادر به ادامه حرکت به طرف مهران نیست، در عینخوش باقی بماند و زیرامر تیپ 2 لشکر 92 زرهی قرار گیرد. اما در این موقع گردان یاد شده در دهلران بود و جاده عینخوش در کنترل نیروهای عراقی قرار گرفته بود بنابراین آن گردان نمیتوانست به عینخوش برگردد و در همان منطقه دهلران باقی ماند.
بعد از آغاز جنگ، تلاشهای عملی نیروهای ایران آغاز شد و برای منطقه عملیات غرب یک فرماندهی تعیین گردید و این فرماندهی از ساعت 2100 روز اول مهرماه حضور و فعالیت خود را در صحنه عملیات غرب به یگانهای تابعه اعلام کرد که البته یگانهای تابعه آن، فقط لشکر 81 زرهی و یک گروه رزمی از عناصر تیپ 84 پیاده و تعدادی یگان توپخانه اعزامی از گروههای 11 مراغه و 44 اصفهان بود. با تشکیل قرارگاه منطقه غرب، لشکر 81 زرهی از مسئولیت منطقه عملیاتی مهران رها گردید. اما با توجه به اینکه قسمتی از تیپ یک زرهی این لشکر در منطقه عملیاتی صالحآباد و سومار گسترش یافته بود، مسئولیت هدایت عملیات منطقه میمک و صالحآباد همچنان برعهده آن لشکر باقی ماند و حداقل به ظاهر، منطقه مسئولیت تیپ 84 مستقل پیاده و لشکر 81 زرهی در منطقه عملیاتی غرب مشخص گردید و عناصر تیپ 84 پیاده مستقیماً تحت کنترل قرارگاه غرب قرار گرفتند. اما این وضعیت، مشکل بدتری ایجاد کرد و آن عبارت از این بودکه قرارگاه تیپ 84 با عناصر باقیمانده آن تیپ در دهلران گیر افتاده بود و هیچ گونه کنترلی بر عناصر گردان 182 پیاده مستقر در منطقه مهران نداشت. و خود قرارگاه غرب نیز که تازه وارد منطقه شده بود، در حقیقت امکان کنترل و فرماندهی بر منطقه مهران را نداشت.
در نتیجه منطقه مهران به صورت یک منطقه مجزا درآمد که تنها یگان رزمنده در آن گردان 182 پیاده تقویت شده با یک گروهان سوارزرهی و یک واحد تانک و یک آتشبار توپخانه و عناصری از هنگ ژاندارمری ایلام بود. این عناصر که در مقابل حمله عناصر یک لشکر تقویت شده عراقی قرار گرفته بود، نتوانست در دشت باز و بدون موانع و حفاظ در خط دفاعی مهران مقاومت جدی از خود نشان دهد. گرچه گزارشهای دقیقی از جریان نبرد در دشت مهران در دسترس ما قرار نگرفت، ولی بررسی حوادث چنین نشان میدهد که بهعلت کمبود نیروی مدافع نسبت به استعداد رزمی نیروهای مهاجم و نامناسب بودن وضعیت زمین برای دفاع در غرب مهران که دشتی به عرض قریب 15 کیلومتر کاملاً باز و بدون عارضه طبیعی جهت مواضع پدافندی میباشد و همچنین جبهه وسیع یگان مدافع که از تلاقی رودخانه چنگوله با خط مرزی و جنوب شرقی دشت مهران و حداقل تا پاسگاه مرزی کانیسخت در شمال مهران قریب یکصد کیلومتر عرض جبهه آن بود، یک گردان تقویت شده پیاده و چند پاسگاه مرزی ژاندارمری نمیتوانست در مقابل حمله عناصر یک لشکر تقویت شده مقاومت قابل ملاحظهای داشته باشد.
با این وجود، نیروهای مهاجم عراقی در روز اول نبرد موفق نشدند همین پرده پوششی ایران را عقب برانند و نبرد در روز دوم مهرماه نیز در همان منطقه مرزی ادامه یافت. البته نیروهای مهاجم موفق شدند پاسگاههای مرزی غرب شهر مهران، را که بهرامآباد و فرخآباد بودند اشغال نمایند. و نیروهای ما را تا شرق رودخانه گاوی و به داخل شهر مهران عقب برانند. اما در ارتفاعات شمالی و جنوبی دشت مهران تلاش چندانی از طرف نیروهای مهاجم مشاهده نشد. در آغاز روز دوم نبرد، فشار دشمن بر مرزداران دلیر ما افزایش یافت. دشمن تلاش کرد هرچه شدیدتر مواضع نیروهای ما را که چندان استحکامی نداشت و موانع در مقابل آنها ایجاد نشده بود، سریعاً منهدم سازد. لذا در ساعات اولیه روز دوم مهرماه نیروهای مهاجم عراقی تلاش کردند، دامنه جنوبی ارتفاعات شمال مهران را اشغال کنند و با بهدست آوردن میدان دید و تیر کامل به دشت مهران آتشهای هدایت شده را به روی مواضع نیروهای ما بریزند و آنها را نابود یا وادار به عقبنشینی نمایند. در بررسی اینگونه حوادث، چنین نتیجهگیری میشود که نیروهای متجاوز عراقی با وجود برتری مطلق، جرأت قبول خطرات احتمالی حتی به مقدار جزئی را نداشتند، یا اینکه اصولاً اطلاعات آنها از وضعیت نیروهای ما بسیار ضعیف و نادرست بود وگرنه در آن شرایط توان رزمی نسبی که برتری مطلق با نیروهای عراقی بود، بایستی آنها در ظرف چند ساعت از روی مواضع نیروهای ایرانی میگذشتند و با حالت راهپیمایی تاکتیکی تا اولین هدف پیشروی مینمودند. البته یک احتمال سوم نیز میتواند وجود داشته باشد و آن، این است که نیروهای عراقی آمادگی قبول تلفات و خسارات زیاد را نداشتند و میخواستند با دادن حداقل تلفات و خسارات، به هدفهای تعیین شده خود دست یابند.
به هر حال ژاندارمری در ساعت 0615 روز دوم مهر اعلام کرد که یگان ارتشی ایرانی که در تپه 343 شمال مهران مستقر است در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفته و پاسگاه مرزی دُراجی در دامنه این تپه (غرب سد کنجانچم) منهدم شده است.
تلاش دشمن در منطقه صالحآباد نیز در ساعت اولیه روز دوم مهرماه شدیدتر شد و گروه رزمی اعزامی از تیپ1 لشکر 81 به این منطقه در محور صالحآباد سرنی میمک به سختی با دشمن درگیر گردید. در ساعت 1000 تیپ 84 پیاده گزارش داد؛ براساس گزارش گردان 182 پیاده مستقر در منطقه عملیاتی مهران، این شهر در حال سقوط است و اگر پشتیبانی کافی هوایی نرسد، به احتمال قوی این شهر سقوط خواهد کرد. نیم ساعت بعد، نیروی زمینی براساس گزارش یگانهای مستقر در مهران به ستاد مشترک اعلام کرد؛ یک لشکر سنگین عراقی با پشتیبانی توپخانه سنگین و یک گردان هوابرد و هلیکوپترهای رزمی به منطقه مهران حمله کرده و تا پاسگاه آب زیادی پیشروی نموده و منطقه سد کنجانچم را مورد تهدید قرار داده است و تا زمان ارسال این گزارش 50 نفر از مدافعان میهن اسلامی ما جان خود را فدا کردهاند، ولی خطر سقوط مهران کاملاً جدی به نظر میرسد و برای دفع این خطر درخواست پشتیبانی هوایی کرد.
این وضعیت نشان میدهد که در روز دوم نبرد، نیروهای عراقی تلاش کردند از رویارویی مستقیم با نیروهای ما در دشت مهران اجتناب کنند و از سمت ارتفاعات شمال سد کنجانچم پیشروی نمایند و به جاده مهران صالحآباد برسند و راه عقبنشینی نیروهای ما را در آن محور قطع نمایند. در این صورت، هم مواضع کاملاً مسلط بر دشت مهران را اشغال میکردند و هم کنترل محور مهران صالحآباد را به دست خود میگرفتند و میتوانستند با حرکت سریع شمالی جنوبی از دامنههای شمال شرقی مهران خود را به جاده مهران چنگوله، دهلران برسانند و نیروهای مدافع ما را کاملاً محاصره نمایند.
بنابراین، تلاش دشمن با تاکتیک عملیات استفاده از موفقیت و تعاقب اجراء میگردید. بدین طریق که یک نیروی فشار مستقیم در محور غربی شرقی زرباطیه، مهران به نیروهای ما فشار میآورد که از مواضع خود جا کن شوند. یک نیروی احاطهای از سمت شمال مهران نیز تلاش میکرد مواضع نیروهای ما را دور بزند و مانع عقبنشینی آنها در محور مهران صالحآباد یا محور مهران دهلران گردد. عملیات نیروی فشار مستقیم، بیشتر با اجرای آتشهای سنگین توپخانه و تانک و سایر جنگافزارهای تیر مستقیم بود و بر اثر این آتشها شهر مهران، خسارات سنگینی میدید، ساختمانها فرو میریختند و یا به آتش کشیده میشدند و طبعاً این آتشهای انبوه که چندین برابر قدرت آتش نیروهای ما بود در روحیه رزمندگان ما اثرات نامطلوبی میگذاشت و آنها برای جبران کمبود آتشها فقط میتوانستند به درخواست پشتیبانی هوایی متوسل گردند.
هر قدر عقربه زمان در روز دوم مهرماه به جلو میرفت، وضعیت رزمندگان ما وخیمتر میشد ونیروهای متجاوز بر مناطق و مواضع بیشتری چیره میشدند. حدود ساعت 1300 سقوط کلیه پاسگاههای مرزی ایران در منطقه مهران بهوسیله عناصر اطلاعاتی ما تأیید شد و اعلام گردید نیروهای زرهی دشمن بعد از انهدام پاسگاههای مرزی مهران به سمت شرق در حال پیشروی هستند. در ساعت 1335 نیروی زمینی ضمن تأیید سقوط پاسگاههای مرزی بهرامآباد، خسروآباد، آبزیادی و تپه 343 اعلام کرد، شهر مهران، در محاصره قرار گرفته ولی واحدهای مدافع ما هنوز در مقابل دشمن متجاوز پایمردی میکنند. اما اظهارنظر شد چنانچه پشتیبانی هوایی کافی نرسد، احتمالاً این مقاومت نمیتواند چندان دیرپا باشد و اظهار نمود نیروهای دشمن در جهات مختلف در دشت مهران در حال پیشروی هستند.
یادآوری این نکته ضروری است که شهر مهران، در مسافتی کمتر از یک کیلومتری خط مرز بین ایران و عراق قرار دارد و با سقوط پاسگاههای مرزی مشرف به شهر، اصولاً این شهر در بردتیر مستقیم جنگافزارهای دشمن قرار میگیرد. ضمن اینکه ارتفاعات شمالی و جنوبی نیز کاملاً بر دشت تسلط دارند واشغال آنها بهوسیله دشمن، ادامه مقاومت در مواضع واقع در دشت را بسیار مشکل میسازد.
در بعدازظهر روز دوم مهرماه 1359 سقوط مهران مورد تأیید قرار گرفت و حکومت متجاوز عراق در اعلامیه شماره 18 ارتش عراق اعلام کرد که ((در بعدازظهر روز جاری شهر مهرانِ ایران به اشغال نیروهای عراقی در آمد.))
با سقوط شهر مهران، عناصر گردان 182 پیاده به سمت شرق عقبنشینی کردند و در کرانه رودخانه چنگوله در حدود 40 کیلومتری خط مرز موضع تأخیری اشغال نمودند، اما قسمتی از عناصر تیپ 84 پیاده و همچنین پاسگاههای ژاندارمری که در ارتفاعات شمالی سد کنجانچم مستقر بودند، همچنان به مقاومت خود ادامه دادند؛ چنانکه فرمانده گروهان ژاندارمری مهران گزارش داد؛ با وجود اینکه یگانهای ارتشی مستقر در حوالی مهران در حال عقبنشینی هستند، ولی تعدادی از پاسگاههای ژاندارمری به مقاومت ادامه میدهند. حتی در این گزارش اظهار شد که پاسگاه مرزی هلاله در غرب صالحآباد که در اشغال نیروهای دشمن بود، از نیروهای دشمن پس گرفته شد و 12 نفر از افراد نیروهای عراقی به اسارت نیروهای ما در آمدند.
در مقابل درخواستهای مکرر پشتیبانی از نیروی هوایی، این نیرو اعلام کرد که تا ساعت 0845 روز جاری (دوم مهرماه) تعداد 13 سورتی پشتیبانی نزدیک اعزام شده است و این امر نشان میدهد که نیروی هوایی در حدود مقدورات خود ازیگانهای نیروی زمینی در مناطق مورد تهدید پشتیبیانی کرده است.
در پی گزارشهای واحدهای نظامی مبنی بر سقوط شهر مهران، استاندار ایلام نیز در ساعت 1830 به ستاد مشترک اطلاع داد که شهر مهران سقوط کرد، ولی جنگ در حوالی این شهر هنوز ادامه دارد و پیشنهاد کرد پل بدره، زرباطیه عراق بمباران و منهدم شود تا در حرکت نیروهای عراقی به سمت مهران اختلالی ایجاد گردد. ولی با توجه به قابلیت عبور زمین و خشک بودن مسیلها در اوایل پاییز این اقدام نمیتوانست اثر چندانی در حرکت نیروهای عراقی داشته باشد.
بالأخره در ساعت 2015 قرارگاه عملیاتی غرب سقوط قطعی شهر مهران را گزارش داد و بدین طریق در پایان روز دوم نبرد، اولین شهر مرزی ایران به اشغال نیروهای متجاوز عراق درآمد و نیروهای مدافع ما بهعلت کمبود توان رزمی نتوانستند؛ بیش از 48 ساعت در مقابل یک لشکر تقویت شده عراقی مقاومت کنند و مجبور به عقبنشینی به مواضع بعدی در کنار رودخانه چنگوله شدند. زیرا همانگونه که بارها این نکته یادآوری شده است، اصولاً قبل از آغاز جنگ تحمیلی هیچگونه طرح پدافندی انجام نگرفته بود و در نتیجه هر نیروی مدافعی که در هر منطقهای مستقر شده بود، فقط به وضعیت طبیعی زمین و احساس و استنباط شخصی فرمانده متکی بود.
از جمله کمبودهای فوقالعاده محسوس نیروهای ایران در اوایل جنگ، کمبود وسایل مهندسی برای تهیه مواضع و موانع بود. بهعلت این کمبود، عملاً آرایش مواضع حتی در خط مقدم انجام نگرفته بود. در صورتیکه این وضع برای نیروهای عراقی کاملاً معکوس بود و به طوریکه فرماندهان واحدهای خط مقدم اظهار کردهاند، عراقیها حتی برای افراد پاسگاههای مرزی خود سنگرها و جانپناههای بتنی ساخته بودند، در حالیکه افراد پاسگاههای ما در همان ساختمان آجری دفاع میکردند. وضعیت یگانهای ارتشی نیز بهتر از آن نبود و این عدم آرایش مواضع و عدم ایجاد موانع سبب شده بود که نیروهای ما در میدان دید و تیر مستقیم نیروهای دشمن قرار گیرند و فقط با اتکاء به قدرت ایمان و شهامت خود پایداری نمایند و مسلماً این نیروهای معنوی نیز در همه افراد یکسان نبوده و نامحدود نمیباشد.
بهعلت همین شرایط کلی جنگ، در دشت مهران نیز نیروهای ما موضع مقاومت بعدی در تپه ماهورهای شرق مهران تهیه نکرده بودند، در نتیجه هنگامیکه مجبور به عقبنشینی شدند، تا رودخانه چنگوله و به مسافت 40 کیلومتر عقب رفتند و به رودخانه چنگوله که مانع طبیعی نسبتاً مناسبی بود، متکی شدند و حتی بعداً پل رودخانه را نیز تخریب کردند تا حداقل نیروهای عراقی نتوانند از محور مهران، دهلران به سمت شرق رودخانه چنگوله پیشروی نمایند. گرچه در آن موقع که اصولاً رودخانه به صورت مسیل خشکی بود، تخریب پل اثری در عملیات نداشت، ضمن اینکه مواضع شرق رودخانه چنگوله از طریق شیارهای ارتفاعات حمرین قابل دور زدن بود و اگر نیروهای عراقی تصمیم به ادامه پیشروی در محور مهران دهلران میگرفتند، تخریب پل اثر چندانی در حرکت آنها نمیتوانست داشته باشد.
اما همانگونه که قبلاً یادآور شدیم، به نظر میرسد اصولاً ارتش متجاوز عراق، مأموریت حمله به هدفهای در عمق خاک ایران را نداشت و فقط مأموریت داشت نقاط حساس و مشخصی را در خاک ایران اشغال کند و آنها را پشتوانه تحمیل خواستههای سیاسی خود به حکومت جمهوری اسلامی ایران قرار دهد. اما یک موضوع، این تدبیر کلی حکومت عراق را قاطعتر کرد و آن مقاومت دلیرانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در مقابل نیروهای مهاجم عراقی در روزهای اول جنگ بود، زیرا حکومت و ارتش عراق در برآوردهای اولیه خود برای آغاز جنگ چنین نتیجه گرفته بودند که ارتش ایران به کلی متلاشی شده و قدرت رزمی خود را از دست داده است و نیروهای مردمی از جمله سپاه پاسداران نیز هنوز شکلی به خود نگرفته و حالت واحد رزمی پیدا نکرده است، به علاوه استنباط برآوردکنندگان عراقی در آن موقع از ارتش ایران چنین بود که ارتشی که دچار آنگونه اثرات انقلاب شده، بر فرض اینکه نیرویی از آن باقیمانده باشد، این نیرو بدون روحیه و ایمان وفاقد میل جنگ جویی میباشد. اما همان مقاومتهای فداکارانه نیروهای مسلح ما در روزهای اول جنگ، به فرماندهان عراقی ثابت کرد که در قضاوت درباره ملت ایران سخت در اشتباه بودهاند. ملت ایران ممکن است مانند تمام ملتهای جهان در داخل خود دچار اختلافاتی بوده باشد، ولی وقتی که دشمن خارجی استقلال و تمامیت ارضی و شرف ملی این ملت را مورد تهدید قرار دهد، این ملت یک دل و یک جان در مقابل دشمن خارجی آماده مبارزه میگردد. و این حقیقت در طول تاریخ کهنسال ملت ایران کراراً مشاهده شده است. با توجه به این حقیقت گرچه در روزهای اول جنگ نیروهای ما نتوانستند آثار تجاوز نیروهای عراقی را در همان خط مرز نابود سازند، ولی با همان مقدار مقاومت که در سطح حداکثر توانشان بود به دشمن نشان دادند که در محاسبات خود اشتباه کرده است. لذا دشمن مجبور شد محتاطانهتر عمل کند و خواستههای جاهطلبانه خود را هر چه بیشتر محدود سازد و به همان موفقیتهای اولیه اکتفا کند.
بهعنوان شاهد مثال، به پایمردی نیروهای ایران در همین منطقه نبرد کافی است توجه کنیم که یک گردان پیاده تقویت شده ایران که در آن موقع استعداد رزمی آن در حدود 50% استعداد سازمانیاش بود، یعنی این گردان بایگانهای تقویتی شاید کمتر از 500 نفر پرسنل داشت، طبق گزارشهائی که فرمانده گردان ارسال نمود بیش از 200 نفر از افراد این گردان قربانی این آب و خاک شدند و شهید و یا مجروح گردیدند.
بررسی حوادث چنین نشان میدهد که بعد از سقوط شهر مهران، بهوسیله نیروهای متجاوز عراق و عقبنشینی نیروهای مدافع ایران بهطرف رودخانه چنگوله، بهعلت قطع تماس نیروهای خودی با دشمن، آتش جنگ در دشت مهران فروکش کرد و زد و خوردها در جهت ارتفاعات مرزی شمال دشت مهران ادامه یافت. زیرا هنوز آن قسمت از عناصر تیپ 84 پیاده که در ارتفاعات مرزی شمال غربی سد کنجانچم مستقر بودند و همچنین پاسگاههای ژاندارمری این منطقه در مواضع خود باقیمانده و در مقابل دشمن عکسالعمل نشان میدادند. همین مقاومتها سبب شد که نیروهای متجاوز عراق نتوانستند دامنه تجاوزات خود را بیش از آنچه که در دو روز اول جنگ در مهران و در روزهای قبل از جنگ عمومی در منطقه میمک بهدست آورده بودند، توسعه دهند. لذا نظر به اینکه در روزهای اول جنگ، نبرد در منطقه مرزی غرب ایلام به صورت پدافندی درآمد، در وضعیت کلی هدایت عملیات این منطقه از طرف قرارگاه عملیات غرب تغییراتی داده شد و تیپ1 لشکر 81 زرهی، مسئولیت دفاع از منطقه نبرد غرب صالحآباد را بر عهده گرفت و فقط مسئولیت غرب منطقه مهران در عهده تیپ 84 پیاده باقی ماند. لذا ما در ادامه این بررسی، منطقه صالحآباد را در بررسی عملیات لشکر 81 زرهی کرمانشاه مورد مطالعه قرار میدهیم و در این قسمت فقط مسائل مربوط به منطقه مهران را دنبال میکنیم.
از روز سوم مهرماه، نیروهای مدافع ما در دشت مهران کلاً به شرق رودخانه چنگوله عقبنشینی کردند و با دشمن قطع تماس نمودند. نیروهای دشمن نیز بعد از پاکسازی شهر مهران، و حوالی آن از نیروهای باقیمانده ایرانی و حتی اهالی محلی که البته بسیار معدود بودند، تلاش قابل ملاحظهای برای ادامه پیشروی در محور مهران چنگوله از خود نشان ندادند و فقط تا حوالی آبادیهای حسینآباد و محسنآباد واقع در حدود 10 کیلومتری شرق مهران پیشروی کردند. و مواضع پدافندی در تپه ماهورهای شرق حسینآباد تهیه و حالت پدافندی اتخاذ نمودند. با این امر نیروهای عراقی توانستند با انجام عمل صرفه جویی در قوا، عناصری از لشکر 2 پیاده و تیپ زرهی تقویتی را به منطقه میمک و سومار و احتمالاً نفتشهر و قصرشیرین تغییر مکان دهند.
تلاش عمده نیروهای دشمن در منطقه عملیاتی مهران صرف تصرف تپههای شمالی مشرف به سد کنجانچم و ایجاد مواضع تأمینی در آن تپهها برای یگانهای مستقر در دشت مهران گردید. زیرا احتمالاً عراقیها چنین برآورد میکردند که ممکن است نیروهای تقویتی ایران در محور صالحآباد مهران پیشروی کنند و با اشغال مجدد شهر مهران، محور تدارکاتی و مواصلاتی به دره زرباطیه و مهران را قطع نمایند و نیروهای عراقی مستقر در دشت مهران را منهدم سازند. بنابراین برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقی، قطع کامل محور صالحآباد ایلام در شمال سد کنجانچم برای این قسمت از نیروهای عراقی امری حساس بود، بدین جهت ادامه نبردهای دشت مهران در حوالی سد کنجانچم جریان پیدا کرد.
در آغاز روز سوم مهرماه، ژاندارمری اعلام کرد، کلیه پاسگاههای مرزی منطقه نبرد مهران به همراه نیروهای ارتشی عقبنشینی کردند و ارتباط آنها با مراکز گروهان و گردان و هنگ ژاندارمری قطع شده و فقط پاسگاه ژاندارمری چنگوله با هنگ ایلام ارتباط دارد. ژاندارمری در گزارش دیگری اظهار داشت؛ نیروهای عراقی از دامنه جنوبی ارتفاعات حوالی سد کنجانچم در حال پیشروی به طرف شرق هستند و تلاش میکنند پاسگاههای زالو آب، رضاآباد و سالاری را اشغال نمایند و بهعلت کمبود نیرو نگهداری این پاسگاههای با خطراتی مواجه است.
در این روز، تیپ 84 نیز گزارش داد که عناصر آن تیپ که در دشت مهران مستقر بودند به شرق رودخانه چنگوله عقبنشینی کردهاند. با توجه به این حوادث در روز سوم مهرماه، دشت مهران در کنترل کامل نیروهای عراقی قرار گرفت و عوامل اطلاعاتی ایران نیز آن را تأیید کردند. در یک گزارش اطلاعاتی، استاندار ایلام خبر داد که واحدهای زرهی و مکانیزه عراق که حدود یک تیپ برآورد میگردید، در اطراف شهر مهران، از جمله حدود یک گردان تانک در فرودگاه مهران مستقر شده است و درخواست کرد؛ با حملات هوایی این واحدهای زرهی دشمن منهدم گردد. اما با توسعه دامنه جنگ در خوزستان و ایجاد تهدیدات جدی برای خرمشهر و اهواز و دزفول، نیروی هوایی مجبور بود تلاش اصلی خود را به منطقه عملیاتی خوزستان اختصاص دهد. ضمن اینکه بعد از اشغال شهر مهران، و گسترش و آرایش نیروهای عراقی در آن منطقه، دیگر حملات هوایی نمیتوانست اثرات چندانی بر نیروهای عراقی داشته باشد. ولی به هرحال همانگونه که بارها یادآور شدهایم که در روزهای اول جنگ تنها و مهمترین نقطه امید فرماندهان و مقامات مسئول ما نیروی هوایی ما بود، نیروی هوایی ما نیز در روشن نگاهداشتن این روزنه امید نهایت تلاش خود را کرد و خلبانان شجاع ما با حداکثر قوای خود به نیروهای دشمن حمله میکردند و تعداد قابل ملاحظهای از آنان نیز جان خود را فدای استقلال و آزادی میهن مقدس ما نمودند. اما در شرایطی که جنگ بر ما تحمیل شده بود، نیروی هوایی ما نیز ضربات سختی دیده بود و قسمت عمدهای از توان رزمی آن از بین رفته بود و ما در کتابهای مقدمات جنگ تحمیلی با استناد به آمار و ارقام این مسئله را روشن کردیم. در نتیجه، نیروی هوایی ایران در مقایسه با امکانات پدافند هوایی عراق اعم از زمین به هوا یا هوا به هوا در سطح چندان بالایی نبود. بهنحویکه تعداد پروازهای پشتیبانی نزدیک اختصاص داده شده برای هر روز عملیاتی نشان میدهد، مقدورات پشتیبانی هوایی ما در روزهای اول جنگ حدود 20 پرواز در هر روز بود و این مقدار برای جبهه هزار کیلومتری، یک قدرت تعیین کننده نمیتوانست باشد. ضمن اینکه بهعلت تلفات روزافزونی که وارد میشد به مرور این مقدار پشتیبانی نیز کاهش مییافت. اما به هر حال پرواز حتی یک فروند هواپیما یا هلیکوپتر ایران بر فراز هر منطقه نبرد سبب افزایش فوقالعاده روحیه رزمندگان زمینی ما میشد. اعم از اینکه این پشتیبانیهای هوایی یا نتیجه مثبت در زدن ضربت به دشمن داشتند، یا حداقل از نظر تقویت روحیه، نتایج عملیات آن بسیار مثبت و مؤثر بود.
انتهای مطلب