منطقه میانی که از حوالی شمال دشت مهران ایران شروع میشود و تا حوالی باویسی ایران امتداد مییابد، وضعیت طبیعی زمین در سرزمین ایران و عراق تغییراتی پیدا میکند. بهنحویکه در سرزمین ایران کلاً ارتفاعات بسیار سخت در تمام منطقه به استثنای دشت بسیار محدود مهران و دشت ذهاب گسترش مییابد و در سرزمین عراق قسمت جلگهای بینالنهرین تا شمال شهر مندلی عراق ادامه پیدا میکند. ولی از آن به بعد دامنه ارتفاعات واقع در سرزمین ایران در داخل عراق و به سمت غرب گسترش مییابد، بهنحویکه از حوالی منطقه نفتخانه عراق به سمت شمال منطقه مرزی در خاک عراق نیز تپه ماهورهایی را دربر میگیرد و به ترتیب رو به سمت شمال ارتفاع این تپه ماهورها افزایش مییابد. از حوالی باویسی ایران به سمت شمال ارتفاعات مرزی در سرزمین ایران و عراق شکل مشابهی پیدا میکند.
بالأخره، در قسمت شمالی منطقه مرزی که کردستان و آذربایجانغربی ایران را شامل میشود، حالت طبیعی زمین در قلمرو هر دو کشور ایران و عراق وضعیت کوهستانی صعبالعبور پیدا میکند.
با توجه به خلاصه وضعیت طبیعی زمین که بیان شد. شکل زمین در صحنه عملیات غرب که مورد بررسی این قسمت از گفتار ما است، دارای دو قسمت کاملاً متمایز در جنوب و شمال این صحنه عملیات میباشد. در قسمت جنوبی که حوالی منطقه مرزی استانهای ایلام و کرمانشاهان ایران میگردید، زمین منطقه در سرزمین ایران کلاً کوهستانی صعبالعبور است ولی در سرزمین عراق در قسمت جنوبی به صورت دشتی است کاملاً صاف و در قسمت شمالی تپه ماهورهایی در نزدیک مرز گسترش دارد که بهتدریج از جنوب به شمال متراکم و همچنین ارتفاع این تپه ماهورها افزوده میشود که در مقابل باویسی ایران به ارتفاعات زاگرس متصل میگردد. قسمت شمالی منطقه که استانهای کردستان و آذربایجان غربی ایران تشکیل میدهد، زمین در خاک هر دو کشورکلاً کوهستانی و صعبالعبور است.
کوهستانی بودن منطقه در سرزمین ایران سبب شده است که در این منطقه مورد بحث مناطق مسکونی و منابع اقتصادی و حتی زمینهای قابل کشاورزی بسیار محدود باشد و طبعاً اینگونه محدودیتهای طبیعی سبب کاهش اهمیت راهبردی این منطقه میگردد. بهنحویکه در یک جنگ عمومی، چنانچه نیروهای مهاجم به ایران بخواهند به هدفهای مهم راهبردی دست یابند مجبورند بیش از صد کیلومتر از معابر کوهستانی صعبالعبور بگذرند تا به هدفهای راهبردی حائز اهمیت در غرب ایران که شهرهای کرمانشاه و سنندج و ارومیه و تبریز میباشند برسند، وگرنه در این قسمت از منطقه مرزی ایران با عراق در سرزمین ایران فقط چند شهر شامل مهران و صالحآباد و قصرشیرین و سرپلذهاب و مریوان و سردشت و پیرانشهر وجود دارند که در لشکرکشی عمومی از غرب به شرق هیچ یک از آنها هدف مهم نظامی نمیباشند و فقط میتوانند هدفهای سیاسی و روانی را تشکیل دهند. زیرا اصولاً از جنبههای سیاسی و روانی و حقوق بینالمللی حتی یک تپه و یا یک دهکده نیز حائز اهمیت بینالمللی میباشد. لازم به توضیح است که از نظر بررسی نظامی هدفراهبردی به منطقه یا موضع یا شهری گفته میشود که تصرف آن برای نیروی مهاجم امتیازات مهم در سطح بین دو کشور متخاصم ایجاد کند و آن چنان منافع سیاسی و اقتصادی و نظامی برای نیروی مهاجم دربرداشته باشد که به صورت ضربه بسیار سختی برای کشور مورد تهاجم قرار گیرد. در معادلات سیاسی خاتمه جنگ بهصورت یک حربه بسیار محکم و شکننده در دست نیروی مهاجم باشد تا بدان وسیله بتواند خواستههای سیاسی خود را بر کشور مورد تهاجم تحمیل نماید. بهعنوان مثال میتوان شهرهای خرمشهر و اهواز و دزفول را در جنگ تحمیلی هدف راهبردی قلمداد نمود. زیرا اشغال هر یک از آنها بهوسیله نیروهای متجاوز عراق میتوانست امتیازات فوقالعادهای در سطح روابط بین دو کشور برای دولت عراق ایجاد نماید.
اما در جنگهای محدود و محلی مسئله ارزش هدفهای راهبردی تا حدودی بستگی به موضوع حیثیت و اعتبار ملی و دولتهای حاکم بر ملتها دارد. زیرا در این نوع جنگها هدف اصلی نمایش قدرت و برتری است که این نمایش را میتوان حتی با بمباران یا گلولهباران یک پاسگاه مرزی به معرض تماشا و آزمایش گذاشت و امکانات عکسالعمل طرف مقابل را ارزیابی کرد. جنگ تحمیلی عراق به ایران نیز از همین نوع جنگ بود و هدف اصلی راهبردی دولت عراق نمایش قدرت در مقابل دولت ایران و دولتهای منطقه خلیج فارس و بالأخره در مقابل دولتهای عرب بود. بنابراین تصرف حتی یک تپه و یا پاسگاه مرزی نیز برای دولت عراق اهمیت ویژهای داشت و طبیعی بود که بعد از این پردههای نمایش قدرت چنانچه ارتش متجاوز عراق میدان نبرد را خالی از نیروی مقاومت میدید تا هدفهای راهبردی واقعی در سرزمین ایران پیشروی میکرد و به اشغال هدفهای تاکتیکی نزدیک مرز اکتفا نمینمود.
به هر حال نقاطی که برای نیروهای متجاوز عراق در صحنه عملیات غرب در سرزمین ایران میتوانستند به عنوان هدفهای اولیه انتخاب گردند، به ترتیب از جنوب به شمال عبارت بودند از: شهرها و شهرکهای مهران، صالحآباد، سومار، نفتشهر، قصرشیرین، سرپلذهاب، گیلانغرب، مریوان، سردشت و پیرانشهر، مسلماً حداقل حکام بعث عراق و فرماندهان ارتش آن به این نکته آگاه بودند که توانایی پیشروی ارتش عراق در صحنه عملیات غرب بیش از محدوده این هدفها نمیتوانست باشد. در عمل نیز همین نتیجه حاصل شد و حتی ارتش عراق فقط توانست چهار هدف از 10 هدف یاد شده بالا را اشغال کند که شهرهای مهران، سومار، نفتشهر و قصرشیرین بودند. با وجود اینکه نیروهای متجاوز عراق تا نزدیکی شهرهای سرپلذهاب و گیلانغرب نیز پیشروی کردند، ولی نتوانستند آنها را اشغال کنند لذا مجبور به عقبنشینی به ارتفاعات غربی این شهرها شدند.
هدفهای دهگانه یاد شده بالا محورهای پیشروی نیروهای متجاوز عراق را در سرزمین ما مشخص میکرد. بنابراین محورهای وصولی که نیروهای عراق در صحنه عملیات غرب انتخاب کردند عبارت بودند از:
(1) محور بدره، زرباطیه، مهران
(2) محور بدره، ارتفاعات میمک، صالحآباد
(3) محور مندلی، سومار
(4) محور نفتخانه به نفتشهر
(5) محور عمومی خانقین، خسروی، قصرشیرین که خود به سه محور فرعی تقسیم میشد که عبارت بودند از: خانقین، تنگاب قصرشیرین- خانقین، خسروی قصرشیرین- محوری که از شمال قصرشیرین و بابا هادی به ارتفاعات قراویز میرسید و جاده قصرشیرین سرپلذهاب را قطع میکرد.
این محور عمومی بعد از وصول به قصرشیرین به دو شاخه تقسیم میشد؛ که یک شاخه به طرف گیلانغرب و شاخه دیگر به طرف سرپلذهاب ادامه مییافت.
(6) محور باویسی، سرپلذهاب
(7) محور پنجوین، مریوان
(8) محور رواندوز، پیرانشهر
مهمترین محور از محورهای هشتگانه یاد شده بالا محور خانقین، قصرشیرین، سرپلذهاب بود که به طرف گردنه پاتاق و شهرهای اسلامآباد غرب و بالأخره کرمانشاه امتداد مییافت. چنانچه ارتش متجاوز عراق موفق میشد گردنه پاتاق را تصرف کند، میتوانست کنترل دشت ذهاب و شهرهای سرپلذهاب و قصرشیرین را در دست بگیرد و بهعنوان یک حربه مهم راهبردی آن را نگهدارد و چنانچه میتوانست به سمت اسلامآباد و کرمانشاه پیشروی را ادامه دهد، احتمالاً به هدفهای راهبردی سیاسی و اقتصادی و نظامی مهمی نائل میشد. به همین دلیل تلاش اصلی نیروهای متجاوز عراق در صحنه عملیات غرب در همین محور بهکار گرفته شد که در بررسی حوادث جنگ بیان خواهد گردید.
اما نکتهای را که باید بدان توجه نمود، این است که تمام این محورهای وصولی از داخل کشور عراق به ایران در خاک ایران از میان ارتفاعات سختی میگذرند که عبور از آنها به سادگی امکانپذیر نیست و بهعلت وجود ارتفاعات سرکوب در اطراف آنها نیروهای مهاجم در تمام طول مسیر در معرض تهدید قرار میگیرند. بهنحویکه نیروی مهاجم نمیتواند این تهدیدات را نادیده بگیرد و بیش از حد توانایی خود برای برقراری تأمین این محورها در داخل سرزمین ایران پیشروی نماید و ارتش عراق متوجه این خطر بود. به همین دلیل بعد از موفقیتهای اولیه در آغاز تهاجم، تلاش نیروهای عراقی در صحنه عملیات غرب به کلی متوقف گردید و در قسمت شمالی منطقه غرب یعنی در مناطق مرزی کردستان و آذربایجان غربی اصولاً از حوالی خط مرز فراتر نرفت.
حال نگاه مختصری به وضیعت نظامی زمین در این قسمت از صحنه عملیات در داخل خاک عراق میکنیم. وضعیت این منطقه در داخل خاک عراق به ویژه در استانهای واسط و دیالی (مقابل ایلام و کرمانشاهان ایران) کاملاً با سرزمین ایران متفاوت است این منطقه علاوه بر وضعیت زمین که برخلاف منطقه کوهستانی ایران حالت جلگهای دارد، از نظر اهمیت راهبردی مهمترین قسمت سرزمین عراق را تشکیل میدهد. زیرا شهر بغداد که پایتخت کشور عراق است در کمتر از 180 کیلومتری خط مرز قرار گرفته و جاده مواصلاتی مهم عراق از پایتخت به سمت شمال و جنوب آن کشور به موازات خط مرز کشیده شده بهنحویکه چنانچه نیروهای ایرانی حدود 30 کیلومتر در خاک عراق پیشروی کنند میتوانند این محورهای مواصلاتی را در شمال به سمت کردستان عراق و در جنوب به سمت بصره دومین شهر بزرگ عراق قطع نمایند و حکومت عراق را به کلی فلج سازند. بنابراین آسیبپذیری کشور عراق در یک جنگ متعادل با کشور ایران خیلی شدیدتر از ایران است.
شهر کوت، مرکز استان واسط عراق که یک گره مواصلاتی حیاتی مرکز عراق با جنوب غربی آن کشور است در حدود 50 کیلومتری منطقه مرزی مهران ایران قرار دارد و در یک شرایط نظامی متعادل بین ایران و عراق، پیشروی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به سمت این گره مواصلاتی چندان دشوار نیست. اما ذکر این نکته ضروری است که ملت و دولت ایران هیچ وقت نظر سوئی حتی به یک وجب از خاک عراق نداشته و نخواهند داشت و امید است چنان شرایط حسن همجواری بهوجود آید و ادامه یابد که دو ملت مسلمان ایران و عراق همیشه بتوانند، در صلح و صفا در کنار یکدیگر به حیات سیاسی خود ادامه دهند.
2- استعداد و گسترش نیروهای دشمن در آغاز جنگ در منطقه عملیاتی غرب
قبل از بررسی این موضوع یادآوری این نکته لازم است که متأسفانه برخلاف اسناد کافی که برای بررسی وضعیت دشمن در صحنه عملیات جنوب در دسترس بود، درباره عملیات غرب اسناد و مدارک مهمی از چگونگی وضعیت نیروهای دشمن در دسترس قرار نگرفت و علت این امر آن بود که اصولاً عملیات آفند متقابله نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در صحنه عملیات غرب آن چنان سریع و وسیع اجرا نشد تا نیروهای ما به محل گسترش قرارگاههای واحدهای بزرگ دشمن مانند قرارگاه تیپ و لشکر برسند و اسناد و مدارکی را از آن قرارگاههای عراقی بهدست آورند.
بدین لحاظ، مطالبی که در این قسمت از بررسی درباره وضعیت نیروهای متجاوز عراق بیان میگردد، مستند به اطلاعات کلی است که بهوسیله عوامل اطلاعاتی ما از نیروهای عراقی کسب شده است و ممکن است از دقت و صحت کافی برخوردار نباشد ولی آنچه صحیح بهنظر میرسد این است که آرایش و گسترش عمومی نیروهای متجاوز عراق در آغاز جنگ با اختلافات جزئی احتمالی در همین شرایطی بوده است که بیان میگردد.
نیروهای مسلح عراق قبل از آغاز جنگ، نیروی زمینی ارتش عراق شامل 3 قرارگاه سپاه، 12 لشکر و تعدادی تیپ مستقل احتیاط و گارد مرزی و گارد جمهوری بود.
گسترش عمومی ارتش عراق در مقابل مرز غربی ایران چنین بود که سپاههای 1 و 2 و 3 به ترتیب از شمال به جنوب صفآرایی کرده بودند. بدین ترتیب سپاه 1 در منطقه کردستان عراق، سپاه 2 در استان دیالی و واسط (مقابل کرمانشاه و ایلام ایران) و سپاه 3 در استان میسان و بصره (مقابل خوزستان ایران) مستقر شده بودند. بهعلت کوهستانی بودن منطقه کردستان ایران و عراق پنج لشکر پیاده و یک لشکر زرهی عراق در آن منطقه مستقر شده بودند، که شامل لشکرهای 2 و 4 و 7 و 8 و 11 پیاده و 12 زرهی بودند. این لشکرها از شمالیترین منطقه مرزی ایران و عراق در نزدیکی مرز ترکیه تا جنوب خانقین و حوالی نفتخانه عراق گسترش یافته بودند.
سپاه 2 عراق که لشکرهای 3 و 6 و 10 زرهی را در زیر امرخود داشت در یک موقعیت مرکزی در تکریت و بعقوبه و بغداد مستقر بود که با دسترسی به محورهای مواصلاتی مناسب میتوانست به مناطق شمالی یا جنوبی تغییر مکان یاید وبالأخره سپاه 3 عراق شامل لشکرهای 1 و 5 مکانیزه و 9 زرهی در منطقه جنوبی عراق و در شهرهای ناصریه، دیوانیه، سماوه و بصره مستقر بود.
بر مبنای اسناد در دسترس در آغاز جنگ تحمیلی لشکرهای 2 و 4 و 7 و 8 پیاده و 6 و 12 زرهی ارتش عراق در صحنه عملیات غرب (استانهای ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی ایران) وارد نبرد شدند و بقیه لشکرهای عراقی شامل سه لشکر زرهی، دولشکر مکانیزه و یک لشکر پیاده در منطقه عملیاتی جنوب (خوزستان ایران) تهاجم خود را آغاز کردند. البته در ترکیبات سازمان رزمی لشکرها تغییرات جزئی داده شد. مثلاً حدود یک تیپ مکانیزه از عناصر لشکر 10 زرهی عراق در منطقه مهران ایران حمله کرد.
بنابرگسترش عمومی نیروهای عراقی که بیان شد، نیروهای متجاوز عراق در آغاز جنگ حداقل با شش لشکر در صحنه عملیات غرب به سرزمین ما حمله کردند که علاوه بر آنها چندین تیپ مستقل احتیاط و گارد مرزی نیز در تقویت این لشکرها قرار گرفت.
هر لشکر پیاده عراقی عموماً شامل 11 گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان شناسایی، چند گروهان کماندو، سه تا پنج گردان توپخانه صحرایی و دو گردان توپخانه پدافند هوایی و گردانهای دیگر پشتیبانی رزمی و خدمات رزمی بود. ولی در ترکیب سازمانی لشکرهای پیاده عراقی که بعضی از آنها پیاده کوهستانی محسوب میشدند، اختلافات جزئی در ترکیب سازمانی وجود داشت و این اختلاف بیشتر درباره گروهانهای کماندو بود که بعضی از لشکرها یک گروهان و بعضی بیش از 15 گروهان از این نوع واحد رزمی در اختیار داشتند.
لشکر 6 زرهی عراق که در آغاز جنگ در منطقه ایلام و قصرشیرین وارد عمل گردید شامل تیپهای 16 و 30 زرهی و 25 مکانیزه بود که مانند سایر لشکرهای زرهی عراق دارای هفت گردان تانک، پنج گردان مکانیزه، یک گردان شناسایی و شش گردان توپخانه صحرایی یک گردان توپخانه پدافند هوایی، یک گردان ضدتانک و یک گردان موشکی و سایر یگانهای پشتیبانی رزمی و خدمات رزمی بود. لشکر 12 زرهی نیز با اختلافاتی کم و بیش، همان سازمان لشکر 6 زرهی را داشت که البته در آغاز جنگ فقط دارای یک تیپ زرهی (37 زرهی) و یک تیپ مکانیزه (46 مکانیزه) بود و تیپ دوم زرهی آن بعداً تکمیل گردید.
اسامی گردنهای تانک تیپ 16 لشکر 6 زرهی المهلب، حدیفه، الرافدین و تیپ 30 زرهی به نام طارق المثنی و شرجیل بود و گردان تانک تیپ 25 مکانیزه این لشکر به شماره گردان 6 مشخص گردیده بود ولی گردانهای تانک لشکر 12 زرهی نام ویژهای نداشتند و با شمارههای 12 و 15 و 16 و 20 و 23 و 24 و 25 مشخص گردیده بودند. نام گردان شناسایی لشکر (6) الولید و گردان شناسایی لشکر (12) الاسامه بود. گردانهای پیاده لشکرها فقط با شماره مشخص بودند که معمولاً در تمام تیپها با همان ترتیب عددی 1 و 2 و 3 مشخص میگردیدند. گفتیم که در آغاز جنگ، ارتش عراق علاوه بر 12 لشکر سازمان یافته، تعداد زیادی تیپ مستقل از نوع گارد مرزی و احتیاط و تیپ مستقل داشت که تعداد آنها به حدود 60 تیپ میرسید و شامل 20 تیپ گارد مرزی، 10 تیپ احتیاط و حدود 30 تیپ مستقل رزمی در تحت امر ستاد کل ارتش عراق بود. بنابراین در آغاز جنگ، ارتش عراق علاوه بر 12 لشکر سازمان یافته، یگانهای رزمی دیگری نیز حدود استعداد رزمی 20 لشکر پیاده در اختیار داشت. از این همه نیروی زمینی، فقط قسمت بسیار اندکی از آن در مرزهای غربی عراق از جمله 12 لشکر سازمان یافته و تعدادی از تیپهای مستقل مستقیماً با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران وارد نبرد شدند که حدود نیمی از این نیروها در صحنه عملیاتی غرب در تهاجم عمومی به سرزمین ما شرکت کردند.
از نظر تمرکزات نیروهای عراق در نزدیکی مرز غربی ایران توجه به جدول زیر میتواند چگونگی آمادگی نیروهای عراقی را برای تهاجم به سرزمین ما روشن سازد
مشخصات یگان |
محل گسترش پادگانی |
منطقه گسترش قبل از آغاز جنگ |
منطقه مرزی ایران |
لشکر 2 پیاده کوهستانی لشکر 4 پیاده کوهستانی لشکر 8 پیاده کوهستانی لشکر 7 پیاده لشکر 6 زرهی لشکر 12 زرهی |
کرکوک موصل اربیل سلیمانیه بعقوبه دهوک |
ترساق احتمالاً رواندوز خانقین پنجوین کوت چقاحمام |
مقابل منطقه صالحآباد ایلام مقابل پیرانشهر مقابل منطقه باویسی و قصرشیرین مقابل مریوان مقابل مهران و قصرشیرین مقابل نفتشهر و سومار |
لازم به یادآوری است که گسترش عمومی نشان داده شده در جدول بالا براساس اطلاعات اولیه نیروهای ما بوده و بعد از آغاز جنگ مشخص گردید که لشکرهای عراقی با سازمان رزمی متناسب با وضعیت منطقه عملیات وارد جنگ شدند. به عنوان مثال یک قسمت عمده عناصر لشکر 6 زرهی در منطقه قصرشیرین وارد عمل گردید و به ترتیبی که جریان جنگ و میزان مقاومت نیروهای ما در مقابل تهاجم نیروهای عراق در مناطق مختلف نبرد نمایان شد، برحسب ایجاب وضعیت تاکتیکی در سازمان و گسترش نیروهای عراقی تغییراتی داده شد که در شرح جریان جنگ به آنها اشاره خواهد شد. اما آنچه که قطعی به نظر میرسد این است که در آغاز جنگ نیروهای متجاوز عراق با چهارلشکر تقویت شده در منطقه عملیاتی کرمانشاه و ایلام به سرزمین ما حمله کردند و با دو لشکر تقویت شده در مناطق مرزی کردستان و آذربایجان غربی پدافند نمودند در حالیکه در مقابل این شش لشکر تقویت شده عراق، نیروهای ما سه لشکر از هم پاشیده و متلاشی شده قرار داشت که استعداد رزمی آنها کمتر از 50% بود و در مبحث زیر شمهای از آن را بیان میکنیم.
3- استعداد و گسترش نیروهای خودی (ایران) در صحنه عملیات غرب
براساس گسترش پادگانی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، یک لشکر زرهی و دو لشکر پیاده در منطقه غرب گسترش داشت. لشکر 81 زرهی در استان کرمانشاه لشکر 28 پیاده در استان کردستان و لشکر 64 پیاده در استان آذربایجان غربی مستقر بود. از نظر پدافند عمومی منطقه غرب، تیپ 84 پیاده نیز برای استان ایلام درنظر گرفته شده بود که محل استقرار پادگانی آن در شهر خرم آباد لرستان بود. با توجه به اینکه اصولاً نیروی زمینی جمهوری اسلامی ایران، جمعاً دارای هفت لشکر کامل و یک لشکر ناقص (88 زرهی) و سه تیپ مستقل رزمی بود و با در نظر گرفتن اینکه کشور جمهوری اسلامی ایران در طول خط مرز بیش از هفت هزار کیلومتری با پنج کشور هم مرز بود، طبعاً به هیچ وجه نمیتوانست برای منطقه غربی ایران بیش از یک لشکر تقویتی در نظر بگیرد. بنابراین حداکثر نیرویی که ارتش ایران میتوانست به جبهه غرب اختصاص دهد، همان سه لشکر مستقر شده در پادگانهای غرب به اضافه یک لشکر و تیپ 84 پیاده بود. در نتیجه بر فرض اینکه ارتش ایران از حداکثر این امکانات خود استفاده میکرد، میتوانست چهار لشکر و یک تیپ مستقل، در مقابل شش لشکر تقویت شده عراق که با چندین تیپ مستقل احتیاط و گارد مرزی و تیپ رزمی تقویت میشدند، آماده برای پدافند سازد.
لطمات و صدماتی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بهعلت خاصیت طبیعی انقلاب به ارتش ایران وارد گردیده بود، آمادگی رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران را در شروع جنگ تحمیلی در پایینترین سطح ممکنه یک ارتش منظم و سازمان یافته رسانده بود، بهنحوی که از نظر تعداد پرسنل و تجهیزات و وسایل کمتر از 50% و از نظر آمادگی روانی نیز کمتر از آمادگی مقابله با تهاجم لشکرهای سازمان یافته و مجهز شده و آموزش دیده عراقی را داشت. اغتشاشات و آشوبهای داخلی تمام منطقه غرب از ایلام تا آذربایجان غربی مزید بر کاهش رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران جهت مقابله با تهاجم ارتش عراق بود. زیرا آن مقدار از نیروهای ارتشی نیز که باقیمانده بودند و تا حدی آمادگی عملیاتی داشتند، درگیر عملیات آرامسازی داخلی و مبارزه با ضدانقلاب داخلی بودند. منطقه غرب ایران از اوایل سال 1358 و کمتر از دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، دچار ناامنی بهوسیله عناصر ضدانقلاب از جمله عناصر تجزیه طلب کردستان شد. این درگیری حتی شامل نیروی هوایی و واحد هوانیروز نیز گردید، به نحویکه قبل از آغاز جنگ تحمیلی این دو نیروی عمده پشتیبانی ما یعنی نیروی هوایی و هوانیروز در نبردهای داخلی خسارات قابل ملاحظهای دیدند وتعدادی از هواپیماها و هلیکوپترهای ما سرنگون و منهدم شدند و یا بهعلت اجرای مأموریتهای زیاد نیاز به تعمیرات اساسی عمدهای پیدا کردند که بهعلت محاصره اقتصادی کشور ایران از جانب کشورهای تدارک کننده قطعات یدکی این وسایل، مشکلات فراوانی برای ارتش ما ایجاد شد. از نظر کاربرد واحدهای نیروی زمینی نیز علاوه برکاهش بیش از حد آمادگی رزمی، بهعلت مسائل پرسنلی و تجهیزاتی، از نظر کاربرد عملیاتی نیز آمادگی رزم نیروهای ما کاهش یافت. زیرا عناصر لشکرهایی که در منطقه غرب گسترش داشتند، به منظور مقابله با عوامل ضدانقلاب داخلی در تمام سطح منطقه اعم از شهرها و روستاها، الزاماً به واحدهای کوچکی تجزیه شدند و هر واحد جزئی در سطح دسته و گروهان و حداکثر گردان در نقطهای با ضدانقلاب داخلی درگیر شدند لذا هر سه لشکر مستقر در غرب و همچنین یگانهایی که از نقاط دیگر کشور به غرب اعزام شدند، یکپارچگی سازمانی خود را از دست دادند که در نتیجه آن توانایی خود را برای هدایت عملیات در یک جبهه منظم از دست دادند بهنحویکه در آغاز جنگ تحمیلی بزرگترین واحد رزمنده سازمان یافته ما در مقابل نیروهای عراقی، گروه رزمی گردانی بود که استعداد رزمی موجود آنها در حدود یک گردان تقویت شده تانک یا پیاده بود. برای روشنتر شدن وضعیت استعداد و گسترش نیروی زمینی جمهوری اسلامی ایران در صحنه عملیات غرب در زمان قبل از آغاز جنگ تحمیلی خلاصه جدول صفحه بعد میتواند بیانگر چگونگی آمادگی رزمی نیروهای ما برای شرکت در یک جنگ عمومی باشد.
جدول استعداد و گسترش یگانها در صحنه عملیات غرب قبل از آغاز جنگ تحمیلی
یگان اصلی |
محل استقرار پادگانی |
استعدادیگان گسترش یافته |
محل گسترش عملیاتی |
لشکر 64 پیاده |
ارومیه مهاباد پیرانشهر سلماس |
گردان 103 پیاده-گردان 132 پیاده گردان 198 پیاده یک گروهان تانک با یک آتشبار توپخانه سایریگانها |
مهاباد– ژاژان جلدیان نقده در پادگان مربوطه |
لشکر 28 پیاده |
سنندج سقز مریوان |
یک آتشبار توپخانه- یک گردان پیاده گردان 118 پیاده– گردان 130 پیاده سایریگانها |
سردشت– میاندوآب مرند– تبریز درگیر در تمام منطقه استحفاظی لشکر |
لشکر 81 زرهی |
کرمانشاه، اسلامآباد غرب،سرپلذهاب |
یک گروهان تانک- یک گروهان سوارزرهی یک گروهان پیاده- یک گروهان مکانیزه یک گروهان تانک- یک دسته سوارزرهی یک گروهان سوار زرهی یک دسته مکانیزه- یک دسته تانک یک گردان تانک- یک گروه رزمی یک دسته تانک سایریگانهای لشکر |
روانسر-نفتشهر تیلهکوه-تپه رش گره نو- شهرک مهدی کلانتر ایستگاه رادار ایلام پاوه قراویز- سومار کامیاران در پادگانهای مربوطه |
تیپ 84 پیاده |
خرم آباد لرستان |
یک آتشبار- یک گردان پیاده یک گردان پیاده تقویت شده سایریگانها |
کرمانشاه– پاوه مهران پادگان خرمآباد |
تیپ 55 پیاده هوابرد |
شیراز |
یک گروهان پیاده-یک گردان پیاده یک گروهان تقویت شده یک گروهان پیاده بقیه عناصر تیپ |
سنندج– سردشت کازرون دزفول شیراز |
تیپ 23 نیروهای ویژه هوابرد |
تهران |
در 13 منطقه غرب گسترش یافته بود |
به صورت تیم عملیاتی |
علاوه بر تجزیه و گسترش بیش از حد عناصر لشکرهای مستقر در منطقه غرب و سه تیپ مستقل که گسترش عمومی آنها در زمان قبل از آغاز جنگ در جدول بالا نشان داده شد، عناصر لشکرهای دیگر ایران نیز در خارج از منطقه مرزی عراق گسترش پادگانی داشتند و شامل لشکر 1 و 2 پیاده مرکز و لشکر 77 مشهد و 16 زرهی قزوین بودند. این لشکرها به عنوان نیروی تقویتی میتوانستند، در جبهه غرب بهکار برده شوند. قسمتی از عناصر سازمانی آنها نیز مجزا شده و به شرح جدول زیر بهمنظور عملیات مبارزه با ضدانقلاب داخلی در منطقه غرب گسترش یافته بود.
جدول گسترش عناصر لشکرهای دیگر در منطقه غرب قبل از آغاز جنگ تحمیلی
یگان اصلی |
محل استقرار پادگانی |
استعدادیگان گسترش |
محل گسترش عملیات |
لشکر 1 پیاده |
تهران |
یک گروهان مکانیزه- یک گروهان پیاده یک گردان پیاده- یک گردان پیاده یک آتشبار توپخانه سایریگانها |
ارومیه– گنبد قابوس کرمانشاه– سنندج سرپلذهاب در پادگان مربوطه |
لشکر 2 پیاده (بعداً در لشکر 1 ادغام شد و لشکر 21 را تشکیل داد) |
تهران |
یک گردان پیاده-یک گروه رزمی یک آتشبار توپخانه-یک گروهان تانک سایریگانها |
گنبد قابوس- بانه گردهنو– کرمانشاه در پادگان مربوطه |
لشکر 77 پیاده |
مشهد قوچان بجنورد تربت جام |
یک گردان پیاده- یک گردان پیاده یک گروهان پیاده- یک گردان پیاده یک گردان پیاده یک گروهان تانک سایریگانها |
کرمانشاه– سنندج مریوان– صالحآبادایلام گردنه پاتاق(کرمانشاه) کرمانشاه در پادگان مربوطه |
لشکر 16 زرهی |
قزوین زنجان همدان |
یک گروهان مکانیزه-یک گروهان پیاده یک گروهان مکانیزه یک گروهان سوارزرهی یک گروهان مکانیزه یک گروهان تانک-یک گروه رزمی سایریگانها |
بیجار- نقده میاندوآب گنبد قابوس قروه سنندج– بانه در پادگانهای مربوطه |
درباره گسترش یگانها در مناطق عملیاتی غرب که در جداول بالا نشان داده شد، یادآوری این نکته ضروری است که این گسترش از آغاز ناآرامیهای داخلی بعد از پیروزی انقلاب بهتدریج انجام گرفت. نظر به اینکه مدت زمان درگیری تا شروع جنگ تحمیلی حدود 18 ماه به طول انجامیده بود، یگانهای گسترش یافته، به نوبت با یگانهای مستقر در پادگانها تعویض میگردیدند. در نتیجه میتوان گفت؛ اغلب عناصر لشکرها و تیپهای مستقل یاد شده در جداول بالا به نوعی در جنگ داخلی درگیر شده بودند،که بعد از آغاز تهاجم عمومی ارتش متجاوز عراق به ایران، نهتنها درگیریهای داخلی کاهش نیافت، بلکه به علت همکاری عوامل ضدانقلاب داخلی با دشمن خارجی جمهوری اسلامی ایران در مناطق کُردنشین ایران، درگیریها و ناآرامیهای داخلی در بعضی نقاط مانند منطقه کرمانشاه حتی شدیدتر از زمان قبل از آغاز جنگ شد. بنابراین قسمت عمدهای از نیروهای ما در منطقه عملیاتی غرب همچنان درگیر مأموریت آرامسازی داخلی باقی ماندند. ارتش جمهوری اسلامی ایران توانست واحدهای تجزیه شده را بهسرعت جمعآوری کند و برای مقابله با تهاجم وسیع ارتش عراق، آنها را متمرکز سازد و به مناطق اصلی مورد تهدید که خوزستان و ایلام و کرمانشاه بود، اعزام نماید. ضمن اینکه عناصر لشکرهای استقرار یافته در غرب، آن چنان به واحدهای جزء تجزیه شده بودند که امکان نشان دادن عکسالعمل مناسب در مقابل تهاجم لشکرهای سازمان یافته عراق را از دست داده بودند. چنانکه فرمانده لشکر81 زرهی که درخطرناکترین منطقه عملیاتی غرب یعنی باویسی، قصرشیرین، نفتشهر گسترش داشت، در 29 تیر ماه 1359 یعنی دو ماه قبل از تهاجم نیروهای متجاوز عراق به ایران، به عنوان یک گزارش اعتراضآمیز گزارش داده بود، که عناصر آن لشکر در 25 منطقه مرزی به صورت دسته و گروهان و گردان گسترش یافتهاند. لازم به یادآوری است که منطقه مرزی گسترش عناصر لشکر 81 زرهی از باویسی در شمال تا سومار در جنوب بیش از 250 کیلومتر بود. ضمن اینکه چون قبل از آغاز جنگ تحمیلی تمام عناصر تیپ 84 پیاده به منطقه ایلام تغییر مکان نیافته بود، عملاً مسئولیت منطقه مرزی ایلام نیز بهعهده لشکر 81 زرهی واگذار شده بود. در نتیجه عرض منطقه مسئولیت این لشکر به بیش از 500 کیلومتر افزایش یافته بود. قسمت عمده این منطقه مسئولیت، حداقل در دو سال اول جنگ همچنان بر عهده لشکر 81 زرهی باقی ماند و تقویتهایی که برای این لشکر اعزام شد از حدود یک تیپ پیاده تجاوز نکرد. البته باید توجه داشت که علاوه بر عناصر نیروی زمینی که درمنطقه عملیاتی غرب گسترش داشتند، عناصر ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در این منطقه به صورت کاملاً فعال حضور داشتند، ولی استعداد رزمی آنها در آغاز جنگ برای شرکت در یک نبرد منظم با نیروهای سازمان یافته و مجهز عراق چندان قابل ملاحظه نبود. از نظر ژاندارمری عناصر این واحد رزمی بهصورت گروه و یا حداکثر دسته پیاده در پاسگاههای مرزی یا داخلی گسترش داشتند و جنگافزار آنها سلاح سبک و معدودی خمپارهانداز و سلاح ضدتانک بود و اصولاً مأموریت عناصر ژاندارمری فقط مأموریت پوشش و تأمین بود و هرگونه انتظار نبرد جدی از آنها با نیروهای منظم عراقی خارج از محدوده امکانات و مقدورات آنها بود. به همین جهت بعد از ایجاد تهدید جدی در مناطق داخلی ما، واحدهای نیروی زمینی وارد عمل شدند. لشکرهای 81 زرهی و 28 و 64 پیاده با تقویتهایی از لشکرهای 16 زرهی و 21 و 77 پیاده و تیپهای مستقل 23، 55 و 84 با ضدانقلاب داخلی درگیر گشتند. طبعاً بعد از ایجاد تهدیدات جدی در حوالی مرز به وسیله نیروهای متجاوز عراق، اولین اقدام برای دفع تهدیدات، تقویت پاسگاههای ژاندارمری بهوسیله عناصر لشکرهای نیروی زمینی بود.
از نظر چگونگی استعداد رزمی عناصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز گرچه اسناد رسمی در دسترس قرار نگرفت، ولی بررسی حوادث نشان میدهد که اولاً این یگانهای پاسدار فاقد سازمان وسایل و تجهیزات بودند و هرگونه وسایل و تجهیزات آنان با دریافت از امکانات نیروی زمینی ارتش فراهم میشد. لذا مقداری از این امکانات رزمی یگانهای نیروی زمینی کاهش مییافت. ثانیاً اینکه این نیروی رزمنده کاملاً ابتکاری، جدیدالتأسیس بود که نه سازمان مشخصی داشت و نه آموزشی دیده بود و نه تجهیزات جنگی کافی در اختیار داشت، تنها نیرو و قدرت مهم این یگان رزمنده ما قدرت ایمان و اراده افراد متشکله آن بود که حقیقتاً در سطح خود از بالاترین قدرت برخوردار بود.
در مقام مقایسه منطقی نظامی با نیروهای مجهز و سازمان یافته عراق توان رزمی عناصر سپاه پاسداران که در آغاز جنگ در مناطق مختلف غالباً حدود گروه و دسته و حداکثر یک گروهان پیاده ارتشی بود، آنچنان نبود که بتواند در مقابل گردانها و تیپها و لشکرهای مجهز عراق بیش از حد توان خود مقاومت کند.
به هرحال عناصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهصورت یک عنصر رزمی فعال در صحنه عملیات غرب حضور داشتند و قسمتی از مسئولیت نگهبانی میهن عزیز ما را در مقابل آشوبگران داخلی و تهاجم نیروهای عراقی بر عهده گرفته بودند. چنانکه در تفکیک مسئولیت نگهبانی از خط مرز در منطقه مرزی باویسی، قصرشیرین، عناصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت نگهبانی 14 پاسگاه مرزی را مستقیماً برعهده گرفته بودند. بدین طریق برای ناحیه ژاندارمری کرمانشاه این امکان را بهوجود آورده بودند که افراد ژاندارم آن 14 پاسگاه را در تقویت پاسگاههای دیگر مرزی قرار دهد.
اما همانگونه که اشاره شد تعداد افراد این پاسگاهها حدود گروه و دسته نظامی و جنگافزار آنها جنگافزار سبک بود و تعداد معدودی از پاسگاهها جنگافزار سنگین ضدتانک یا تیربار داشتند، به عنوان نمونه در گزارشی که ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در اواخر مرداد ماه 1359 به ستاد مشترک داده، وضعیت پاسگاه مرزی پرویز در شمال قصرشیرین چنین بیان شده که در این پاسگاه 17 نفر پاسداران مستقر شده که علاوه بر جنگافزار سبک فقط یک قبضه تیربار کالیبر 50 و یک قبضه خمپارهانداز 60 میلیمتری در اختیار دارند و برای هر قبضه تفنگ ژ3 فقط 100 تیر فشنگ در دسترس میباشد، در حالیکه در مقابل این پاسگاه ایرانی سه پایگاه عراقی قرار گرفته که با جنگافزار سنگین و تانک تقویت شدهاند و بهتناوب با آتش سلاح سنگین پاسگاه ایرانی را گلوله باران میکنند.
در همین گزارش سپاه پاسداران یادآوری شده است که وضع پاسگاه برار عزیز از پاسگاه پرویز نیز ضعیفتر است و جنگافزار انفرادی افراد این پاسگاه تفنگ ام- یک میباشد که سالها قبل، از سازمان ارتش ایران خارج گردیده است. وضعیت سایر پاسگاههای نیز به همین وضع بود. به همین جهت بعد از شدت یافتن تهدیدات نیروهای متجاوز عراق، عناصر لشکر 81 زرهی برای تقویت مناطق مرزی اعزام شدند. بهنحویکه عناصر یک لشکر زرهی به صورت واحدهای جزء حتی در بعضی نقاط دو دستگاه تانک یا یک قبضه توپ گسترش یافت. در نتیجه، این لشکر زرهی قدرت ضرتبی خود را بهکلی از دست داد و به همین دلیل هنگامی که در اول مهرماه 1359 حدود 3 لشکر عراقی به منطقه مسئولیت این لشکر زرهی ما حمله کردند، عناصر این لشکر نتوانستند در منطقه مرزی جلو پیشروی نیروهای عراقی را سد نمایند و اجباراً به کوهستانهای شرقی خط مرز عقبنشینی کردند که جریان این مرحله از عملیات تهاجمی نیروهای متجاوز عراق و عملیات تأخیری نیروهای مدافع ایران در بخش سوم بیان میگردد، و در خاتمه این بخش از گفتار، جدول مقایسه توان رزمی نیروهای ایران و عراق در صحنه عملیات غرب در آغاز جنگ نشان داده میشود، تا انگیزه و علت چگونگی جریان جنگ در مراحل اولیه آن روشنتر گردد.
منبع: نبردهای صحنه عملیات غرب، حسینی، سید یعقوب، 1395، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب