امکانات تیپ
از آنجایی که قرار بود تیپ به صورت مستقل و چابک عمل کند، افراد و نیروهای آن تنها حامل تجهیزات انفرادی بودند و به استثنای چند خودرو که مأمور جابجایی و انتقال نفرات و لوازم ضروری و مورد نیاز بودند، امکانات خاص دیگری در تیپ وجود نداشت و این تیپ برعکس تمامی تیپهای نظامی فاقد یگان توپخانه و ادوات زرهی بود و به دلیل محدود بودن زمان جهت تکمیل آرایش تیپ و اتمام ساخت و ساز بناهای مورد نیاز، سنگرهای زیرزمینی ساخته شد که این سنگرها هم به عنوان آسایشگاه و هم به عنوان نمازخانه مورد استفاده قرار میگرفت.
جنگافزارهای تیپ
تفنگ کلاشینکف
تیربار گیرینف
تفنگ سیمینف
خمپارهانداز60مم
راکت انداز آرپیجی7
آموزشهای ارائه شده در تیپ
رزم شبانه
گشتی شبانه
جنگافزار شناسی
گشتی شناسایی
زندگی در شرایط سخت
مین و موانع، بازكردن معبر….
از بین آموزشهای یادشده، جنگافزار شناسی و به خصوص آشنایی با سلاح آرپیجی7 بسیار مورد توجه مسئولان و سلسله مراتب قرار داشت و آشنایی و کار با این سلاح را برای تمامی افراد (افسران، درجهدارن و سربازان وظیفه) اجباری کرده بودند و قرار شده بود در هر مرحله از عملیات، برای ضربه زدن به دشمن، تمامی افراد در عملیات شرکت نمایند و برای انجام کارهای تدارکاتی و نگهبانی و حفاظت از اردوگاه، سربازانی از واحد دزفول به تیپ اعزام شوند.
برنامه عقیدتی روزانه تیپ
به هر گردان یک روحانی اختصاص داده بودند و نمازهای روزانه به صورت جماعت برگزار میشد، برخی مراسمها در نمازخانه گردانها و برخی مراسم مذهبی نیز به صورت مشترک در حسینیه تیپ برگزار میشد. در کنار برگزاری مراسم مذهبی، کلاسهای احکام و جلسات پرسش و پاسخ نیز تشکیل میشد که افراد با شور و شوق فراوان در آنها شرکت میکردند. مراسم ادعیهخوانی همگانی نیز در تیپ به مناسبتهای مختلف برگزار میشد.
بازدیدها
در مدت تشکیل تیپ، دو بار شهید صیاد به صورت رسمی از تیپ بازدید نمودند:
مرحله اول: زمان انتخاب محل استقرار تیپ.
مرحله دوم: زمان ساخت بناها، امکانات و استحکامات موجود در تیپ.
شهید صیاد، یک مرحله دیگر برای بازدید از تیپ در منطقه حضور پیدا کردند، البته نه به صورت رسمی، بلکه به جهت آگاهی از اوضاع و احوال نفرات و سطح آمادگی رزمی تیپ به همراه فرمانده قرارگاه عملیات جنوب، سرهنگ سلیمانجاه، از تیپ بازدید نمودند. در این بازدید، افراد دیگری نیز با شهید صیاد همراه شده بودند و به محل استقرار تیپ در منطقه عمومی شوش عزیمت کرده بودند که این افراد را نیروهای مردمی تشکیل میدادند که از استان لرستان با گروه بازدیدکننده همراه شده بودند و تابلو تیپ5 حضرت ابوالفضل(ع) را نیز تهیه کرده بودند، تا در محل درب ورودی تیپ نصب نمایند. پس از حضور نیروهای مردمی و شهید صیاد و همراهان در منطقه نماز جماعت برگزار گردید و پس از نماز جماعت مراسم مداحی و دعای کمیل انجام شد که پس از قرائت دعا در حرکتی خودجوش، تمامی افراد حاضر در مراسم به دو گروه تقسیم شدند و با شعار «یا الله، پیروزی» و «یا حسین،كربلا ….» به سینه خود میکوبیدند و بدین صورت، آمادگی خود را به افراد بازدیدکننده و میهمانان اعلام نمودند. این تیپ با وجود تازه تشكیل بودنش، از آمادگی بسیار خوبی برخوردار شده بود و بازدیدكنندگان راضی بودند. آوازه و شهرت آن نه تنها در نیروی زمینی، بلكه در ارتش و سپاه پیچیده شده بود.
اعزام تیپ به محل استقرار پیشبینی شده
نیروهای گزینش شده مستقر در تهران کمکم آماده عزیمت به جنوب و شرکت در نبردهای ماندگار شدند و قبل از اعزام، به شهر مقدس قم و زیارت حضرت معصومه(س) اعزام شدند، تا ضمن احراز آمادگی روحی در آنان، با زیارت آن حضرت، از نظر معنوی نیز آماده عملیات دشوار آتی شوند. همزمان با این کار، دو تیم آموزشی از لشکر23 نوهد نیز به منظور ارائه آموزشهای هماهنگ و یکسان برای اعضای تیپ و همچنین برگزاری مانورهای گروهانی و تیپی به منطقه جنوب اعزام شدند، در حالی كه فرماندهان گروهان و گردان و تیپ مشخص شده بودند.
به نقل از سرهنگ لشنیشیرازی:
« ما حدود 100 نفر ستواندوم رسته پیاده، دانشآموخته دوره وحدت بودیم، که در سال1364، از دانشگاه افسری امام علی(ع) دانشآموخته شدیم و به منظور طی دوره مقدماتی رستهای، عازم مركز پیاده شیراز شدیم. در بهمنماه 1364، دوره مقدماتی به اتمام رسید و در 15 بهمن در سالن توحید مرکز پیاده شیراز، این مجموعه 100 نفری بین قسمتهای مختلف ارتش جمهوری اسلامی ایران تقسیم شدند. از این تعداد، 17نفر به ژاندارمری (نیروی انتظامی) منتقل شدند و بقیه افراد به یگانهای رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران اختصاص یافتند و پس از اتمام ایام مرخصی، در اواخر بهمن 64، همراه سایر دوستان خود را به یگان جدید معرفی کردیم. حدود سه یا چهار روز بعد، از طریق سلسله مراتب اعلام داشتند که میبایست خود را مجدداً به دانشگاه افسری امام علی(ع) معرفی کنیم؛ سایر دوستان که به لشکرهای دیگر منتقل شده بودند نیز به دانشگاه مراجعت نموده بودند. تمامی دوره وحدت به استثنای 17 نفری که به ژاندارمری منتقل شده بودند، مجدداً در دانشگاه افسری حضور یافته و پیرو دستور فرمانده نیروی زمینی وقت (شهید صیادشیرازی) به ستاد نیروی زمینی رفته و در آنجا حضوراً با شهید صیاد ملاقات کردیم.
در آمفی تئاتر ستاد نیروی زمینی، شهید صیاد برای دانشآموختگان دوره وحدت سخنرانی نمود و اظهار داشت: «ما شدت عملیات خود را علیه دشمن تشدید کردهایم و شما میبایست به عنوان افسران جوان، نقشآفرینی کنید و شما پس از طی یک دوره توجیهی یک ماهه در بین مناطق عملیاتی تقسیم خواهید شد.» همچنین ایشان در ادامه عنوان داشتند که: «طرح تقسیم قبلی لغو شده و میبایست مجدداً بر اساس شرایط جدید طرح تقسیم صورت پذیرد.» درآن روز، فرمهایی بین تمامی افسران تقسیم شد و همه افراد فرم را بر اساس موارد خواسته شده درآن، تکمیل نمودند. یکی از موارد خواستهشده در آن فرم این سوال بود که: «آیا شما خواستار حضور در یک یگان آفندی هستید یا یک یگان پدافندی؟». پس از تکمیل فرمها و اقامه نماز جماعت، اسامی 30 نفر را قرائت نمودند و عنوان داشتند که فردا میبایست این افراد در ستاد نیروی زمینی حضور یابند. در ستاد نیروی زمینی مجدداً با این افراد مصاحبه شد و هشت نفر انتخاب شدند. اعلام كردند شما برای حفاظت، عقیدتی سیاسی و تیپ 5 ابوالفضل انتخاب شدهاید، باید خود تصمیم بگیرید. از این تعدادهفت نفر (اسامی به شرح زیر) تیپ 5 ابوالفضل را انتخاب كردند و یک نفر به نام ستوان نانكلی عقیدتی سیاسی را انتخاب كردند:
(1) محمدحسن حبیبیان (2) مهدی خواجهامیری (3) سید داود حسینی (4) منصور کرمی (5) محمود هادقی (6) پرویز شیرازی (7) مسلم حبیبی.
پس از مشخص شدن اسامی افراد، ما در دفتر شهید صیاد برای ملاقات ایشان تجمع داشتیم. یكی از افسران فوق كه به نظر مضطرب بود، در این خصوص استخارهای گرفت و پس از گرفتن استخاره، باحالتی شاداب و بسیار سرحال نزد سایر بچهها آمد و نتیجه استخاره را به همه بیان کرد و گفت آیه 78 سوره حج نتیجه استخاره او بوده است.
«وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّة أَبیكُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ وَ فی هذا لِیكُونَ الرَّسُولُ شَهیداً عَلَیكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقیمُوا الصَّلاه وَ آتُوا الزَّكاه وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ» (سوره حج آیه 78)
« و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه] اوست جهاد كنید، اوست كه شما را [براى خود] برگزیده و در دین بر شما سختى قرار نداده است. آئین پدرتان ابراهیم [نیز چنین بوده است] او بود كه قبلاً شما را مسلمان نامید، و در این [قرآن نیز همین مطلب آمده است] تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. پس نماز را برپا دارید و زكات بدهید و به پناه خدا بروید. او مولاى شماست؛ چه نیكو مولایى و چه نیكو یاورى»
در نهایت، به همراه هفت نفر منتخب دیگر در ستاد نیروی زمینی حاضر شدیم و به واسطۀ حضور در آنجا با اشخاصی نظیر جناب سرهنگ حیدری (رئیس بازرسی وقت نیروی زمینی)، سروان آذربون و… گفتگوهایی کنجکاوانه داشتیم و علت انتخاب هفت نفر و علت حضور در آنجا را از آنها جویا میشدیم که کم كم متوجه شدیم علت حضور به خاطر تشکیل یک واحد جدید توسط نیروی زمینی است.
در دفتر شهید صیادشیرازی، بعد از تلاوت دستهجمعی سوره والعصر، ایشان سخنان خود را آغاز کردند و اعلام کردند: «قرار است یک تیپ و واحد جدید در نیروی زمینی تشکیل دهیم و با الهام از پنج تن آل عبا عدد 5 را انتخاب کردیم و تیپ را به نام «تیپ5 حضرت ابوالفضل علیهالسلام» نامگذاری کردیم و شما اولین نیروهایی هستید که برای این تیپ انتخاب و گزینش شدید و در سازمان رسمی این تیپ سازماندهی شدهاید.» با تفهیم مأموریت آتی و علت گزینش هفت نفره از میان سایر همدورههای خود توسط شهید صیاد، یكی از همدورهایها از جا برخاست و با اشاره به استخارهای كه كرده بود، بیان کرد: «در این مدت که ما در دفتر بودیم من استخاره کردم و نتیجه استخاره آیاتی در مورد جهاد و بجا آوردن حق مطلب در رابطه با جهاد بود.» شهید صیاد با شنیدن این سخن بسیار خوشحال شدند و از این امر استقبال کردند و این مسأله را به فال نیک گرفتند و گفتند: «بر اساس این آیات، برای جهاد برگزیده شدهاید، میبایستی همه پیشبینیها را انجام دهید. برای جهاد آمادگی خود را حفظ كنید و در این راه بر شما سختی نخواهد داشت».
پس از اتمام جلسه، کاملاً دلایل گزینش و ماندن در شهر تهران برای ما تفهیم شد. بعد از جلسه، شهید صیاد به منطقه جنوب جهت انجام مأموریت اعزام شدند. من به همراه سایر دوستان نیز به مدت یک هفته به مرکز آموزش مهندسی بروجرد اعزام شدیم و در آنجا یک دوره فشرده رزمی و مهندسی را طی نمودیم.
رئیس مركز كه افسری جدی ولی شوخطبع بود در یكی از روزها به مناسبت خاصی در فاصله استراحت، شیرینی خامهای آورده بود و همدورهایها مشغول صرف آن بودند كه ایشان اظهار داشت: «نمیدانم قرار است چه بلایی سر شما بیاورند، چون كه در ارتش شیرینی مفت نمیدهند!» دوستان با خنده گفتند: «شهادت» و با خنده ایشان و دستور پایان استراحت، آموزش شروع شد.
این دوره آشنایی با انواع تخریبات، انواع مینها، انواع تلهها در آموزشهای روزانه و باز کردن معبر و گشت شبانه در آموزشهای رزم شبانه بود، مثلاً در مرکز آموزش مهندسی به منظور خنثیسازی و عبور از میدانها و موانع مینگذاریشده، طرحهایی ارائه داده بودیم كه در نوع خود جالب توجه بود. پس ازطی دوره آموزشی، یک هفته به تهران بازگشتیم و درمحل استقرار تیپ در محل 21 حمزه مستقر شدیم و مابقی نفرات دعوتشده به تیپ به مرور زمان به تیپ منتقل میشدند و پس از سازماندهی تیپ که در اواخر اسفندماه انجام شده بود، تا 10 فروردین65 به مرخصی اعزام شدیم و 10 فروردین 65 مجدداً خود را به پادگان 21 حمزه در لویزان معرفی نمودیم و عملاً کار به صورت رسمی در تیپ آغاز شد و مابقی كاركنان هم، اعم از وظیفه و کادر تا روز 11 فروردین به تیپ ملحق شدند و همگی آماده اعزام به منطقه جنوب شدیم.
روز 12 فروردین از لویزان به سمت ایستگاه راهآهن رفتیم و به سمت دزفول اعزام شدیم. در روز 13 فروردین، به اندیمشک رسیدیم و با وسایل نقلیه پیشبینی شده به سمت شوش حرکت کردیم و با عبور از روی پل شهید ناجیان که بر روی رودخانه کرخه قرار داشت، به محل قرارگاه رسیدیم و در محلهای پیشبینی شده، که برای هر گردان محلی خاص را تعبیه نموده بودند، مستقر شدیم. از فردای آن روز آموزشهایی به صورت همگانی توسط گروه اعزامی از نیرو مخصوص شروع شد و شبها نیز به انجام راهپیمایی و رزم شبانه میگذشت تا آمادگی لازم و کافی جهت شرکت در عملیات آینده برای كاركنان پایور و وظیفه ایجاد شود.
انتهای مطلب