پس از تشکیل گروهان غفار، این گروهان برای اولین بار وارد عمل شد و یک عملیات محدود انجام داد، که تعدادی از افراد در آن شهید و مجروح شدند. با حاصل شدن چنین نتیجهای و با گذشت ایام، نگرانی شهید صیاد افزایش مییافت، زیرا ناکامیها پشت سر هم به وقوع میپیوستند و این اوضاع در زمان عملیات بدر به اوج خود رسید. فرماندهان پس از این عملیات، به فکر عملیات قادر افتادند که منطقه اجرای آن در غرب کشور و در منطقه کردستان و پیرانشهر و اطراف سلیمانیه و به فرماندهی شهید صیاد بود، که با اجرای این عملیات، نیروهای ارتشی به صورت ضربتی حدود 30 الی 40 کیلومتر به سمت منطقه تحت تسلط نیروهای عراقی نفوذ کردند. در مرحله دوم عملیات، قرار بر این بود که تعدادی از لشکرهای نیروی زمینی ارتش نظیر لشکرهای21، 23 و تیپ 55 هوابرد به همراه یک لشکر از سپاه پاسداران به نام نجف اشرف وارد عمل شوند و فاز دوم عملیات را به مرحله اجرا درآورند. ولی متأسفانه فاز دوم عملیات با شکست مواجه شد و عملیات قادر شکست خورد و نیروهای عراقی 30 الی 40 کیلومتر تصرفشده را مجدداً بازپس گرفتند، كه این موضوع تأثیر منفی بر روحیه رزمندگان داشت و راهكار برونرفت از این وضعیت، دغدغه ذهنی شهید صیاد بود.
در همین راستا، آقای آذربون نقل میكند در مسیر برگشت از جبهه در شهرستان قم بودیم كه شهید صیاد گفت: «میخواهم یک واحد تشکیل دهم که بتواند به خوبی و به راحتی عمل کند.» بنابراین، پس از تبادل نظرات مختلف بین ایشان و بررسی تمام جوانب کار، تصمیم بر آن شد که یک تیپ ضربت و عملیاتی را در حداقل زمان ممکن (کمتر از 2 ماه) تشکیل دهند. مأموریت این تیپ به این صورت طراحی شده بود که هنگام طرحریزی عملیاتی از سوی فرماندهان رده بالا برای سایر لشکرها و تیپها، این تیپ مأموریت و مسئولیت خطشكنی را بر عهده بگیرد و مسیر را برای اجرای عملیات توسط سایر لشكرها و تیپها آماده نماید و یا در صورت ضرورت، برای ایجاد روحیه در رزمندگان و تحرك در جبههها مأموریتی دوربرد در قلب خاك عراق انجام دهد. بنابراین، شهید صیاد به نزد حضرت امام(ره) رفت و این مسأله را با ایشان در میان گذاشت. پس از مشورت با حضرت امام(ره) و موافقت ایشان با تشکیل چنین واحدی، فرمان تشکیل تیپ5 حضرت ابوالفضل(ع) صادر شد.
مقدمات تشکیل تیپ
¬سروان آذربون که به عنوان مسئول گزینش تیپ ماموریت یافته بود، مشغول به کار گردید و نفراتی را که شخصاً میشناخت، برای انجام مصاحبه و تشریح شرایط خدمت در تیپ دعوت میکرد. طی انجام مصاحبه و ابلاغ مأموریت تیپ به آنها، تعدادی شرایط خدمت در تیپ را پذیرفته و گزینش میشدند. به موازات شروع ساخت و ساز در منطقه استقرار تیپ در حوالی شوش دانیال (مابین دزفول و شوش)، نیروهای گزینششده را در پشتیبانی نزاجا (لشکر21 حمزه) مستقر کردند، ولی چون استعداد نفرات گزینششده به حد نصاب نرسیده بود، بنابراین، چارهای اندیشیده شد و دو تیم مأموریت یافتند تا گزینش سایر افراد را به عهده بگیرند. یک تیم مسئول گزینش سربازان وظیفه از داخل مراکز آموزشی و تیم دیگر مسئول گزینش پایوران رسمی بود. در همین راستا، افراد گزینششده نیز به جمعآوری و گزینش نیروهای مدنظر کمک میکردند و افرادی که از نظر آنها شایستگی خدمت در تیپ را داشتند، به مسئولین تیپ معرفی میشدند و طی ابلاغ کتبی به آنها جهت انجام مصاحبه در شهر دزفول حضور مییافتند و سروان آذربون که شخصاً مسئولیت این امر را بر عهده گرفته بود، با نفرات مصاحبه میکرد و اقدام به جذب داوطلبین مینمود. از بین حدود 150 نفر اعزامی، نزدیک به 40 نفر پایور شرایط لازم در تیپ را داشتند (برای تیپ جذب شدند)، که گزینش این افراد تقریباً یک هفته به طول انجامید.
سازمان تیپ
سازمان این تیپ با سازمان دیگر تیپهای نیروی زمینی تفاوت اساسی داشت. مثلاً تعداد نفرات یك گردان رزمی حدود 700 نفر است، ولی تعداد نفرات گردان این تیپ به تعداد یاران امام زمان (عج) بود.
پس از مطرح شدن شرایط تیپ، قرار بر این شد که افراد تیپ مورد نظر از برخی افسران، درجهداران و سربازان واحدهای نزاجا گزینشی به عمل آورند، البته از آن عدهای که شرایط لازم برای این واحد را دارا بودند. تیپ متشکل از سه گردان به نامهای بابالحوائج، قمر بنیهاشم و حضرت عباس(ع) بود که همگی از القاب حضرت ابوالفضل(ع) بودند. هرگردان به استعداد 313 نفر بود و كاركنان پایور تیپ میبایست تماماً به صورت داوطلب در تیپ خدمت نمایند. مثلاً گردانهای تیپ طوری سازماندهی شده بودند كه حتیالامكان وابستگی كمی به تیپ داشته باشند و خود تیپ نیز به واحد رده بالای خود كمتر وابستگی داشته باشد. در این تیپ برای اولین بار گروهان موتورسوار دوتركه ایجاد شده بود كه برای یك نفر آرپیجیزن یا سلاح دیگری مانند خمپاره یا تیربار پیشبینی شده بود. واحد خمپاره نیمه سنگین و متحرك سازماندهی شده بود و كاركنان این گروهانها هم از زبدهترین و شجاعترین افراد بودند.
اهداف تیپ
1) خطشکنی منطقه نبرد برای لشكرهای عملكننده.
2) انجام عملیات دوربرد در قلب خاك عراق.
3) تبلیغ و ترویج روحیات تیپ در بین سایر یگانهای ارتش والقای روحیه توانمندی نزاجا در اجرای عملیاتهای استشهادی به سایر یگانهای نیرو.
4) گسترش واحدهای مشابه در سطح نیرو پس از موفقیت.
شرایط خدمت در تیپ
پس از گزینش افراد به صورت داوطلبی و طی مراحل مصاحبه و ابلاغ مأموریت تیپ، به افراد اختیار داده میشد آزادانه خدمت در تیپ را بپذیرند یا خیر؛ چون سیاست بر این بود که هیچکس نبایستی در تیپ به صورت اجباری خدمت کند. به منظور تحقق این امر، تمام شرایط خدمت در تیپ برای آنان تشریح میشد. تیپ متشکله میبایست از تمامی جوانب (ذهنی، روحی، جسمی و معنوی) در آمادگی کامل میبود. تیپ میبایست به صورت کاملاً مستقل و منظم عمل میکرد. تجربه گردانهای شهادت قبلی كه با وجود داشتن محاسن زیاد، به دلیل حاكم نبودن نظم كامل بر آن یگانها موفقیت چندانی را کسب نکرده نبودند، موجب گردید این تیپ زیر نظر مستقیم شهید صیاد و در تابعیت قرارگاه نزاجا و با مسئولیت اجرایی سروان آذربون اداره شود.
انتخاب نام تیپ ضربت
پس از انجام مشورتهای فراوان، به نیت پنج تن آل عبا، عدد 5 و به نیت علمدار شهید کربلا حضرت ابوالفضل (ع) نام ابوالفضل(ع) برای تیپ انتخاب شد و به نام تیپ 5 حضرت ابوالفضل (علیه¬السلام) نامگذاری گردید، كه به دلیل سابقه ذهنی گردانهای شهادت قبل به تیپ شهادت معروف شد.
انتخاب محل استقرار تیپ
محل استقرار تیپ در جنوب کشور در حوالی شوش دانیال در آن طرف رودخانه کرخه، زمینی که دلاوران ارتشی آن منطقه را از نیروهای بعثی عراقی بازپس گرفته بودند، انتخاب شد؛ چون اولاً این منطقه از یک سو به شهر دزفول و از طرفی دیگر به قرارگاه کربلا دسترسی داشت و از سوی دیگر چون اکثر عملیاتها در جنوب به منظور دستیابی به شهر بصره و قطع ارتباط این شهر با بغداد صورت میپذیرفت، شهر شوش به عنوان بهترین محل جهت استقرار تیپ در نظر گرفته شد. ولی در ابتدای امر، به دلیل تکمیل نبودن استعداد کامل تیپ، محل استقرار اولیه تیپ در لشکر21 حمزه انتخاب شد و كاركنان داوطلب در مسجد شهدا و یا در ستاد فرماندهی نیرو مصاحبه و گزینش از بین داوطلبین را صورت میدادند.
انتهای مطلب