15 دی، سالروز رویداد غم انگیزی است که منجر به از دست رفتن چند تن از بهترین فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شد. در این روز تعداد دیگری از نخبگان جنگ دیده نهاجا از این دنیای خاکی پر کشیده و رفتند. حادثه سقوط جت استار فرماندهان نهاجا در سال 1373 تنها شهادت تعدادی فرمانده و خلبان نبود. در میان شهدای این سانحه، سرتیپ منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی، سرتیپ خلبان مصطفی اردستانی معاون عملیات و سرتیپ خلبان سید علیرضا یاسینی رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نهاجا از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند. سرتیپ منصور ستاری یکی از بهترینهای پدافند هوایی کشور، سرتیپ خلبان مصطفی اردستانی قهرمان بیبدیل اف 5 و سرتیپ علیرضا یاسینی از بهترینهای اف 4، در پروازی که خود خلبانش نبودند به شهادت رسیدند.
مقام معظم رهبری درباره این سانحه فرموده اند: « فقدان کسانی از قبیل شهید ستاری، شهید اردستانی، شهید یاسینی، شهید شجاعی و دیگرانی که به شهادت رسیدند، حقیقتاً داغی است بر دل هر کس که نسبت به نیروی هوایی احساس خویشاوندی و نزدیکی می کند. این فقدان، برای من یک داغ بود.»
روز سقوط
سرانجام روز موعود فرا رسید و تقدیر برای مردان بزرگ نهاجا چنین رقم خورد که در پروازی عادی و شش سال پس از پایان جنگ شهید شوند. 15 دی 1373 حدوداً هشت شب خلبان سرهنگ جمشیدی به همراه کمک خود سرهنگ دوم خلبان جم منش هواپیمای جت استار را برای پرواز به سمت تهران آماده می کردند. تیمسار ستاری به همراه تیمسار اردستانی، شجاعی، یاسینی و دیگر همراهان به پای هواپیما آمده و پس از خداحافظی سوار بر هواپیما شدند.
مهندس پرواز سروان سنایی مشغول چک های قبل از پرواز است. بعد از سوار شدن درب هواپیما بسته می شود. ساعت تقریباً ۲۰:۱۰ کمک خلبان از برج اصفهان اجازه استارت و درخواست کلیرنس برای فرودگاه مهرآباد را می خواهد.
اجازه استارت داده می شود. مسیر پروازی نیز برای پرواز به سمت تهران توسط برج به هواپیمای حامل فرماندهان ارتش داده می شود. بعد از روشن شدن چهار موتور جت هواپیما، درخواست تاکسی برای باند ۲۶ فرودگاه شهید بهشتی اصفهان داده می شود و مسیر تاکسی کردن توسط برج به خلبان اعلام می شود.
هواپیما آرام آرام و بدون هیچ گونه مشکلی مشغول تاکسی کردن هست. تیمسار و همراهان مشغول صحبت و گفتگو با یکدیگر هستند. بعد از رسیدن به اول باند، برج هواپیما را برای تیک آف مجاز می نماید و پرواز خوبی برای آنها آرزو می کند. خلبان جمشیدی با جلو دادن تراتل های هواپیما چهار موتور را به غرش در می آورد و هواپیما بعد از رسیدن به سرعت مناسب تیک آف می کند و با گردش به راست شروع به گرفتن ارتفاع و قرار گرفتن در مسیر پروازی می کند.
حدوداً ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه مهندس سنایی و خلبان مشغول انجام چک لیست های بعد از تیک آف و ارتفاع گرفتن هستند. ناگهان متوجه می شوند که چراغ هشدار درب هواپیما روشن شده و نشان می دهد که اشکالی در درست بسته شدن آن می باشد. (قبلاً نیز گویا این در مشکل داشته و کامل سیف نمی شده است) با مشاهده این وضعیت خلبان با اعلام وضعیت اضطراری به واحد مراقبت اصفهان درخواست بازگشت به اصفهان و رفع مشکل را می نماید.
واحد مراقبت با انجام اقدامات لازم هواپیما را راهنمایی میکند تا مجدداً به فرودگاه اصفهان برگردد. داخل هواپیما نیز به اطلاع تیمسار و سایرین می رسانند که هواپیما دچار مشکل در درب شده و قصد بازگشت به اصفهان را دارند. کمک خلبان جم منش و مهندس پرواز سنایی مشغول چک لیست های حالت اضطراری هستند. خلبان شریفی نیز هواپیما را در کنترل دارد. خلبان کم کم شروع به کاستن ارتفاع می کند. لازم به ذکر است ارتفاع فرودگاه اصفهان از سطح دریا ۵۰۵۹ پا می باشد. (خلبان به گمان اینکه در مهرآباد خواهد نشست ارتفاع را تا حدود ۵۰۰۰ پا کاهش می دهد. (ارتفاع تهران از سطح دریا ۳۷۹۴ پا است)
ساعت ۲۰:۴۲ در آخرین تماس؛ موقعیت هواپیما خواسته می شود. اینگونه جواب می آید: در حال گردش برای فاینال هستیم و ناگهان ارتباط با برج مراقبت قطع می شود. هواپیمای جت استار نیروی هوایی به شماره ثبت ۹۰۰۱-۵ در فاصله ۶۴ کیلومتری فرودگاه در جاده نایین – یزد سقوط کرده بود و فرمانده نیروی هوایی و جمعی از فرماندهان نیرو و همراهانشان به شهادت رسیده بودند.
در این هواپیما افراد زیر به همراه شهید ستاری به شهادت رسیدند:
شهید خلبان مصطفی اردستانی (معاونت عملیات نیروی هوایی) – شهید خلبان سید علیرضا یاسینی (معاون هماهنگ کننده و رئیس ستاد نیروی هوایی) – شهید احمد شجاعی – شهید حسن رزاقی – شهید شریفی (مسئول دفتر شهید ستاری) – شهید خلبان جمشیدی (خلبان پرواز) – شهید خلبان جم منش (کمک خلبان) – شهید سنایی (مهندس پرواز) – شهید پورزاری (افسر و گارد همراه) – شهید محتشمی (افسر و گارد همراه) و شهید محسنی (افسر و گارد همراه).
سالگرد شهادت سرلشکر شهید منصور ستاری، فرمانده فقید نیروی هوایی و یازده یار و همرزمش برای آن است تا ما راه و رسم زندگی آنان را مروری دوباره کنیم و برای ادامه راه پرفراز و نشیبی که در پیش رو داریم راه روشن تری را انتخاب نماییم.
در ادامه شرح مختصری از زندگی شخصی و نظامی این بزرگواران که در روز پانزدهم دیماه 1373 به درجه رفیع شهادت نائل شدند، می آید.
شهید سرلشگر منصور ستاری
منصور ستاری در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره کنترل رادار به امریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره یکساله، در ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد. مشکل نیروی هوایی در ابتدای جنگ، نبود فرماندهان عالیرتبه داخلی و خارجی بود. در حقیقت با خروج ژنرالهای امریکایی و بازنشستگی یا اخراج فرماندهان داخلی، ارتش در بخش فرماندهی با کمبود جدی مواجه بود. نیروی هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبود. اما پیشروی ارتش عراق این نکته را به همه گوشزد کرد که ارتش با فرمانده یا بیفرمانده باید پایداری کند.
یکی از کسانی که در آن روزهای سخت، بی نظمی در پدافندها را کاهش داد و از پدافند پر قدرت هاوک بیشترین بهره را گرفت، شهید ستاری بود. طرحهای خوب او سبب شد تا بسرعت مدارج ترقی را در جنگ طی کند و درسال ۱۳۶۲ به سمت معاون عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی منصوب شود. بی ادعایی، کم صحبتی و پرکاری او زبانزد همه بود. گفته میشود در عملیات خیبر وقتی نیروهای ایران در محاصره بمباران شیمیایی بودند او ماسک خود را تقدیم به پیرمردی کرد که راننده لودر بود. این اقدام او اگرچه جان رزمنده مسن بسیجی را نجات داد اما براثر این اقدام، وی تا زمان شهادت از شامه بویایی بیبهره شد اگرچه سعی کرد این موضوع را مخفی نگه دارد. طرحها و برنامههایی که شهید ستاری ارائه میداد بسیار منطقی، عملی، کاربردی و مؤثر بود. از این رو در سال ۱۳۶۴ به عنوان معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی برگزیده شد و به علت لیاقت و کاردانی و شایستگی که از خود نشان داد، در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با درجه سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب و تا هنگام شهادت عهده دار این مسئولیت بود.
شاهکار ستاری در نبرد فاو بود. شاید کمترکسی بداند که عملیات فاو جدای از پیروزی بزرگ زمینی، شاهکار پدافندی ایران بود. ستاری و تیمش در این نبرد نفسگیر، نزدیک 70 جنگنده عراقی را ساقط کردند. موشکهای پرهیبت هاوک هر پرندهای را میزدند تا آنجا که حتی شکاریهای خودی هم اجازه نزدیک شدن به منطقه را نداشتند. صدام که از بیرون راندن رزمندگان مأیوس شده بود با روزی 300 تا 400 سورتی پرواز سعی کرد به زور بمب شیمیایی و بمباران گسترده، لشکرهای سپاه را زمینگیر کند اما تدابیر ستاری او را مأیوس کرد. در میانه نبرد با از کار افتادن رادارهای موشکی، ناگهان آنقدر حملات هوایی افزایش یافت که محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران شخصاً با نگرانی از ستاری توضیح خواست. ستاری با ظاهری خسته و خاک آلود به اوگفت: مشکل حل شد آنها (هواپیماهای دشمن)دیگر نمیآیند. از سال 1365 با کاهش توان هوایی ایران و بالعکس افزایش بیسابقه قدرت هوایی عراق، ایران مجبور به گسترش یگانهای پدافندی خود به مراکز نفتی، بنادر و پتروشیمیها شد. نیروی هوایی با چنگ و دندان از این آب و خاک دفاع کرد تا ایران وارد دوران صلح با عزت شود.
اقدامهای شهید ستاری در سالهای پس از جنگ
ستاری در سالهای پس از جنگ آنچه از آموختههای خود داشت را صرف توسعه کیفی نهاجا کرد. تأسیس دانشکده پرواز (خلبانی) این آرزوی دیرینه هر ایرانی وطن پرست و پرسنل نیروی هوایی از جمله کارهای او بود. اولین سری دانشجویان خلبانی در مهرماه سال ۱۳۶۷ وارد دانشکده پرواز شدن تأسیس دانشگاه هوافضا با هشت گرایش تحصیلی و مبتنی بر برنامههای آموزشی – مجموعههای کارشناسی و مصوبات وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تأسیس دانشکده پرستاری و راهاندازی مرکز تحقیقات و آموزش پزشکی (پاتولوژی) نیروی هوایی و ایجاد شبکه دیده بانی به منظور تقویت سیستم پدافندی کشور – ایجاد شبکه دیده بانی بصری – ایجاد موانع هوایی بر فراز دره ها، گذرگاهها و ارتفاعات از دیگر اقدامات این مرد بزرگ بود. او سعی کرد تا کمبود منابع مالی نیرو را با بومیسازی صنعت هوایی جبران کند. ستاری اگرچه به مانند بسیاری از فرماندهان نیروهای هوایی جهان، خلبان نبود اما به تصدیق کارشناسان، نهاجا در آن سالها دورانی طلایی را تجربه کرد. این مرد بزرگوار در روز 15 دی 1373 در پروازی که به همراه سایر فرماندهان بزرگ نهاجا انجام شد به دلیل نقص فنی هواپیما به شهادت رسید.
شهید سرلشکر علیرضا یاسینی
در بین خلبانان اف 4 (فانتوم) نامهای بزرگی به چشم میخورد؛ عباس دوران، محمود اسکندری، فرج اله براتپور و… اما جفا است اگر نام علیرضا یاسینی را فراموش کنیم. مرد خونسرد و آرام نهاجا که بارها سختترین مأموریتهای برون مرزی را بدون هراس انجام داد.
شهید یاسینی سال 1330 در آبادان به دنیا آمد و در 1348 در 18 سالگی به نیروی هوایی وارد شد. فرماندهان وقت نیروی هوایی در آن سالها خلبانان را برای دوره فانتوم به امریکا میفرستادند و یاسینی نیز از این قاعده مستثنی نبود. او پس از به پایان رساندن دوره خلبانی فانتوم به پایگاه بوشهر باز میگردد و به مانند صدها خلبان دیگر، دورههای مختلف آمادگی پروازی را طی کرده و جزو خلبانان موفق محسوب میشود. آغاز جنگ تحمیلی برای یاسینی فرصتی بود تا تواناییهای خود را نشان دهد و از آنجا که اف 4 بیشتر نقش بمب افکن را برای ارتش ایران بازی میکرد متوقف ساختن ستونهای زرهی ارتش عراق و همزمان نابودی تأسیسات حیاتی پشتیبانی کننده این کشور به خلبانان این هواپیما سپرده شد.
خلبانانی نظیر شهیدان دوران و خلعتبری و خلبانانی دیگر نظیر عتیقه چی به همراه یاسینی روزگار اقتصاد و ارتش عراق را سیاه کردند. یاسینی در پروازها هم مراقب افراد دسته بود هم بهترین شلیکها را انجام میداد. در یکی از پروازها او و کمکش هدف موشک یک میگ 23 قرار میگیرند و دو خلبان هواپیمای صدمه دیده را به زحمت فرود میآورند. یاسینی نیز مانند دوران و اسکندری از اسطورههای نهاجا بود و جان سختی و مهارتش سبب شد تا آخر جنگ فعال بماند. بیش از 2700 ساعت پرواز با فانتوم داشت که دومین رکورد پروازی در اف 4 محسوب میشود.
شهید سرلشکر مصطفی اردستانی
در بین خلبانان زمان جنگ، افراد شجاع، سریع الانتقال، سخت کوش و با انرژی کم نبودند اما سرعت بسیار بالای موشکها و حجم بالای آتش توپهای پدافند بسیاری از آنها را به شهادت رساند. اما براستی اردستانی بسیار قوی بود. او به هیچ مأموریتی نه نمیگفت و با اف 5 (که جنگندهای ساده تر و کوچکتر از اف 14 و اف 4 است) در هیچ مأموریتی ناکام نماند. بهترین خلبانان ایران در ماههای اول جنگ به شهادت رسیدند اما اردستانی در همان روزهای تنهایی و نبود نیروهای کافی به تنهایی بهاندازه یک اسکادران، پرواز انجام میداد و هیچ گلوله توپی به او نرسید.
مصطفی اردستانی که بدون شک یکی از نوابغ هوانوردی در دنیاست، همشهری امیر سرتیپ شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی و بچه روستای قاسم آباد ورامین بود که در سال 1328 به دنیا آمد. دوره پیشرفته خلبانی را مثل تمامی همدوره هایش در آمریکا گذراند و پس از سپري كردن سه سال آموزش در این کشور، سال 1353 با اخذ گواهينامه خلباني در هواپيماهاي اف 5 به ايران بازگشت و با درجه ستوان دومي در رسته خلباني اف 5 در پايگاه چهارم شكاري دزفول، مشغول به خدمت شد.
شهید اردستانی در همان سالهای ابتدایی گذراندن دورههای خلبانی، به دلیل توان انجام مانورهای سنگین و ارتفاع پایین به شهرتی قابل توجه دست یافت. خلبانی جنگنده، کاری بشدت سخت و خسته کننده است آن هم با هواپیمای بدون امکاناتی نظیر اف 5. آن روزها کم نبودند خلبانانی که نه به دلیل ضعف اعتقاد بلکه به دلیل تحلیل رفتن قوای بدنی قادر به انجام دو تا سه پرواز در روز نبودند اما گویی مصطفی از گوشت بوجود نیامده بود. او به همراه حدود 100 خلبان از پایگاههای تبریز (اعزامی به وحدتی) و چهارم شکاری، یک تنه مقابل لشکرهای شمالی سپاه سوم ایستادو مانع سقوط دزفول و شمال خوزستان شد. نیمی از آن خلبانها حتی ماه دوم جنگ را ندیدند. شبهای گرفته مهر 59 اردستانی و اردستانیها روزها مأموریت انجام میدادند و شبها در پایگاه دزفول کف سالنها میخوابیدند در حالیکه توپخانه سپاه سوم به آنها اجازه استراحت کامل را نمیداد. در سال 1360 به درجه سرهنگ دومی ارتقایافت و بلافاصله به عنوان فرمانده پایگاه پنجم شکاری امیدیه اهواز منصوب شد.
در عملیات فاو نقل است که برادران سپاه از شهید بابایی، زدن هدفی بسیار سخت در عقبه دشمن را درخواست میکنند. بابایی (فرمانده عملیات نهاجا) میداند شهادت خلبان عمل کننده قطعی است و مردد است که چه کند. اردستانی پا پیش میگذارد، به آرامی به فرمانده میگوید میدانم قرار نیست در جنگ شهید شوم، بگذار من بروم. بابایی نمیخواهد قبول کند اما خون خلبانان رنگین تر از خون بسیجیان نبود… مصطفی میرود و بابایی زیر باران دو زانو بر زمین به انتظار مینشیند. نبرد فاو نبردی بیرحمانه بود که به دلیل فشردگی خطوط طرفین، حتی توپهای خودی هر جنبندهای در زمین و هوا را میزدند، تازه رهگیرهای عراقی، موشکهای سام و هوای بسیار بد هم باید اضافه میشد. اصلاً مگر امکان بازگشت هست؟ 20 دقیقه بعد از زیر ابرهای فشرده جنگندهای کوچک نمایان میشود و همه نفسی به آسودگی میکشند. گفته میشود او با 400 پرواز برون مرزی رکورد دار در بین خلبانان است. شهید اردستانی هنگام شهادت، 46 سال سن داشت و از وی دو فرزند پسر و دو فرزند دختر به یادگار مانده است.
گردآورنده: ستواندوم سعید کریمی
منابع:
روزنامه ایران
پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران
انتهای مطلب