من و بنفشۀ کوهی، نگارِ همدیگریم
دلِ یگانۀ ما گرچه در دو پیرهن است
صدای هِقهِقِ کبک دری ست قهقهه نیست
که سوگوار شقایق، شهید بی کفن است
غروب، دیر ولی می رسد به خانه، کلاغ
تمام دغدغۀ او، چو من همین وطن است
تو دل سپار به صحرا و هر چه خواهی پرس
که بی شمار دهد پاسخی که بی سخن است
هزار سالِ دگر هم چو بگذری زینجا
اگر زکوه بر آید صدا، صدای من است
منبع: خواب ارغوانی، موسوی گرمارودی، علی،1389،سوره مهر،تهران
انتهای مطلب