در عملیات خیبر قصد بر این بود که نیروهای ما از مرداب بزرگ هورالعظیم که بین ایران و عراق به صورت یک منطقه مشترک قرار دارد و از نظر دشمن غیرقابل عبور بود، عبور کرده و ارتباط بین بغداد و بصره را قطع کنند. البته رزمندگان ما با کمک هوانیروز ـ که با استعداد حدود 90 بالگرد عدههای پیاده اعم از سپاهی و بسیجی و ارتشی را هلیبرن میکرد و بعد هم آذوقه و مهماترسانی را انجام میداد و نیروهای پیادهای که با قایق از مرداب عبور کرده بودند ـ به هدف رسیدند و عملیات با موفقیت انجام شد و 48 ساعت هم ارتباط جادهای را قطع کردند. ولی عراق با به کار بردن یگانهای سنگین زرهی و آتش توپخانه بسیار شدید و سلاحهای شیمیایی نیروهای ما را پس زد و نهایتاً ما در عملیات خیبر به همه اهدافمان نرسیدیم. اما در حین عقبنشینی توانستیم جزایر خیبر (که بعداً به جزایر مجنون معروف شد) و چندین پد یا قطعه زمین خشک دیگر را که دارای حوزههای نفتی بود تصرف کرده و نگه داریم. ضمناً صدام فهمید که نیروهای ایران از هر طریقی که شده برای تنبیه او و وادار کردن او به تحقق خواستههای مشروع خود وارد خاک عراق خواهد شد، چه از مسیر شرق بصره، چه از طریق عبور از نیزارها و یا زمینهای ماسهای، از طریق هوا، زمین و… و رهایش نخواهد کرد تا او قرارداد1975 را پذیرفته و در آتی دست به تجاوز مجدد نزند. این بزرگترین نتیجهای بود که عملیات خیبر دربرداشت.
منبع:سایه های نور، عباس تقیان پور، هیئت معارف جنگ شهیت صیاد شیرازی، 1393، صفحه 41الی 42
انتهای مطلب