گفتم باز هم بالاتر برویم. هفت هشت دقیقه ای نگذشت که دو سه هلی کوپتر 214 بر روی یال مقابل ما در فاصله 300 – 400 متری نشست. من با چشم غیر مسلح می دیدم که شهید چمران با لباس چریکی و یوزی به دست، نفر اول پیاده شد. تا پیاده شد، آتش شدیدی روی اینها گشوده شد و اینها هم جواب دادند. ما هم روی یال دراز کشیده بودیم و خیالمان راحت شده بود که نیروی کمکی رسیده است…
انتهای مطلب