این کتاب دریچهای است به گذشتة احزاب و گروههای سیاسی آذربایجانغربی و کردستان، تشکیلات جدید و عملکرد آنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت داخلی ارتش و نیروهای انتظامی، موضعگیری و تدابیر رهبری و مسؤولان سیاسی و نظامی کشور، عملکرد نیروهای نظامی و انتظامی(ارتش، سپاه پاسداران، بسیج مردمی، ژاندارمری، شهربانی و کمیتههای انقلاب) که رد پایی از دخالت بیگانگان و عوامل آنان را نیز نشان میدهد.
در قسمتی از کتاب می خوانیم :
«ماموریت گردان 139 در شهر سقز تقویت پادگان و جلوگیری از سقوط آن توسط ضد انقلاب بود و چون بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا آن زمان هیچ گاه یک ستون نظامی منظم محور سنندج- سقز را طی نکرده بود، منظور دیگر سرهنگ ایرج سپهر فرمانده لشکر 28، نمایش نیرو و توانایی ارتش در منطقه بود. لذا تلاش برآن بود که ستونی منظم و با صلابت در این مسیر که حدود 180کیلومتر است، حرکت نماید.
ابتدای ستون کم کم وارد شهر سقز می شد و آخرین خودروهای ستون هنوز حدود سه کیلومتر با شهر فاصله داشتند. هر قدر ستون به شهر نزدیک تر می شد، ما مطمئن تر می شدیم که دیگر کمین و حمله ای به ستون نمی شود و مخالفت احتمالی مردم به صورت مسلحانه نخواهد بود.
کامیون حامل سرگرد نظامی و من به حدود 2/5 کیلومتری شهر رسید. آنجا ساختمانی چند طبقه و نیمه تمام در غرب جاده وجود داشت که ظاهراً برای احداث کارخانه ای پیش بینی شده بود. از آن محل ما دیگر ابتدای ستون را نمی دیدیم، چون سر ستون وارد زمین پست حاشیۀ رودخانه و ابتدای پل شده بود. حدود 200 متر از آن ساختمان دور شده بودیم که صدای شلیک تیر شنیده شد. با کمی دقت متوجه رگبارهایی شدیم که گلوله های آن از اطراف ما رد می شود. موضع تیراندازی یا محل استقرار عناصر ضد انقلاب قابل تشخیص نبود و گرچه تعدادی از سربازان پنجرۀ بعضی از ساختمان ها را موضع تیراندازی دشمن می دانستند، اما هرچه دقت کردم کسی را در حال تیراندازی ندیده یا محل سنگر و استقرار دشمن را تشخیص ندادم. هرچه زمان می گذشت بر شدت آتش دشمن افزوده می شد و تعداد بیشتری از افراد ما زخمی یا شهید می شدند. قبل از اینکه این چنین در محاصرۀ آتش دشمن قرار بگیرم، حادثه ای اتفاق افتاد که عمق رذالت و پستی عناصر گروهک ها را نمایان تر کرد. قضیه این بود که یک آمبولانس از داخل شهر به سمت ما می آمد. ما همه بر مبنای تصورات قبلی که آمبولانس مصون از تعرض و مجاز به جمع آوری مجروحین و کشته ها است، به سمت آن تیر اندازی نکردیم. فکر می کردیم برای نجات زخمی ها از بیمارستان شهر آمده است. حتی چند نفری هم به طرف آن به جلو رفتند و اشاره کردند بیاید جلوتر. یک باره آمبولانس توقف کرد و چند نفر از داخل آن به صورت رگبار به سمت افراد ما شلیک کردند …
استقبال خونین مجموعه ای است که توسط سرتیپ 2 ستاد علی عبدی بسطامی به سفارش هیئت معارف جنگ تدوین و در انتشارات نشر صریر در سال 1385 به چاپ اول رسید. در این کتاب 185 صفحه ای عناوینی نظیر وضعیت تیپ مستقل 84 در جریان انقلاب اسلامی و سال های اولیه پیروزی، ماموریت های تیپ 84، اوضاع کلی کردستان، شهادت فرمانده تیپ سقز، پاکسازی شهر سقز، گلوله باران پادگان و … به چشم می خورد.
در انتهای کتاب منابع، تصاویر و نمایه ها مربوط به کتاب گنجانده شده است.
تهیه کتاب از طریق فروشگاه کتاب دانشگاه امام علی(ع) واقع در میدان حر. تلفن تماس: 66376136 و یا تماس با شماره تلفن های هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی. 22489002 و 22489003
اسم کتاب : استقبال خونین
نویسند : سرتیپ 2 ستاد علی عبدی بسطامی
تعداد صفحات : 185 صفحه
ناشر : نشر صریر
قطع : رقعی
قیمت :30000 ریال
انتهای مطلب