گروه تاریخ برهان:
اشاره:«سقوط خرمشهر و اسارت هزاران سرباز عراقی را فقط میتوان یک شکست فاجعهآمیز دانست و ارتش بعثی عراق، تحقیر ناشی از آن را نمیتواند فراموش کند. ارتش عراق، خرمشهر را پس از یک ماه جنگ شدید و تحمل تلفات سنگین به تصرف خود در آورد، در حالی که ایرانیان، پس از یک حمله که کمتر از دو روز به طول انجامید، آن را بازپس گرفتند و این عمل، افزون بر یک ضربهی استراتژیک، از نظر روانی، ضربهی عظیمی به ارتش عراق وارد کرد.» این اعتراف فاینشنالتایمز یکی از معتبرترین دستگاههای تبلیغاتی و مطبوعات غرب در زمان فتح خرمشهر توسط رزمندگان اسلام بود.
خرمشهر، که پس از 34 روز مقاومت در برابر دشمن در تاریخ 4 آبان 59 سقوط کرده بود، پس از 575 روز اشغال، در کمتر از 48 ساعت آزاد و بهطور کامل از وجود نیروهای ارتش عراق پاکسازی شد. در این عملیات، ضمن آزادسازی خرمشهر، هویزه، پادگان حمید و جادهی اهوازـخرمشهر، دهها هواپیما، 2 بالگرد، 285 تانک و نفربر و 500 خودرو منهدم و 105 تانک و نفربر و 95 هزار مین و صدها خودرو و سلاح به غنیمت گرفته شد و بیش از 16 هزار نفر از مزدوران بعثی کشته و زخمی و 19 هزار نفر نیز به اسارت نیروهای رزمندهی ایرانی درآمدند.
عملیات بیتالمقدس بهعنوان نقطهی عطف و برجستهترین عملیات پدافندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تاریخ نظامی هشت سال دفاع مقدس ثبت شده است، زیرا پس از این عملیات بود که مرحلهی سوم جنگ آغاز شد و مقدمهای شد برای پیگیری راهبرد تعقیب متجاوز.
پس از گذشت سالها از آزادسازی خرمشهر، واکاوی علل اهمیت عملیات بیتالمقدس، عوامل و زمینههای موفقیت عملیات بیتالمقدس، چرایی تداوم جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر، نوع و سطح تعامل سپاه و ارتش در این عملیات، بازتابهای بینالمللی این عملیات در سطح منطقه و جهان، تاکتیکها و ابتکارات جنگی ایران در این عملیات و سؤالاتی از این دست، با برخی از فرماندهان و طراحان عملیات بیتالمقدس به گفتوگو پردختهایم که بخش اول این گفتوگوها با «امیر سرتیپ مسعود بختیاری»*، از فرماندهان و پیشکسوتان ارتش جمهوری اسلامی ایران در سالهای دفاع مقدس و از طراحان عملیات بیتالمقدس در آزادسازی خرمشهر و نویسندهی کتاب «عملیات بیتالمقدس؛ آزادسازی خرمشهر» کتاب برگزیده در هفتمین جشنوارهی انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در سال 1383 و همچنین پژوهشگر تاریخ جنگ در هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، به گفتوگو نشستهایم.
بهعنوان اولین سؤال بفرمایید که عوامل و زمینههای موفقیت عملیات بیتالمقدس چه بود؟
بعضی از زمینهها و عوامل موفقیت این عملیات، از نظر تاکتیکی و عملیاتی، به چند عملیات پیش از عملیات بیتالمقدس برمیگردد. به این ترتیب که ابتدا عملیات ثامنالائمه انجام گرفت، بعد عملیات طریقالقدس و در سپس فتحالمبین که در نهایت منجر به آزادسازی منطقهی شمالی خوزستان شد. مجموعهی این سه عملیات اصلی و چند عملیات فرعی و انحرافی دیگر، اقدامهایی بود که با هدف تغییر کفهی قدرت به نفع نیروهای خودی و به ضرر دشمن انجام گرفت. سه عملیات قبلی، از نظر تاکتیکی و عملیاتی، زمینهای را فراهم کرد که بتوانیم در جبهه، هم قدرت بیشتری نسبت به عراق کسب کنیم و هم روحیهی نیروهایمان را بالاتر ببریم. همچنین تجربهی بیشتری به دست بیاوریم و عراق را در وضعیت نامساعدتری قرار بدهیم تا در نهایت بتوانیم بر آن پیروز شویم.
عامل مهم دیگر این بود که ارتش و سپاه بههمراه نیروهای داوطلب بسیجی، دوشادوش هم تحت فرماندهی مشترک ارتش و سپاه عمل کردند. همچنین طراحی بسیار خوب و فنی عملیات، شجاعت رزمندگان در تحمل سختیهای میدان جنگ و خستگیناپذیری آنها، باعث شدند تا این عملیات با موفقیت همراه باشد. بهواقع توانایی فرماندهان در طراحی، اجرا و فرماندهی این عملیات، از دیگر عوامل موفقیت هستند. یعنی عوامل تکنیکی در کنار تجربه، روحیه و انگیزهی بالای عوامل انسانی از لحاظ خستگیناپذیری و اراده و در نهایت الطاف الهی باعث شد تا خرمشهر آزاد شود.
دو طرف، وقتی عملیاتی میشد، تقریباً در این اطمینان بودند که تا سه چهار ماه آینده از عملیات خبری نیست، اما در این عملیات ما تلاش کردیم تا عراق را در یک غافلگیری سرنوشتساز قرار بدهیم. عراق فکر میکرد بعد از عملیات فتحالمبین، عملیات بعدی ایران سه ماه یا چهار ماه دیگر شروع میشود. اما ایران در مدت زمانی کوتاهتر از آنچه عراق برآورد میکرد، حمله را آغاز کرد.
به مباحث و ابعاد فنی طراحی آزادسازی خرمشهر اشاره کردید. لطفاً بهطور مختصر برخی از نکات کلیدی و خصوصیات بارز فنی طراحی عملیات بیتالمقدس را بفرمایید.
به نظر من، یک عامل در موفقیت این عملیات، سرعت در طرحریزی و شروع عملیات بود. عملیات بیتالمقدس درست یک ماه بعد از عملیات فتحالمبین انجام شد. معمولاً در جنگ ایران و عراق، بین هر عملیات، سه تا چهار ماه فاصله بود و این به یک روال متداول تبدیل شده بود. البته این موضوع، دلایل متعددی داشت. از جمله اینکه نیروها خودشان را آماده و تجهیزات و استعداد لازم را تهیه کنند و پای کار بیاورند، زمین را شناسایی کنند و طرحریزی کنند. در جنگ، طبق روشهای نظامی، ابتدا توان دشمن سنجیده میشود، بعد منطقه از نظر جغرافیایی و امکان اقدام نظامی، مجدداً بررسی میشود و آنگاه راهکارهای مختلف مطرح و نسبت به یکدیگر سنجیده میشوند و سرانجام یکی از راهکارها انتخاب و برای آن تدارکات لازم دیده میشود. عامل دوم موفقیت، یعنی عبور از رودخانهی کارون برای دستیابی به مناطق غرب این رودخانه، مسئلهی اصلی این عملیات بود که قبول این ریسک، مسئولیت بزرگی محسوب میشد. مهمتر از آن، اصل غافلگیری دشمن بود؛ بهطوریکه میتوان مهمترین ویژگیهای عملیات آزادسازی خرمشهر را در این سه عبارت خلاصه کرد:
.1ریسک فرماندهی، 2. اصل غافلگیری دشمن و 3-. سرعت نیروهای عملکننده.
معمولاً بین هر عملیات با عملیات بعدی، سه ماه تا چهار ماه فاصله بود. بهعنوان نمونه، میان عملیات ثامنالائمه تا عملیات طریقالقدس، سه ماه فاصله بود. همچنین بین عملیات طریقالقدس و عملیات فتحالمبین سه ماه فاصله بود. لذا اینکه بین هر عملیات با عملیات بعدی، یک فاصلهی سه تا چهار ماهه باشد، بهصورت یک عادت برای هر دو طرف درآمده بود؛ یعنی دو طرف وقتی عملیاتی میشد، تقریباً در این اطمینان بودند که تا سه چهار ماه آینده از عملیات خبری نیست. اما در این عملیات، ما تلاش کردیم تا عراق را در یک غافلگیری سرنوشتساز قرار بدهیم. عراق فکر میکرد بعد از عملیات فتحالمبین، عملیات بعدی ایران سه ماه یا چهار ماه دیگر شروع میشود، اما ایران در مدت زمانی کوتاهتر از آنچه عراق برآورد میکرد، حمله را آغاز کرد.
لذا بالافاصله بعد از عملیات فتحالمبین، حتی به یگانها اجازه داده نشد که برای رفع خستگی به مرخصی بروند. دستور این بود که بلافاصله به منطقهی بیتالمقدس در جنوب اهواز نقل مکان کنند. در واقع یک مسافت سیصد کیلومتری را از شمال خوزستان، به جنوب خوزستان آمدند. لذا سرعت در اجرای این عملیات، چه از نظر تهیهی پشتیبانی و چه از نظر طرحریزی، یکی از عوامل غافلگیری عراق بود. زمانی که ما حمله به عراق را شروع کردیم، عراق فکر نمیکرد که ایران با این فاصلهی کوتاه توانسته باشد خودش را برای عملیات بعدی آماده کند.
عامل دوم، که خیلی در موفقیت این عملیات مؤثر بود، عبور از رودخانهی کارون بود. در جنگ، عبور از رودخانه، با حالت جنگی و رزمی، عملیات بسیار مشکل، پیچیده و خطرناکی محسوب میشود، چون برخلاف عبور عادی از پلها، یگانهای نظامی باید با حالت رزمی از رودخانهای عبور کند که در آن طرف ساحلش، دشمن حضور دارد. معمولاً اینگونه عملیات با ریسک توأم است. زمانی که یگانهای رزمی در حال عملیات عبور از رودخانه هستند، یک ریسک را پذیرفتهاند. چون در صورت وقوع جنگ، امکان و توان همزمان عبور و جنگیدن وجود ندارد، زیرا هنوز آرایش جنگی ندارند. علاوه بر این، وقتی هم که از پل رد شدند، توان، آمادگی و آرایش لازم برای جنگیدن وجود ندارد. معمولاً در این زمان، دشمن سعی میکند پل و نیروهایی را که در حال عبور از رودخانه هستند بلافاصله زیر آتش هوایی و زمینی قرار بدهد. لذا عبور از رودخانه، از لحاظ محاسبهی زمان نزدیک شدن نیروها به پل و عبور یگانها از پل، برحسب طول پل و نوع یگان عبورکننده بهلحاظ رزمی، پیاده یا مکانیزه، عملیات بسیار مشکلی است. با توجه به اینکه در جنگهای قبلی، تقریباً چنین عملیاتی تجربه نشده بود، برآورد ما این بود که عراق فکر نمیکرد ما بتوانیم از رودخانهی کارون عبور کنیم.
یکی دیگر از عوامل تاکتیکی موفقیت این عملیات، وسعت منطقهی عملیات در عرض رودخانه است که به آن اصطلاحاً «سرپل» گفته میشود. مسلماً در عملیات عبور از رودخانه، نیروها «به ستون یک» از رودخانه عبور نمیکنند، بلکه محوطهای را در آن سوی ساحل رودخانه برای عبور، تصرف و تجدید سازمان و آرایش نیروهای عملکننده در نظر میگیرند. در عملیات بیتالمقدس، محدودهی عملیات رودخانهی کارون یا بهاصطلاح نظامی، سرپل عملیات، عرض چهلکیلومتری داشت؛ یعنی در عرض چهل کیلومتر با زدن پنج پل و با کمک قایقهایی که از نیروی دریایی آورده شده بودند و همچنین «طرّادههایی» که از نیروی زمینی ارتش برای عبور و حملونقل بار و تجهیزات زرهی و توپخانه در عرض چهل کیلومتر به خدمت گرفته شد، نیروهای ما از رودخانه عبور کردند. عراق در این زمان متحیر و سرگردان شده بود که به کجای این عرض چهل کیلومتری حمله کند. چون به هر گوشه که حمله میکرد از یک گوشه دیگر ایران به پیشروی ادامه میداد. لذا عریض بودن «سرپل» یکی از عوامل تاکتیکی موفقیت بود که در این طرح لحاظ شده بود و از نظر نظامی، جزء نکات بسیار برجسته این عملیات است.
با بازپسگیری خرمشهر، فرایند ناکامی عراق در دستیابی به اهدافش کامل شد. در واقع عراق تمام اهدافش را از دست داده بود. هم نتوانسته بود جمهوری اسلامی را سرنگون کند، هم نتوانسته بود خوزستان را از ایران جدا کند، چون قبلاً با فتحالمبین و طریقالقدس خوزستان آزاد شده بود و هم ساحل شمالی اروند را از دست داده بود و در این هدف هم ناکام مانده بود.
ارزیابی شما از مقایسهی میان اهداف با نتایج و دستاوردهای عملیات بیتالمقدس چیست؟
ما دو نوع هدف در این عملیات داشتیم: اول، اهداف راهبردی و دوم، اهداف تاکتیکی. اهداف راهبردی ایران در عملیات بیتالمقدس، آزادسازی خرمشهر و تهدید شرق بصره بود. اهداف تاکتیکی هم در این عملیات عبارت بود از انهدام دشمن در مناطق اشغالی جنوب غرب خوزستان و آزادسازی این بخشها و وارد آوردن خسارت و تلفات به ماشین جنگی دشمن در این منطقه.
آزادسازی خرمشهر بهعنوان هدف راهبردی این عملیات، باعث خنثی کردن اهداف راهبردی عراق در حمله به ایران میشد. طبق اسناد و مدارک و نیز گفتههای مقامات عراقی، عراق در حمله به ایران سه هدف عمده را تعقیب میکرد: اول، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران. دوم، جداسازی خوزستان با استفاده از گزینهی نظامی از طریق حمله به خوزستان و سومین خواسته یا هدف عراق در حمله به ایران، تجدید نظر در قرارداد 1975 الجزایر، ناظر به وضعیت مرزبندی روی رودخانهی مشترک اروند بود.
ما در قرارداد 1975 و طبق تمام قوانین و حقوق بینالمللی حاکم بر رودخانههای مشترک، با عراق به این توافق رسیدیم که «خط تالوگ» یا «خطالقعر» رودخانهی اروند، مرز مشترک دو کشور قرار گیرد. اما عراق مدعی بود که این رودخانه جزء آبهای داخلی عراق است. این ادعای عراق برمیگشت به سالها قبل از این تاریخ و حتی برمیگشت به دولت عثمانی که عراق از دل آن متولد شده بود. البته این اختلاف مرزی توسط انگلستان بین دو کشور تشدید شد و قبل از خروج از منطقهی خاورمیانه، این اختلاف را بین دو کشور تشدید کرد. رژیم بعث عراق معتقد بود که ساحل ایران در رودخانه، مرز دو کشور است؛ در حالی که این ادعا برخلاف منطق مرزبندی حاکم بر رودخانههای مشترک مرزی است و لذا ادعایی کاملاً واهی و بیاساس بود، ولی عراق روی ادعایش اصرار میکرد.
عراق بعد از انقلاب اسلامی، تصمیم به حمله به ایران گرفت. یکی از دلایل حمله این بود که در این قرارداد تجدیدنظر ایجاد کند و ایران بپذیرد که تمامی این رودخانه متعلق به عراق است. برای اینکه این خواستهاش را محقق کند، روی خرمشهر و آبادان دست گذاشت؛ یعنی درصدد برآمد که بر کرانهی شمالی اروند تسلط پیدا کند که اگر آنجا متعلق به عراق میشد، طبیعتاً دیگر ایران نمیتوانست ادعایی راجع به این رودخانه داشته باشد، چون ساحلی در این رودخانه نداشت. اما با بازپس گیری خرمشهر، فرایند ناکامی عراق در دستیابی به اهدافش کامل شد. در واقع عراق تمام اهدافش را از دست داده بود. هم نتوانسته بود جمهوری اسلامی را سرنگون کند، هم نتوانسته بود خوزستان را از ایران جدا کند، چون قبلاً با فتحالمبین و طریقالقدس، خوزستان آزاد شده بود و هم ساحل شمالی اروند را از دست داده بود و در این هدف هم ناکام مانده بود. لذا تمامی اهداف عراق در حمله به ایران، نقش بر آب شده بود.
در واقع بازپسگیری خرمشهر مجموعهی اهداف عراق را در حمله به ایران نقش بر آب کرد. ضمناً نشاندهندهی این بود که حکومت جمهوری اسلامی ایران نه تنها یک حکومت متزلزل و بیثبات و ناتوان نیست، بلکه توانسته است دشمن خود را از بخش عظیمی از مناطق اشغالی خود بیرون کند. نه تنها سرنگون نشده، بلکه محکمتر سر جای خودش نشسته و ضمناً قوای نظامی ایران از آن حالت تدافعی کاملاً آزاد شدند و توانستند نیروهای عراقی را بیرون برانند و کفهی قدرت نظامی به نفع ایران سنگین شده بود. اما در پاسخ به این سؤال که چقدر از اهداف این عملیات محقق شد، باید بگویم بخش اعظم اهداف راهبردی، که همانا آزادسازی خرمشهر بود، محقق شد و همچنین تمامی اهداف تاکتیکی نیز در این عملیات محقق شد. اما بخشی از اهداف راهبردی که همانا تهدید منطقهی شرق بصره در امتداد شطالعرب بود، محقق نشد.
ادامه دارد….
* استاد و پژوهشگر هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
منبع : پایگاه تحلیلی تبیینی برهان
انتهای مطلب