بسمه تعالی
آسیب شناسی پژوهش در دفاع مقدس
مسعود بختیاری، پژوهشگر هیئت معارف جنگ
محور بحث: آسیبشناسی پژوهشها و تاریخنگاری جنگ[1]
مقدمه:
تاریخنگاری دفاع مقدّس، از همان نیمهی دوم سال اول جنگ، با جمعآوری اسناد و مدارک عملیاتی، ثبت خاطرات و تشکیل کارگروههای بررسی و تحقیقات آغاز شد و بودند کسانی که در طول هشتسالهی جنگ به یک دست تفنگ و به دست دیگر قلم برداشتند و بودند کسانی دیگر که در این دوران خون و آتش از دریچهی دوربینهای عکاسی و دستگاههای فیلمبرداری و نوارهای ضبط صوت و فیلمهای ویدئویی به ضبط لحظهها، صحنهها، حوادث، خاطرات، مباحثات جلسات شور ستادی و تصمیمگیریهای فرماندهان پرداختند.
به محض آنکه غرّش توپها و غریو انفجار گلولهها خاموش گردید و تفنگها فرو نهاده شد، صاحبان قلم، دلسوخته از جنگ و شاهد ایثارگریها و سرباختنها، مشتاقانه و متعهّدانه پا به صحنهی ادبیات و هنر دفاع مقدّس نهادند که در طول جنگ چونان نهالی جوانه زده و سر برآورده بود و در کمتر از یک دهه این نهال ریشه دوانید و به درخت جوان و برومندی تبدیل شد و باغ ادبیات و هنر دفاع مقدّس مانند بوستان باصفایی از گلهای زیبا مانند شعر، داستان، زندگینامه، خاطرات، تاریخنگاری، نبردنامه، فیلمنامه، و سناریوی تئاتر رنگ اصیلی به خود گرفت و این کوشش و تلاش نویسندگان و هنرمندان همچنان در حال بالیدن است.
بخش اول: وضعیت موجود
نکتهی اول:
در تاریخ ایران در زمینهی ادبیات رزمی پس از شاهنامهی حکیم ابوالقاسم فردوسی که حماسه را با حکمت درآمیخته و پیکار بین خیر و شر و جنگ حق علیه باطل را در قالب رزمآوریهای افسانهای توسط قهرمانان اساطیری با دیوان و ددان به زیباترین بیان شکل داده است میتوان به ادبیات هشت سال دفاع مقدّس اشاره کرد. در تاریخنگاری جنگ، جز کتاب درّه ی نادری، نوشتهی میرزا مهدیخان استرآبادی، منشی نادرشاه افشار، که در واقع روزشماری دوران پادشاهی این سردار بزرگ است، علیرغم تاریخ طولانی و جنگهای بسیار ایرانیان با همسایگان و دشمنان شرقی و غربی خود از یونانیان و رومیها گرفته تا ایلخانان مغول و امپراطوری عثمانی، در وقایعنگاری جنگها، تا قبل از دفاع مقدّس نوشتهی چندان قابل توجّهی نداریم و تاریخ جنگهای ما توسط مورّخین یونانی و رومی مانند هردوت، پلوتارک، دزنفون، کتیزیاس، آمیخته با راست و دروغ، نوشته شده است. اگرچه بدون تردید خودمان مورخانی داشتهایم که نوشتههای آنان یکسره در انقراض ساسانیان نابود شده است. بعد از انقراض ساسانیان تا برآمدن پهلویها، در عرصهی ادبیات رزمی نوشتهی چندانی در دست نداریم و جنگهای بزرگ و سرنوشتسازی چون چالدران، جنگهای ایران و روس و جنگ هرات را هم مورخین فرنگی مانند سرپرسی سایکس و امثالهم به رشتهی تحریر درآوردهاند. در دوران پهلویها یکی از دو کتاب در زمینهی جنگهای داخلی با عشایر و خوانین یاغی تدوین شده است که به علت محدود بودن درگیری نمیتوانند تاریخنگاری جامع و کاملی محسوب شوند.
نکتهی دوم:
مراد از این گفتهها این است که دریابیم تاریخنگاری جنگ و اساساً گسترده شدن عرصهی وسیعی در صحنهی عظیم ادبیات ایران به نام ادبیات دفاع مقدّس از دامن جنگ هشتساله برآمده و برای اولین بار در تاریخ دیرپای ایران (به احتمال بسیار) صاحبان قلم و رزمندگان خودمان به بازخوانی جنگ و وجوه مختلف آن پرداختهاند و به نظر من از این میدان سربلند بیرون آمدهاند و خوش درخشیدهاند و آثار ماندگار و ارزشمندی را خلق کردهاند که اگرچه خالی از نقص و اشکال نیست، ولی چون اولین تجربهی ما در زمینهی تاریخنگاری در جنگ است باید با دیدهی تسامح نگریسته شود اما چون ارزش تاریخنگاری در اصالت و حقیقت در بیان وقایع و رخدادها و علل و معلولهاست ضرورتی بر عهده و رسالتی بر دوش ماست که به آسیبشناسی ادبیات دفاع مقدّس به ویژه وقایعنگاری و تحلیل سیاسی-نظامی جنگ و عملیات توجه ویژهای مبذول داشته و هرچه بیشتر در زدودن زنگارها و جدا کردن سره از ناسره پرداخته و در نوشتههای خود با نگاهی موشکافانهتر، کارشناسانهتر به ثبت وقایع، داوری حوادث و تحلیل پدیدهها و رخدادهای این جنگ بپردازیم.
نکتهی سوم:
آگاهان اظهار میدارند تا کنون حدود 6500 عنوان کتاب در موضوعات گوناگون ادبیات دفاع مقدّس تولید شده است که حدوداً شامل 2800 اثر از نوع خاطرات، 800 کتاب شعر، 500 عنوان زندگینامهی شهدا، 800 عنوان داستان، 800 کتاب زندگینامهی رزمندگان و سرداران، 200 کتاب عکس، فیلمنامه و تئاتر و بالاخره بیش از 200 عنوان کتاب در زمینهی تاریخنگاری جنگ و شرح عملیات مختلف و تحقیقات نظامی به زیور طبع و انتشار آراسته شدهاند.
البته هنوز میدان و محیط و شرایط برای پیدا کردن و نوشتن موضوعات و مضامین جدید و بدیع در هر یک از عرصههای بالا بسیار باز ، مستعد و پربار است و هر سال هم شاهد شکفتن شکوفههای جدیدی هستیم که در جشنوارههای سالیانه ی انتخاب بهترین کتابهای دفاع مقدّس سال به این قافله میپیوندند.
همین تعداد کتابهایی که تا کنون پا به عرصهی کتابخانهها و محضر کتابخوانان و اهل مطالعه و پژوهش نهادهاند بسیار امیدوارکننده است و جالب است بدانیم کتابهای نوشتهشده دربارهی جنگ تحمیلی بیش از کتابهایی است که دربارهی انقلاب اسلامی و یا هر جنگ دیگری در ایران نوشته شده و به نظر میرسد که در هیچ مورد خاص دیگری هم این قدر قلمفرسایی نشده است.
نکتهی چهارم:
محور اصلی بحث در آسیبشناسی دفاع مقدّس مشخصاً کتابهایی هستند که در راستای روایت و تحلیل جنگ هشتساله در سطوح مختلف تاکتیکی، عملیاتی، راهبردی نظامی، سیاسی و حقوقی به صور و شکلهای گوناگون از روزشمارها، اطلسها، نقد و بررسی، تحلیلها به صورت کتاب، تدوین تألیف و منتشر شدهاند.
باید اذعان کنم آنچه تا کنون در این زمینه (تاریخنگاری و تحلیلها) تولید شده، به هر حال و علیرغم پارهای آسیبهای موجود در آنها، مجموعهی ارزشمند و انباشت بزرگ و پرحجمی را از کتاب و اطلاعات در مورد جنگ تحمیلی فراهم ساختهاند.
به نظر من در زمینهی تاریخنگاری جنگ به شیوهی نبردنامهنویسی این نوع کتابها اکثریت تعداد را از آن خود کردهاند، ولی از بابت تحلیلهای کلی عملیاتی و به ویژه در سطوح راهبردی و مدیریت عالی جنگ قدمهای اندک و محدودی برداشته شده که در یکی از آسیبشناسیهای مورد بحث این مقاله خواهد آمد.
از دیدگاه ارزشهای پژوهشی و تألیف کتابها به روش پژوهشی علمی (آکادمیک) نه میتوان مدّعی بود که کتابهای تهیهشده کاملاً منطبق بر شیوه و متدولوژیهای انجام یک پژوهش هستند و نه میتوان منکر این شد که این نوع کتابها به هر حال بر مبنای نوعی پژوهش پا به عرصهی حیات گذاردهاند و به هر حال یکسره نمیتوان آنها را نفی و فاقد ارزش پژوهشی دانست.
اصولاً پژوهش تاریخی از دیدگاه روشهای تحقیق در علوم انسانی، بیان توصیفی و تحلیل محتوایی یک پدیده و یا رخداد تاریخی مبتنی بر اطلاعات به دست آمده از مطالعهی کتابخانهای و یا پیمایش میدانی (مثلاً جمعآوری خاطرات و اطلاعات از اشخاص موثّق و یا حضور در صحنهی حادثه) میباشد که باید به نتایج کمی و کیفی (آماری-تحلیل محتوا) بسیار نزدیک به واقعیت و حقیقت (و یا فرضیهی ساختهشده توسط پژوهشگر) منتج گردد.
بخش دوم- انواع آسیبهای موجود در پژوهشها
آسیبهای محتوایی
کتابهای تاریخی و تحلیلی که تا کنون خلق شدهاند در طیفی متغیر از خیلی کم تا خیلی زیاد، از ارزشهای لازم یک پژوهش قرار میگیرند که علت این امر یک یا چند یک از موارد زیر میباشد و میتوان قرائن حضور و وجود آنها را یا به روشنی و وضوح کامل یا به صورت سایه در کتابها مشاهده کرد که ارزش، اعتبار و روایی کتاب را متناسب با شدت خود خدشهدار میسازند. این موارد که ما از آنها به نام آسیبهای محتوایی یاد میکنیم عبارتاند از:
- تأثیرپذیری نویسندگان از تعصّبات و وابستگیهای سازمانی
- تحریف افراطی برای خنثی کردن یا کاهش اثر نظرات نویسندهی دیگری در مورد یک حادثه
- عدم اطلاع کافی از واقعیّت ماجراها و آنچه در صحنه گذشته است یا آنچه در ستادهای عملیاتی رخ داده است.
- عدم بازگویی همهی حقایق و گزینش قسمتهایی از ماجرا عمداً یا سهواً
- تحریف پارهای حقایق که ممکن است عمدی یا سهوی باشد.
- اطلاعات ناقص و ناکافی از دانش نظامی و تعلّق خاطر و باور و اعتقاد به ابداعات نوین در صحنهی جنگ و جبهه
نمونه و مصادیقی از آسیبهای یادشده را میتوان در جلسههای نقد و بررسی ارزشمندی که هر ماهه مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه تشکیل میدهد و یک کتاب در معرض نقد و انتقاد قرار میدهد مشاهده کرد که اغلب به مباحث چالشی مبدّل میشوند، ولی به هر حال جلسات بسیار سودمند و آموزنده و پرباری است.
ناگزیر از بیان این نکته میباشم که عمدتاً آسیبهای محتوایی بالا ریشه در یک رقابت ناصواب سازمانی و هیجانات و شور رزمی و انقلابی دارند که اگر با شعور و آینده پژوهشی و واقع گرایی رزمی و انقلابی همراه می بود آسیب ها به حداقل می رسد.
آسیبهای ساختاری:
- در تاریخنگاری دفاع مقدّس اینک شاهد بروز نوع جدیدی از آسیبها هستیم و آن شوربختانه حالت سوداگرانهای است که بر تعدادی از به ظاهر نویسندگان و مؤلّفین حاکم شده است. امروز گهگاه کتابهایی وارد عرصهی تاریخنگاری میشوند که با اندکی دقّت و حضور ذهن میتوان رونویسی از نوشتهی نویسندهای دیگر را با پارهای تغییرات بسیار جزئی در متن و عوض کردن نام به عنوان کتابی جدید مشاهده کرد.
- یک نوع علمیتر از همین کپیبرداری برداشت و رونویس عمده از فصول و بخشهای کتاب یک نویسنده با درج یک زیرنویس بسیار کوتاه به عنوان مأخذ مورد مراجعه و سپس اضافه کردن یکی دو خط و حداکثر یک پاراگراف از خود و دوباره تکرار همین وضع تا پایان و تولید ظاهراً یک کتاب جدید و تازه باشد. در حالی که بیش از 90درصد متن از نویسندهی دیگری است.
- نوع سومی از این گونه آسیب که شاید بتوان نام ترکیب و تجزیهی کتابها بر آن نهاد این است که برای خلق کتاب تازهای نویسنده ی چند کتاب یا بخشهایی از آنها را در یک مجلد و با عنوان تازهای منتشر میکند (ترکیب) و یا یک کتاب خود را که دارای چندین فصل نسبتاً طولانی است به صورت دو یا سه کتاب جدید منتشر می نماید، در حالی که از لحاظ محتوایی هیچ مطلب تازهای به میان نیاورده است (تجزیه) این تمایل و علاقه به افزایش تألیفات به هر دلیل که باشد، چون تولید جدید نیست امر پسندیدهای در عالم نویسندگی و نشر به نظر نمیآید.
آسیبهای کاربردی:
- یکی از آسیبهای جدی در تاریخنگاری جنگ، قلّت پژوهشها و انتشارات در زمینهی آموزههای تاکتیکی و دکترین عملیاتی است که البته یک کار حرفهای و تخصصی است که باید از سوی کارشناسان نظامی صورت پذیرد و به ویژه کنکاش در دفاع مقدّس برای یافتن آموزههایی که در جنگها و تهدیدات احتمالی و جنگهای نوین آینده کاربرد داشته باشد امری بسیار حائز اهمیت و ضروری است و شایسته است که الزاماً نگاهی به دفاع مقدّس از این زاویه داشته باشیم.
- یکی دیگر از آسیبهای اساسی در تاریخنگاری هشت سال دفاع مقدّس و تحلیل و پژوهش در آن این است که آنچه تا کنون تألیف و تدوین شده مرتبط با با ردههای پایین، میانی و عملیاتی سطح جنگ است و به جز یکی دو کتاب که تا حدودی با محدودیت منابع به سطح استراتژیک جنگ پرداختهاند کتابهای دیگری از این نوع در دسترس نداریم. هنوز خاطرات مدیران استراتژیک نظامی-سیاسی کشور منتشر نشده و فقط گهگاهی پارهای مقامات بلندپایه اشاراتی گذرا و تلویحی به مسائل استرایگ جنگ میکنند و کمتر از قلم و زبان آنان حرف و حدیثی در این سطح خوانده و یا شنیدهایم. خلاصه آنچه حکم جعبه سیاه جنگ را در سطوح استراتژیک سیاسی، نظامی و تصمیمگیری دارد و به پژوهش و تحلیلها رنگ و جلا میبخشد هنوز باز نشده است. البته شاید هم رعایت مصالح عالی امنیت ملی این سکوت را حکم و ایجاب کرده باشد، اما به هر حال در حال حاضر در آسیبشناسی پژوهشهای دفاع مقدّس این امر را نمیتوان نادیده گرفت.
- پیچیده شدن دفاع مقدّس در هالهای از قداست که نمیتوان آن را نه نفی و نه نادیده گرفت خود خطوط قرمزی را برای تاریخنگاری پژوهشی جنگ ناخواسته به وجود میآورند که به هر حال خطوط قرمز متغیری مزاحم در یک پژوهش علمی است.
صد البته ارزشهای بسیار گسترده و باورنکردنی ناشی از عملکرد نیروهای انسانی ایثارگر و پاک نهاد در دفاع مقدّس غیرقابل وصف است و مشروعیت دفاع در برابر تجاوز و تنهایی ملت ایران و رزمندگان دلاور و جان بر کف آن، این قداست را ضروری ساخته است. اما در عین حال پاس داشت این حرمت و قداست بر حسب پیدایش دیدگاهی بازداردنده و محدودکننده برای محقّق و پژوهشگر می شود، چرا که ممکن است پارهای نتایج تحقیقات احتمالاً در روحیهی ایثارگران و رزمندگان موجب دلسردی گردد و شایسته به نظر میرسد به احترام این پایداری تاریخی و حماسی ملت ایران در این نبرد طولانی، پژوهشها از آنچه احتمالاً موجب خدشهدار شدن این قداست میگردد با ظرافت خاص و بدون آنکه حقایق نادیده گرفته شود پرهیز نماید.
بر همهی نویسندگان و تاریخنگاران و پژوهشگران دفاع مقدّس واجب است که حرمت خون شهدا، ایثار رزمندگان، رنج جسمانی جانبازان، زخمهای روحی آزادگان و در یک کلام استقامت و بردباری چشمگیر و تاریخی ملت ایران و فرزندان برومند آن در این جنگ، که جایگاه ویژهای را در تاریخ ایران به خود اختصاص داده است همواره ارج نهاده و پاسداری نمایند. البته اگر برای خوانندگان تبیین شود که دفاع مقدّس ابعاد مختلفی از ایثار ، حماسه ، معنویت، عرفان، علم، حکمت، تدبیر، برآورد و پیش بینی، احتمالات، توانائی های مادی و … بوده است، آن وقت فرصت تحصیل علم، تدبیر، برآورد و توانائی ها ، بدون خدشه به سایر ابعاد مهیّا می شود.
بخش سوم: راهکارها و سخن پایانی
نکتهی قابل توجّه این است که در تحلیل و تاریخنگاری این جنگ، هر مورّخ، نویسنده، محقّق و پژوهشگری که فضای انقلابی بر ایران اسلامی و شرایط آن روز جنگ را در تحلیلهای خود لحاظ نکند در برداشتها، ارزیابیها و نتیجهگیریهای پژوهش خود دچار خطا و انحراف خواهد شد. این فضای انقلابی متغیری است که بایستی به طور حتم دیده شود و نادیده گرفتن آن و به خصوص توجه نکردن به حضور یک رهبری الهی، انقلابی و آرمانگرای کاریزما در این جنگ، از آسیبهای پژوهشهای راهبردی خواهد بود.
شناخت آسیبها در ادبیات دفاع مقدّس، برای مراکز تحقیقاتی جنگ و نویسندگان، مؤلّفان و ناشران رسالتی را به وجود میآورد که جهت رفع یا به حداقل رساندن این آسیبها، احساس مسئولیت شدید نموده و پژوهشگران با شناخت آسیبها و اعتقاد به آسیب بودن آنها، راههای مناسب و ممکن برای رفع آن پیدا نمایند.
سخن پایانی
در پایان یک بار دیگر بر خود واجب میدانم آثاری را که تا کنون در زمینهی ادبیات دفاع مقدّس به زیور طبع آراسته شدهاند تحسین نموده و دست نویسندگان آنها را به گرمی بفشارم. در میان آثار منتشره، کتابهای ارزشمند، زیبا و بدیع، معتبر و پرمحتوا کم نیستند و به هر حال قلم به دستان در پاسداشت خون شهیدان والامقام تا حد توان خود کوشیدهاند و باید به آنها خسته نباشد گفت. خطا و جفای بزرگی است اگر به هر کدام بگوییم چرا نوشتهای، بیایید از محضر حق مسئلت کنیم که خدایا به من توان نوشتن بیشتر همراه با علم و انصاف و صداقت عطا فرما.
-1 مقالهی ارائهشده در چهارمین همایش آسیبشناسی پژوهش در دفاع مقدس (پژوهشکده دفاع مقدس)
انتهای مطلب