سالهای دفاع مقدس عرصه رشد و شکوفایی استعدادهای نهان کشور در برخی از حوزهها بود. یکی از حوزههای شکوفا شده در سالهای دفاع مقدس، حوزه نظامیگری و امور دفاعی است. در جنگ تحمیلی نیروهای نظامی به صورت عملی و در میدان رزم مورد محک قرار گرفتند و نقاط ضعف و قوت آنها بیش از پیش مشخص شد. براساس همین مسئله برنامهریزی کلان کشور جهت تقویت بنیه دفاعی انجام شد. یکی از نیروهای نظامی که در جنگ تحمیلی مورد محک جدی قرار گرفت و سرافرازانه از عهده آزمونها برآمد، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
عملکرد این نیرو در همان سال اول جنگ به گونهای بود که نیروی دریایی عراق را از میدان بیرون کرده و تسلط بر خلیج فارس را از آن خود کرد. در واقع به یک سوم نیروی درگیر ارتش عراق شکست را تحمیل کرد. همین عملکرد قهرمانانه نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به همراه عملیات انجام شده توسط نیروی هوایی ارتش منجر به این شد که بسیاری از فرماندهان و کارشناسان نظامی، سال اول جنگ را سال پیروزی بنامند .
بیشک عامل اصلی در قدرتنمایی نیروی دریایی ارتش در سالهای دفاع مقدس، اراده و ایمان کارکنان غیرتمند و ولایتمدار نیروی دریایی محسوب میشود. شهدای نیروی دریایی ارتش هر یک به تنهایی خود یک عامل ارتقاء توان رزم این نیرو محسوب میشوند. برای نگارنده تردیدی وجود ندارد که شوکت و درخشش نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران – که همواره مورد عنایات مقام معظم رهبری فرماندهی معظم کل قواست و از حمایت و جایگاه مردمی نیز برخوردار است- در صدها کیلومتر آنسوتر از مرزهای دریایی ایران اسلامی، مرهون و مدیون خون شهدای این نیرو است. این مقاله با هدف پاسداشت زحمات و رشادتهای یکی از همان شهدای عزیز که از شهدای محوری نیروی دریایی محسوب میشود، به رشته تحریر درآمده است. شهیدی که در عملیات مروارید با رشادتهای خود و گذر از آزمون شهادت نامش را برای همیشه در جریده عالم به ثبت رساند. امید آن دارم که گامی کوچک و ناچیز در راستای نشر ارزشهای زیبای دفاع مقدس برداشته باشم.
محمد ابراهیم همتی، در سال 1329 در محله کدیور سمنان به دنیا آمد و ششم آذرماه 1359در عملیات مروارید به فیض شهادت نائل شد. شهید محمد ابراهیم همتی در این عملیات ناخدا دوم و فرمانده ناوچه پیکان بود. دریادار شهید «محمدابراهیم همتی» با ناوچه پیکان در روز هفتم آذر ۵۹ به پشتیبانی جنگندههای نیروی هوایی با ورود به نبردی تمام عیار، دو فروند ناوچه «اوزا» عراق را نابود کرده و به قعر آبهای خلیج همیشه فارس فرستاد.
*
محمد ابراهیم اولین فرزند خانواده شش فرزندی عباسعلی همتی، در اسفندماه ۱۳۲۹ در شهر سمنان متولد شد. وی به همراه خانواده، پس از گذشت شش سال از تولدش به تهران مهاجرت کرد. دوران تحصیل را در تهران گذراند و با اخذ مدرک دیپلم از دبیرستان رودکی با وجود اینکه در یکی از رشتههای مهندسی دانشگاه تهران قبول شده بود، به دلیل علاقهای که به دریا و دریانوردی داشت، نیروی دریایی را برگزید و برای گذراندن دورههای ناوبری و فرماندهی کشتی به آلمان اعزام شد و در بین دانشجویان ۷۰ کشور جهان رتبه اول را به خود اختصاص داد و با موفقیت به ایران بازگشت.
محمد ابراهیم برای تکمیل مهارتها و تخصصهای دریانوردی پس از آلمان، به کشورهای سوئد و فرانسه اعزام شد و تا سال ۱۳۵۷ در آنجا مشغول به تحصیل بود و پس از اتمام دورههای تخصصی در بازگشت به ایران در منطقه دوم دریایی بوشهر مشغول خدمت شد.
همزمان با تحصیل محمد ابراهیم در فرانسه، ناوچه پیکان به سفارش ایران در این کشور ساخته شد و وی با همین ناوچه به ایران بازگشت و تا آخرین حیات مادیاش در این ناوچه خدمت کرد و فرمانده ناوچه پیکان بود.
شروع جنگ تحمیلی و حمله ناجوانمردانه بعثیها مقارن با ایام مرخصی محمد ابراهیم بود. به رغم اینکه وی در تهران به سر میبرد، با اطلاع یافتن از شروع جنگ، بی درنگ و با سختی فراوان خود را به بوشهر رساند. این در حالی بود که پرواز هواپیماها به دلیل بمباران فرودگاه مهرآباد لغو بود و مسیر مستقیم زمینی برای تهران به بوشهر در آن ساعات شب وجود نداشت. لذا وی ابتدا به شیراز رفته و از آنجا خود را به بوشهر رساند. وی پس از حضور در پایگاه دریایی بوشهر، کار خود بر روی ناوچه پیکان را آغاز کرد و در مأموریتهای محوله به این ناوچه به عنوان فرمانده ناوچه، حضور مستقیم داشت. حدود دو ماه پس از آغاز رسمی جنگ و در هفتم آذرماه 1359، ناوچه پیکان با شرکت در عملیات مروارید و به آتش کشیدن اسکله های نفتی «البکر» و «الامیه» مانع از صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس و دریای عمان شد. پایانه های«البکر» و «الامیه» از بزرگترین مراکز صدور نفت عراق در شمال خلیج فارس محسوب شده و از نظر موقعیت جغرافیایی در دهانه خور عبدالله، نزدیک جزیره بوبیان کشور کویت قرار گرفته است و البته از شاهرگهای حیات اقتصادی عراق از طریق دریا در آن سالها محسوب میشدند.
پس از اجرای موفق این عملیات و در مسیر بازگشت، ناوچه پیکان مورد هدف قرار گرفت و ناوچه پیکان شاهد آسمانی شدن مردان پیکار با خصم دون بود.
در عملیات دریایی مروارید که با مشارکت خلبانان شجاع نیروی هوایی انجام شد، ناوچه پیکان نقش اصلی را ایفا کرده و دو فروند ناوچه موشک انداز از نوع «اوزا»و تعداد ۱۳ فروند از هواپیماهای جنگنده ارتش بعثی عراق به قعر آب های خلیج همیشه فارس فرستاده شد و تعدادی از تکاوران دریایی عراق کشته شده و تعدادی نیز به اسارت درآمدند.
در مورد اهمیت و نتایج راهبردی این عملیات باید گفت که با انجام این عملیات، نیروی دریایی عراق کاملاً ناکارآمد شد و نیروی هوایی دشمن هم در موضع ضعف قرار گرفت. اقتصاد رژیم بعث عراق به دنبال همین اتفاقات کاملاً با چالش مواجه شد و مدیریت جنگ و پشتیبانی لشکرهایی که دور از محل استقرار امنشان، قدم به خاک مقدس اسلامی گذاشته بودند، دشوار شد.
پس از عملیات مروارید، زمزمههای شکست در کاخ ریاست جمهوری عراق پیچیده بود و طرح های فراوان و برون رفت از شرایط جنگی آن روز، و درخواست کمک عاجزانه از ابرقدرتها و همسایگان، نخستین تدابیر دشمن شکست خوردهای بود که روزی مدعی فتح چند روزه تهران بود .
به مناسبت جانفشانی کارکنان دلیر ناوچه پیکان به ویژه شهید دریادار همتی در روز هفتم آذر 1359، این روز را به نام روز نیروی دریایی نامگذاری شد .
شهید دریادار محمد ابراهیم همتی به روایت نزدیکان و همرزمان:
روایت مادر شهید:
محمد ابراهیم علاقه بسیاری به امام حسین (ع) داشت و از روز اول محرم همیشه لباس مشکی میپوشید و زمانی که کوچکتر بود و تنها ۱۰ یا ۱۲ سال داشت با دوستانش تکیه درست کرده و هیأت راه میانداختند.
محمد ابراهیم خیلی کنجکاو بود و علاقه زیادی به کسب تجربه و آزمایش کردن هر چیزی داشت و حتی با یک سری وسایل ابتدایی در زیر زمین منزل، تاریکخانه عکاسی درست کرده بود و عکس هایی را هم میگرفت و خودش ظاهر میکرد و همیشه به جای حرف زدن عمل میکرد.
محبت جزءجدانشدنی اخلاق محمد ابراهیم بود و به همه احترام میگذاشت، حتی برای کودکان ۵- ۶ ساله، او لحظهای از حال من و پدرش غافل نمیشد و با اینکه پس از استخدام در نیروی دریایی ارتش، سالهای متمادی در کشورهای آلمان و فرانسه دوره میدید و از خانه دور بود، هفتهای یکی دو بار تماس میگرفت و از احوال ما و خواهر و برادرانش میپرسید و سراغ دوستان و فامیل را میگرفت.
روایت محمد اسماعیل همتی برادر شهید:
من مدتی در کشور آلمان بودم که این موضوع همزمان شد با آمدن محمد ابراهیم به آلمان و در آنجا می دیدم که با چه شور و علاقهای تحصیلش را ادامه می داد. او علاقه بسیار شدیدی به ایران داشت و در طول سالهایی که در خارج بود مدام از ایران حرف میزد و به فکر پدر و مادر بود.
روایت مجتبی مسیحی همرزم شهید در عملیات مروارید:
او فرماندهی لایق و جسور بود و در همان ماههای ابتدایی جنگ حجم بسیار بالایی از مأموریتهای دریایی را به وسیله ناوچه پیکان به انجام میرساند، اخلاق خیلی خوبی داشت و با کارکنان در مواقع ضروری مشورت میکرد.
یادم میآید عملیات مروارید به پایان رسیده بود و ما از اسکلههای البکر و الامیه عراق دور میشدیم که شهید همتی مرا صدا زد تا بر روی عرشه بروم، ۴۸ ساعت از آغاز عملیات گذشته بود و من چون افسر مخابرات و مسئول رادار ناوچه بودم در طول این ۴۸ ساعت استراحت نکرده بودم. از من تشکر کرد و با دست بر روی شانهام زد و بیشترین علت موفقیت ناوچه و عملیات را به من نسبت داد. در این حین ناگهان صدای فریاد بچههای ناوچه بلند شد که موشک به سمت ما میآید، انتظار حمله را نداشتیم. شهید حفیظی که معاون شهید همتی بود به سمت سکان دوید و آن را بهطور کامل به سمت چپ تکان داد اما متأسفانه موشک به قسمت انتهایی ناوچه اصابت کرد و من به داخل آب پرتاب شدم. زمانی که به خود آمدم ناوچه در حال غرق شدن بود و هواپیماهای دشمن با شلیک خود به سمت ناوچه آن را مورد اصابت قرار داده بودند.
شهید همتی را در آخرین لحضات بر روی ناوچه که در حال غرق شدن بود دیدم اما هیچوقت پیکر محمد ابراهیم پیدا نشد و در کنار پیکان در قعر آبهای خلیج همیشه فارس ،مأوا گرفت.
روایت ناخدا دوم بازنشسته محمد خاکشوری:
ناخدا محمد همتی از فرماندهان بسیار مقتدر، جسور و ورزیده بود. آن روز شهید همتی فرمانده ناوچه پیکان روی اسکله مرا دید، ما در فرانسه با ایشان همسفر بودیم و همدیگر را خوب میشناختیم. به من گفت امشب میرویم، مأموریت ویژهای هست. آن روز من رفتم کارها را سر و سامان دهم تا با ایشان راهی شوم که توفیق نبود و فردی را به عنوان نگهبان پیدا نکردم تا جایگزین خود کنم و به ناوچه پیکان نرسیدم. ولی دو شب بعد با ناوچه جوشن رفتیم تا عملیات را از ناوچه پیکان تحویل بگیریم.
ناوچه پیکان ساعت ۱۲.۳۰ همان روز پس از فتح دو سکوی نفتی مهم عراق توسط هواپیماهای عراقی مورد اصابت موشک قرار گرفت و در دریا غرق شد تعدادی از کارکنان با بالگردهای خودی نجات یافتند.
هیچکس منتظر امریه نبود همه برای رفتن از هم پیشی میگرفتند. یعنی میخواهم به این واقعیت اقرار کنم که حتی نیروهای نظامی هم با همان روحیه بسیجی برای دفاع از کشور از هم سبقت میگرفتند.
قدرت در دریا دست ما بود. ما بعد 7 آذر به صورت شبانهروزی در واحدهای شناور خود بودیم تا هر لحظه که نیاز باشد مأموریت خود را انجام دهیم. البته عراق دیگر در دریا نقشی نداشت و ما بیشتر برای جلوگیری از شیطنتهای استکبار جهانی گشتزنی میکردیم. در عین حال که قدرت دست ما بود استکبار جهانی با هواپیماهای سوپراتاندارد و سوپرجنرال، صدام را تجهیز کرد تا بتوانند او را سر پا نگهدارند و علت مهم طولانی شدن جنگ هم کمکهای همه جانبه کشورهای دیگر به عراق بود و گرنه چنانچه خود عراق بود همان ماه اول شکست میخورد و عقب نشینی میکرد.»
روایت شهید سرلشکر حسین خلعتبری از شهید دریادار همتی و عملیات مروارید:
شهید یاسینی به اتفاق ناخدا بزرگی به سراغم آمدند. شهید یاسینی گفت:
– خلعتبری، میخواهم بروی زیر آب !!
بلند شدم و به طرف اسکله «البکر» و «الامیه» پرواز کردم. در همین زمان جناب ناخدایکم همتی فرمانده شهید ناوچه «پیکان» فریاد میزد:
– ای هابیلیان آسمان، در 12 مایلی ما چهار فروند ناوچه عراقی مشاهده میشود نابودشان کنید.
به محض شنیدن صدا، به طرف آن سمت گرفتیم. دیدم سه فروند ناوچه اوزا و یک فروند اژدر افکن عراقی به حالت تدافعی موضع گرفتهاند تا از خودشان دفاع کنند. هواپیماهای عراقی نیز در همه جا پخش بودند ولی جرأت نزدیک شدن به ما را نداشتند. به محض این که روی ناوچههای عراقی شیرجه رفتم، یکی از ناوچهها یک موشک به طرف ناوچه ایرانی هدفگیری کرد. به ناوچه خودی گفتم:
– مواظب خودتان باشید.
و بلافاصله دو فروند موشک به طرف ناوچههای عراقی رها کردم. تصمیم گرفتم دو فروند دیگر موشک رها کنم ولی آنها درحال غرق شدن بودند. موشک ها را بر روی دو فروند دیگر فرستادم و سریع برگشتم و با رادیو پیام دادم که هواپیماهای گشت ضدسطحی فوراً به منطقه بیایند و گفتم یک ناوچه مانده بروید و کارش را تمام کنید.
سروان ساجدی بود که با وجود درد شدید کمر و گردن، علاوه بر آن ناوچه، سه فروند دیگر از ناوچههای عراقی را منهدم کرد.
افتخار میکنم که مردانه جنگیدیم…»
روایت ناوسروان جانباز «محمدرضا نجاری» از شهید دریادار همتی و عملیات مروارید:
قبل از انجام عملیات «مروارید»، طی 67 روزی که از آغاز تهاجم نیروهای عراقی به مرزهای ایران میگذشت، نیروی دریایی عملیاتهای مختلفی را در خلیج فارس انجام داده بود اما در روز هفتم آذرماه 1359، برای انهدام سکوهای «البکر» و« الامیه» و انهدام نیروهای دریایی دشمن و محروم کردن آنها از صادرات نفت و حفظ سیادت دریایی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس، ناوچههای پیکان، جوشن، گرز، اسکادرانها و بالگردهای SH ، AB نیروی دریایی به منطقه عملیات اعزام شدند.
این عملیات که برای تکمیل عملیات «اشکان» طراحی شده بود، در منطقه شمال خلیج فارس و در منطقهای به وسعت دو هزار کیلومترمربع انجام شد و در پایان تمام اهداف از جمله کسب سیادت نیروی دریایی ایران در خلیج فارس، زمینگیر شدن باقیمانده نیروهای دریایی دشمن در بندر «امالقصر»، قطع کامل صادرات نفت عراق از اسکلههای البکر و الامیه، وارد آمدن خسارات سنگین به نیروهای عراقی، قطع خطوط مواصلاتی عراق و تامین خطوط موصلاتی خودی محقق شد.
در این عملیات، تعداد هفت فروند ناوچه موشکانداز از نوع «اوزا» یک فروند ناو مینروب، سه فروند ناو «زلینگ گرافت»، سه فروند ناو از یگانهای متفرقه عراق منهدم و [با همکاری نیروی هوایی ارتش] 13 فروند هواپیمای جنگنده دشمن سرنگون شدند.
پس از انهدام اهداف مشخص شده توسط ناوچه پیکان با همکاری تفنگداران نیروی دریایی ارتش و خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی به ویژه انهدام سکوهای نفتی البکر و الامیه و اسارت 9 نفر از نیروهای عراقی مستقر در این سکوها،در حال بازگشت به پایگاه بوشهر بودیم که من به عنوان مسئول کنترل رادار ناوچه پیکان ناگهان متوجه حضور یک رادار از ناوچههای دشمن شدم که گویی عنقریب به سمت ما شلیک خواهد کرد بنابراین بلافاصله شهید «ناخدا محمدابراهیم همتی» که فرمانده ناوچه پیکان بود را در جریان قرار دادم و این شهید نیز با فرمانی که صادر کرد در ابتدا با گلوله توپ اولین موشک دشمن را که به سمت ما شلیک شده بود منهدم کرد به طوری که موشک دشمن در نزدیکی ناوچه پیکان منهدم شد. بعد از گذشت لحظهای، موشک دوم نیز از طرف ناوچه دشمن که در «جزیره بوبیان» در نزدیکی مرز کویت پنهان شده بود به سمت ما شلیک شد که آن هم با مانور سکان به سمت راست مجدا منحرف و منهدم شد. اما بعد از این دو موشک، ناگهان به طور همزمان دو موشک از طرف ناوچه عراقی به سمت پاشنه ناوچه پیکان و یکی دیگر هم به قسمت سینه ناوچه اصابت کرد که باعث شد به ناوچه پیکان آسیب جدی وارد شود.
زمانی که ناوچه پیکان از دو طرف مورد اصابت موشک قرار گرفت، من و تعدادی دیگر از همرزمانم در اتاق جنگ ناوچه و در قسمت انتهایی آن قرار داشتیم که من بلافاصله برای ارائه گزارش به ناخدا همتی از اتاق خارج شدم ولی متأسفانه پس از خروج من از اتاق، درب اتاق به خاطر صدماتی که دیده بود قفل شد و تمام همرزمانم برای همیشه در آبهای نیلگون خلیج فارس در آن اتاق جنگ ناوچه محبوس شدند و با ناوچه پیکان به قعر دریا رفتند.
زمانی که خودم را به سرعت به سطح ناوچه رساندم. هنوز هیچکدام از همرزمانم ناوچه را که در حال غرق شدن بود، ترک نکرده بودند و حتی پس از گذشت مدتی از اصابت موشک، هیچیک از نیروها قصد ترک ناوچه را نداشتند و پس از اینکه ما مجبور شدیم از ناوچه خارج شویم، شهید همتی فرمانده ناوچه حاضر نشد ناوچه را ترک کند و این لحظه برای ما تداعیکننده افسانهای بود که در آن میگوید «ناخدای کشتی هیچگاه کشتی خود را ترک نمیکند» و چنین هم شد و ناخدا همتی حاضر نشد ناوچه را ترک کند و در نهایت در همانجا جان خویش را در طبق اخلاص گذاشت و با ناوچه در حال غرق، به شهادت رسید.
من به همراه چند نفر دیگر خود را به آب انداخته بودیم اما برای چندین ساعت کسی از ما اطلاعی نداشت. چرا که در آن شرایط، آن منطقه موقعیتی استراتژیک و مخاطرهانگیز داشت بنابراین همه گمان میکردند که ما نیز با ناوچه پیکان غرق شدهایم. بنابراین کسی به سراغ ما نمیآمد و در شرایطی که ما در دریا معلق و سرگردان رها شده بودیم خلبان «عباس دوران» که برای انجام مأموریتی برونمرزی به کشور عراق رفته بود برای گریز از رادارها و جنگندههای عراقی مسیر خود را تغییر داده و سطح ارتفاع خود را پایین آورده بود که در هنگام عبور از سطح دریا متوجه حضور ما میشود. حتی در آن لحظه خود من که در حالتی مجروح در حال شنا کردن بودم لحظهای که خلبان این هواپیما را که سرش را به سمت ما چرخاند دیدم. البته بعدها فهمیدم که آن خلبان، شهید عباس دوران بوده است.
در آن زمان، عباس دوران پایگاه دریایی بوشهر را از زنده بودن ما باخبر کرده بود و نیروی دریایی پس از گذشت چند ساعت ما را به وسیله هلیکوپتر نجات داد و به بوشهر و سپس به تهران منتقل کرد. اما من تا چندماه به خاطر شدت جراحات دچار فراموشی شده بودم و حتی پدر و مادرم را نمیشناختم و پس از مداوا دوباره به منطقه یکم نیروی دریایی بندرعباس برگشتم.
اگرچه در عملیات «مروارید»، ناوچه پیکان غرق شد و 36 نفر از پرسنل این ناو به شهادت رسیدند و پیکرشان هیچگاه پیدا نشد ولی از آن به بعد تا پایان جنگ تحمیلی تمام خلیج فارس در اختیار نیروی دریایی ایران بود و عراق هیچگاه فرصت پیدا نکرد حرکتی در دریا انجام دهد. حتی آن ناوچهای که در روز هفتم آذر، ما را هدف قرار داده بود نیز توسط تیزپروازان نیروی هوایی منهدم شد، به طوری که تا پایان جنگ هیچ شناوری از دشمن در دریا و خلیج فارس حضور نداشت و تنها پس از گذشت 67 روز از آغاز جنگ طومار نیروی دریایی ارتش بعث عراق درهم پیچیده شد.»
منابع:
1- ارتش در گذر تاریخ( تاریخچه، انقلاب، دفاع مقدس)، (1391)، گروه مولفین دافوس آجا، تهران، نشر دافوس،چاپ اول
2- فایل سخنرانی امیر سرتیپ دکتر عبدالرحیم موسوی جانشین محترم فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در همایش آزادسازی سوسنگرد، 26 آبان 1392، دافوس آجا
3- خبرگزاری ایسنا، عنوان خبر: «سند هویتی شهید دریادار محمدابراهیم همتی و مرحوم محمد علی عالمی رونمایی شد»، کد خبر: 9010-03806 سهشنبه ۶ دی ۱۳۹۰
4- سایت پژوهشگران جوان ایران به نشانی http://www.pjiran.ir عنوان مطلب: « شهید دریادار محمدابراهیم همتی » به نقل از کتاب از تبار آبی ها (ویژهنامه ارتش)
5- سایتmilitary.ir عنوان مطلب:« شهدای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی»
6- سایت http://www.semnaniha.ir/ عنوان مطلب: «شهید دریادار محمد ابراهیم همتی و روز نیروی دریایی»، تاریخ انتشار هفت آذر 1391
7- پرتال اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران به نشانی www.aja.ir، مقاله «حسین ماوریک: شکارچى ناوچههاى اوزا حماسه هفت آذر 59 ( عملیات مروارید)»
8- سایت پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس به نشانیwww.dsrc.ir ، عنوان مقاله: «روایتی از نجات بازماندگان «ناوچه پیکان» توسط خلبان شهید عباس دوران ، گفتوگو با یک بازمانده «عملیات مروارید»
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
انتهای مطلب