پیرزن پولها را بر داشت و یک اسکناس 5000 تومانی را به غرفه دار داد و گفت: "مادرشما اینجا خسته می شین، اینو آب میوه بخرین و به یاد شهدا و رزمندگان بخورین، بعدش هم خدا حافظی کرد و رفت. غرفه دار میگه وقتی با نگاهم اورا تعقیب کردم دیدم به چند تا غرفه دیگه هم سرکی کشید و بقیه اسکناسهای 5000 تومانی را به آنها داد تا گلوئی تازه کنند و او هم ایثار های دوران دفاع مقدس را به همه یاد آوری کند. آری او بیادمان آورد که آن زمان هم مادران پیری بودند که با اهداء چند عدد تخم مرغ، دستکش، جوراب پشمی، شال گردن و کلاه که با دستان خودشان بافته بودند و یا اندوخته ناچیزی از پول و یا دیگر اقلام مورد نیاز رزمندگان، حق مادری را در مورد رزمندگان ایفا می کردند و موجب دلگرمی هر چه بیشتر آنان و حیرت و زبونی ابر جنایتکاران زمان می شدند و صد البته یاد آوری کند که دفاع هم در همه ابعادش و به قول بعضی ها، با همه گزینه هایش روی میز است! و ادامه دارد.
این روزها نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس(که دو روز دیگر بیشتر به پایان آن نمانده است) بهانه ایست تا به یاد آن سالهای حماسه باشیم و مکانی است که بچه های جبهه با هم دیداری تازه کنند در کنار کتابها و اوراقی که رشادتها، شجاعتها، ایثار ها و حماسه های کم نظیر رزمندگان را یاد آوری میکنند.
غرفه هیئت معارف جنگ سپهبد شهید صیاد واقع در راهرو سمت راست، نرسیده به غرفه نوجوانان دفاع مقدس پذیرای بازدیدکنندگان محترم می باشد.
سرهنگ احمد جنتی محب
انتهای مطلب