واقعاً رشادت و فداکاری و ازخودگذشتگی نفرات آن گردان را نباید در نگهداری تنگ چزابه فراموش کرد. لحظهای آتش آن گردان قطع نمیشد، لحظهای هم آتش دشمن روی آنها قطع نمیشد اما با شجاعت کامل میجنگیدند. از نظر مهمات هممحدودیتی نداشتند و میبایست جور یگانهای توپخانههایی که محدودیت مهمات داشتند را با تلاش مضاعف خود میکشیدند. آنها دشمن را با آتش خود کلافه کرده بودند زیرا شب اول عملیات بر اساس اظهارات نفرات آن گردان، بیش از چهار هزار گلوله شلیک کرده بودند که آمار بسیار بالایی بود. تعداد مهمات مصرفی یگانهای توپخانه در آن عملیات که به بیش از دهها هزار گلوله میرسد، بیانگر زحمات و تلاش نفرات توپخانه ارتش میباشد. دریافت مهمات از پادگان دوکوهه اندیمشک صورت میگرفت و با توجه به بعد مسافت اندیمشک تا بستان و تنگ چزابه میتوان دریافت که چه حجم عظیمی از تریلیها و مهمات برهای ارتش برای تدارک مهمات یگانهای خود در آن عملیات در حال تردد بودهاند. در مسیری که هیچگاه از بمبارانهای هوایی و گلولههای توپخانه دشمن در امان نبودند، لذا فقط مدیریت حمل مهمات و رساندن آنها در این مسیر پر از حادثه برای فرماندهان یگانهای توپخانه ارتش کار بسیار عظیمی بود.
فرمانده گردان388 توپخانه سرهنگ آجوری از حوادث روز چهارشنبه نوزدهم اسفند ماه در دفتر ثبت روزانه خود نوشته است:
در آن روز، هوا ابری بود و در ساعت0900 فرمانده توپخانه لشکر16 زرهی به قرارگاه گردان آمد. به همراه وی به منطقه زوره در مختصات (75-12) که در پنج کیلومتری مرز قرار داشت، رفتیم. یک دسته از واحد سوار زرهی لشکر16 زرهی در آنجا مستقر بود. امکان رفتن به جلوتر اصلاً میسر نبود، چون منطقه کاملاً باتلاقی بود. عراقیها نیز در آن طرف باتلاق در محل خشکی موضع گرفته بودند. بالگردهای دشمن برای شناسایی در آن منطقه در سطح پایین پرواز داشتند.
نیروهای دشمن از جادهای که در داخل باتلاق و در جاهایی که آب وارد خطوط ما میشد، در شبها نزدیک میشدند و با خمپاره و سلاحهای سبک نیروهای خودی را مورد هجوم و اصابت قرار میدادند. چند شب قبل، حدود 60 نفر از نیروهای دشمن در آن منطقه شبانه وارد شد ه و پس از یک عملیات گریز و فرار که منجر به شهادت یک پاسدار و مجروح شدن دو بسیجی گردیده بود، متواری شده بودند. با فرمانده گردان سوار زرهی، سرهنگ دوم عربی در آن منطقه آشنا شدیم و پس از شناسایی از خط در ساعت1200و انتخاب موضع توپ175مم خودکششی برای عملیات آینده به پاسگاه خودمان بازگشتیم. ساعت 1500 فرمانده گروه33 توپخانه، سرهنگ مهدی صدری (مرحوم سرتیپ2 بازنشسته) همراه سروان داریوش کاوه یی (مرحوم سرتیپ2 بازنشسته) به موضع ما آمدند. پس از هماهنگی در مورد کارها و عملیات گردان و شرکت در نماز جماعت، شب را تا ساعت0200 نیمه شب بیدار بودیم و در مورد مسائل جاری صحبت میکردیم.
حوادث و اتفاقات روز پنجشنبه بیستم اسفند ماه
در آن روز، فرمانده گردان به همراه فرمانده گروه33 توپخانه به موضع آتشبار یکم آمدند. فرمانده گروه با کلیه نفرات آتشبار دیدار وسعی کرد به همه روحیه بدهد. نواقص و مشکلات را برای ایشان مطرح کردیم که در خصوص رفع آنها قول مساعد داد. سپس به داخل سنگر رفتیم، فرمانده گروه مسابقهای ترتیب داد و گفت: هرکس خوب قرآن بخواند جایزهای نفیس به او خواهد داد. اکثر نفرات که قرائت قرآن خوبی داشتند، آیاتی را از قرآن کریم تلاوت کردند و از طرف فرمانده گروه33 توپخانه با هدایایی مورد تقدیر قرار گرفتند. فرمانده گروه مدتی در آتشبار ماند و از گورهای دسته جمعی نیروهای عراقی که در عملیات طریقالقدس کشته شده بودند، دیدن کرد و مواردی را در خصوص رعایت بهداشت متذکر شد که من در پاسخ به ایشان گفتم: ما با توجه به شرایط جنگ و کمبود امکانات فعلاً چارهای نداریم اما تا کنون تا جایی که ا مکان داشته موارد بهداشتی را رعایت کردهایم ولی منطقه آلوده است و از دست ما هم کاری ساخته نیست. در ادامه به فرمانده گروه گفتم: اقدامات ما اضطراری بوده و تمامی تلاش من و نفراتم در جهت پیشبرد جنگ است و شرایط دشواری را سپری کردهایم و فرصتی برای کارهای جانبی نداشتهایم. فرمانده گروه تا ساعت1500در موضع آتشبار ما بود، سپس به موضع گردان343 توپخانه130مم گروه که در حوالی موضع ما بود رفت. لازم به یاد آوری است که شرایط یگانهای ارتش در منطقه عملیات از طریق فرماندهان رده بالای ارتش بر اساس شرایط جنگ و ملاحظات سیاسی، و آن هم به وسیله دستورالعملها و مقررات اجرایی که دچار دگرگونی و تغییرات مختلفی نیز میشد، تعیین میگردید، و چگونگی رفتار و کردار و عملکردها از طریق سلسله مراتب فرماندهی مشخص و اعمال میشد و فرماندهان یگانهای مجری ملزم به اجرای آن بودند و هیچ فرماندهی نمیتوانست غیر از چهارچوب تعیین شده عمل نماید. لذا فرماندهان، رفتار افراد تحت فرماندهی خود را در رابطه با وظایفشان تعیین میکردند و بدین خاطر فرمانده میبایست موضع گیریهای خود را بر همین اساس تعیین و به مورد اجرا بگذارد.** نکته مهم دیگر اینکه نزدیکی فرماندهان آتشبار و یا گروهان و گردان با افراد تحت فرماندهیشان در شرایط جنگ، بویژه با ادامه یافتن و طولانی شدن جنگ، باعث شده بود که رفتار افسران یگانهای رزمی و مجری با نفراتشان بسیار صمیمانه شده و همبستگی زیادی بین آنان به وجود آید. زیرا نفرات با فرماندهانشان شبانهروز در ارتباط و در تمامی مشکلات ناشی از جنگ با هممشترک بودند و به نوعی دردها و رنجهای یکدیگر را حس میکردند. هر اندازه هم جنگ طولانیتر و مدت اقامت نفرات در جنگ بیشتر میشد این روابط بیشتر و صمیمیتر میشد.
منبع: توپخانه دوربرد در سال 1360 ؛ اصلاني، علی اکبر،1398 ، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب