عقب نشینی: نوعی عملیات پدافندی که در آن تمام و یا قسمتی از نیروهای گسترش یافته از درگیری با دشمن دست میکشند. عقب نشینی بر دو نوع است: عقب نشینی اختیاری و عقب نشینی اجباری.
عقب نشینی اجباری: اصطلاح عقب نشینی اجباری بر عقب نشینی تحت فشار دشمن دلالت دارد. تا جایی که امکان داشته باشد، باید از عقب نشینی اجباری اجتناب نمود، زیرا دشمن موفق خواهد شد که تلفات وارد آورد و آزادی عمل را در دست گیرد. معذالک چنانچه فرمانده تشخیص دهد که با اجرای عقب نشینی اجباری، تلفات وارده کمتر خواهد بود، مسلماً عقب نشینی اجباری را انتخاب خواهد کرد.
عقب نشینی اختیاری: اصطلاح عقب نشینی اختیاری، بر نوعی عقب نشینی دارد که بدون فشار دشمن دلالت دارد و معمولاً در مواقعی که دید محدود است اجرا میشود.
عملیات تاخیری: نوعی عملیات پدافندی است که نیروی تحت فشار دشمن، در حالی که حداکثر تلفات را به دشمن وارد میسازد، بدون درگیری قطعی، مکان را با زمان معاوضه می کند (مبادله زمین بازمان). عملیات تأخیری به یکی از دو روش زیر اجرا میشود:
الف – تأخير روی مواضع متناوب
ب – تأخير روی مواضع متوالی.
تأخیر روی مواضع متناوب: روشی در عملیات تأخیری و آن عبارت است از گسترش نیرو روی دو موضع پشت سرهم در یک زمان.
تأخیر روی مواضع متوالی: روشی در عملیات تأخیری و آن عبارت است از اشغال پی در پی هر یک از مواضع تأخیری با تمام یگان در یک زمان.
تأخیر مداوم: تأخیر مداوم جزء لاینفک هر دو روش عمليات تأخیری است و به طور مداوم قسمتی از نیرو با دشمن تماس دارند و با آتشهای دوربرد و مانور باعث گسترش نیروهای دشمن و به تأخیر انداختن حرکات او میگردد.
عقب روی: نوعی عملیات پدافندی است که نیروها بدون تماس با دشمن طبق طرح قبلی به طور منظم به عقب حرکت می نمایند.
فرهنگ واژههای نظامی، تعاریفی دیگر نیز درباره انواع عقب نشینی بیان نموده است که در اینجا فقط به اسامی آنها اشاره میگردد. مانند: عقب نشینی آب خاکی؛ عقب نشینی از راه هوا؛ عقب نشینی از میان مواضع پشت جبهه؛ عقب نشینی استراتژیکی.
کتاب اصول و قواعد اساسی در رزم به قلم: سرتیپ 2 ستاد نصرت الله معین وزیری؛ چاپ مرکز آموزشی و پژوهشی شهید صیادشیرازی وابسته به اداره دوم ستاد اجا، سال 1386.
در فصل چهارم کتاب، عملیات حرکات به عقب را در 3 بخش توضیح داده است. بخش اول: کلیات؛ بخش دوم: انواع حرکات به عقب؛ بخش سوم: طرحریزی حرکات به عقب.
بخش اول شامل: 1ـ تعریف؛ 2ـ منظور از حرکات به عقب؛ 3ـ حفظ روحیه در حرکات به عقب.
بخش دوم شامل: 1ـ عقب نشینی؛ 2ـ عملیات تاخیری؛ 3ـ عقب روی.
بخش سوم شامل: 1ـ عقب نشینی اختیاری؛ 2ـ عقب نشینی اجباری؛ الف ـ تقسیم و مانور نیروها، ب ـ هماهنگی و کنترل نیروها؛ 3ـ عملیات تاخیری؛ الف ـ رده تامین، ب ـ رده پدافند مقدم، پ ـ رده احتیاط.
توضیحاتی که کتاب یادشده داده است، چون از ظرفیت این کتاب خارج است، در اینجا درج نگردید و فقط به عناوین آن اشاره گردید تا خوانندگان این کتاب به دامنه موضوع تا حدودی آشنا گردند و در صورت لزوم به کتاب یادشده و مشابه آن مراجعه نمایند.
شرح و نکات مسئله 36:
نمونههایی از موضوع مسئله مورد بحث از کتابهای مختلف:
کتاب: جنگ جهانی دوم، اسناد کنفرانسهای تهران، یالتا، پتسدام. ترجمه: حسن مفیدی، انتشارات پارت، تهران 1360. ص28:
وروشیلف: در عملیاتی جدی چون اورلرد ـ نام سری نیروهای عبورکننده از کانال مانش ـ مهمترین چیز، عبارت است از: سازمان، طرحریزی و تاکتیکهای اندیشیده شده و پخته میباشد. اگر تاکتیکها، موافق با عقبنشینی باشد، حتی یک عقبنشینی برای نیروهای پیشرفته، فقط یک عقبنشینی خواهد بود، نه یک مصیبت.
کتاب: نبردهای صحنه عملیات غرب، به قلم سرهنگ سید یعقوب حسینی، انتشارات ایران سبز، تهران، 1359. ص125 ـ 126، ص 134 ـ 135:
«از روز چهارم مهرماه1359 احتمال پیشروی نیروهای عراق در محور قصرشیرین گیلانغرب کاملاً احساس شد، به ویژه آن که هیچ یگانی از نیروهای خودی در این محور وجود نداشت و این محور برای حرکت نیروهای عراقی کاملا باز بود، زیرا هر دو گروه از عناصر تیپ یک زرهی که در محورهای خسروی، خرناصر خان، قصرشیرین و تنگاب کهنه، نی پهن عبداله، سه راهی گیلانغرب مستقر بودند، هنگام عقبنشینی به سمت قصرشیرین و سرپل ذهاب رفته بودند و هیچ کدام از آنها در محور گیلانغرب متوقف نشده بودند. در حالی که موضع پدافندی اولیه، یکی از آنها، معبر امام حسن در این محور بود و بایستی هنگام عقب نشینی به آن موضع برمیگشت و در آن دفاع می کرد، ولی به نظر می رسد که ضربات اولیه نیروهای عراقی در روزهای اول و دوم مهرماه به نیروهای ما که در منطقه نبرد قصرشیرین باویسی می جنگیدند به قدری شدید و سریع بود که نیروهای ما کنترل خود را از دست دادند و از همه مهم تر این که هیچ گونه طرحی درباره مواضع دفاعی و تأخیری به آنها داده نشده بود، تا فرماندهان آن ها براساس آن طرحها عمل کنند. لذا هریگانی که تحت فشار شدید نیروهای دشمن قرار می گرفت، بدون طرح و برنامه و فقط به منظور رسیدن به یک محل امن تر عقب نشینی می کرد که در این باره پادگان سرپل ذهاب حداقل از نظر روانی، نقطه مرکزی عناصر لشکر ۸۱ زرهی در آن منطقه بود. به همین جهت تقریبا تمام یگانهای گسترش یافته، اعم از واحدهای تیپ ۳ زرهی که پادگانش در سرپل ذهاب بود و یگانهای تیپ یک زرهی و گردانهای توپخانه، مسیر عقب نشینی خود را به سمت پادگان سرپل ذهاب انتخاب کرده بودند. در این باره فقط عناصر مستقر در حوالی نفت شهر کاملاً بلاتکلیف بودند و گروه رزمی مستقر در سومار نیز در محور کله جوب ـ رووان به طرف ایوان غرب عقب نشینی کرد تا خود را به پادگان اسلام آباد غرب نزدیک سازد، ولی با تلاش فرمانده تیپ در حوالی کله جوب واقع در شرق سومار متوقف گردید. اما راههای مواصلاتی منطقه نفت شهر در جنوب به سمت سومارد و در شمال به سمت تنگاب کهنه و قصر شیرین تحت کنترل نیروهای دشمن قرار گرفته بود، لذا عملاً قسمت عمده نیروهای مستقر در آن منهدم شده و باقیمانده که بیشتر افراد بدون تجهیزات بودند، با مشکلات زیاد توانستند از جادههای سخت کوهستانی بگذرند و خود را به یگانهای دیگر برسانند.
از روز هفتم مهر ماه، وضعیت منطقه نبرد کرمانشاه در اغلب نقاط تثبیت شد و نیروهای ما موفق شدند نیروهای دشمن را مجبور به توقف نمایند. فرمانده لشکر ۸۱ زرهی آخرین وضعیت خط تماس با نیروهای دشمن را در ساعت ۰۷۰۰ روز هفتم مهرماه چنین اعلام کرد «عناصر لشکر در منطقه قصر شیرین گیلانغرب در امتداد خط شمالی جنوبی ارتفاعات دستک، بن دستک، قراویز، ارتفاعات بازی دراز و تنگ کورک در محور گیلانغرب، خط پدافندی اشغال کرده اند، در محور زرته سومار، موضع دفاعی نیروهای ما در چم کمرشکن واقع در پانزده کیلومتری شرق سومار قرار دارد و در محور میمک سرنی نیز نیروهای ما در سه راهی غرب سربی موضع گرفته اند. با توجه به این گزارش فرمانده لشکر ۸۱، نیروهای دشمن در ۶ روز اول نبرد موفق شده بودند به طور متوسط حدود ۲۰ کیلومتری در خاک میهن ما در منطقه قصرشیرین، سومار، میمک پیشروی کنند و اما در محور گیلانغرب عمق منطقه پیشروی دشمن از خط مرز تا تنگ کورک حدود ۴۰ کیلومتر بود. در حالی که این محور مناسب ترین شرایط طبیعی برای دفاع داشت و اگر گروه رزمی که در روزهای قبل از جنگ در سه راهی گیلانغرب قصرشیرین مستقر بود، با آهنگی منظم و کنترل شده عقب نشینی می کرد، سادهتر از یگانهای دیگر میتوانست پیشروی دشمن را در گردنه امام حسن سد کند. به طور قطع اگر نیروهای دشمن در این محور با مختصر مقاومتی برخورد می کردند، تلاشی برای پیشروی انجام نمی دادند. اما متأسفانه آن گروه رزمی ما در همان روزهای اول جنگ که تحت فشار دشمن قرار گرفت، صحنه نبرد را به سرعت خالی کرد و بیش از ۴۰ کیلومتر عقب نشینی نمود. حتی در تنگ کورک نیز توقف نکرد، بلکه تا حوالی انگ دهره عقب نشینی را ادامه داد. به احتمال زیاد هدف آنها آن بود که خود را به پادگان سر پل ذهاب برسانند. باید یادآوری نمود جنگی که بدون طرح عملیاتی و با ضعف کامل فرماندهی و کنترل توأم باشد و رهبری عملیات به اختیار فرماندهان عمل کننده باشد، بروز چنین حوادثی عمل غیرعادی نمیتواند باشد.
همین عمل عقبنشینی طرحریزی نشده و هدایت نشده گروه رزمی مستقر در محور گیلانغرب سبب گردید نیروهای دشمن بدون برخورد با مقاومتی تا شهر گیلانغرب و در عمق بیش از ۵۰ کیلومتر پیشروی کنند.»
ما در 8 سال جنگ، از انواع حرکات شامل عقب نشینی، عملیات تاخیری، در حالتی که دشمن آفند و ما در حالت پدافند بودیم، برابر آنچه که در تعاریف کلاسیک گفته شد، میتوانیم بگوییم نداشتیم. بیشترین دلیل این حرف آن است که ما در تمام سوابق و مدارک باقی مانده از 8 سال جنگ، آنچه که آشکار منتشر شده است، طرحی و دستوری و یا مدرکی به نام عقب نشینی نوع اختیاری و یا اجباری و نیز عملیات تاخیری با روش تاخیر روی مواضع متوالی و یا تاخیر روی متناوب نمیبینیم و یا وجود ندارد.
اما در حالت آفند خودی، مواقعی که صد در صد موفق نبودیم و یا کمتر موفق شدیم، عملیات عقب نشینی، با شرایط خاص هر کدام از عملیاتها، انجام دادیم. نظیر: عملیات رمضان و غیره.
در آغاز جنگ، یگانهای ما در برابر دشمن، عملیات عقب نشینی و نیز تاخیری بهطور ناقص اجرا کردند. آن نوع عملیاتها، به دلیل آن که طرحی و تمرینی از قبل صادر و ابلاغ و مشخص نشده بود، یگانهای اجرائی میدان نبرد، خود جوش با هدف جلوگیری از پیشروی و متوقف نمودن دشمن انجام دادند، در حالی که اگر طرح و تمرینی و پیش بینیهای لازم در این باره وجود داشت، مواضع سدکننده در مسیر عقب نشینی و عملیات تاخیری به شکل کلاسیک، طراحی و ساخته شده و یگان پدافندکننده در آن نیز معلوم شده بود، مسلماً یگانهای خودی در عملیات پدافندی آن زمان موفقتر و دشمن نیز در عملیاتهای آفندی مورد نظر ناکامتر میشد.
ما در پایان جنگ در چهار ماه اول سال 67 نیز به دلیل آن که طرحی و مواضعی برای عقب نشینی و نیز عملیات تاخیری تهیه نکرده و نداشتیم، در کلیه تکهای دشمن در آن چند ماه، و در مناطق مختلف، آسیبهای جبرانناپذیری دیدیم و ضمن از دست دادن مواضع پدافندی خود، تلفات رزمی سنگینی را علاوه بر خسارات و ضایعات متحمل شدیم.
ما در 8 سال جنگ شاهد بودیم که اگر یگانی مانند گردان، در پدافند بیشترین نیروی خود را در پدافند از دست میداد و بالاخره با افزایش شدید تلفات، یگان متلاشی و موضع هم سقوط می کرد، حرف و حدیثی پیش نمیآمد. اما اگر فرماندهای پس از درگیری با دشمن، متوجه انهدام یگان خود به علت ناتوانی در برابر دشمن پر توان و از طرفی نبودن و نرسیدن نیروهای کمکی میشد و برای جلوگیری از انهدام یگان، دستور عقب نشینی به مواضع عقب تر میداد، مورد بازخواست قرار می گرفت. کسی هم با نگاه علمی نظامی، اقدام این فرمانده را مورد ارزیابی صحیح قرار نمیداد که آیا تصمیم درست بوده یا غلط. فقط چون عقب نشینی و از دست دادن زمین برای حفظ تمامیت یگان بوده، این اقدام محکوم میشده است.
از طرفی با این نگاه حاکم در آن زمان، سلسله مراتب آن فرمانده یگان در رده گروهان، گردان، تیپ و حتی لشکر، با آن که متوجه بودند یگان درگیر زیردست در شرایط انهدام قرار دارد، جرات قبول مسئولیت دستور عقب نشینی به مواضع عقب تر و مطمئنتر نداشتند، تا آن که آن یگان بالاخره متلاشی و موضع هم سقوط میکرد. این روحیه در نهایت به نفع دشمن بود تا خودی. آثار منفی این روحیه را هم در پایان جنگ دیدیم. فرماندهان ما اگر روحیه و جرات قبول مسئولیت تصمیمهای صحیح علمی نظامی و به موقع داشتند و پشتیبانی هم در صورت صحت تصمیم میداشتند، در آن صورت مواضع سدکننده مناسب هم با تعیین مسئولیت هر کدام نیز ایجاد میکردند. اما به علت آن که چنین جوی وجود نداشت، ما شاهد انهدام یگانهای خود در چهارماه اول سال 67 و یا چهارماه آخر جنگ شدیم. هر چند که قبلاً نیز با ابعاد کوچکتر در سابقه عملیاتی 8 ساله خود داریم.
در درگیریهای شدید با دشمن، تکلیف معلوم است. یگان و نفرات زیردست باید در برابر تک دشمن برای حفظ موضع و سنگر خود مقاومت و دفاع کنند. بالادست هم در صورت لزوم، زیردست را تقویت و پشتیبانی کند. زمانی که یگان زیردست توانائی بسیار ضعیفتر و چند برابر کمتر از توان دشمن باشد و درخواست کمک نماید، بالادست هم، این نابرابری زیاد را مطلع گردید، یا باید نیروی کمکی بفرستد و یا اگر هم نیروی کمکی ندارد و نمیتواند بفرستد، برای جلوگیری از انهدام یگان زیردست، دستور عقب نشینی به مواضعی که قبلاً پیش بینی و ایجاد شده، بدهد. ما متاسفانه در مدت 8 سال جنگ، چنین تجربه خوب نداشتیم و یا در اثر دیروقت بودن دستور، به نتایج و تجربههای تلخ رسیدیم.
ما شاهد بودیم که شمن در مواقعی مناسب، برای جلوگیری از انهدام یگان و یا حفظ موجودیت یگان، دستور عقب نشینی میداد و به اجرا درمی آورد. نظیر: عملیات عقب نشینی اختیاری یگانهای دشمن در مقابل منطقه عملیاتی قرارگاه قدس در حین عملیات بیتالمقدس، در تاریخ 17/2/61 در سراسر جبهه نیسان، کرخه کور و نورد. بعد از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر، در اواخر خرداد تا ده روز بعد از آن، عراق مناطق اشغالی دیگری را نیز با عقب نشینی اختیاری تخلیه نمود، اما در جبهه غرب: ارتفاعات آهنگران، خسروی، نفت شهر، منطقه مهران و در جبهه جنوب: فکه و شلمچه را همچنان در اشغال نگه داشت. در مواقعی هم، همین دشمن به علت عدم صدور دستور به موقع برای عقب نشینی، سبب انهدام یگانهای خود شد. نمونه آنها را در عملیاتهای طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس و مشابه آنها شاهد بودیم.
نیروهای خودی در عملیات پدافندی، در آغاز جنگ در زمینهای ناهموار و دارای ارتفاعات کوچک و بزرگ و نیز زمینهای با رودخانههای بزرگ، بهتر توانستند عملیات تاخیری انجام دهند و در نهایت سبب توقف ماشین جنگی دشمن گردند. به عبارتی، ارتفاعات و رودخانههای بزرگ، عامل کمکی مهم و سرنوشتسازی در عملیات پدافندی، حرکات به عقب و عملیات تاخیری گردیدند.
شاید بتوان گفت، یکی از علل ماندگاری و مقاومت این سرزمین بزرگ در طول تاریخ و در برابر تهاجم دشمنان، وجود همین ارتفاعات و رودخانههای بزرگ در جغرافیای نظامی ایران زمین بوده است.
مهم آن است که زمین کشور خود را خوب بشناسیم و با نگاه علمی نظامی، زمین را در نقاط کلیدی برای دفاع قوی، آماده، تجهیز و مسئولیتسپاری نمائیم.
در مورد عقب نشینی به فهرست کتاب، مسئله مربوط به «زمین»، «مواضع سدکننده»، «عملیات سد و موانع» نیز مراجعه شود.
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 36:
1 ـ در زمان صلح، دستاندرکاران بالادستی عملیات زمینی، نیاز است با توجه به تجربه 8 سال جنگ تحمیلی و نیز سایر تجربیات نظامی اخیر، معاصر و گذشته، خودی و بیگانگان، نیم نگاهی هم به عملیات حرکات به عقب داشته باشند و آن را در کلیه طرحها، دستورات مورد توجه دهند. این نوع توجه، دقت و حساسیت باید، در زمان صلح و تمرینهای رزمایش دیده شود، در زمان صلح، مطالعات و اقدامات میدانی برای کلیه مرزهای کشور به منظور اجرای عملیات حرکات به عقب در شرایط لازم و مناسب در زمان آغاز جنگ انجام گیرد. به منظور یادشده، مواضع سدکننده در نقاط مناسب انتخاب و آمادهسازی گردد. در طرحهای عملیاتی نیز مسئولیت اشغال هر کدام از مواضع معلوم و ابلاغ و تمرین گردد.
2 ـ در زمان جنگ نیز، در کلیه طرحهای عملیاتی آفندی و پدافندی، عملیات حرکات به عقب، برای دستیابی به مواردی که در تعاریف علمی نظامی گفته شده، مورد توجه قرار گرفته و بهطور رسمی، طرحهای آن تهیه و ابلاغ گردد. و البته برای این منظور، برابر همان طرحهای تهیه و ابلاغ شده، مواضع سدکننده مناسب پیشبینی و آمادهسازی گردد.
3 ـ دست یابی به منظورهای حرکات به عقب: کتاب اصول و قواعد اساسی در رزم، به قلم سرتیپ 2 نصرت الله معین وزیری، ص120: «منظور از حرکات به عقب را، دست یابی به یک یا چند مورد از موارد زیر نام برده است.
الف ـ خسته کردن، به تاخیر انداختن و به ستوه آوردن دشمن و بالاخره مقاومت در برابر او با وارد کردن تلفات و خسارات.
ب ـ کشاندن دشمن به یک وضعیت نامناسب.
پ ـ امکان بهکارگیری قسمتی از نیروها در جای دیگر.
ت ـ اجتناب از نبرد در شرایط نامناسب و مخاطره آمیز برای نیروهای خودی.
ث ـ اغتنام وقت، بدون درگیر شدن در یک رزم قطعی.
ج ـ قطع درگیری و تماس با دشمن.
چ ـ استقرار و گسترش مجدد یگانها در مواضع و مناطق مطلوب در عرض یا عمق جبهه.
ح ـ کوتاه کردن خطوط مواصلاتی.
کتاب یاد شده، درباره حفظ روحیه در حرکات به عقب مطالب زیر را بیان نموده است:
بایستی به عدههای درگیر تفهیم و تاکید گردد که عملیات حرکات به عقب، طبق طرح بوده و به منظورهای اساسی و مثبت انجام میگیرد.
از شایعات شدیداً جلوگیری به عمل آورده و تا آنجا که لطمه به حفظ اسرار نزند، باید عدهها را از منظورها و هدف حرکات به عقب مطلع نمود.
اقدامات زیر از تضعیف و تخریب روحیه جلوگیری به عمل میآورند:
ـ رهبری قوی ـ تخلیه فوری شهدا ـ طرحریزی قبلی
ـ انضباط شدید (تقویت ایمان و اعتقاد و حس فداکاری و اطاعت در پرسنل)».
همان طور که در سطرهای بالا، موارد منظور از عملیات حرکت به عقب، گفته شد، در زمان جنگ، مواقع و شرایط زیادی پیش میآید که برای دستیابی به یکی یا چند مورد، یگان درگیر باید عملیات حرکات به عقب انجام دهد. نتیجه، آن که آن نگاه غیر علمی و احساسی که در 8 سال جنگ به عملیات حرکات به عقب داشتیم، باید کنار گذارده و با نگاه دیگر که علمی و صحیح باشد، در زمان حال و آینده، آن را با تعاریف نظامی به اجرا درآوریم.
.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
انتهای مطلب