ب ـ عملی است برنامهریزی شده، هماهنگ شده و مداوم که در کلیه سربازان، مهارتها و حالاتی را توسعه میدهد که انجام مأموریت را تضمین خواهد نمود.
آموزش اسم مصدر آموختن است و به دومعنی به کار میرود: اولی به معنی یادگرفتن موضوعی در پیش خود بدون کمک از استاد که اصطلاحا آن را خود آموزی می گویند. در این روش دانشجویان بسته به سرعت یادگیری خود و استفاده از انواع فیلمها، اسلايدها، نوارهای سمعی و بصری و مدارک آموزشی به یادگیری موضوعات مورد نظر می پردازند. اثرات روش فوق در مدارس و دانشکدههای نظامی وغیرنظامی بسیار زیاد و فوق العاده است و چنین به نظر می رسد که سدی شکسته است و آب مخازن پشت سد همه جا را فراگرفته است.
دومی به معنی چیزی را به کسی یاددادن ومنظور ما از آموزش در اینجا عمدتا معنی دوم است که احتیاج به استاد ویادگیرنده دارد. این آموزش معمولاً در مراکز فرهنگی و آموزشی صورت می گیرد وجنبه رسمی دارد.
آموزش آمادگی عملیاتی
آموزش آمادگی عملیاتی به وسیله یگانهایی اجرا میگردد که آموزش رسمی یگانی را به اتمام رسانیده اند. آموزش آمادگی عملیاتی مشتمل بر آموزش مبتنی بر مأموریت بر اساس جدول سازمان و تجهیزات و فعالیتهای پشتیبانی رزمی و پشتیبانی سرویس رزمی است. تمرینهای صحرایی معمولاً در خلال آموزش آمادگی عملیاتی اجرا میگردد.
آموزش انفرادی
اصطلاحی است کلی و به آموزشی اطلاق میگردد که یک فرد بدون توجه به پایه یا سطح مهارت خود دریافت مینماید.
آموزش انفرادی در بدو ورود به ارتش شروع میشود، و در طول خدمت در ارتش ادامه می یابد. ابتدا تأکید بر تکامل فرد به عنوان یک سرباز مقدماتی است. سپس تأکيد بر تکامل مهارت اصلی وی برای اجرای وظیفه محوله دریگان است.
آموزش برنامه ریزی شده
روش آموزشی است که در آن مطالبی که می باید فراگرفته شود، به دقت تجزیه و تحلیل و به طور منطقی تنظیم میشود. در این حالت مطالب آموزشی در مراحل کوچک (قدم به قدم و مرحله ای) ارائه میشود و به طور منظم توالی می یابد وهرشاگرد بلافاصله با پاسخهای صحیح کسب معلومات مینماید.
آموزش تاکتیکی
عبارت است از آموزش افراد ویگانها در کلیه مراحل عملیات رزمی مشتمل بر راهپیماییها، تأمین، عملیات آفندی و پدافندی و حرکات به عقب وغیره میباشد.
آموزش تکمیلی انفرادی
آموزشی است که به افراد بعد از اتمام آموزش رزم مقدماتی داده میشود. این آموزش در مراکز فرهنگی، مدارس نظامی و یگانهای رزمی اجرا میشود. آموزش تکمیلی انفرادی به فرد مهارتهای ویژه ای می آموزد که نتیجه آن کدتخصصی وی میگردد.
آموزشی که برای کدتخصصی نظامی اجرا میگردد در برنامه تفصیلی ارتش تعیین میگردد.
آموزش تکمیلی یگانی
آموزشی است که تا، گردانها وتیپها بتوانند مأموریت خود را بر اساس جدول سازمان و تجهیزات انجام دهند. آموزش تکمیلی یگانی قبل از شروع آموزش آمادگی عملیاتی باید به اتمام برسد و معمولاً هر مرحله آن با اجرای آزمایش خاتمه می پذیرد.
آموزش توأم
الف – آموزشی است که در آن یک یا دو موضوع از پیش آموخته شده به موضوع اصلی آموزش که به همه یگان داده میشود ارتباط می یابد. ممکن است یک یا دو موضوع آموزش با یکدیگر توأم گردد. ولی هر موضوع می باید طرح ریزی شود.
ب – به طور کلی آموزش توأم نوعی آموزش است که در خلال آن دو موضوع یا بیشتر با هم آموخته میشود
برای مثال، آموزش نقشه خوانی و کار با قطب نما در خلال راهپیمایی ویا آموزش پدافند عامل وغير عامل در راهپیمایی ها.
پ – آموزش توأم معمولاً به استادان اضافی نیازی ندارد.
آموزش حین خدمت
یک مرحله آموزش که به موجب آن دانشجویان یا تعلیم گیرندگان مهارتها و آموزش خود را از طریق کار عملی تحت نظارت پرسنل ذیصلاح مطابق با یک برنامه طرح ریزی شده و مصوبه کسب می نمایند.
آموزش در ارتباط با مأموریت
آموزش انفرادی یا گروهی که مستقیما در اجرای مأموریت یگان سهم بسزایی دارد. این آموزش فعالیتهای بسیار متنوعی را دربر می گیرد و با آموزشهایی مانند فعالیتهای اداری، تفریحی، نظام جمع و کلاسهای عمومی و خسته کننده متفاوت است.
آموزش رزم انفرادی
آموزشهای نظامی که فرد برای حفظ جان خود در رزم می باید فرا گیرد.
آموزش رزم شبانه
آموزشی است شامل آشنائی پرسنل به عملیات در شب و محدودیتهای ناشی از تاریکی شب دررزم از کلیه جهات مانند حرکت در شب، سمت یابی در شب، تیراندازی شبانه، رزم نزدیک و غیره.
آموزش رزم مقدماتی
آموزش موضوعات نظامی مقدماتی و اصول رزم پیاده مقدماتی است که به پرسنل تازه استخدام، اعم از کادر و یا وظیفه داده میشود.
توجه: در حال حاضر آموزش رزم مقدماتی برای سربازان عادی ۱۶ هفته و برای مشمولین فوق لیسانس، لیسانس فوق دیپلم، دیپلم، بهیاران مرکز آموزش بهداری و پرسنل هوانیروز ۸ هفته و برای پزشکان وظیفه ۴ هفته است.
توضیح: این مدت آموزش در سالهای گذشته رایج بود و اکنون در زمان نگارش این کتاب بهطور کلی به مدت 8 هفته میباشد.
آموزش رسمی
آموزش رسمی به پرسنل و یا به یگانهای تازه فعال شده ارتش داده میشود، آموزش رسمی شامل مراحل زیر است:
1 ـ آموزش رسمی انفرادی: الف ـ آموزش رزم مقدماتی ب ـ آموزش تکمیلی انفرادی
2 ـ آموزش رسمی یگانی: الف ـ آموزش مقدماتی یگانی ب ـ آموزش تکمیلی یگانی
3 ـ آموزش آمادگی عملیاتی
آموزش رسمی انفرادی
آموزش رسمی انفرادی مهارتها و دانش فرد را توسعه می دهد و وی را سربازی فعال وتوانا می سازد.
آموزش رسمی یگانی
آموزشی که توسط یک یگان به منظور تلفيق مهارتهای فردی افراد اجرا میگردد ویگان را برای اجرای مأموریت براساس جدول سازمان و تجهیزات آماده مینماید.
آموزش رسمی یگانی برای یگانهای تازه فعال شده ویا یگانهایی که تجدید سازمان و یا بسیج شده اند، اجرا میگردد. این آموزش برای یگانهایی که قبلا درگیر آموزش آمادگی عملیاتی بوده اند، اجرا نمیگردد. اما فرماندهان میتوانند آموزش رسمی یگانی را چنانچه شرایط ایجاب نماید تکرار نمایند. آموزش رسمی یگانی شامل آموزش مقدماتی یگانی و آموزش تکمیلی یگانی است.
آموزش فرهنگی
آموزشی است فردی یا گروهی که در مدارس (دانشکدههای رسته ای، دانشگاه افسری، آموزشگاه نظامی، …) یا مرکز آموزشی اجرا میگردد.
آموزش گروهی
آموزش خدمههای توپ وتیمهای تیراندازی و رسدها و در آموزش یگانی، مانند گروهها ودسته ها و گروهانها را آموزش گروهی می گویند. آموزش گروهی سربازان را آماده مینماید تا وظایف تیمی یا یگانی خود را که برای اجرای مأموریت سازمانی با عملیاتی یگان لازم است انجام دهند. آموزش گروهی مشتمل بر آموزش مقدماتی یگانی، آموزش تکمیلی یگانی و آموزش آمادگی عملیاتی میگردد.
آموزش گروهی تاکتیکی
آموزشی است که بیشتر روی آموزش تیمهای تاکتیکی ویگانهایی تکیه می کند که مأموریت آنها ایجاب مینماید زمین را تصرف کنند و سربازان دشمن را بکشند یا اسیر نمایند.
آموزش گروهی چند ردهای
نوعی آموزش فردی یا گروهی در یگانها است تا عناصر مختلف یک گردان یا یک گروهان مستقل به طور همزمان آمادگی بیابند، مثلا، فرمانده گروهان به فرماندهان دسته آموزش تاکتیکی می دهد و در حالی که همان زمان، گروهبان دسته و فرماندهان گروه مشغول اجرای آموزش گشتی شناسایی برای گروههای تفنگدار و آموزش مشقهای پای قبضه برای خدمه خمپاره اندازها و موشکهای تاو هستند.
آموزش مرکب
آموزش هر یگانی بارسته یا رستههایی که معمولاً باید با آن همکاری کند، برای مثال، آموزش مرکب یگانهای توپخانه، مهندسی، پیاده، زرهی و یگانهای هوایی.
آموزش معمولی
آموزشی است مبتنی بر استاد که عمدتا روی سخنرانی تکیه دارد. در آموزش معمولی آموزش بر مبنای معیارهای آموزشی انجام نمیشود و یادگیری بر «عمل کردن» سرباز متمرکز نیست.
آموزش مقدماتی یگانی
آموزش یگانی اولیه است تا از توانایی گروهها، دسته ها، گروهانها، آتشبارها و گروهانهای سوار زرهی درانجام مأموریت بر اساس جدول سازمان و تجهیزات اطمینان حاصل شود.
آموزش مقدماتی یگانی مقدم بر آموزش تکمیلی یگانی است و قبل از آن باید به اتمام برسد و معمولاً هر مرحله آن با اجرای آزمایش خاتمه می پذیرد.
آموزش موازی
روشی آموزشی است که در آن توسط یک فرد خبره و ماهر به فرد دیگری آموزش مقدماتی یا تکمیلی داده میشود.
آموزش همزمان
آموزش باهم ولی مستقل بخشی از یگان در یک یا دو موضوع متفاوت از آموزش اصلی را گویند. این موضوعات امکان دارد با موضوعاتی که قبلا آموخته شده ارتباط یابد و نیابد.
ب – از آموزش همزمان به منظور جبران آموزش پرسنلی که در آموزشهای برنامه ریزی شده قبلی شرکت ننموده و یا برای آموزش اضافی در موضوعاتی که قبلا ارائه شده استفاده میشود.
پ – موضوعات آموزش همزمان به همان دقت موضوع اصلی آموزش تهیه و ارائه میشود.
ت – آموزش همزمان به استادان اضافی برای موضوعاتی که همزمان آموخته میشود، نیاز دارد.
مدیر آموزش
مدیر آموزش فردی است که مسئولیت برنامه ریزی، سازمان، اجرا و ارزیابی آموزش را به عهده دارد و بعلاوه پیشرفتهای آموزشی را نیز مشخص مینماید. مدیران آموزش شامل کلیه فرماندهانی میشوند که به تهیه برنامههای آموزشی پرداخته و راهنمای پیشرفت برنامههای آموزشی را برای فرماندهان تهیه می نمایند. بر طبق مقررات جاری ارتش، فرماندهان گردان و گروهانهای مستقل مدیران اصلی آموزش به شمار می آیند. علاوه بر فرماندهان فوق، افسران عملیات / آموزش که در جریان تهیه برنامههای آموزشی هستند نیز به عنوان مدیران آموزش محسوب میشوند.
مدیریت آموزش
هنر کاربرد منابع محدود منابع انسانی، مادی، مالی و زمان) بهنحوی که امکان پیشرفت و کارایی افراد و یگانها را برای این که بتوانند با موفقیت مأموريتهای زمان صلح و جنگ خویش را انجام دهند، فراهم می سازد.
مراحل آموزش
مراحلی هستند که به ترتیب دراجرای یک آموزش به کار می روند و عبارتاند از تهیه (تهیه آموزش)، ارائه (ارائه آموزش)، عمل، آزمایش و بحث و انتقاد.
مراحل آموزش: مراحل مختلف آموزش درارتش
اصطلاحا به مراحل پنج گانه آموزش رسمی در ارتش اطلاق میگردد که به پرسنل تازه وارد و به یگانهای تازه فعال شده ارتش داده میشود و شامل مراحل زیر است:
الف – آموزش رزم مقدماتی ب – آموزش تکمیلی انفرادی
پ – آموزش مقدماتی یگانی ت – آموزش تکمیلی یگانی
ث – آموزش تمرینها و مانورهای صحرایی.
مرحله ششم آموزش، آموزش عملیاتی (رزمی) است که توسط فرمانده نیرو یا فرماندهان عمده تعیین میشود.
کتاب دفاع زمینی در ایران 1400:
آموزش و دانش نظامی خوب، یکی از عوامل کلیدی لازم برای افراد در نیروی زمینی است. اهمیت این موضوع بر همگان آشکار است و چندان نیازی به دفاع از نقش حیاتی آن نمیباشد. اهمیت آن در تمام زمانهای گذشته و حال کاسته نشده و مسلما در آینده هم اهمیت آموزش و دانش نظامی خوب همچنان و حتی بیش از پیش به قوت خود باقی خواهد بود.
نیروی زمینی ۱۴۰۰(آینده فرضی نزدیک)، از آنجایی که دارای تجهیزات پیشرفته بوده و از طرفی در دفاع از خود نیز باید با سلاحها و تجهیزات پیشرفته مقابله نماید، لذا افراد آن، هر کدام به تناسب درجه و رده شغلی که دارند باید از اطلاعات و دانش نظامی لازم و کافی برخوردار باشند و در غیر این صورت در اجرای مأموریت مورد انتظار دچار مشکل و ناکامی خواهند شد، ناکامی نیروی زمینی در آن شرایط به بهای خون دهها هزار از افراد نیروهای مسلح و افراد هموطن و تصرف بخشی از کشور به دست دشمن و از بین رفتن منابع عظیمی از سرمایههای اقتصادی و دفاعی و غیره کشور خواهد گردید.
ضعف آموزش و انضباط برای یک نظامی در میدان رزم، باعث از بین رفتن خود و تعداد زیادی از نیروهای خودی میگردد. آن افرادی که با وسایل و تجهیزات پیشرفته و گران قیمت سروکار دارند، ضعف آموزش و انضباط هر کدام در زمان صلح یا جنگ، باعث از بین رفتن میلیونها و میلیاردها ریال از سرمایه ملی و دفاعی میگردد.
مسلم است که آموزش و انضباط خوب در وجود نیروهای خودی، عکس این تأثیرات منفی را خواهد داشت و سبب حفظ جان نیروهای خودی و سرمایههای عظیم دفاعی خودی و نابودی جان و مال دشمن میگردد.
ذکر این مهم نیز حائز اهمیت فراوان است که هر روز غفلت از نیروهای دفاعی زمینی، هوایی و دریایی، به قیمت خون هزاران نفر از افراد این کشور و از دست رفتن منابع عظیمی از سرمایههای ملی در هر روز جنگ خواهد شد. بنابراین غفلت از نیروهای دفاعی کشور برای یک روز هم جایز نمیباشد و نمیتوان مانند موضوعات دیگر از آن غفلت ورزيد.
قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران، مصوب 27/7/66:
ماده 44_ مراکز و دورههای آموزشی نظامیان کادر ثابت (پایور) به شرح زیر میباشد:
الف ـ آموزشگاه نظامی (مرکز آموزش درجهداری) ب ـ دوره تخصصی ج ـ دوره سرپرستی د ـ دانشکده علوم نظامی (دانشگاههای افسری) ه ـ دوره مقدماتی رستهای و ـ دوره عالی رستهای ز ـ دوره آموزش نظامی ح ـ دانشکده فرماندهی و ستاد ط ـ دانشگاه علوم استراتژیک (دانشگاه عالی دفاع ملی)
تبصره _ نیروها و سازمانها میتوانند در صورت لزوم با هماهنگی ستاد مشترک (ستاد کل اجا) علاوه بر آموزشهای فوق (دورههای طولی)، دورههای عرضی آموزشی تخصصی را برای پرسنل تشکیل دهند.
ماده 59 _ پرسنل پیمانی که به صورت نظامی خدمت خواهند کرد و همچنین پرسنل وظیفه، در بدو خدمت، دورههای آموزشی مقدماتی نظامی و تخصصی مربوط را طی خواهند نمود.
شرح و نکات مسئله 34:
اهمیت آموزش، بر کسی پوشیده نیست. عالم بشریت در طول تاریخ، با آموزش، توانسته به پیشرفتهای علمی برسد و این روند هم تا ابدیت دنیا ادامه خواهد داشت. امور نظامی نیز از این قاعده خارج نیست. هر نیروی نظامی که به آموزش و پرورش افراد خود بیشتر توجه و جدیت نماید، انتظار موفقیت بیشتر هم در ماموریتهای واگذاری میتواند داشته باشد. هر جا هم که آموزش نبوده و یا ضعیف بوده، به همان نسبت گرفتاریها و مشکلات هم بیشتر بوده است.
ما در 8 سال جنگ، شاهد بودیم که یگانهائی که فرصت اجرای آموزش بیشتر و کیفیتر پیدا کرده و به اجرا درآورده بودند، در عملیاتهای آفندی و پدافندی هم موفقتر بودند، با تلفات و ضایعات کمتر. حالت ضعف آموزش هم نتایج منفی را به بار میآورد.
نگارنده این کتاب در لشکر21 حمزه، قبل از عملیات فتحالمبین، شاهد بود که کلیه یگانهای رزمی تا رده دسته و گروهان، توانستند با اجرای آموزشهای علمی مختلف در صحرا و زمین مشابه عملیات و هدفها، به شکل روزانه، شبانه، راهپیمائیهای طولانی با تجهیزات، توام با اجرای آتشهای سبک و متوسط، موفقیتی بیش از انتظار داشته باشند. در شب اول عملیات و ادامه آن در روزهای بعد، دیدیم که این یگانها با کمترین تلفات خودی و بیشترین تلفات وارده به دشمن در اجرای مأموریت واگذاری موفق شدند. هر چند عوامل دیگر و یگانهای دیگر ارتش و سپاه هم در موفقیت عملیات فتحالمبین اثرگذار و سهیم بودند، اما عنصر آموزش خوب، در تمام یگانهای ارتش و سپاه در عملیات فتحالمبین، کاملاً محسوس بود.
قبل از عملیات بیتالمقدس، شاهد بودیم که افراد پیاده یگانهای رزمی ارتش و سپاه که باید در عملیات شرکت مینمودند، روزها و شبهای متوالی، به راهپیمائیهای طولانی با تجهیزات کامل میپرداختند. همین عامل سبب شد که این نوع یگانها در شب اول عملیات، برای تماس و درگیری با دشمن در آن شرایط میدان نبرد و زمین مسطح و بدون نقطه نشانی معلوم با بار همراه هر نفر 20 کیلو ، تا 25 کیلومتر راهپیمائی کنند و بعد درگیری همراه با آتش طرفین و بالاخره انهدام دشمن. این آموزشهای رزمی همراه با تقویت قدرت جسمانی رزمندگان، بعلاوه، آن تجربه عملیات فتحالمبین، و دیگر عوامل اثرگذار، بالاخره به دستاوردهای بزرگ عملیات بیتالمقدس، نظیر آزادسازی خرمشهر انجامید. مسلماً اگر آن رزمندگان، قدرت جسمانی و آموزش لازم را در 25 کیلومتر راهپیمائی شبانه با تجهیزات و هوای نسبتاً گرم آن روزها، و در عبور از منطقه تحت اشتغال دشمن نداشتند، در بین راه، نیروها با خستگی و ناتوانی در ادامه حرکت، ریزش پیدا مینمودند و درصد کمی از یگان به هدف نزدیک و آسبپذیر میشد و نمیتوانست بر دشمن غالب گردد.نکته مهم این است که آموزش فرد همراه با ایمان و توکل باعث افزایش اعتماد بنفس در کاربرد سلاح و آمادگی جسمانی و توان رزمی می گردد.
مثال دیگر: عملیات موفق آفندی کربلا7 و تصرف ارتفاع 2519 در 13/12/65 در منطقه عمومی غرب پیرانشهر و داخل خاک عراق، یا زمین کوهستانی و هوای بسیار سرد و پر از برف. این عملیات نشانی بارز از تمرینهای متوالی و آموزش و مهارت و ورزیدگی نفرات و سربازان یگانهای شرکت کننده است.
شبیه مثالهای مثبت و منفی یادشده را میتوان در سایر مواقع و منابع 8 سال جنگ، جستجو و بیان نمود، که ذکر آنها از ظرفیت این کتاب خارج است.
همان طور که در تعاریف، به شرح بالا بیان شد، ارتش از سامانه آموزشی تعریف شده و منظمی برای کلیه نیروهای پایور و وظیفه در زمان صلح برخوردار بود، اما در زمان جنگ، این سامانه نیز تا حدودی آسیب دید. نمونههای آن به شرح زیر بیان میگردد.
افراد وظیفه زیر دیپلم ارتش، آموزش رزم مقدماتی را در 12 هفته یا 3 ماه در مراکز آموزشی طی مینمودند، و بعد به یگانهای عمده نیروی مربوطه_زمینی، هوایی و دریایی_ تقسیم میشدند.
افراد وظیفه دیپلم و فوق دیپلم، بعد از 12 هفته به مراکز فرهنگی رستهای اعزام و دوره کدهای تخصصی رستهای را به مدت دو ماه طی نموده و بعد به یگانهای عمده تقسیم میشدند.
افراد وظیفه لیسانس و بالاتر، بعد از طی دوره مقدماتی 12 هفتهای، به مراکز فرهنگی رستهای برای طی دوره کوتاه مدت رستهای به مدت دو ماه اعزام و بعد به یگانهای عمده تقسیم میشدند.
افراد وظیفه آموزش دیده که به یگانهای عمده تقسیم میشدند، آموزش طی شده آنان برای شرکت در رزم بویژه در قالب یگان کافی نبوده و عملاً آموزشهای تکمیلی را نسبت به سلاح و تجهیزات و مأموریت واگذاری در کنار همرزمان خود یادگیری نموده و تجربه میکردند.
روی هم رفته، افراد وظیفه عادی، مدت 4 ماه و افراد وظیفه دیپلم و بالاتر به مدت 6 ماه از دوره 24 ماهه و بعد 30 ماهه خدمت سربازی در ابتدا مشغول آموزش و مرخصیهای آغاز و پایان دوره میشدند و پس از آن وارد مرحله بهره و تولید خدمتی میشدند.
افراد پایور در شکل استخدام درجهداری، به نام دانش آموز، به مدت 20 هفته، آموزش رزم مقدماتی در مرکز آموزش درجهداری را طی نموده و بعد به مدت دو ماه آموزش کدهای تخصصی رستهای را طی و بعد به یگانهای نیروی مربوطه با آغاز خدمت درجهداری تقسیم میشدند. جمعاً به مدت 8 ماه با مرخصیهای آغاز و پایان دوره به طول میانجامید.
افراد پایور در شکل استخدام افسری، به نام دانشجو به مدت 3 سال دوره دانشکده افسری و بعد به مدت 6 تا 8 ماه دوره مقدماتی رستهای و بالاخره تقسیم به یگانهای نیروی مربوطه و آغاز خدمت افسری. از شروع استخدام تا آغاز خدمت در یگان، نزدیک به 4 سال در زمان جنگ.
علاوه بر دانشکده افسری، آموزشگاه افسری هم تعریف شده بود که دوره آن در مرکز آموزش 01 به مدت 1 سال و بعد دوره مقدماتی افسری و بالاخره تقسیم به یگانهای نیرو و آغاز خدمت افسری. از شروع استخدام تا آغاز خدمت در یگان، نزدیک به دو سال. این نوع افسران، فاصله ترفیعاتی آنان با فاصله ترفیعاتی افسران دانشکده افسری، در هر درجه یکسال بیشتر بود بعلاوه محدودیتهای دیگر.
دوره عالی رستهای هم به شکل منظم، کامل و به موقع و با ظرفیت کامل برای افسران واجد شرایط برگزار نمیشد. زیرا به علت شرایط جنگ و کمبود افسر در یگانهای عملیاتی، امکان اعزام به موقع آنان میسر نمیشد. مثلاً افسر به درجه سرگردی رسیده بود، در حالی که دوره عالی طی ننموده بود. ضمناً طول مدت دوره هم کاهش یافته بود.
وضع دوره دانشکده فرماندهی و ستاد ـ دافوس ـ نامساعدتر از وضع دوره عالی بود. دو سال اول جنگ، دافوس تعطیل شد و بیش از 50 درصد افسران و اساتید سازمانی آن، به یگانهای عملیاتی مامور و یا منتقل شدند.
بعد از تشکیل دوره نیز، به شکل دوره فشرده و کوتاه مدت 6 تا 8 ماه برگزار گردید. ظرفیت پذیرش آن نیز تکمیل نمی گردید.
نتیجه آسیبهای آموزشی یادشده، آن بود که در گردانهای رزمی، افسران دافوس دیده نداشتیم. افسران دوره عالی نیز یا نداشتیم و یا از یک تا دو نفر تجاوز نمیکرد. در حالی که در زمان صلح، شاهد بودیم که در بسیاری از گردانهای رزمی، فرمانده گردان، معاون گردان، رئیس رکن3 گردان، دافوس دیده بودند. در زمان صلح، فرماندهان گروهان در درجه سروانی و یا ستوانیکم نزدیک به سروانی بودند. یعنی افسری جوان، با تجربه خدمتی حدود 10 سال. اما در زمان جنگ، فرماندهان گروهان، گردانهای رزمی بیش از 70 درصد آنان با تجربه 2 _3 سال خدمتی و حتی کمتر از آن، و آخرین دوره آموزشی آنان، دوره مقدماتی رستهای.
ما شاهد بودیم وقتی که در سال پنجم یا ششم جنگ تحمیلی، الزاماً، افسرانی عملیاتی و با تجربه، از گردان رزمی منفک و به دوره عالی اعزام میشدند و جایگزین هر کدام، افسری در همان رسته و درجه، اما از یگان آموزشی یا غیر عملیاتی و خالی از تجربه عملیاتی افسر قبلی جایگزین میشد، چه قدر در توان رزمی و کارائی و مدیریت گردان و گروهان تاثیر منفی آشکار مینمود.
نمونه این مطلب در کتاب «چگونه میجنگیدیم» به قلم نگارنده این کتاب نیز اشاره شده است. مثلاً در لشکر عملیاتی 84، در سال ششم جنگ تحمیلی، فقط 3 نفر افسر، دوره دافوس طی نموده بودند. فرمانده، معاون و رئیس رکن3 لشکر. در سایر یگانها نیز همین نسبت کم و بیش وجود داشت.
دورههای تخصصی عرضی هم به علت همین کمبود پرسنلی و شرایط جنگ، تقریباً تعطیل و یا به ندرت تشکیل میشد.
دوره استراتژیک (دوره عالی دفاع ملی) نیز از پیروزی انقلاب به بعد منحل شده بود و سالهای بعد از 8 سال جنگ، به تدریج راهاندازی و به جریان افتاد و در سامانه آموزشی نیروهای مسلح قرار گرفت.
خوشبختانه در ستادهای بالاتر از لشکر، در رده ستاد نیروها و ستاد اجا، افسران دافوس دیده با درجه سرهنگی که از گذشته و قبل از انقلاب دوره دیده بودند، وجود داشت. آثار وجود آن افسران، در طرحها و دستورات عملیاتی باقیمانده از 8 سال جنگ، مشهود است. وجود آن افسران در ستادهای رده بالا، سبب شد، که سوابق ستادی عملیاتی، از مسیر آموزههای علمی نظامی خارج نگردد و در همان شکل کتابهای دافوس طرحها و دستورات، تهیه و عملیاتها به همان شکل ستادی تعریف شده در کتابها هدایت گردند.
با طولانی شدن جنگ، از سال پنجم جنگ، به تدریج دوره 4_3 ماهه زبان انگلیسی به تعداد محدود راهاندازی گردید و برابر سهمیه ابلاغی، یگانها، افسرانی به این دوره اعزام میکردند.
تقریباً در سال ششم جنگ تحمیلی، یک دوره 180 ساعته عقیدتی سیاسی نیز تعریف گردید و یگانها افسران و درجهداران خود را بهطور محدود به این دوره میفرستادند. عدم طی این دوره در توقف ترفیعات بعدی و نیز تائید مشاغل وی اثرگذار بود.
فرماندهان یگانها برای اعزام افسران و درجهداران خود، به علت آن که جای خالی آنان را در مدت دوره نمیتوانستند پر کنند، چندان تمایلی نداشتند و به شکلهای ممکن مقاومت میکردند. اما از طرفی افراد مورد نظر علاقه و اصرار برای اعزام به این گونه دورهها داشتند. زیرا بعد از چند سال خدمت در جبهه، این دوره را فرصتی میدیدند تا در آن مدت در ساعات غیر خدمت در کنار خانواده بوده و بتوانند به مشکلات خانوادگی خود رسیدگی کنند. مثلاً: افسری را دیدم که بعد از 6 سال جنگ و درجه سروانی، موفق به ازدواج نشده بود. و تقاضا داشت با اعزام به دوره زبان انگلیسی، موفق به ازدواج گردد. و بالاخره به این دوره با آن همه کمبودها و تقاضاها، اعزام شد.
با توجه به تمام اقدامات آموزشی که در مدت 8 سال جنگ به شرح فوق انجام میشد، اما میتوان گفت، آموزش در آن زمان هم با آموزش مطلوب فاصله داشت. ایین مطلوب نبودن هم به آن جهت بود که ارتش ایران، عادت کرده بود که، به همان روشهای آموزشی سنتی و عادت شده اکتفا کند و با نگاه فقط تکلیفی به آموزش بپردازد. به نظر نگارنده،باید اعتراف کرد که هنوز هم این روش و عادت و نگاه تا حدودی، جریان دارد. باید توضیح داد که این نظر به معنای کنار گذاشتن روشهای فعلی آموزش و یا نادیده گرفتن اثرات مثبت آن نمیباشد. بلکه نظر آن است که ضمن حفظ وضع موجود، آثار پیشرفت زمان و پیشرفت روشها و وسایل کمک آموزشی، در کلیه آموزشها احساس گردد. اگر هم آثار پیشرفت مورد نظر دیده میشود، ناشی از جبر زمان نباشد، بلکه حداقل از آخرین یافتههای زمان عقبتر نباشد. مثلا شکل تیراندازیهای آموزشی ما با تفنگ، در همان شکل بیش از نیم قرن گذشته است. هنوز افزایش مهارتهای تیراندازی افراد با روشهای کم هزینهتر و امکان تکرار بیشتر تا کسب مهارت لازم در مراکز آموزشی و یگانهای ما شکل دهی نشده است. همین انتقاد درباره آموزش تیراندازی با خمپاره انداز، تیربار، توپ، تانک، بالگرد، هواپیما وارد است. سمیلاتورهای شبیه ساز آموزشی، هنوز بومی نشدهاند. خرید و نگهداری و راهبردی آن برای ارتش ایران هزینه زیادی را میطلبد. بهطور نمونه این نوع وسایل مدرن بهطور محدود و انگشت شمار وجود دارند و فقط به همان تعداد اکتفا شده است و بعضی نیز از حالت قابل استفاده و حاضر به کار خارج شدهاند و فقط جایی از پادگان را به نام سالن سرپوشیده تیراندازی اشغال کرده و متروک ماندهاند. در حالی که ما میتوانیم با روشهای خلاق و ابتکاری و بهره از هوش ایرانی، وسایلی را تهیه و در اختیار یگانها بگذاریم که از هر جهت به سود وقت و هزینه و نیروی انسانی ما باشد و بهره دهی بیشتری هم نسبت به روشهای سنتی کنونی داشته باشد. در این حالت مورد نظر، آموزشها، ترکیبی از روشهای سنتی، بعلاوه روشها و وسایل مدرن ابتکاری و اختراعی بومی شده خواهد بود.
در این کتاب، با توجه به ظرفیت محدود آن، فقط به مثال تیراندازی با سلاحهای مختلف اشاره شد، در مورد سایر موضوعات آموزشی نیز شبیه انتقاد یاد شده وارد است و باید راهحلهای بهتری با استفاده از امکانات و پیشرفت موجود و در دسترس، جستجو و پیاده سازی گردد. شایسته است در مجموعههای آموزشی، ساختاری برای بهینه سازی آموزش با روشهای اختراعی و ابتکاری تعریف و در جستجو و ارائه روشهای مطلوب با استفاده از منابع کشوری گردد.
یکی دیگر از مشکلات ما درباره آموزش، در زمان 8 سال جنگ آن بود که امکان آموزش یگانی برای گروهانها و گردانهای رزمی به علت آن که در خط مقدم پدافند مینمودند و امکان تعویض و جایگزین آنها میسر نبود، وجود نداشت یا بسیار کم وجود داشت. مگر آن که در اندازههای محدود، با روشهای ابتکاری و خلاقیت فرماندهان، آموزش سنگر به سنگر و یا فرد به فرد اجرا میشد. این روش را هم در بعضی از یگانهای کوچک، ما تجربه کردیم.
یکی دیگر از ایراداتی که در افراد نیروهای مسلح، بویژه یگانهای عملیاتی و آموزشی دیده میشود، آن است که ما افراد نظامی را در ساعات خدمت، زیادی، در حالت نشسته میبینیم. آنان را کمتر در حرکت و فعالیتهای جسمی و به عبارتی پرورش جسمی و حرکات نظامی و کسب مهارتها و ورزیدگی جسمانی میبینیم.
آنان که در مشاغل خدمتی و پادگانی مشغولند، در خالت نشسته و پشت میز، در بخشی دیگر از ساعات خدمتی در حالت نشسته و شرکت در مراسمها، مناسبتها، گردهمآئیها و استماع سخنرانیها. و بالاخره پایان ساعت خدمتی روزانه و برگشت به منزل و صبح روز بعد حضور در محل خدمتی و تکرار نشستنهای روزهای قبل.
آنان که در مشاغل آموزشی فعالیت دارند، باز میبینیم بیش از 90_80 درصد زمان خدمتی آنان در حالت نشسته و شنیدن آموزشهای تئوری (نظامی) و یا سخنرانی است.
بالاخره این نظامیان، در لباس نظامی از درجه سربازی تا امیری پس چه موقع میدوند؟ چه موقع ورزش میکنند؟ چه موقع راهپیمائی با تجهیزات و بدون تجهیزات میکنند؟ چه موقع عبور از موانع انجام و آموزشهای اعتماد به نفس کسب میکنند؟ چرا اضافه وزن دارند؟ چرا آن اندام ورزشی و متناسب، برابر آنچه که چشمها انتظار دارند، آن بدن، هیکل و ورزیدگی را در داخل این لباس نظامی ببینند، ندارند و یا کمتر دیده میشوند؟ بالاخره این نظامیان، با آن علائم نظامی، مگر! برای زمان جنگ استخدام نشدهاند، زمان صلح را هم باید برای آماده سازی روزهای جنگ مصرف کنند، با این شکل خدمتی که سالها، بیشتر در حالت نشسته دیده شدهاند، چگونه بدن خود را برای روزهای سخت جنگ و شرایط نامساعد جو و زمین و فشار دشمن شکل میدهند، آیا با این روش معمول خدمتی، به صورت نشسته میتوانند در آن روزهای سخت، حرکت و سرعت و استقامت بدنی لازم و مطلوب را به نمایش گذارند؟ حتما جواب منفی است. نیروهای مسلح ما، لازم است نسبت به این ایراد، اندیشه هوشمندانه و حساب شده نموده و چارههای مفید و مطمئن را پیادهسازی نمایند. آن تجربهها که از گذشته داشتیم، بازنگری شده و خوبهای آنها را تکرار کنیم. نظیر ورزش صبحگاهی یگانی و دسته جمعی با نگاه الزامی. و نیز ارائه تستهای ورزشی سالیانه تعریف شده، برای هر کدام از مراحل ترفیعاتی و غیره.
در مدت 8 سال جنگ، در سپاه پاسداران، سامانه آموزشی به شکلی که در ارتش وجود داشت، شکل نگرفته بود. بهطور کلی سپاه پاسداران در شرایط بحران و مبارزه با ضد انقلاب در آغاز سال 58 شکل گرفت و بعد هم نیروهای اندک آن در پاسداری از انقلاب در تمام شهرها و روستاهای ایران فعال بودند و تعدادی از نیروهای آن نیز همراه با نیروهای نیروی زمینی ارتش، درگیر نبرد با ضد انقلاب در کردستان و آذربایجان غربی بودند. بعد هم آغاز جنگ تحمیلی و اعزام نیروهای ممکن به جبهههای جنگ تحمیلی از سوی سپاه پاسداران انجام گرفت. در آغاز جنگ، به نظر میآید تعداد نیروی انسانی سپاه در مجموع از 15 هزار نفر تجاوز نمیکرد. این نیروهای سپاه در ابتدای استخدام، آموزش رزم مقدماتی، شبیه آنچه که در نزاجا معمول بود همراه با آموزشهای ابتکاری طی نموده بودند. در میدان عمل نیز همراه نیروهای همرزم که تجربه عملی بیشتری داشتند به تدریج بر دانش و تجربه خود میافزودند.
در زمستان 59، مجلس شورای اسلامی تصویب نمود که نیروهای بسیج در مجموعه سپاه قرار گیرند. بعد از این قانون، سپاه، اقدام نسبت به فراخوانی، آموزش اولیه و اعزام نیروهای بسیج به مناطق عملیاتی نمود. آموزش نیروهای بسیج، شبیه آن آموزش رزم مقدماتی نیروی زمینی ارتش به مدت 2 تا 3 ماه بعلاوه ترکیبی با آموزش ابتکاری بود. نیروهای بسیج پس از اعزام و حضور در مناطق عملیاتی، با استفاده از تجربه نیروهای قدیمیتر و با تجربهتر و کار عملی در میدان نبرد، نسبت به دانش و تجربه خود میافزودند.
به تدریج شاهد بودیم که تعداد کمی از نیروهای سپاه برای طی دورههای رستهای نظیر توپخانه، مهندسی، مخابرات و غیره به مراکز فرهنگی رستهای نزاجا اعزام شدند، در اولین دوره دافوس بعد از پیروزی انقلاب که در زمستان سال 61 تشکیل شد، شاهد بودیم که تعداد پنج نفر از نیروهای منتخب سپاه پاسداران، خارج از ضوابط دافوس که برای افسران ارتش تعریف شده بود، شرکت نمودند و دوره را با موفقیت به پایان رساندند.
بعد از پایان جنگ 8 ساله، سپاه پاسداران، برابر قانون، تمام سامانه و یگانهای آموزشی را برابر آنچه که در ارتش تعریف شده بود، دایر نمود. در موارد لازم نیز از اساتید پیشکسوت نزاجا بهره برد.
با توجه به شرح بالا، آن تحلیلی که درباره چونگی آموزش در ارتش در 8 سال جنگ ارائه شد، نمیتوان مشابه آن را درباره سپاه پاسداران ارائه داد. به نظر میآید همین مقدار توضیح برای این کتاب کافی باشد.
راهحلها و پیشنهادهای مسئله 34:
با توجه به شرایط و نکات بیان شده، راهحلها و پیشنهادهای زیر ارائه میگردد:
1 ـ «خواستن و توانستن» دو عامل لازم و ملزوم برای جنگیدن:
با بیانی ساده میتوان گفت هدف کلان تمام آموزشها نظامی آن است که در نهایت سرباز بخواهد بجنگد و بتواند بجنگد. هر برنامه و دوره آموزشی که در پایان، چنین نتیجهای را ارئه دهد میتوان آن را بهترین نتیجه آموزشی ارزیابی نمود.
بسیار دیده شده که در زمان جنگ، فردی میخواهد بجنگد، اما به علت عدم آشنائی با سلاح و یا ضعف جسمانی، نمیتواند بجنگد و برعکس فردی توان جنگیدن را از جهت دانش نظامی و توان جسمانی داشته ولی به علت نداشتن انگیزه، نمیخواهد بجنگد، بنابراین وقتی این دو عامل در یک رزمنده وجود داشت، آن وقت انتظار موفقیت هم باید داشت. با این تعریف لازم است که تمام آموزشهای نظامی و برنامهریزی و سیاستگذاریهای مربوط به آن در مجموع و در نهایت، این دو عامل را در مخاطبان آموزشی ایجاد نمایند و از وجود آن در مخاطبان مطمئن گردند.
2 ـ اهتمام جدی به ورزیدگی و سلامت جسمانی افراد نظامی؛ ایجاد ساز و کار لازم بایدها و نبایدها برای ورزیدگی افراد نظامی. به شرح این مسئله مراجعه شود.
3- تهیه و اجرای برنامه آموزش خاص برای هرکدام از یگانهای مستقر و یا در ماموریت کویر، کوهستان، جنگل، سرما و یا گرمای فوقالعاده، ساحلی و غیره که باید شرکت داشته باشند.
4 ـ بهینه سازی پی در پی اجرای آموزشها: تلاش مستمر برای بهینه سازی و بهره دهی اجرای آموزش با روشهای ابتکاری و استفاده از توان بالقوه و بالفعل کشور و پیشرفتهای علمی روز با هدف کاهش هزینههای مادی و معنوی آموزش با روشهای سنتی و ترکیب آن با روشهای مدرن. ایجاد ساز و کار و ساختار مناسب برای بازنگری و جست و جوی راهحلهای کیفی سازی پی در پی در اجرای کلیه موضوعات آموزشی. به شرح این مسئله مراجعه شود.
5 ـ دانش نظامی: اهتمام جدی در تقویت دانش نظامی، افراد پایور در نیروهای مسلح با روشهای ترکیبی مختلف، نظیر: آزمایش دانش نظامی سالیانه، آموزشهای حین خدمت نسبت به کلیه موضوعات روز و مورد نیاز، ارتباط مستمر مراکز فرهنگی با فارغالتحصیلان دورههای مقدماتی و عالی و اطلاع رسانی درباره دروس و علوم و یافتههای جدید در رسته مربوطه، انجام مسابقات علمی نظامی فردی، تیمی، منتخب یگانها به شکل رقابتی و سایر اقدامات ممکن و لازم.
6ـ وسایل کمک آموزشی مربیان: استفاده بیشتر و بهتر از وسایل کمک آموزشی در انواع مختلف نظیر: شبیه سازها؛ رباتها؛ فیلمهای آموزشی؛ فیلمهای مستند عملیاتی و نیز فیلمهای مستند درباره تاریخ نظامی و جغرافیایی نظامی کشور؛ ماکت و بریده سلاحها؛ موتورها؛ تجهیزات و غیره؛ کتب و نشریات آموزشی مطلوب؛ محیط آموزشی مطلوب؛ آزمایشگاهها؛ افزایش آموزشهای عملی؛ تربیت مربیان آموزشی شایسته؛ دایر نمودن کتابخانههای صرفاً نظامی در کلیه پادگانهای نیروهای مسلح همراه با شبکه رایانهای اطلاع رسانی دانش نظامی در این نوع کتابخانهها؛ سایر اقدامات مناسب و مفید.
7ـ زبان انگلیسی: تقویت آموزش زبان انگلیسی افسران و درجهداران پایور، آسان شدن مراجعه و مطالعه منابع نظامی بین المللی.
8ـ بانک اطلاعاتی آموزش افراد[1] همراه با اندازهگیری کمی افراد و جمعی: همانند پرونده انفرادی که کلیه نیروهای پایور و وظیفه در مجموعه نیروی انسانی ستادها دارند، نیاز است در مجموع ستادی آموزشی کلیه ردهها، پرونده انفرادی آموزشی نیروهای پایور و وظیفه شبیه آنچه که در مجموعه ستادی نیروی انسانی در ردههای مختلف وجود دارد، راهاندازی و بهرهبرداری گردد. در وضع کنونی، اطلاعات مورد نیاز از مقدار و توان آموزشی افراد نیروی مربوطه در ردههای بالادستی و امکان دستیابی سریع وجود ندارد. مثلاً در رده نیروی زمینی و همطراز، ستاد مربوطه نمیتواند به پرسشهای شبیه مثالهای زیر، پاسخ دهد. این ناتوانی اطلاعاتی حتی در رده لشکرها هم کم و بیش وجود دارد.
_ در مجموعه مورد نظر چند نفر دوره عرضی مثلا: «الف» را طی نمودهاند و مشخصات و یگان آنان؟
_ در مجموعه مورد نظر چند نفر دوره طولی «الف»، «ب»، «ج»، «د» دیدهاند مشخصات هر کدام، و چند نفر دوره ندیدهاند؟ افزایش یا کاهش و نسبت تعداد، به دوره زمانی گذشته معلوم؟ برنامهریزی برای زمان معلوم آینده؟
_ درباره نیروهای وظیفه، در مجموعه مورد نظر، چند نفر در مقاطع تحصیلی و تخصص معلوم وجود دارند و مشخصات هر کدام. برای مدیریت بهتر در تخصصهای مورد نیاز مجموعه و نیز امکان تمرکز سازی آن تخصص در صورت لزوم در فعالیتها، پروژهها به صورت ضربتی و سریع.
_ محاسبه توان آموزشی مجموعه مورد نظر به صورت عددی و خلاصه شده در یک عدد که با روشهای کمی سازی، کیفیت ها حاصل شده باشد، تاکنون در نیروهای مسلح انجام نگرفته است. در صورتی که چنین اعداد و محاسبات دقیق وجود داشته باشد، امکان اندازهگیری فعالیتها و توان آموزشی مجموعه و نفرات در هر دوره قابل محاسبه و مقایسه خواهد بود. با شناخت و توجه به اعداد به دست آمده، میتوان آسیبها و قوتها را شناخت و بر اساس آن برنامهریزی کوتاه و دراز مدت نمود.
ما میتوانیم حتی آن کس که عدد توان آموزشی بالاتر و یا کمتری نسبت به همطراز خود دارد، در ترفیع و انتصابات شغلی وی اثرگذاری نمائیم. تمام افراد نیز به این رفتار فرمولی در ترفیعات و مشاغل آشنائی داشته باشند و چگونگی بهره خدمتی خود را با آن وفق دهند.
نرم افزارهای مناسب که جوابگوی بسیاری از سوالات مورد نیاز و مفیدرا بدهد، میتوان تهیه نمود. دور نمای این پیشنهاد آن است، همچنان که حقوق ماهیانه دریافتی ماهانه هر کس معلوم است و عدد عوامل حاصل جمع تشکیل دهنده آن حقوق معلوم است، عدد آموزشی هر شخص نظامی نیز در هر ماه معلوم باشد. عوامل تشکیل دهنده آن، شامل اعداد تعریف شده در تحصیلات غیر نظامی، دورههای نظامی مختلف، آموزشهای حین خدمت، نمرات آزمایشهای انجام شده در هر کدام از دورهها و آموزشها، با ضرایب مشخص شده میباشد. این فرمول باید برای تمام نفرات نظامی که صاحب عدد آموزشی هستند، معلوم و قابل قبول و اندازهگیری باشد.
در رده ستاد نیروها و ستاد ارتش نیز، همچنان که عدد پرداختی حقوق ماهیانه نفرات زیر مجموعه در هر ماه محاسبه و معلوم و اقدام میگردد. در مورد عدد آموزشی نفرات و در مجموع عدد آموزشی نیرو و ارتش و اندازه افزایش و یا کاهش آن معلوم باشد و بر اساس آن اقدامات لازم انجام گیرد.
9ـ دورههای آموزشی خارج از کشور: به دورههای آموزشی خارج از کشور نیز توجه نموده و نیروهای واجد شرایط به تدریج به این دورهها اعزام و پس از برگشت از دوره، برنامهریزی مناسبی طراحی و اجرا گردد، تا یافتههای آموزشی فرد اعزام شده به خارج، به افراد آموزشی موضوع آن دوره، چه استاد و چه دانشجو، منتقل گردد. چنین اقدام انتقالی، در حال حاضر در نیروهای مسلح ما وجود ندارد و یا آنقدر ضعیف، کمرنگ، ناقص، رفع تکلیف گونه بوده که اثر آن معلوم نشده است. دیده شده است که تعدادی از افراد دوره دیده خارج از کشور، پس از برگشت به یگان مربوط، به مشاغلی خارج از موضوع دوره انتقال و یا انتصاب مییابند.
10ـ از کلیه وابستگان نظامی اعزامی به کشورها، خواسته شود که اطلاعات آشکار چگونگی آموزش، کشور اعزامی را برابر پرسشنامههای حساب شده که از سوی مجموعه آموزشی بالادستی تهیه میگردد، گزارش نمایند. از کلیه آن گزارشها بهرهبرداری گردد. یادمان باشد که پیشرفت علم تاکنون، به سبب یادگیری و هم افزایی از دیگران بوده است. به زبان ساده، نگاه از رو دست دیگران.
11ـ توسعه مطالب: دامنه بحث درباره آموزش آنقدر زیاد است که هر چه درباره آن گفته و یا شنیده شود، باز هم کم است. در این کتاب به تعدادی از موضوعات کلیدی اشاره شد، اما این به معنای آن نیست که مطالب ارائه شده کافی میباشد، ظرفیت کتاب محدود است. انتظار است، دست اندرکاران آموزش، فراتر از مطالب بیان شده، موضوع را توسعه داده و برای پیشرفت توان نظامی کشور خود، درصدد اجرا و جاری سازی آنها برآیند.
12ـ انجام مسابقات دانش نظامی با تعیین حدود و کتابهای موضوع مورد نظر مسابقه. از رده گردان تا رده ارتش. به صورت فردی، تیمی، یگانی و رقابتی با شرکت نمایندگان داوطلب هر یگان.
13ـ انجام مسابقات مربوط به موضوعات دفاع مقدس با تعیین حدود و کتابهای موضوع مورد نظر مسابقه در کلیه ردهها.
14ـ دور شدن یا بیتوجهی نظامیان به آموزههای نظامی: آئیننامهها یا آموزههای نظامی، حاصل تجارب نظامی بشر در طول تاریخ هستند. بیتوجهی به آئیننامه ها و آموزهها در صورتی که در مدیران و فرماندهان دیده شود، فاجعه بار خواهد بود. هر چه ردههای مورد بحث بالاتر باشند، فاجعه نیز سنگینتر و جبران ناپذیرتر خواهد بود. متاسفانه یکی از دلایل این نوع بیتوجهیها و یا باور نداشتنها، ناشی از ضعف دانش آن شخص فرمانده یا مدیر است که با برخورردها و دستورات هیجانی و احساسی و اطرافیان پسند که آنان نیز به مراتب، از وی کم دانش نظامیتر هستند، ضعف دانش نظامی خود را پنهان میکنند. در بررسی لابهلای حوادث زمان جنگ، این نوع ضعفها و نتایج منفی آنها معلوم میشود. شاید شما خواننده این کتاب نیز یکی از مصادیق این بیان باشید.
15ـ هدف آموزش: در کلیه موضوعات، هدف آموزش مورد بازنگری قرار گرفته و اگر نیاز به تجدید نظر و تغییر کیفی و کمی و مطلوب سازی دارد، اقدام گردد. شکل اجرائی آموزش در هر موضوع، به گونهای اندیشیده و طراحی گردد که آموزش، در پایان اجرا، به هدف مطلوب تعریف شده برسد و فاصله نتیجه اجرای آموزش با هدف مطلوب آموزش، صفر باشد.
16ـ مغز کلام: فردوسی، شاعر بزرگ ایرانزمین در بیش از هزار سال قبل فرمود: توانا بود هر که دانا بود. نظریه پردازان بلند آوازه عصر حاضر نیز میگویند: در دنیای کنونی: قدرت=دانائی. یعنی هر جامعهای که دانائیاش بیشتر باشد، قدرت بیشتر نیز از آن او است. سایر عوامل قدرت که تاکنون نام برده شده، بعد از مرتبه دانائی قرار دارند. دانائی هم با آموزش تولید میشود. بنابراین قدرت نظامی خود را با آموزش، آموزش، آموزش افزایش دهیم.
منبع: درسهای هشت سال جنگ تحمیلی ؛ صادقیگویا، نجاتعلی،1399 ، انتشارات سبز ایران
انتهای مطلب