" «کودتای [پایگاه] نوژه» که نمونه بسیار کوچکتر آن، رژیمهای بسیاری را در سراسر جهان سرنگون کرده بود، به جرأت میتوان ادعا کرد که کودتای 28 مرداد 1332، در مقایسه با آن، بازی کودکانهای بیش نبود، در تاریخ 18 تیرماه 1359 خنثی شد."[1]
آیتالله خامنهای در این مورد گفتند: " … ماجرای کودتای پایگاه شهید نوژه را ترتیب دادند، و برنامه ریزی کردند. این هم از طرف همان دستگاههای جاسوسی دشمن بود، برای فتح ارتش. میخواستند که یا موفق بشوند و با این توفیق بدست ارتشی که عناصر نفوذی آنها در او هست، انقلاب را خاتمه دهند «که این، هدف اولشان بود» و یا اگر موفق نشدند، بین مردم و ارتش فاصله بیندازند. توطئه خطرناکی بود. این توطئه هم بوسیله ارتشیها خنثی شد. شاید ملت ایران ندانند که آن کسانی که موجب شدند توطئه بسیار خطرناک پایگاه شهید نوژه خنثی شود، خود جوانهای ارتشی بودند که آمدند و به ما اطلاع دادند. یک خلبان جوان نیمه شب آمد در خانه مارا زد. و مارا با اصرار زیاد وادار کرد که حرفش را گوش کنیم و گفت که این کودتا دارد ظرف 24 ساعت آینده انجام میگیرد. بعد هم عناصر دنبالگیر این قضیه رفتند. خود نظامیان و ارتشیهای متدین آن پایگاه بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. یعنی آن کسانی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خود ارتش بود. خودش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل بشود. و دشمن بتواند توطئه خودش را در ارتش پیاده کند…«آن جوان خلبان هم بعداً جانباز شد. الان هم هرجا هست، امیدوارم که مشمول فضل خدا باشد»… این هم یک امتحانی بود که باز توطئه دشمن، به وسیله خود ارتش خنثی شد و از بین رفت.
…دلسوزهای جامعه بدانند، آن مقدار تلاشی که دشمن در ارتش کرده است، اگر در هر قشری این قدر تلاش میکرد، معلوم نبود که آن قشر میتوانست به قدر استقامتی که ارتش در راه اسلام و انقلاب کرده است، استقامت کند. از اول انقلاب، دشمنان ما در واقع، همان دستگاههای جاسوسی…با پشتیبانی پولی دولتهایشان، با تبلیغاتشان، با رادیوشان، یک کار وسیع را در مجموعه ارتش و در محیط ارتش شروع کردند که من گمان میکنم، اگر این وسوسهها را در بین هر قشری میکردند، دلهای آنها را میلرزاند و آنها را متزلزل میکرد."[2]
شهید دکتر چمران، به عنوان وزیردفاع، در مورد کودتای نقاب که منجربه شکست گردیدگفت: " مسئله مهم این است که زمینه برای کودتا وجود نداشته باشد. و باید بگویم که زمینهای برای کودتا نیست. 20نفر اگر بخواهند کودتا کنند، 120 نفر جلوی آنها میایستند. و ارتشیان ما زیربار نخواهند رفت. و یکی از دلایل پیروزی ما این بود که در دوران انقلاب، ارتش با ملت نجنگید، و به ملت پیوست."[3]
کودتای نقاب، باعث شد " 22 خلبان، همافر، افسر فنی و درجه دار اعدام شدند."[4]
کودتا منجر به تسویه و اخراج افراطی و بیاساس بسیاری از خلبانان و کارکنان امید آفرین نیروی هوایی نیزگردید. به طوریکه " پاکسازی خلبانان در اوایل پیروزی انقلاب تا قبل از شروع جنگ تحمیلی به «بهانههای واهی»[5] در لیستهای 5 تا 20 نفره انجام میشد و به گفته خلبان «نثری» اگر جنگ چند هفته دیرتر رخ میداد خلبان باتجربهای در پایگاهها نمیماند."[6] " نفرات فنی و مدیریتی و خلبانان زیادی به اتهام شرکت در کودتای نقاب از کار برکنار شدند، اما بعد از ظهر 31 شهریور، آنها آمدند و گفتند: «می خواهیم بدون حقوق و درجه به کشور خدمت کنیم» و بسیاری از آن مردان، تبدیل به بهترین افسران و خلبانان جنگ گردیده و حتی شهید شدند. خلبانان شهید: اقبالی دوگاهه، دل حامد، غفور جدی، مهدیار و عباس دوران، برخی از این افراد شاخص بودند."[7]
در اثر این تسویههای بیرویه و عوامل دیگر، توان رزمی اکثر پایگاههای نیروی هوایی به شدت تقلیل یافت و بسیاری از گردانهای شکاری نظیر گردان23 شکاری تبریز، عملاً منحل گردیدند!
«گل چینان انقلاب اسلامی»، گروهکهایی بودند که سرنخ نامیمون هرکدام از آنها به یکی از دو قطب استعماری شرق و یا غرب متصل بود. لذا چون با به ثمررسیدن انقلاب، به آمال خود دست نیافتند، با اقدامیمسلحانه ترورشخصیتهای بانفوذ وتأثیرگذار وطرفدارانقلاب نظیر: «تیمسار سپهبد سید ولی قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش»[8]، استاد مطهری، مفتح، شهدای محراب، شهدای حزب جمهوری اسلامی، رجائی، باهنر و…را پی ریزی کردند. احیاء احزاب قدیم و جدید، نظیر: جبهه ملی، نهضت آزادی، فدائیان اسلام، حزب ملت ایران، حزب توده، جنبش مسلمانان مبارز، حزب خلق مسلمان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و…، سعی در عدم تشکیل یک حکومت منسجم مردمی و اسلامی. و پیشنهاد تشکیل حکومتی تحت عناوین جمهوری دمکراتیک، جمهوری اسلامی– ملی، جمهوری سوسیالیستی و …آغاز مبارزه مسلحانه با نظام جدید در استانهای خوزستان، کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا و سیستان و بلوچستان ضمن تحریک اقلیتی از مردم بومیمنطقه، با احیاء اختلافات قومیو قبیلهای بویژه توسط عوامل حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین، از قبیل عرب، کرد، ترک و بلوچ، به منظورخودمختاری وتجزیه طلبی قسمتی از پیکره میهن اسلامیایران صورت میگرفت.
منبع: ردای فتح؛ کاظمی، محمد، 1398، ایران سبز، تهران
[1]. غضنفری کامران/ آمریکا و براندازی جمهوری اسلامیایران؛ ناشر: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ج.ا.ا (دفترسیاسی)، چاپخانه: شادرنگ، تهران-1384 ص 129
[2]. سخنرانی آیت الله خامنهای در تاریخ 30/1/1374
[3]. عسکری شاداب/ مواضع آمریکا در جنگ تحمیلی (از مساعدت تا مشارکت آشکار)؛ ناشر: انتشارات ایران سبز، تهران 1393 ص 218
[4]. غفوری علی/ عقابهای سرزمین ایران (نبرد هوایی دفاع مقدس به روایتی دیگر)، ناشر: مرکز انتشارات راهبردی نهاجا، جلد 1، تهران 1394 ص 65
[5]. بسیاری از خلبانان و افسرانی همچون شهید عباس دوران و علی اقبالی و …که بعدها با ابراز رشادتهای کم نظیر موجب کسب افتخارات فراوانی برای مملکت خود گشتند، به بهانههای بیاساس: دریافت مدال، اسلحه شکاری و نشان لیاقت از دست فرماندهان و مسئولان رژیم سابق که به دلیل لیاقت و کاردانی و ابراز تسلط کامل بر امور محوله نایل گردیده بودند، توسط برخی بدخواهان، در دام برچسب «خائن و یا سلطنت طلب» معرفی گردیدند! گذشت زمان بر کذب اتهام کاذب و قداست آنان صادقانه گواهی داد.
[6]. غفوری علی/ عقابهای سرزمین ایران (نبرد هوایی دفاع مقدس به روایتی دیگر)، ص 66
[7]. همان ص 116
[8]. تیمسار سپهبد سید محمدولی قرنی در سال 1292 در تهران متولد شد. در سال 1309 در کسوت دانشجوی دانشکده افسری ارتش درآمد. در 1311 با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه فارغ التحصیل گردید. به خاطر هوش و ذکاوت فوق العاده و حسن انجام وظیفه در رسته خود، در سال 1332، به ریاست رکن دوم (اطلاعات) ارتش منصوب شد. در سال 1336 به درجه سرلشکری مفتخر گردید. در تیر ماه سال بعد در پی کشف کودتا توسط وی علیه رژیم شاهنشاهی، دستگیر و پس از محاکمه ی فرمایشی به 3 سال حبس محکوم و از ارتش اخراج شد؛ و به تمام مزایای مادی و منزلت اجتماعی جایگاه سرلشکری خود، پشت پا زد. پس از آزادی از زندان، با علمای طراز اول دینی نظیر: آیت الله سیدمحمود طالقانی و آیت الله سیدهادی میلانی ارتباط تنگاتنگی برقرار نمود. به خاطر فعالیت بر ضد رژیم برای بار دوم به 3 سال حبس و 9 ماه زندان انفرادی محکوم گردید. سپس از طریق شهید رحیم ملکان با امام خمینی (ره) ارتباط نزدیکی برقرار نمود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همزمان با عضویت در شورای عالی انقلاب، به سمت ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب شد. وی در قضیه ی شورش ضدانقلابیون که قسمتی از اراضی استان کردستان را مأمن خود ساخته بودند، با قاطعیت از پیشروی و نفوذ آنان ممانعت به عمل آورد. قرنی یکی از مخالفان سرسخت شعار انحلال ارتش در مقابل مجاهدین خلق (منافقین) و چریکهای به اصطلاح فدایی خلق محسوب می گردید. وی معتقد بود که: اگر ارتش را با هر دلیلی تضعیف نمایند، استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به مخاطره جدی خواهد افتاد. همواره مدعی بودکه: در ارتش تصویری به وجود خواهم آورد که دشمنان کشور، قادر نباشند کوچکترین لطمهای به ایران اسلامی وارد نمایند.
هنوز 2 ماه از ریاست وی در ارتش نگذشته بود که به دست گروهک ملحد فرقان به شهادت رسید. و بدین سان مدال افتخار نخستین شهید انقلاب را از آن خود کرد.
انتهای مطلب