برابر هماهنگی، دهم آبانماه روز عملیات تعیین شده بود؛ بنابر طرح اولیه، 14 فروند هواپیمای «اف4» (12 فروند اصلی و دو فروند رزرو) از پایگاه سوم شکاری بلند شدند و بهسمت دریاچه ارومیه رفتند تا بنزینگیری اولیه خود را قبل از وارد شدن به آسمان عراق انجام دهند.
در حالی که جنگندههای «اف4ئی» در حال نخستین مرحله سوختگیری برای انجام عملیات بودند، در سوریه هواپیماهای «بوئینگ747» بلند شده بودند و به ظاهر به قصد برگشتن به ایران برنامهریزی کرده بودند تا به نحوی پرواز خود را انجام دهند که وقتی دستههای پروازی از کشور سوریه عبور میکنند، در ارتفاع پایین، اولین سوخت آنها را تأمین کنند. زمانی که تانکرهای سوخت به منطقه ایستائی هماهنگشده میرسند، سرهنگ ایزدستا، در ابتدا متوجه میشود که منطقه سوختگیری بسیار غبارآلود بوده و دید خیلی کم میباشد و دوم اینکه بنابر شواهدی که بعدها به طورکامل تأییدگردید، احساس میکند که طرح لو رفته است؛ بنابراین با اعلام رمز «شمشیر» به معنای لغو شدن عملیات، سایرین را آگاه میسازد و در مرحله اول عملیات لغو و هواپیماهای تانکر برابر طرح پروازی خود به ایران بر میگردند و دستههای پروازی نیز به پایگاه همدان مراجعت میکنند.
در رابطه با لو رفتن عملیات، نبوغ و هوشیاری سرهنگخلبان فریدون ایزدستا که با دانش و تخصص حرفهای موضوع را دریافته بود، به این نکته مهم اشاره شود که سرتیپ خلبان، فرجالله براتپور که بعداً لیدر دستههایپروازی حمله کننده اچ3، بود، در مصاحبه خود اظهار کرد که در مرحله اول، پس از لغو عملیات، در رادیوهای عراقی اعلام شد: «ما از مأموریت شما باخبر بودیم و با آمادگی کامل انتظار شما را میکشیدیم»، علاوه بر آن، سرتیپ خلبان آزاده خسرو غفاری که در یک عملیات هواپیمایش در خاک عراق سرنگون شده و در18/3/1364 به اسارت در آمده بود، پس از بازگشت به وطن، در مصاحبه خود در خصوص این عملیات چنین عنوان داشت: «در یکی از بازپرسیهای معمول، مأمور و مسئولعراقی درحین بازجوئی به ایننکته اشارهکرد که ما در دهم آبانماه (اول نوامبر1981) از قصد نیروی هوایی ایران به منظور حمله به پایگاههای اچ-3 و حتی مسیر پروازی به طورکامل آگاه بودیم و آماده پذیرائی از آنها بودیم که شانس آوردید مأموریت انجام نشد! البته بازجوی عراقی در رابطه با عملیاتاصلی نیز اشاره کرده بود که ما در آن عملیات به طورکامل غافلگیرشدیم؛ زیرا فکر کردیم که نیروی هوایی ایران به این نتیجه رسیده که اجرای این عملیات بههیچعنوان امکانپذیر نمیباشد و کلاً از آن صرفنظر کردهاست[1].
در اقدام دوم، مقرر شد؛ عملیات با استعداد 10 فروند فانتوم؛ (دودستۀپروازی چهارفروندی اصلی و دوفروند روزو) به لیدری سرهنگ قاسم پورگلچین (فرمانده پایگاه سوم شکاری)، اجرا شود که این بار نیز به دلیل اوضاع نامساعد جوی، عملیات لغو شد و هواپیماها به پایگاههای خود مراجعت کردند. در اقدام سوم، به دلیل اهمیت عملیات، شهید فکوری فرمانده وقت نهاجا، فرمانده پایگاههمدان و معاون عملیات پایگاه را به تهران فراخواند و طی جلسهای در مورخ 15 بهمن 1359، با تأکید بر رعایت کامل اصل حیطهبندی[2] مقرر شد تا عملیات برای بارسوم به لیدری سرگرد فرجالله براتپور انجام شود و ایشان کلیه هماهنگیها را به شکلی انجام دهند که هیچکس از انجام چنین عملیاتی باخبر نشود. در این خصوص، عصر روز 28 اسفند 1359، سرگرد براتپور همراه با ستوانیکم مصطفی اردستانی (اعزامی از پایگاه تبریز) از (ر+س) یعنی روز و ساعت این مأموریت آگاه شدند. سرگرد براتپور پس از مراجعه به پایگاه، چندینبار به بهانههای مختلف و انجام عملیاتهای گوناگون دستور بارگیری هواپیماهای «اف4» را صادر میکند، امّا برای کاستن از حساسیت کارکنان، مجدداَ دستور میدهد، هواپیماهای بارگیری شده در مکان خود باقی بمانند. با این اقدامات تاکتیکی که به عمل آمد، موجبشد که هیچیک از کارکنان نسبت به زمان ومکان عملیات آگاه نشوند.
در ادامه این ماجرا، در پنجم فروردین 1360، گروهی از مسئولین ستادی و یگانهای اجرائی بهمنظور شور ستادی نهائی، در سالن بریفینگ ساختمان فرماندهی ستاد نیروی هوایی دورهم گردآمدند. در این گردهمائی، معاون عملیات ستاد نهاجا ضمن خوشآمدگوئی به حاضرین، کلیات مأموریت را بازگوکرده و وظایف هر یگان را بهتفکیک به شرح زیر بیان میکنند:
تک اصلی، با استعداد 10 فروند جنگنده «اف4» از پایگاه سوم شکاری با چهار مرحله سوختگیری هوایی در طی مسیر با عبور از نوار مرزی ترکیه و عراق صورت پذیرد، ضمن آنکه دو فروند تانکر سوخترسان «ب-747» میبایست طبق نقشه از خاک سوریه به پرواز درآمده و در منطقه ایستایی واقع در نوار مرزی سوریه-عراق، در ارتفاع حداکثر هزار پا اقدام به سوختدهی طبق نقشه شماره 2-3 نمایند و همزمان با اجرای آن، خلبانان پایگاهیکم شکاری مهرآباد با چهار فروند هواپیمای فانتوم شنـاسـایی «آر.اف4ئی از مناطق جنوب عکسبرداری کنند. البته نیت اصلی آنها افزایش ترافیک هوایی بر فراز جبهههای جنوب بود تا دشمن تمام توجهش به جبهه جنوب معطوف شود و از آسمان شمال کشورش تا حدودی غفلت کند و نیز در یک عملیات فریب، چهار فروند جنگنده «اف5ئی» (سه فروند اصلی و یک فروند «رزرو») به لیدری ستوانیکم مصطفی اردستانی از پایگاه دوم شکاری برخاسته و پالایشگاه کرکوک در شمالشرق عراق را آشکارا مورد هدف قرار دهند.
فرایند مأموریت و وظایف دیگر هواپیماهای شرکتکننده در عملیات به این ترتیب بوده است:
- دو فروند هواپیمای سوخترسان از نوع «بوئینگ747» اصلی در دمشق و یک فروند به صورت «رزرو» در ایران که دو فروند اوّل موظف بودند یک روز قبل از اجرای مأموریت به کشور سوریه پرواز و در حین انجام مأموریت، به جنگندههای تکور قبل و بعد از بمباران هدف در نقطهای حوالی مرز سوریه-عراق سوخترسانی کنند. البته فرماندهی این مأموریت بر عهده سرهنگ فریدون ایزدستا خلبان با تجربه «اف4» و از طراحان اصلی عملیات بود که در یکی از این هـواپیماهـا استقرار داشت.
- دو فروند هواپیمای سوخترسان از نوع «بوئینگ707» اصلی و یک فروند «رزرو» بنا به دستور فرماندهی مأموریت روی دریاچه «ارومیه» در «دوره ایستـایــی» منتظر مـیمـاندند تا سوخت لازم را برای اجرای مأموریت جنگندهها فراهم سازند.
- دو فروند هواپیمای «اف14» از پایگاه هشتم شکاری اصفهان میبایست همزمان به سمت «دوره ایستایی» روی دریاچه ارومیه پرواز نموده و مأموریت مراقبت مسلحانه هوایی از هواپیماهای سوخترسان و بمب افکنها در هنگام سوختگیری و سوخترسانی را در ارتفاع متوسط و بالا به عهده گیرند. (طبق نقشه هوایی شماره 2-3)
- هواپیماهای جنگنده رهگیر «اف–5» که میبایست به صورت دو فروندی و متوالی از پایگاه دوم شکاری تبریز پرواز و مأموریت مراقبت مسلحانه هوایی را در ارتفاع پایین در منطقه سوختگیری در ارومیه را زیر نظر رادار تبریز تأمین کنند.
- یک فروند هواپیمای شناسایی خفاش «سی130» در منطقه غرب کشور همزمان با عملیات، میبایست پرواز کرده و فعـالیتهای هوایی دشمن را گزارش کند. ضمن این که از یک ماه قبل از انجام عملیات، تعدادی هواپیمای «اف5» به همراه کارکنان پروازی و فنی به ظاهر برای گشت رزمی، ولی در عمل به منظور انجام عملیات فریب، به پایگاه سوم شکاری همدان گسترش یافتند و همه روزه پروازهای گشت رزمی خود را در منطقه «سنقر» انجام میدادند[3].
منبع: نبردهای هوایی ایران، سرتیپ2 خلبان حسین خلیلی، 1398، ایران سبز، تهران
[1]– اشاره بازجوی عراقی به این عملیات بعد از گذشت بیش از چهارسال که آزاده خسرو غفاری به اسارت عراقیها درآمده بود، حکایت از آن دارد که عظمت و تأثیر این عملیات آنقدر با اهمیت بوده، که پسازاین مدت طولانی هنوز از ذهن مسئولان عراقی پاک نگردیده بود.
[2]– ولی به هیچعنوان، فردی از اینعملیات و زمان آن با خبر نشود، حتی خلبانان شرکت کننده و کارکنان فنی نگهداری و اسلحه هواپیمای «اف4» تا لحظه آخر از آن بیخبر باشند.
[3] – نگارنده که خود از پایگاه دوم تبریز در نوروز 1360 به همدان مأمور شده بود، به اتفاق دیگر خلبانان، هیچ اطلاعی از عملیات اصلی نداشتند.
انتهای مطلب