چراکه از این نقطه تا پایگاه از راه زمینی نزدیک 20 کیلومتر و هوایی آن کمتر از 12 کیلومتر است، اگرچنین میشد، پایگاه دزفول میبایست در اندیشه طرح «تخلیه اضطراری و تخریب» پایگاه باشد. بهعلاوه این تهدیدات همچنین موجب سلب آسایش از کارکنانی که مسئولیت آمادهسازی جنگافزارها را به عهده داشتند، شده بود. درباره خطر فرو ریزی پایگاه، سپهبد شهید علی صیادشیرازی[1] در خاطرات خود میگوید:
«نیروی هوایی در پل نادری دزفول، با هواپیما به جنگ تانک رفت و چه بسا بعضی از هواپیماها نیز سقوط کردند و از بین رفتند به خاطر اینکه دشمن نتواند از پل بگذرد، اگر گـذاشته بودند، جاده اندیمشک- اهواز قطع میشد! حتی یک بار مجبور شدند پایگاه هوایی دزفول را تخلیه کنند. یعنی هواپیماها را به سرعت حرکت دادند و رفتند جای دیگر. خیلی زننده بود اگر پایگاه را میگرفتند و هواپیمـاها دست نخورده به دست آنها میافتاد، این خطر بزرگی بود و دشمن هم چنین برنامهای داشت ولی تلفات داد و… .؛ الحق نیروی زمینی خوب جنگید جلوی دشمن را گرفتند و کلی تلفات به آنها وارد کردند نیروی زمینی موفق شد آن طرف پل نادری دزفول، اول جاده دهلران که ارتفاعات سپتون در آنجا است را هم نگهدارد».[2]
تصویر شماره 5-2
صحنهای از سوار نمودن نوعی بمب پرّهدار مجهز به فیوز تأخیری توسط کارکنان غیور فنی
با این توصیف، آماجی که از روز دوم مهر مورد هدف هواپیماهای این پایگاه واقع شدند، اغلب تانکهای 10 زرهی عراق بودند که به صورت انبوه و لجام گسیخته به سوی موسیان و عینخوش روانه بودند. دشمن نیز در ساعت 08:30 همان روز با هواپیماهای «میگ23»، جایگاه استقرار جنگ افزارهای ضدهوایی که از سایت رادار دهلران به پایگاه چهارم عقب نشینی کرده بودند را بمباران کرد که بر اثر آن، بخشی از ستاد گروه و شماری از کارکنان گروه پدافند دزفول به شهادت رسیدند[3].
همراه با خلبانان، دیگر کارکنان پایگاه نیز با حداقل امکانات، حدِاَکثرِ تلاش خود را جهت آمادهسازی هواپیماها و ایستادگی در برابر دشمن مبذول می داشتند. در واقع کلیه کارکنان گردان های نگهداری، مهندسی و تأسیسات، دژبان، اداری، خدمات و پاسداری و غیره با الهام از آیات قران و وعدههای الهی مانند (اِنََالّذینَ قالوا ربُنااللهُ ثُمَ اسْتَقاموا تتنزّلُ علیهم الملائکه الّا تخافوا وَ لاْ تَحْزَنُوا) بر ایستادگی خود ثابت قدم بودند و بهرغم اینکه دشمن در نزدیکی پایگاه در کمین بود، ترسی به دل راه نمیدادند و حاضر نبودند ننگ عقب نشینی را در تاریخ پذیرا شوند و به همین خاطر، پایگاه چهارم بهرغم همه قرائن و شواهد سقوط، ایستادگی کرد و با راد مردی آنان و جمعی از خلبانان هوانیروز و نیروهای کم تعداد زمینی، دشمن را در پشت کرخه متوقف کرد. در این نبردها، از آنجایی که پایگاه دزفول همزمان با عملیات «140 فروندی» روز اول مهر توسط جنگنده های دشمن بمباران شده و در نتیجه شماری از جنگنده های این پایگاه ناگزیر به پایگاههای سوم شکاری در همدان و هشتم شکاری در اصفهان گسترش یافته بودند؛ این جنگنده ها در روزهای بعد همگی در پایگاه های میزبان مسلح شده و پس از بمباران نیروهای دشمن در پایگاه چهارم فرود می آمدند.
درچنین وضعیت بحرانی بود که در روز ششم مهرماه، نخستین عملیات آفندی نزاجا برای جلوگیری از عبور دشمن از رودخانه کرخه، پل یا جسر نادری و نجات دزفول شکل گرفت و فرماندهی لشکر92 زرهی اهواز به تیپ2 زرهی دستور تک داد تا ارتفاعات «علیگرهزد» را (که روز قبل از دست رفته بود)، با پشتیبانی آتش هوایی بازپس گیرد. برهمین اساس بود که از ساعت 06:00 بامداد همین روز، خلبانان پایگاه دزفول با 34 دسته پرواز دو فروندی (68 نوبت)[4] مرکب از جنگندههای «اف5» هریک مجهز به دو تیر بمبهای ضدنفر-ضدتانکِ 750 پوندی خوشهای «سی.بی.یو-57»[5]، یا 820 پوندی «بیاِل-755» موسوم به«ریتارد بمب» و برخی چهار تیر بمب 500 پوندی «ام.کا-82» که برای هدفهای سخت و بتن مسلح استفاده میشود، یا پادهای راکت 75/2 اینچی «زونی» که با نشانهگیری رایانهای داخل هواپیما موسوم به «سامانه جلودار خودکار چشمی»[6] میتواند با دقت علیه ادوات دشمن بهکار گرفته شود، مسلح میگردیدند و برابر فرگ یا دستورات پروازی، نیروهای گردانهای زرهی لشکر یکم پیاده مکانیزه در منطقه عینخوش، گردانهای زرهی لشکر دهم زرهی در دهلران، گردانهای پیاده مکانیزه لشکر پنجم پیاده در جنوبِغرب اهواز، غرب کرخه و حمیدیه، گردانهای لشکر نهم زرهی در اطراف بستان و خودروهای گردانهای لشکر سوم زرهی و پنجم پیاده مکانیزه را از فکه تا شمال آبادان، آماج بمباران خود قرار می دادند[7].
منبع: نبردهای هوایی ایران، سرتیپ2 خلبان حسین خلیلی، 1398، ایران سبز، تهران
[1] – سپهبد شهید علی صیادشیرازی در گرماگرم جنگ و نبردهای دفاع مقدس، به فرماندهی نزاجا برگزیده شد او هنگام شهادت در درجه سرتیپی بود، اما برای او که در جایگاه جانشینی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح کار میکرد، روز 16 فروردین ماه 1378 درخواست درجه سرلشگری شده بود که مورد تصویب فرماندهی معظم کل قوا واقع شده بود ولی او پنج روز بعد (21 فروردین ماه 1378) به شهادت رسید و پس از شهادت به درجه سپهبدی رسید.
[2] – دهقان، احمد (1379) «ناگفتههای جنگ:خاطرات سپهبد شهید علی صیادشیرازی» تهران: انتشارات سوره، ص197.
[3] – شوربختانه در اثر بمباران این پایگاه در روز دوم مهر توسط جنگندههای دشمن، یکی از بمبهای هواپیماهای مهاجم به طور کاملا اتفاقی به آشیانه (شیلتر) آلرت اصابت کرد و مجرای منفذ مخصوص آن به درون آشیانه وارد و منفجر گردید و در اثر برخورد ترکشهای آن به دو فروند جنگنده «اف4» و «اف5» در حال پارک، هردو هواپیما دچار آتشسوزی گشته و مشمول سانحه کلی شدند و این یکی از اتفاقاتی بود که بر مشکلات عدیده پایگاه افزود.
[4] – این تعداد (68 پرانه یا سورتی پرواز رزمی) بالاترین رکورد پرواز بمباران و پشتیبانی نزدیک هوایی در تاریخ نبردهای هوایی دفاع مقدس تلقی میشود و این افتخار نصیب خلبانان و آحاد کارکنان پایگاه چهارم شکاری دزفول در این مقطع حساس تاریخی شده بود. در این نبردها همچون روز قبل که سرگرد غلامرضایی شهید شد، یک فروند جنگنده «اف5ئی» دیگر در منطقه عینخوش ساقط شد و خلبان آن ستوانیکم حسین مقیمی در دم به شهادت رسید.
[5] – ساختمان و شیوه کار در این نوع بمبها چنین است که در هر بمب خوشهای «سیبییو57» و یا «مشابه» حدود 200 تیر بمبهای کوچکی وجود دارد که هـریک از این بمبهای کوچک خود به اندازه نارنجک بوده و به آنها «بمبلت» گفته میشود، پس از پرتاب بلافاصله پوسته بمب اصلی شکافته میشود و «بمبلتها» از این پوسته به بیرون ریخته و براثر اصابت با هدف بلافاصله منفجر میشوند و یا با تأخیر زمانی میتوانند منفجر شوند، بستگی به برنامهای دارد که با توجه به نوع هدف، درهنگام بارگیری در زیر هواپیما برای هر بمب تعیین و اعمال میگردد.
[6] – «سامانه جلودار خودکار چشمی» یا "LEAD COMPUTING OPTICAL SIGHT SYSTEM LCOSS:" این سامانه خلبان را قادر میسازد که هدف را ببیند و و نشانه برود در حالیکه اثر باد و وزن گلوله و سرعت و گردشهای هواپیما را خود این دستگاه به صورت خودکار محاسبه مینماید.
[7] – روز شمار جنگ پایگاه چهارم شکاری- دفتر ویژه مرکز فرماندهی
انتهای مطلب