این عملیاتهای نهاجا به همراه دیگر اقدامات ارتش جمهوری اسلامی ایران، پس از یک برهه کوتاه در این مقطع از دفاع مقدس، علاوه بر جلوگیری از پیشروی لجام گسیخته ارتش عراق و شکست راهبرد جنگ برقآسا منجر به ضعف زیربناهای اقتصادی عراق شد، به گونهای که صادرات نفت این کشور از روزانه حدود سه و نیم میلیون بشکه به حدود دویست و پنجاه هزار بشکه کاهش یافت و تا پایان جنگ در همین حدود باقی ماند؛ حتی صدور نفت به مدیترانه از طریق انتقال لوله از خاک ترکیه به صفر رسید. در این خصوص طبق گزارش خبرگزاری رویتر، آقای «بولینت بنگل» وزیر انرژی ترکیه در مورخ 6/7/59 اظهار میدارد که میزان واردات نفت از طریق لوله زاخو در خاک عراق به بندر «یوموتالیک» در ساحل مدیترانه در خاک ترکیه از 35 میلیون تن در سال به طور کامل قطع شده است[2]. در اجرای بمباران پایگاههای هوایی و دیگر مراکز نظامی عراق، همواره این اصل مهم مورد توجه بود که با کنترل قلمرو هوایی و فلج ساختن قدرت هوایی دشمن، «برتری هوایی»[3] به منظور دسترسی به اهداف زیر کسب میشود:
الف- فراهم کردن فرصت لازم برای سازماندهی نیروهای زمینی و انجام طرح ریزیهای اولیه پدافندی؛
ب- شناسایی و عکسبرداری هوایی و اطلاع از آخرین آرایش نظامی دشمن در صحنههای نبرد؛
پ- انتقال نیروهای سطحی از پشت جبهه به مناطق عملیاتی، جابهجایی ادوات زرهی و تخلیه مجروحین؛
ت- اختلال در پیشروی دشمن، توقف یورشهای متجاوزانه و در نتیجه فرو بردن دشمن در مواضع پدافندی.
بیشک نهاجا همزمان با انجام دیگر مأموریتهای ذاتی خود نظیر: عملیات جداکردن منطقه نبرد و انهدام عقبه دشمن، پشتیبانی نزدیک هوایی، شناسایی- عکسبرداری هوایی و ترابری هوایی، نقشی بیبدیل در اختلال و توقف پیشرویهای سریع نیروها و ادوات زرهی عراق بویژه در سرزمین خوزستان ایفا کرد و در ادامه به منظور جلوگیری از حملات عراق به منابع راهبردی کشور و یا کاستن از پیامدهای آن، وظیفه خطیر حراست از آنها را عهدهدار شد. بهعلاوه، نیروهای انسانی متخصص و متعهد این نیرو با سود جستن از شبکه گستردهای از ایستگاههای رادار و پستهای شنود الکترونیک، تحرکات هوایی دشمن را زیر نظر گرفتند و با بهرهگیری از هواپیماها و سامانههای موشکی و ضدهوایی از قلمرو ایران در قالب عملیات تجسس، کشف، شناسایی، درگیری و انهدام هواپیماهای دشمن در ابعاد زیر، فرصت «برتری هوایی» را از دشمن سلب کردند:
برقراری مناطق ایستایی جنگندهها از جمله شکاری- رهگیر «اف14» به صورت نگهبانان شبانهروزی آسمان کشور؛ برقراری پوشش هوایی در ارتفاعات مختلف و تقویت و گسترش شبکه اعلام خبر و کنترل عملیاتی آتشبارهای موشکی ارتفاع متوسط و کم، سایر تجهیزات توپخانه و موشکی ارتفاع کم نیروهای مسلح؛ ایجاد شبکه جهت اعلام وضعیتهای مختلف پدافندی از رسانههای گروهی بههنگام شروع یا خاتمه حملات هوایی برای ارتفاع عمودی و کاهش ظرفیت جنگی دشمن در دست زدن به حملات احتمالی هوایی به نقاط حساس و حیاتی، اقتصادی، سیاسی، صنعتی و راهبردی و کسب فرصت جهت تامین و تقویت بنیه دفاع هوایی نزدیک و دور از منابع کشور؛ آزادی عمل برای جنگندههای خودی همراه با کاهش توان رزمی هوایی دشمن در پوشش و پشتیبانی نزدیک هوایی؛ انجام عملیات ممانعت هوایی با جداسازی منطقه نبرد و مختل ساختن سامانه لجستیک ارتش بعث و مهیا شدن زمینه مناسب برای تغییر مأموریت و مقابله سریع نیروی هوایی با تمرکز تلاش هوایی علیه نیروهای سطحی دشمن به منظور انسداد و جلوگیری از پیشروی آنها در داخل خاک ایران.
منبع: نبردهای هوایی ایران، سرتیپ2 خلبان حسین خلیلی، 1398، ایران سبز، تهران
[1] – چراکه در طرح جامع «نبرد البرز» اولویت با انهدام نیروی هوایی دشمن و حمله به هواپیماهای دشمن روی زمین همراه با ناکارآمد نمودن سامانه پدافند هوایی آن توسط پایگاههای نهاجا درنظر گرفته شده بود.
[2] – حبیبی، نیکبخش، (1391) «ماهیت قدرت هوایی» تهران: مرکز انتشارات راهبردی نهاجا، ص 206.
[3] – ارزش و اهمیت «کسب برتری هوایی» در این مقطع وقتی آشکار میشود که حتی برابر «طرح نبرد البرز» که در آبان 1358 تدوین شده بود، صراحتاً به این نکته تأکید شده بود که در صورت بروز جنگ، «برتری هوایی با خصم است»!
انتهای مطلب