دوره اول؛ قبل از آغاز جنگ، طبق گزارش «فايننشال تايمز»[1] در پاييز 1980 اطلاعات حاصله از تصاوير ماهوارهاي سرويس اطلاعاتي آمريكا حاكي از آن بود كه نيروهاي ايراني به سرعت از هم فرو خواهند پاشيد. طبق گزارش اين روزنامه اين اطلاعات و تصاوير از طريق كشوري ثالث در اختيار صدام گذاشته شد. در اين ميان، علاوه بر نقشي كه متحدان آمريكا مانند مصر، اردن و عربستان برعهده داشتند، مقامات حكومت سابق ايران نيز اطلاعاتي از شرايط كشور را در اختيار عراق قرار ميدادند كه بيشتر به معناي اعلام حمايت ضمني آمريكا براي حمله عراق به ايران ارزيابي ميشد. با آغاز جنگ، آمريكا از پيامدهاي جنگ و گسترش آن در منطقه نگراني داشت بنابراين، در اوايل اكتبر 1980 واشنگتن چهار فروند آواكس را مأمور عمليات در خليج فارس كرد تا با استفاده از قلمرو عربستان و تحت فرماندهي آمريكا، اوضاع منطقه را كنترل نمايد. ارتباط نداشتن آمريكا با ايران و عراق و ضرورت مديريت پيامدهاي جنگ ايران و عراق در استفادة آمريكا از هواپيماهاي آواكس تأثير بسزايي داشت. آمريكا حمايت از صدام را با ارائه اطلاعات جاسوسي به وي آغاز نمود. كمي بعد از شروع جنگ با ايران در سال1981 اطلاعات جامعي درباره نقل و انتقالات رزمندگان ايراني و ديگر اطلاعات به دست آمده از ماهوارههاي جاسوسي به طور سري در اختيار عراق قرار گرفت. اين همكاري سرانجام شدت گرفت و به مرحلهاي رسيد كه اهداف ايران مكانيابي ميشدند و حتي هواپيماهاي عراقي در حين پرواز هدايت ميگرديدند.
ارائه اطلاعات به عراق حتي پس از خاتمه جنگ در سال 1988 ادامه پيدا كرد. رابرت گيتس، شخصي بود كه مسئوليت مستقيم انتخاب نوع اطلاعاتي را كه بايد به عراق ارائه ميشد، برعهده داشت. گيتس از زماني كه به عنوان مشاور بلند پايه ويليام كيسي در سال 1982 آغاز به كار كرده بود، در امر اجراي راهبرد كاخ سفيد در قبال عراق نقش داشت.(مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر، 1383: 254) مهمترين دستاورد اين مرحله براي كشور عراق افزايش اعتماد به نفس از دست رفته آنها بود كه با تحريك اكراد در كردستان و ايجاد بلواي خلق عرب در خرمشهر به شدت افزايش نيز يافته بود. علی رغم عدم مقابله بدنه ارتش ایران با انقلاب اسلامي و در ادامه، وفاداری و از خود گذشتگی ارتش در مقابله با ضد انقلاب، اظهارات مستشاران آمريكايي و سران ارتش حكومت گذشته كه تماماً از تقليل و كاهش شديد تمامي عوامل مؤثر در كيفيت و كميت توان رزمي نيروهاي مسلح ايران، سخن ميگفتند، باتوجه به حجم عظيمي از اطلاعات محرمانه ارتش كه به واسطه شرايط انقلاب ناخواسته افشاء گرديده بود، باعث شده بود تا عراقيها با اعتماد به نفس خاصی در جهت سامان دهي عوامل محسوس توان رزمي خويش فعال شده و در خصوص پويايي توان رزمي كه باعث افزايش توانايي جنگيدن ميشد، تلاش نمايند.
مرحله دوم از همكاري اطلاعاتي
دولت ريگان در سال 1981 با فروش پنج فروند آواكس به عربستان موافقت كرد و مجموعاً نه فروند از اين هواپيما در عربستان مستقر شد كه با ناوهاي موشكانداز، رزم ناوها و ناوشكنهاي نيروي دريايي آمريكا در خليج فارس و با هواپيماهاي اف 14 و اف 18 مستقربر عرشة ناوهاي هواپيمابر، ارتباط الكترونيك داشت. در واقع، پروژة آواكسها در عربستان محور يك سيستم به هم پيوستة منطقهاي بود كه پنجاه ميليارد دلار هزينه داشت و اطلاعات ارزشمندي را براي آمريكا جمع آوري ميكرد. بعدها صدام صريحاً در اظهاراتي اعلام كرد: «ما در عراق از اطلاعات آواكسها سود بردهايم.» صدور اين مجوز در حقيقت، آغاز دومين دوره از همكاري آمريكا با عراق را باعث گرديد.
در اين مقطع افراد آمريكايي زيادي بودند كه براي اهداف محرمانه آمريكا در بغداد كار ميكردند. در ميان اين افراد تعدادي از كاركنان نظامي آمريكايي نيز يافت ميشدند كه دولت ريگان در اوايل دهه 80 ميلادي از آنها براي تفسير اطلاعات، در بغداد استفاده ميكرد. اين افسران معروف به «افسران رابط» يا «ناظر» بودند. در ابتداي امر آنان در گروههاي چهار يا پنج نفري از «DIA» در واشنگتن و از «مركز فرماندهي عمليات ويژه مشترك»[2] در «فورت بريج»[3] از توابع «كاروليناي شمالي»[4] به بغداد اعزام شدند و به تدريج بر تعدادشان افزوده شد.(مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر،1383: 69) عراقيها همچنين در اين مرحله، از برخي اطلاعات متحدان آمريكا در منطقه استفاده ميكردند، كه مصاديق پناهندگي هواپيماي ايراني به مصر و عربستان بود و عراق كوشيد تا از اين خلبان اطلاعاتي بگيرد و مصر نيز از اين موضوع استقبال كرد و بنابراين، زمينة همكاري عراق با مصر فراهم شد. در اين مرحله، دامنة كمك و همكاري اطلاعاتي آمريكا و متحدان اين كشور و ساير كشورها از عراق تا اندازهاي محدود بود. در واقع، عراق پس از تجاوز، در خاك ايران مستقر بود ولي در عين حال توان لازم را براي پيشروي مجدد در عمق خاك ايران نداشت ضمن اينكه قواي نظامي ايران نيز تا زماني كه مديريت و فرماندهي جنگ در اختيار بنيصدر بود. در نتيجه، وضعيت حاكم بر صحنة سياسي- نظامي جنگ هيچگونه نگراني خاصي را براي حاميان منطقهاي و بينالمللي عراق ايجاد نميكرد و به همين دليل دامنة كمك و همكاريهاي اطلاعاتي محدود بود.
در مرحلة دوم، با تحولات جديد در صحنة نظامي جنگ و پيروزيهاي نظامي ايران و شكست ارتش عراق، كمك اطلاعاتي آمريكا به عراق آغاز شد نخستين اقدام آمريكا در اين زمينه پس از عمليات فتحالمبين و با اين هدف آغاز شد كه عراق از قدرت و توانايي پيش بيني تهاجمات ايران برخوردار شود. در ژوئن 1982، براي بحث درباره جنگ ايران و عراق جلسهاي تشكيل شد. نظر اكثر افراد حاضر اين بود كه چنانچه واشنگتن خواهان جلوگيري از پيروزي ايرانيان است، بايد عكسهاي اطلاعاتي و دقيق بيشتري را در اختيار صدام قرار دهد. برخي از مقامات با ارائه اين اطلاعات به كشوري كه قمر (وابسته) شوروي محسوب ميشد، مخالف بودند اما كيسي، رئيس جمهور آمريكا را متقاعد نمود كه اين كار انجام شود. به هر صورت، نخستين نشست اطلاعاتي هيأت اعزامي آمريكا به عراق كه شامل تيمي سه نفره بود، در عراق برگزار شد. اطلاعات ارائه شده، به وسيله تجهيزات فني و منابع انساني تهيه شده بود. مهمترين بخش آن عكسهاي ماهوارهاي از اهداف نظامي و محل استقرار نيروهاي ايران بود.
در اين دوره، نيروهاي مسلح ايران با رسيدن به وحدت با يكديگر و با بهرهگيري از دو عامل بسيار مؤثر و تعيين كننده ايمان و رهبري، انسجام خويش را به دست آورده و طي اين مدت ضربات شديد و خرد كنندهاي بر پيكره ارتش عراق وارد ساختند. در اين مرحله، عراقيها به اندازههاي واقعي خويش پيبرده و ضرورت كسب اطلاعات جديد را درك نمودند. در اين مرحله، هيچ افسر يا كارمند آمريكايي در عراق مستقر نبود، بلكه اطلاعات در جلسات و نشستهاي تبادل اطلاعاتي يا از طريق كشورهاي عربي در اختيار عراق قرار ميگرفت و نيازهاي عراق براي آگاهي از آرايش نظامي ايران، تسليحات، نقل و انتقال و بسيج نيروها و اهداف ايران از اين طريق تأمين ميشد. سپس با افزايش ارائه اطلاعات سري، ترتيبي داده شد تا يك رابط عراقي براي دريافت مطالب، راه بغداد به امان را طي كند.
در نتيجه حمايت پنهاني كاخ سفيد از طرح ارائه اطلاعات به بغداد، افسران اطلاعاتي ايالات متحده براي كمك به تفسير عكسها به بغداد ميرفتند. با فعالتر شدن نقش كاخ سفيد در كمك به صدام براي هدايت نيروها، مجتمع پيشرفته و پرهزينهاي در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقيماً از ماهواره دريافت شوند و پردازش بهتري از اطلاعات صورت پذيرد. تا اوايل سال 1983، صدام آنقدر اشارات و علامات مثبت از واشنگتن دريافت كرده بود كه تصور ميكرد چشم انداز بهبود روابط، واقعي است.(مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر،1383: 57) يكي از زمينههاي بهره برداري از اين اطلاعات، هدايت و تصحيح مسير حركت موشكهايي بود كه توسط حكومت بعث عراق به سمت ايران شليك ميگرديد. براساس توافق دولت عراق با دولت آمريكا، تصحيح مسير اين موشكها، به وسيله ماهوارههاي آمريكايي انجام ميگرديد.(اللامي، 1386: 29) كمكهاي اطلاعاتي آمريكا به عراق در افزايش اعتماد به نفس صدام و روحیه ارتش عراق و افزايش توانايي اين كشور براي مقابله با اقدامات نظامي ايران نتايج آشكاري داشت و نتيجة عمليات رمضان تا اندازهاي تحت تأثير كمك اطلاعاتي آمريكا به عراق بود.
عراق شكستهاي مرحلة قبل را ارزيابي كرد و به تاكتيكهاي ايران براي اجراي عمليات شبانه و رخنه و پيشروي در خطوط عراق پيبرد، گرچه اين موضوع به تنهايي نميتوانست خطوط دفاعي عراق را در برابر تهاجمات ايران حفظ كند. پادشاه اردن يكي از مهمترين واسطههاي بين بغداد و واشنگتن بود. وي قبل از جنگ و به ويژه قبل از برقراري رابطة آمريكا و عراق در نوامبر 1984 علاوه بر اينكه اطلاعات ارسالي از آمريكا را به عراق منتقل ميكرد، براي متحد كردن رهبران عرب عليه ايران ميكوشيد و بنابر گزارشهاي به دست آمده از سفارت آمريكا در امان، وي به سفير آمريكا در اين كشور گفته بود عراقيها از حمايت سياسي آمريكا و همچنين همكاري مختصر ايالات متحده آمريكا در خلال جنگ با ايران بسيار خرسند هستند.
حكومت عراق براي اينكه غافلگير نشود و با ايجاد استحكامات و آرايش مناسب از آمادگي دفاعي برخوردار شود به اطلاعات نياز داشت تا مانع از سقوط خطوط دفاعي ارتش خود شود، زيرا حكومت صدام به اين نتيجه رسيده بود كه خط دفاعي ارتش عراق نبايد بشكند. براي اين كار بايد كار مهندسي دو ساله را در مدت 45 روز انجام ميداد. اين مهم حاصل نميشد مگر آنكه عراق از اهداف و مقاصد ايران، اطلاعات لازم را داشته باشد.
منبع: مواضع آمریکا در جنگ تحمیلی، عسگری، شاداب، 1393، ایران سبز، تهران
1- Financial Times.
2 – Joint Special Operation Command.
3- Fort Bridge.
4- North Carolina.
انتهای مطلب