– مرحله اول راهبرد ما بایستی بازدارندگي میبود. ولی ما در مرحله بازدارندگي 100% شكست خورديم، یعنی بازدارندگی نداشتیم. 18 دليل براي اين مطلب داريم كه بزرگترينش عدم باور ملي به تهديد بود. اين باور در حضرت امام بود. به دليل اينكه نگذاشتند ارتش منحل شود. امام ميدانستند كه در آينده اتفاقاتي رخ خواهد داد و ارتش را تقويت كردند. در حضرت آقا بود، چرا كه حضرت آقا تمشيت امور در ارتش را از سوي حضرت امام به عهده داشتند. و در حفظ و تقويت ارتش چه خون دلها خوردند، از طرفي تشكيل سپاه و بسيج توسط امام(ره) حكايت از اين باور در رهبري داشت، ولي در ساير مسئولان به قدر كفايت نبود. از طرفي ديگر تصميم گيرندگان سياسي به اين تصور كه مردم عراق شيعه هستند و از صدام متنفرند و لذا به امر او با ایران وارد جنگ نميشوند باور به حمله صدام نداشتند.
دليل بزرگ ديگر، عدم وجود نهادهاي جامع اطلاعاتي بود. عناصر خبري داشتيم اما جامع نبودند. علت هم اين بود كه پس از فروپاشي ساواك، قسمت برونمرزيش هم پاشيده بود، اطلاعات ارتش پاشيده بود، ركن دومها پاشيده بود و اخبار واصله كه در خصوص قرائن و شواهد تك قريبالوقوع عراق به مركز ميآمد نهادينه نبود كه حكايت از يك جنگ حتمي بكند. لذا قادر به ايجاد باور ملي به تهديد نبود و بر این اساس نتوانستيم عراق را قبل از حمله از تصميم خود منصرف كنيم. البته دليل عمده ديگري مثل اختلافات سياسي درون حاکمیت، از هم پاشيدگي ارتش، دوران اوليه تشكيل سپاه نيز وجود داشت كه دشمن را به حمله بر ما در دوران ضعف جری نمود.
– مرحله بعدي درهم شكستن حمله دشمن در مرزهاست كه ما 60% موفق بوديم. دليلش هم اين است كه گرچه دشمن پیشبینی میکرد در بعضي جاها 24 یا 48 ساعته تا عمق 90كيلومتري پیش بيايد، ولی بیش از آن بطول انجامید. خرمشهر را پيشبيني كرده بودند كه 3 روزه بيايند تصرف کنند، اما 34 روز طول كشيد. ميخواست دزفول و اهواز و جنوب را تا مسجدسليمان اشغال كند، ولي به آنجاها راه نيافت. در غرب قصد كرمانشاه را هم داشت ولي به اين اهداف نرسيد، گرچه خرمشهر، بستان، موسیان، دهلران، حميديه و هويزه را تصرف نمود، ولی نتوانست خوزستان، ازجمله آبادان را تصرف کند و شاید به 40% اهدافش رسید، پس ما 60% موفق بودیم.
يك مرحله ديگر از راهبرد ما كند كردن، متوقف كردن و سد كردن یا تثبیت دشمن بود كه در اين مرحله80% موفق بودهايم. دشمن نيامده بود پشت پل كرخه بماند. دشمن دزفول و اهواز را هم ميخواست. ياسر عرفات كه به ديدار آقاي رفسنجاني آمده بود. آن زمان گفت من فلش صدام را ديدهام كه تا مسجدسليمان آمده است. او ميخواست به سرعت به برگهاي برنده خود برسد و خود را براي دفاع در داخل شهرها آماده كند نه پشت پل نادري و در بيابانها و غرب شوش، ولي مجبور شد متوقف و زمينگير شود و اطراف خود ميدان مين بكارد. در حقيقت در اين مرحله دكترين تهاجمي صدام در هم شكست و دكترين دفاعي را جايگزين آن نمود.
– در مرحله چهارم راهبرد ما بيرون راندن دشمن از سرزمينمان بود كه100% موفق بودهايم و تمام مناطق اشغالي را باز پس گرفتيم.
– در مرحله بعدي که تنبيه متجاوز و انهدام ماشين جنگي عراق بود 80% موفق بودهايم. گرچه بلافاصله او را تجهيز و تسليح ميكردند و آنچه را از دست داده جايگزين مينمودند، ولي موفقيت ما معمول شده بود.
– راهبرد عملي ديگر ما، در تحميل اراده سياسي به متجاوز بود كه 100% موفق بودهايم، صدام دوباره قرارداد 1975 را پذيرفت و طي نامهاي به آقاي رفسنجاني گفت: «شما به آنچه مي خواستيد رسيديد.» و دبیر کل سازمان ملل او را به عنوان آغازگر جنگ شناخت.
– در آخرين مرحله يا راهبرد كه دفع كامل فتنه و نابودي حاكميت متجاوز است، برخي ميگويند موفق نبودهايم. ـ اين همان مرحلهاي است كه حضرت امام(ره) فرمودند جام زهر را نوشيدم. ـ البته من معتقدم بيش از 60% موفق بودهايم كه درحقیقت امام، شهدا و ملت شهيدپرور موفق بودهاند، زيرا ما ميل جنگجويي و توان رزمي را پس از جنگ از ارتش صدام گرفتيم. انگيزه ملي دفاع از حاكميت صدام را از ملت عراق گرفتيم. چهره مشروع و مقبوليت ملي صدام را از صدام گرفتيم. چهره و مشروعيت او را در جهان از صدام گرفتيم؛ يعني در دفاع مقدس از او گرفتيم. روحيه تنفر از صدام را به صورت ملي در عراق با جنگمان ايجاد كرديم و با شكست صدام در تحقق اهدافش، كه جدائي خوزستان، حاكميت بر اروندرود و نابودي نظام مقدس جمهوري اسلامي بود، او مجبور شد براي جبران اين شكست به اشغال كويت اقدام كند. در حقيقت فرار از شكست خفتبار از جمهوري اسلامي ايران را در يك حمله موفق و تصرف كويت ميديد. بالأخره آنگونه به ضعف گرائيد كه امريكا توانست صدام را بردارد.
– و دليل ديگر پيروزي ما بر عراق آن نتيجهاي است كه الآن ميبينيم، امريكا بيرون رفت و بايد كاملا از عراق بيرون برود و انقلابيون طرفدار ايران در يك دموكراسي و حاكميت ملي بر سر كار آمدند.
منبع: جرا و چگونه باید از جنگ بدانیم، آراسته، ناصر، 1391، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب