هر چند يك پل هوايي بين سنندج و سقز و سنندج با كرمانشاه برقرار گرديده بود، اما عمده قواي كمكي توسط كاميون وارد شهر سقز شدند و به تفتيش خانه به خانه براي پيدا كردن سلاح و مهمات پرداختند. آنها در تعقيب عناصر ضدانقلاب با كمك نيروهاي اطلاعاتي موجود در پادگان و شهر، كوچه و محله و حتي روستاهاي مجاور را از زير پا گذراندند. گرچه اكثريت مهاجمين همان شب به سمت شهرهاي ديگر و روستاها متواري شدند، اما در اولين فرصت نيروهايي كه ظاهراً مجهز به تانك يا نفربر زرهي بودند، دروازههاي ورودي شهرهاي بوكان و سنندج به سقز را بسته و كنترل عبور و مرور را عهدهدار شدند. تعداد افراد دستگير شده و مقدار اسلحه و مهمات كشف شده در آن چند روزِ تفتيش شهر سقز مشخص نيست، اما سرهنگ سپهر فرمانده لشكر 28 كه خود در محل حضور داشت، تعداد بازداشتشدهها را 250 نفر و ميزان سلاح كشف شده از انواع مختلف را 200 قبضه ذكر كرده است.
در اعتراض به دستگيري وسيع افراد و ضبط سلاح آنان، عدة زيادي از مردم شهر و خانوادة نظاميان دستگير شده در شهر دست به تجمع و تظاهرات زده و خود را به درب پادگان رسانده و خواستار آزادي اقوام و بستگان خويش شدند. مسؤولين تيپ كه ازدحام و شعارهاي آنان را تحريكآميز و كانوني براي بحران ميديدند، براي راضي كردن آنان به ترك محل و خاتمة تجمع با مشكل مواجه شده و ساعتها درگير بودند. به هر حال با وعدة آزادي افراد بيگناه، تظاهركنندگان متفرق شدند.
حجتالاسلام شيخ صادق خلخالي كه حاكم شرع دادگاه انقلاب بود، وارد پادگان شد و با سرعت محاكمة متهمين را آغاز نمود.
روز دوم يا سوم پس از ورود به سقز از ارتفاع پايين آمده و به داخل پادگان برگشتم. دقايقي منظرة محاكمة دستگيرشدگان را نظارهگر شدم. صف طولاني متهمين كه در حال ورود به بازداشتگاه و نوبت محاكمه ديده ميشدند جالب توجه بود. از اقشار مختلف از جوان تا ميانسال با تيپ و قيافههاي گوناگون، از آدمهاي با سر و وضع مرتب و افرادي كه فقير و زحمتكش بودند، در بين آنها مشاهده ميشد. اينها در حقيقت قرباني تبليغات دروغ و عالم رؤيايي ساخته شدة دست سران حزب دموكرات ـ كومله و گروههاي چريكي چپگرا بودند! ميگفتند دكتر احمد نيلوفري رئيس بيمارستان سقز نيز در بين آنهاست. مطلعين او را به جهت خيانت آشكار و زير پا گذاشتن سوگند و تعهد پزشكي مستحق اعدام ميدانستند. او متهم بود كه مجروحين ارتش و پاسداران را مداوا نكرده، بلكه آنان را تحويل افراد بيرحم و جنايتكار گروهكها داده تا به عنوان گروگان نگهداري كنند يا به شهادت برسانند. وي در پاسخ مراجعين براي بررسي احوال مجروحين گفته بود مجروحين سرپايي ترخيص گرديده و آناني كه وضع وخيمي داشتهاند، به شهرهاي ديگر اعزام شدهاند؛ این دکتر ظاهراً اعدام نگرديده و تبعيد شده بود.
آن روز آقاي خلخالي در داخل اتاق افسر پادگان نگهبان نشسته بود و به ترتيب افراد دستگير شده را بازجويي ميكرد. پس از چند روز اكثر اين افراد آزاد شدند اما گفته ميشد حدود 40 يا 41 نفر از آنان به اعدام محكوم گرديده و سحرگاهان در ميدان تير پادگان سقز توسط جوخة اعدام تيرباران شدند[1]. شايع بود در بين اعدام شدگان 9 نفر از افراد نظامي خائن نيز وجود داشته كه با ضد انقلاب همكاري نمودهاند. رئيس كميتة انقلاب سقز به نام «فولادي» نيز متهم به همكاري با ضد انقلاب و ستيز با نيروهاي نظامي بود. او در روستايي مخفي شده بود و پس از دستگيري در بين راه مبادرت به فرار ميكند كه توسط مأمورين مورد هدف قرار گرفته و به هلاكت ميرسد.
با اين ضرب شصت توسط ارتش و نيروهاي كمكي سپاه پاسداران، آرامش كامل در شهر و اطراف آن برقرار گرديد. هيچ كس جرأت مزاحمت براي تردد در داخل شهر و مسيرها را نداشت.
در شب ورود گردان به سقز عناصر مهاجم آخرين تلاش مذبوحانة خود را عملي نموده و ضمن تيراندازي از مخفيگاه خود به افراد سرگردان در شهر، نسبت به تخلية امكانات نظامي و مدارك خود اقدام نموده بودند. تعدادي از افراد گم شدة يگان ما ميگفتند به درب ساختمان مقر حزب دموكرات رسيدهاند و وارد آن ساختمان شده و در ميان لوازم بر جاي ماندة حزب وسايل افراد خودي را يافتهاند.
هنگام ورود يگان ما به شهر و شكست نيروهاي ضدانقلاب، دو دستگاه جيپ حامل تفنگ 106 ميليمتري برجاي ماندة گردان از دو روز قبل كه توسط مهاجمين به داخل شهر حمل و مورد استفادة آنان قرار گرفته بود، در اطراف ميدان ديده ميشد. البته يك دستگاه جيپ آن منهدم شده و احتمالاً تفنگ روي آن هم آسيب ديده بود. مهاجمين و افراد وابسته به آنان پس از مراجعة نظاميان به داخل پادگان از مخفيگاه بيرون آمده و لوازم بر جاي مانده را به يغما برده بودند. از جمله يك دستگاه زيل 157 متعلق به گروهان يكم كه هنگام ورود به دروازة شهر در مقابل چند خانة روستايي حاشية شهر از كار افتاده و ديگر روشن نشده بود كه وسايل داخل آن به غارت رفته بود. البته تجهيزات نظامي قابل توجهي داخل آن نبود اما لباسهاي شخصي و نظامي، كتابها و ديكشنري (كتاب لغت انگليسي)، عينك آفتابي و وسايل ديگر من هم بين وسايل به يغما رفته بود.
منبع: استقبال خونین ، سرتيپ2 ستاد علي عبدي بسطامي ، 1390، نشر صرير
[1]ـ برخي روزنامهها رقم 20 نفر را قيد نمودهاند.
انتهای مطلب