البته در هشتم شهریور 1320، جناحی از کارکنان و خلبانان نیروی هوایی به رهبری سروان احمد وثیق در پادگان قلعهمرغی از روی دلسوزی و به نیت مقابله با تجاوز بیگانگان به صورت «خودجوش» بر خلاف فرمان صادره مبنی بر ترک مقاومت و منع استعمال اسلحه، علیه حمله احتمالی چتربازان ارتش سرخ، تصمیم به مقاومت در مقابل تجاوز میگیرند و در این راستا سرتیپ امیراحمدی رییس ستاد نیروی هوایی در پادگان قلعهمرغی به گروگان گرفته میشود و…. تا اینکه «جریان مقاومت» به مقامات مستقر در قرارگاه فرماندهی منعکس و یک یگان از لشکر یکم مأمور سرکوبی مقاومتکنندگان پادگان قلعهمرغی شده و به یگان ضدهوایی نیز دستور داده میشود تا به سوی هواپیماهای گروه مقاومت، آتش بگشایند.
بهرغم این اقدامات، دوتن از خلبانان مقاومت (سروان وثیق و استوار شوشتری) با هواپیماهای شکاری در آسمان تهران پرواز و به سوی برخی از واحدها تیراندازی میکنند. در نهایت با تسخیر فرودگاه قلعهمرغی «مقاومت» شکسته شده و هواپیماهای به پرواز درآمده نیز در اثر آتش پدافند نیروهای خودی، ناگزیر مجبور به ترک آسمان تهران شدند. در این رابطه سرنوشت سروان وثیق نامعلوم ولی استوار شوشتری در یکی از نقاط کشور فرود آمده و سالها زندگی مخفی داشته است.[1]
باتوجه به موارد مطروحه در این دوران نیروی هوایی دچار بحران زایدالوصفی میشود و عملاً فرودگاهها و تأسیسات این نیرو به اشغال بیگانگان درآمده و کلیه تجهیزات باقیمانده آن در خرداد 1321 به اصفهان و سپس بخشی از آن به شهرهای شیراز و کرمانشاه گسترش مییابند. سرانجام در اوایل سال 1944 با فروکش کردن آتش جنگ، هنگهای مستقر در اصفهان، مجدداً به تهران باز میگردند و تنها یک گردان هوایی در اصفهان باقی میماند. گرچه در سال 1324 تعداد معدودی هواپیما جهت پشتیبانی از لشکر هشتم خراسان به مشهد گسترش و به دنبال آن رسماً گروه هوایی مشهد تشکیل میشود. بهعلاوه یک واحد هوایی دیگر نیز جهت سرکوب شورشیان کردستان به همدان اعزام و گروه هوایی دیگری نیز شکل میگیرد. به هر ترتیب در پایان جنگ جهانی دوم ارتش ایران با اعلام جنگ به آلمان نازی و پیوستن به صف متفقین، موجبات شکست نیروهای آلمان نازی را فراهم ساخته و لقب «پل پیروزی» میگیرد. از این روی با پیروزی رسمی قوای متفقین، عدهای از افسران هوایی در اردیبهشت 1325 به دعوت نیروهای متفق در رژه پیروزی آنها در لندن شرکت مینمایند.[2]
نیروی هوایی از این تاریخ مجدداً سیر تحولات خود را با اعزام افسران خود به فرانسه، انگلستان و آمریکا آغاز و در غائله به اصطلاح «نجات آذربایجان» نقش بهسزایی ایفا میکند. البته این نیرو، در این دوران فرماندهان متعددی از جمله سرتیپ خلبان مهدی سپهپور که از فرماندهان آگاه، دلسوز و با کفایت بود را تا بعد از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 تجربه نمود[3].
شایان ذکر است که در جریان قیام مردمی 30 تیر 1331 خلبانان نیروی هوایی ضمن حمایت از حقوق ملت ایران اعلام کردند که از بهکارگیری سلاح علیه مردم خودداری خواهند ورزید. آنها: «فرمان آمادهباش برای پرواز بر فراز آسمان تهران و تهدید قیامکنندگان 30 تیر را اجرا نکردند و دیگر افسران را به اهمیت وظیفهشان در آن روز تاریخی، آگاه ساختند.»
از نظر تجهیزات هوایی، در سال 1328 اولین سری از هواپیماهای ترابری دوموتوره داکوتا (که حدود 20سال برای نیروی هوایی خدمت کرد) و هواپیماهای شکاری از نوع تندربولت تحویل نیروی هوایی شد و سال بعد نیز هواپیماهای آموزشی- ارتباطی هاروارد، استیرمن، «ال4 و ال20» وارد خدمت در نیروی هوایی گردیدند. در ادامه انواع هواپیماهای تندر بولت، داکوتا، هاروارد (تی6)، استرمن، «ال4» و «ال20» طی سالهای 1328 تا 1334 به خدمت نیروی هوایی درآمدند. علیهذا پس از کودتای ننگین 28 مرداد سال 1332، رسماً آمریکاییها استیلای مطلق استعماری خویش را در کشور آغاز نمودند و به ویژه پیکره نیروی هوایی در حال تجدید سازمان، به ظاهر بدواً تحت پوشش «کمکهای نظامی» زیر سلطه و نفوذ نظامیان آمریکایی قرار گرفت. متعاقباً با افزایش شدت جنگ سرد، عملاً نیروی هوایی در راستای اهداف ابرقدرت نوظهور آمریکا با فرهنگ و اندیشه غربی، سازماندهی و هدایت گردید و نیروهای آمریکایی در سامانه فرماندهی، نیروی انسانی، تجهیزات آفندی و پدافندی و منطقه استقرار پایگاههای جدید و ایستگاههای پدافندی هوایی و سایتهای راداری، تجهیز و سازماندهی نیروی هوایی نقش کلیدی داشتند[4] که به این عامل از دو منظر به اختصار اشاره میشود:
1) تحولات نیروی انسانی
نیروی هوایی که با همت و تلاش دلسوزان این نیرو بویژه در دوران نهضت ملی و فرماندهی سرتیپ مهدی سپهپور، در آستانه خود اتکایی در زمینه تربیت و تأمین نیروی انسانی و حتی آموزش دانشجویان خارجی قرار داشت، به ناگاه در راستای منویات شاه و در جهت اهداف آمریکا، در سال 1333شمسی برخلاف روند پیشین، حرکت جدیدی را آغاز کرد بهگونهای که استعداد «تیپ تعلیماتی» این نیرو ابتدا به یک رده سازمانی پایینتر و در حد یک «هنگ تعلیماتی» نزول کرد و سپس در سال بعد کلاً دانشکده خلبانی و آموزشگاه فنی این نیرو موقتاً منحل شدند. در مقابل، کلاسهای ویژه زبان انگلیسی در «انجمن فرهنگی ایران و آمریکا» جهت تدریس اصطلاحات فنی هواپیمایی به افسران و درجهداران نیروی هوایی که برای تکمیل تحصیلات تخصصی نامزد اعزام به آمریکا بودند، تشکیل شد. از این تاریخ به بعد خیل افسران، دانشجویان، هنرجویان، درجهداران برای طی دورههای مختلف به آمریکا، اعزام شدند[5].
نیروی هوایی در آستانه انقلاب اسلامی، حدود دو هزار خلبان دوره دیده برای هواپیماهای مختلف خود از سطوح فرماندهی تا پایینترین رده در اختیار داشته است. همچنین سالانه تعداد بسیاری از فرماندهان در ردههای مختلف برای طی دورههایی نظیر: دوره عالی رستهای، فرماندهی و ستاد، آموزشهای پیشرفته خلبانی، فنی و دیگر دورهها به عناوین مختلف به آمریکا اعزام میشدند. بدیهی است که این سیاست علاوه بر این که هزینههای سنگین برای نیروی هوایی در برداشت با عنایت به اینکه این افراد در مشاغل کلیدی فرماندهی و رئوس سازمان قرار میگرفنتد؛ یکی از اثرات مهم آن ترویج فرهنگ غربی و ایجاد وابستگی فرهنگی- فکری بود. اگرچه این سیاست خود عامل نارضایتی اغلب کارکنان را فراهم ساخته و همواره با برخورد منفی آحاد اقشار ارتش مواجه بود. از جانب دیگر، خیل مستشاران آمریکایی با پوششهای گوناگون به سوی ارتش و بویژه نیروی هوایی سرازیر میشدند به طوری که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی تعداد مستشاران خارجی به حدود چهل هزار نفر بالغ میگردید.
طبیعی بود که باتوجه به روحیه بیگانه ستیزی در فرهنگ پارسی، تداوم اینچنین سیاستها و وابستگی به بیگانه عاملی اساسی در پیوستن آحاد کارکنان ارتش به صف انقلاب اسلامی تلقی میشود به گونهای که با طلوع فجر انقلاب اسلامی و خشم ملت مسلمان ایران علیه استبداد و استعمار در سال 1357، یکی از دغدغههای سیاستگذاران پنتاگون، چگونگی مواجهه با این تحولات بیسابقه در ایران اسلامی بود که قبلاً از نظر آنان «جزیره ثبات» و یکی از نقطههای راهبردی و امن برای تامین منافع حیاتی آنان در منطقه خاورمیانه قلمداد میشد. کارتر، رییس جمهور آمریکا با وجود اینکه در تبلیغات مبارزات انتخاباتی خود مسأله حقوق بشر و قطع صدور اسلحه به رژیمهای دیکتاتوری از جمله ایران را مطرح ساخته بود، در سفر ژانویه 1978 میلادی (دیماه 1356ش) به تهران چنین اظهار داشت: «ایران مرهون شایستگی شاه در رهبری کشور است زیرا او توانسته است ایران را به صورت یک جزیره ثبات در یکی از پرآشوبترین نقاط جهان درآورد. نظرات ما در مسائل مربوط به امنیت نظامی متقابل با هیچ کشوری به اندازه ایران نزدیک نیست[6]».
منبع: نبردهای هوایی ایران، سرتیپ2 خلبان حسین خلیلی، 1398، ایران سبز، تهران
[1]– عاقلی، باقر (1377) «رضاشاه و قشون متحدالشکل» تهران: نشر نامک، صص 639-633 و نیز بنگرید به: شوشتری، ابراهیم (1376) «حماسه مقاومت: خاطرات خلبان شوشتری از شورش پادگان قلعهمرغی» تهران: نشر شیرازه.
[2]– طلوعی، مرتضی (1355) «تاریخ پنجاه ساله نیروی هوایی ش» تهران: چاپخانه نیروی هوایی، ص 126.
[3]– مهدی سپهپور از نادر خلبانان و فرماندهانی بود که پس از کودتای ننگین 28 مرداد بازداشت گردید. (مصور رحماانی، (1368)، «کهنه سرباز» ص 280)
[4]– قطعاً این امر یکی از عوامل نارضایتی برخی از فرماندهان و آحاد اقشار نیروی هوایی ارتش نسبت به رژیم پهلوی و سلطه بیگانه بوده است.
[5]– برابر مدارک موجود جهت آموزش خلبانی، حدود 4000 نفر دانشجو در خلال سالهای 1337 تا انقلاب اسلامی به کشور آمریکا اعزام شدهاند.
[6]– علیبابایی، غلامرضا (1385) «تاریخ نیروی هوایی ایران» چاپ دوم، تهران: انتشارات آشیان، ص 185.
انتهای مطلب