طراح اصلي آن، يکي از هواداران شاپور بختيار به نام «مهندس قادسي» بود كه پست شهردار آبادان پس از کودتاي 28 مرداد 1332در سوابق خدمت وی به طاغوت به چشم میخورد، وی نمودار سازماني اين كودتا را تهيه کرد. او كه در آبان ماه سال 1358وارد ايران شد، از دي ماه همان سال عمليات اجرائي كودتا را آغاز نمود. مسئولان سازمان CIA هم به كودتای نقاب امید زیادی بسته بوده و آن را ضربه نهایی بر پیكر نظام نوپای جمهوری اسلامی پنداشته و موفقيت آن را قطعي ميدانستند. با استناد به همين دلايل، اهمیت و سرعت حصول به نتیجه آن را بیش از تجاوز نظام صدام ارزیابی میكردند. به گفته سران كودتا، مدتی بر سر تقدم وقوع كودتا یا آغاز جنگ تحمیلی بحث شد و سرانجام بعد از سفر بنیعامری به پاریس در اسفند ماه، طرح كودتا بر شروع جنگ ارجحیت یافت. این كودتا چنان دقیق طرحریزی شده بود كه حتی اعلامیههای پیروزی آن تهيه و در منازل برخی از كودتاچیان آماده پخش بود.
طرح این كودتا از جمله تلاشهایی بود كه سازمان CIA، حكومت بعث عراق، كشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و تعدادی از مخالفین نظام جمهوری اسلامی به طور مشترك آن را طراحی كردند كه پیش از دستیابی به هرگونه هدفی، كشف و با شكست روبهرو شد. مثلث ریاست این سازمان به این صورت شكل گرفت كه شاخه نظامی با رهبری «بنیعامری»[1] سیاسی به رهبری قادسی و تداركات نيز به هدايت «منوچهر قربانیفر» بود. شاخه نظامی پس از تلاشهای فراوان، موفق شد شصت خلبان و پانصد تن از افراد فنی و نظامی، را برای شركت در عملیات جذب كند. این شاخه به سران خود قول داده بود تا پرواز بیش از سی هواپیما را تضمین كند. مهمترین پایگاه هوایی كه كودتاچیان در آن حضور داشتند، پایگاه سوم هوایی همدان ملقب به شهيد نوژه بود. در نیروی زمینی، بیش از همه لشكر1پياده مركز(گارد جاویدان سابق و حوزه نفوذ اویسی) مورد توجه قرار گرفت.
علاوه بر این، لشكر 2 پياده مورد نظر بود و لذا، تعداد معدودی از این دو لشکر و همچنین، تني چند از نیروهای ویژه هوابرد، عناصری از پادگان جمشیدیه و ستاد نیروی زمینی و تعدادی از ژاندارمری و شهربانی، با كودتاگران همكاری داشتند و در خارج از تهران نيز بیش از همه لشكر 92 زرهی اهواز به دلیل اهمیت منطقه سرزمینی آن لشکر، مورد توجه كودتاگران قرار داشت.[2] بسیج و تسلیح شیوخ وابسته به عشایر عرب و حدود سيصد تا چهارصد نفر از ايل بختياري و ساير قوميتها در اولويت برنامههاي كودتاگران قرار داشت، بهگونهاي كه قرار بود در مرحله سوم كودتا كه از آن به عنوان جاه طلبانهترين مرحله اين كودتا نام برده ميشود، حدود پنجاه هزار نفر از مردان جنگي اجير شده بلوچ، كرد و ترك تحت رهبري ملي و با مدلي ناشناخته، نسبت به قطع ارتباط شهر تهران با ساير مناطق كشور اقدام نمايند.(پورجباري،34:1390)
یكی از فعالیتهای مهم شاخه سیاسی كودتا – كه تا اندازه زیادی هم موفقیتآمیز بود– تلاش براي جلب حمایت تعدادی از روحانیون بود. آنان با شناخت كامل از جامعه ایران، نسبت به نقش مذهب و مشروعیت حاصل از آن در نظر مردم غافل نبودند. از همان ابتدا به مثابه دیگر نیازهای كودتا، جایگزینی یك رهبر مذهبی را به جای امام خمینی(ره) مد نظر داشتند و برای این منظور بهترین گزینه را آقاي شریعتمداری تشخیص ميدهند. دو عامل سبب این انتخاب شده بود: یكی نا آرامیهایی كه احزابي همچون "خلق مسلمان" در حمایت از ایشان بهراه انداخته بود[3] و كودتاگران امیدوار بودند تا با جلب حمایت آقاي شریعتمداری، حمایت این حزب و بخش اعظم مردم استانهای آذری زبان را نيز به دست آورند. دیگر این كه بختیار زمانی كه در تدارك تصدی سمت نخست وزیری بود، به حمایت آقاي شریعتمداری از اقدام خود در برابر حضرت امام(ره) به عنوان مرجع شیعیان جهان اطمینان حاصل كرده بود.
به این ترتیب آقاي شریعتمداری بهترین گزینه در میان روحانیون برای همكاری و تأیید كودتا به حساب میآمد. حجتالاسلام والمسلمین «محمدی ریشهری» حدود یك ماه پس از كودتا، پرده از روی این مسأله برداشته و عنوان مينمايد كه تعدادی از روحانیون كه جزو افراد مسئول مملكتی نیستند، در ارتباط با كودتا بودهاند و علاوه بر آنها بعضی آقازادهها نیز با كودتا هماهنگی داشتهاند. این مسأله برای جذب افراد جدید و كسانی كه در همكاری با كودتاگران دچار تردید شده بودند، بسیار مفید واقع شد. برای اقناع تعدادي از خلبانان كه نسبت به مأموریت محوله خود در کودتا، دچار بیم و تردید شده بودند، گفته ميشد: «خیلیها از جمله آقاي شریعتمداری این كودتا را تأیید كردهاند.» از اينرو، بيشتر افراد، كودتا را مورد تأیید روحانیون و وسیله نجات ایران و اسلام میپنداشتند. عدهاي از كودتاگران در اعترافات خود اذعان میكنند كه به هنگام مراجعه به بیت آقاي شریعتمداری، تعدادی نظامی و خلبان ديگر را در آنجا دیدهاند كه آنها نیز برای كسب اجازه "درباره اين برنامه" به آنجا مراجعه نموده بودند. در واقع این اقدامات سران كودتا در راستای نزدیكی جستن به روحانیون با این هدف صورت میگرفت كه روحیه افراد را برای انجام عملیات كودتا چنان قاطعانه و خشن تقویت كنند كه آنان بدون عذاب وجدان و تردید به هر عملی علیه مردم و دولت جمهوری اسلامی اقدام نمايند.
پايگاه شهيد نوژه[4] همدان براي مبدأ و محور آغازين عمليات انتخاب شد. اين پايگاه به علت دارا بودن هواپيما، نزديک بودن به تهران، خارج از شهر قرار داشتن و وجود عناصر مستعد و قابل جذب، براي کودتاچيها بهترين گزينه و انتخاب تلقي ميگرديده است. با شروع عمليات، قرار بود ابتدا منطقه مسکوني جماران که منزل امام خميني(ره) نيز در آن منطقه بود، به صورت وسيع بمباران شود. در ادامه نيز صدا و سيما، ستاد نيروي زميني ارتش، ستاد کل ارتش، پادگان حر، پادگان قصر، پادگان جمشيديه و زندان اوين نيز بمباران و توسط تعداد چهار صد نفر از كلاه سبزها و تكاورهايي كه با پيروزي انقلاب از كشور فرار كرده و براي شركت در كودتا از طريق مرزهاي غربي وارد كشور شده بودند، تسخير ميگرديد.(پورجباري، 34:1390) پس از حصول نتيجه در حركت اوليه، با اعلام حکومت نظامي به مدت 3 روز، با ترفند ارعاب و فريب مردم از طريق تأييد کودتا به وسيله روحانيون همراه کودتا و باجدهي به مدافعين انقلاب، قدرت از سوي نظاميان قبضه و مهار شود. اين کودتا از لحاظ تجهيزات نظامي به کار گرفته شده در تاريخ کودتاهاي جهان كم سابقه بود. اميد به موفقيت کودتا در حدي بود که خانهاي نيز براي انتقال آقاي شريعتمداري به تهران اجاره گرديده بود. برابر برنامه، آقاي شريعتمداري بايد در اين خانه مستقر ميشد و به عنوان رهبر مذهبي کودتا، آن را تأييد ميکرد.
تمام طرحها تا 48 ساعت قبل از کودتا طبق برنامه پيش ميرفت، اما شب قبل از حادثه يکي از خلباناني که براي کودتا پيشبيني شده بود، دچار ترديد شده و پس از مشورت با مادرش، شدت ترديدها و تشويشهاي او با مخالفت مادرش افزايش مييابد. «مادرش به شدت ناراحت ميشود و به او ميگويد كه تو نه تنها نبايد اين كار را بكني، بلكه بايد خبر دهي و جلوي اين كار را بگيري و اگر اطلاع ندهي شيرم را حلالت نميكنم و ازت رضايت ندارم.»[5]
منبع: مواضع آمریکا در جنگ تحمیلی، عسگری، شاداب، 1393، ایران سبز، تهران
1- رهبر شاخه نظامی در کودتای نقاب بود.
2- تعدادی قزیب به 10 نفر آز کارکنان آن لشکر در ساازمان کودتا قرار داشتند.
3- امير سرلشكر شهيد فكوري، در قطعی که فرمانده پایگاه هوائی تبریز بود، در مواجهه با غائله خلق مسلمان و كنترل آن در سطح پايگاه هوايي تبريز بسيار هوشمندانه و ولايتمدارانه عمل نموده بود. درايت ايشان باعث گرديد كه كمترين خسارات ممكن به پايگاه و كاركنانش وارد شود.
4– سرگرد(سرلشكر) خلبان شهيد «محمد نوژه» در سال 1324 در تهران و در خانوادهاي متدين و مذهبي به دنيا آمد. تحصيلات خود را تا ديپلم رياضي در زادگاهش پيگرفت و در همان سال وارد دانشكده افسري شد و بعد از اتمام دانشكده براي طي دوره سامانههاي كنترل سلاح به آمريكا اعزام شد، اما علاقه وافر او به خلباني باعث شد تا وارد دانشكده خلباني نيروي هوايي شود. دوره مقدماتي پرواز را در ايران و دوره تكميلي آن را در آمريكا فرا گرفت و در سال 1351 با دريافت نشان و مدرك خلباني به جمع خلبانان اف-4 پيوست. شهيد نوژه در طول دوران خدمت خويش بهعنوان افسر سامانههاي كنترل اسلحه گردان 101 شكاري، رييس شعبه عمليات مشترك، معاونت عمليات پايگاه ششم، فرمانده گردان 31 شكاري پايگاه سوم در نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران عهدهدار مسئوليتهايي بوده كه در كمال صداقت به انجام رسانيده است. اين شهيد، از زبدهترين خلبانان نيروي هوايي ارتش بود.
بعد از محاصره پاوه، داوطلبانه براي كمك به دكتر «مصطفي چمران» در سركوب تجزيهطلبان مسلح و در حالي كه «روزه» بود در 20 مرداد 1358 به پرواز درآمد كه هواپيمايش در آسمان كردستان ايران با تيراندازي از سوي نيروهاي ضد انقلاب سقوط كرد و به شهادت رسيد. در پي اين واقعه و به پاس بزرگداشت نخستين شهيد نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، پايگاه سوم شكاري همدان كه قبل از انقلاب به پايگاه «شاهرخي» و بعد از پيروزي انقلاب به پايگاه «حر» معروف بود، به پايگاه «شهيد نوژه» تغيير نام يافت. (پورجباري،33:1390) شهرت كودتاي نافرجام نقاب به «كودتاي نوژه» يكي از اشتباهات فاحشي است كه در معرفي يكي از خادمين ارتش جمهوري اسلامي ايران در دوران پيروزي و تثبيت انقلاب، اثر بسيار بدي در اذهان بيشتر مخاطبان گذاشته است.
5- آقاي محسن رضايي نيز در كتاب خويش تحت عنوان «جنگ به روايت فرمانده» با صراحت به اين موضوع اشاره نمودهاند. پورجباري، 33:1390؛
انتهای مطلب