در سال 1350 وارد دانشكده افسري شد و در سال 1353 با درجه ستواندومي فارغالتحصيل و جهت طي دوره مقدماتي پياده به مركز پياده شيراز اعزام گرديد. پس از گذراندن دوره مقدماتي ابتدا در سمت فرمانده دسته ادوات و يك سال بعد در سمت فرمانده گروهان پياده در گردان139 تيپ مستقل84 پياده مشغول خدمت شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با شروع نا آراميها در شمالغرب كشور و به دنبال آن تهاجم سراسري ارتش عراق به ميهن اسلاميمان، ابتدا در سمت فرمانده گروهان و سپس به عنوان افسر عمليات، معاون و سرپرست و فرمانده گردان پياده در دوران دفاع مقدس در مناطق عملياتي غرب و جنوب حضور داشته است.
پس از طي دوره عالي پياده، در سال 1367 به عنوان فرمانده گردان دانشجويان دانشگاه افسري امام علي (ع)، و فرمانده گردان در مرآ07 و لشكر84 پياده انجام وظيفه نمود. پس از طي دوره دافوس در سال 1371 ابتدا با عنوان معاون تيپ در لشكر84 و از سال 1373 به عنوان فرمانده تيپ در لشكرهاي64، 58 و 30 فعاليت نموده است.
پس از بازنشستگي در سال 1380، همكاري افتخاري را با هيئت معارف جنگ شهيد سپهبد علي صياد شيرازي را داشته و تا كنون پنج عنوان كتاب خاطرات از دوران دفاع مقدس را تهيه و تدوين نموده است. همچنين به عنوان مدرس مدعو در دانشگاه افسري امام علي (ع)، دانشكده فارابي، دانشكده عقيدتي سياسي آجا و مركز آموزشهاي پشتيباني نزاجا همكاري دارد.
وضعيت «تيپ مستقل84»[1]
در جريان انقلاب اسلامي و سالهاي اوليه پيروزي
اگر چه مخالفت با رژيم پهلوي در زمستان 56 (19 دي ماه در قم و 29 بهمن در تبريز) به صورت تظاهرات و درگيري آشكار گرديد و در سراسر كشور موجي ايجاد نمود، اما در بسياري از شهرها تظاهرات و مخالفت جدي مردم بعد از واقعة 17 شهريور سال 57 علني گرديد؛ به طوري كه در نيمة دوم شهريور ماه تجمع و تظاهرات مردمي در شهر خرمآباد به حدي بود كه شهرباني اين شهر قادر به كنترل آن نشد و از تيپ 84 كمك گرفت.
شب هنگام بعد از اقامة نماز مغرب و عشاء و به دنبال سخنراني رهبران انقلابي در شهر خرمآباد به خصوص در مسجد علوي واقع در خيابان علوي (ششم بهمن سابق) جمع قابل توجهي به راهپيمايي و سردادن شعارهايي عليه رژيم شاهنشاهي پرداختند. براي جلوگيري از پيوستن دستهجات متعدد به هم و احياناً حمله به مراكز مهم، در طول شهريور ماه سال 57 فقط يك بار يگانهايي از تيپ 84 شب هنگام در داخل شهر حضور يافته و در نقاطي از شهر مستقر گرديدند. هر چند بين نيروهاي ارتش و تظاهركنندگان درگيري و خشونتي ايجاد نشد اما روز بعد مطلع شديم كه دو نفر در اثر تيراندازي مأمورين شهرباني خرمآباد به شهادت رسيدهاند.
از اين حادثه به بعد فرمانده تيپ 84 كه فردي باهوش و مدبر بود، متوجه اين موضوع گرديد كه حضور نيروهاي نظامي در داخل شهر باعث ايجاد حساسيت و بدبيني مردم شده و عواقب بدي را به دنبال خواهد داشت، لذا هر چند خود يكي از اعضاي شوراي تأمين استان و شهر بود، اما از پذيرش مسؤوليت رويارويي مستقيم يگانهاي تيپ با تظاهرات مردمي به عناويني امتناع كرده و اين مسؤوليت را متوجه شهرباني نمود. از آن زمان به بعد، به ندرت و تا پيروزي انقلاب فقط چند بار و هربار به مدت چند ساعت نيروهايي از تيپ در محلهايي از شهر مستقر شدند و گفته ميشد دستور اكيد بر اين بوده است كه كسي مجاز به شليك گلولهاي نيست، مگر اينكه جان و اسلحهاش در معرض خطر قرار گيرد. اما بر حسب دستورات صادره از نيروي زميني، گردان 182 پس از اعتصاب كاركنان شركت ملي نفت، براي تأمين اين تأسيسات به حومة اهواز اعزام شده، چند قسمت در تلمبهخانههاي نفت چنار، زورانتل، تنگ فني و چهزال مستقر گرديد. گردان 139 پياده نيز اواخر پاييز به تهران اعزام گرديد و در تأمين امنيت بعضي از اماكن مهم و حساس از جمله جايگاههاي توزيع مواد سوختي، سفارتخانهها و برخي ادارات به كار رفت. بدين ترتيب يگانهاي اين تيپ در استانهاي تهران، خوزستان و لرستان مأموريتهايي جهت حفاظت از اماكن يا برقراري نظم و آرامش و جلوگيري از تهاجم به برخي از تأسيسات را بر عهده داشتند.
آنچه حايز اهميت است، اين كه با وجود حساسيت مأموريت، با تدبير و درايت سرتيپ آذري[2] فرمانده تيپ و با نظارت و كنترل دقيق مسؤولين به ويژه زندهياد سرهنگ حسن رضا كلانتري[3] فرمانده گردان 139 كه در شهر تهران با مأموريت فوقالعاده حساس و خطرناكي مواجه بود، هيچ حادثة ناگواري توسط يگانهاي تيپ رقم نخورد، اما در اين مأموريت و طي چندين ماه شرايط بحراني كشور، روحية كاركنان نيروهاي مسلح از جمله تيپ 84 آسيب ديد. زيرا اين افراد كه به ظاهر جسمشان در مقابل مردم خشمگين انقلابي قرار داشت، هم مورد بازخواست وجداني خود بودند و هم ميبايست پرخاش و توهين تعدادي از برادران و هموطنان احساساتي خود را نيز تحمل ميكردند! خيل عظيم تظاهركنندگان كه اكثراً از قشر جوان بودند؛ چون دسترسي به سردمداران رژيم نداشتند، فرياد اعتراض خود را بر سر كاركنان نيروهاي مسلح ميكشيدند و عليرغم توصيههاي رهبران انقلاب مبني بر رفتار محبتآميز با ارتش، باز عدهاي مبادرت به توهين و حمله ميكردند.
اين شرايط و به دنبال آن سقوط رژيم پهلوي، انسجام و انضباط كاركنان نيروهاي مسلح را به تدريج از بين برد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، امام خميني(ره) پيامي صادر و از كاركنان و سربازان خواستند كه به سرِ كار خود برگردند و در خدمت انقلاب قرار گيرند. اين پيام پرسنل را از بلاتكليفي و ترديد نجات داد و باعث ادامة كار و شكلگيري مجدد نيروها شد. اما مسائلي از جمله نقل و انتقالات بيرويه و نامتناسب با رشته و تخصص افراد، انتقال يا بركناري تعدادي از فرماندهان، دخالت بيمورد و تبليغات سوء عناصر ضد انقلاب و يا ناآگاه عليه ارتش، كاهش مدت خدمت سربازي و خالي شدن يگانها از وجود سربازان وظيفه و رواج روحية سركشي و پرخاشگري افراد و كاركنان در مقابل فرماندهان شرايطي را به وجود آورد كه امر آموزش، نگهداري و بازسازي يگانها را متوقف يا مختل نمود.
عدم ثبات و تعويض پيدرپي فرماندهان، استنباط غلط از آزادي، خواستههاي نامعقول تعدادي از افراد ناآگاه و سوء استفادة مغرضين و ناراضيان، كاركنان را به سمت تمرد، كمكاري و انتقاد از فرماندهان و مسؤولين سوق داد. احزاب و گروههاي چپگرا يا ضد انقلاب اسلامي شعار عدم ضرورت ارتش و يا يك نيروي مسلح منظم و گسترده را سرداده و انحلال ارتش را تبليغ ميكردند.
اين گروهها به منظور انحلال يا تضعيف توان ارتش كه همان تضعيف نظام نوپاي جمهوري اسلامي بود، حملات تبليغي خود را متوجه فرماندهان كرده و با ايراد اتهاماتي نظير وابستگي به رژيم گذشته، داشتن روحية طاغوتي، سركوبي انقلابيون، خلقكُشي، غيرمردمي بودن و … كه اغلب ناروا بود، سعي داشتند آنان را از صحنه خارج كرده و در كار انسجام يگانها اخلال نمايند. متاسفانه تبليغات سوء و عوامفريبانة اين گروهها در ذهن و افكار قشر جوان و كمتجربه ترديد و تزلزل ايجاد كرده و روحية بدبيني، بياعتمادي و نفرت را نسبت به مسؤولين و فرماندهان نظامي تقويت مينمود. روحية پرخاشگري و طلبكارانة بيمنطقي رواج يافته و اعتراض به فرماندهان و حتي توهين به آنان عادي شده بود؛ به طوري كه در شهريور ماه سال 58 عدهاي تحريك شده، در پادگان سنندج شخص فرماندهي نيروي زميني را هو كرده و جلسة سخنراني او را بر هم زده بودند. اين اتفاق در شرايطي بود كه آن امير شايسته و پركار با عزمي راسخ و پذيرش همة خطرات جهت انسجام ارتش و خدمت به نظام، لحظهاي از پاي نميايستاد؛ هم در مناطق بحراني و متشنج كشور حضور پيدا ميكرد و هم در مناظرهها و سخنرانيها با شهامت به افشاي ضد انقلابيون، وابستگي آنها به بيگانه و اهداف تجزيهطلبانهشان ميپرداخت.
منبع: استقبال خونین ، سرتيپ2 ستاد علي عبدي بسطامي ، 1390، نشر صرير
[1]ـ اين يگان با انحلال لشكر 8 لرستان در سال 1342 با نام تيپ 40 سنباد به منطقة چهلدختر و نوده انتقال يافته و جايگزين هنگ آموزشي گرديد. تيپ سنباد مجدداً در سال 1350 توسط هنگ آموزشي خرمآباد تعويض و اين بار با نام «تيپ مستقل 84 خرم» در ترتيب نيروي ارتش قرار گرفت. در سال 1363 با دريافت گردانهاي قدس 1925، 1928، 1913 و 1937 به لشكر عملياتي تبديل و در سال 1365 با دريافت گردانهاي 815 و 816 توپخانه دو قرارگاه تيپي و يك قرارگاه توپخانه تشكيل داده و در رديف لشكرهاي دو تيپي نزاجا قرار گرفت.
[2]ـ سرتيپ «فرخ يعقوبآذري» تا درجة سرهنگ دومي در تيپ 55 هوابرد خدمت نموده و گفته ميشد از افسران شاخص و فرمانده گردان نمونة آن تيپ بوده است. وي در سال 54 با درجة سرهنگ دومي به معاونت تيپ مستقل 84 خرمآباد، در سال 55 با درجة سرهنگي به فرماندهي همان تيپ و در سال 57 به درجة سرتيپي نايل آمد. سرتيپ يعقوبآذري در سمت فرماندهي تيپ مستقل مديري موفق و مورد قبول اكثريت بود و در جريان انقلاب اسلامي با وجود اينكه از افراد مورد تاييد رژيم گذشته محسوب ميشد، اما در نحوة برخورد با تظاهرات مردمي معقولانه و با تدبير عمل نمود و نيروهاي تيپ در برخورد با مردم، خشونتي از خود بروز ندادند. ايشان روابطي نيز با روحانيون و رهبران مبارزات داشت و توانست از ايجاد تشنج جلوگيري نمايد. اين وضعيت باعث شد با پيروزي انقلاب اسلامي، نه تنها اقدام خصمانهاي عليه او صورت نگيرد، بلكه به فرماندهي منطقه غرب نيز منصوب شده و در جريان پاكسازي مهاباد ـ سردشت و بانه و ديگر شهرهاي كردستان پا به پاي فرمانده نيروي زميني حضوري فعال داشته باشد.
[3]ـ آخرين سمت سرهنگ ستاد حسن رضا كلانتري در جريان انقلاب اسلامي، فرماندهي گردان 139 بود كه مدت كوتاهي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بازنشسته شد. با شروع جنگ تحميلي بنا به درخواست تعدادي از پرسنل كه به شايستگي و شجاعت ايشان واقف بودند، به خدمت بازگشته و در اوايل آبان ماه 59 به سمت فرماندهي تيپ مستقل 84 منصوب گرديد و تا آبان ماه سال 60 در اين سمت باقي ماند و توانست ضمن انسجام تيپ خدمات ارزندهاي در جهت كارآيي يگان و هدايت عمليات رزمي بر عليه نيروهاي عراق ارائه نمايد.
انتهای مطلب