حدود 20 نفر مجروح در سطح گروه رزمي شناسايي شد اما خسارات مالي قابل توجهي بر گردان وارد نشد مگر مقدار ناچيزي تجهيزات انفرادي شهدا و مجروحين. سپاه پاسداران نيز تعدادي شهيد و زخمي داشت كه آمار آن در حدود شهدا و مجروحين گردان برآورد ميشد. گرچه آماري از مجروحين و شهداي جبهة مريوان در دست نيست ولي يگانهاي آن سمت نيز شهدا و مجروحيني داشتهاند. ما از اين بابت كه پيكر تعدادي از شهداي ارتش و بسيج در كل هرات و اطراف قبرستان نوسود و محور شوشمير برجاي ماند ناراحت بوديم. كاظمي و همت به ظاهر اظهار ناراحتي نكرده و از نتيجة عمليات خشنود بودند و براي شهدا طلب آمرزش كرده و ميگفتند خوشا به سعادتشان. البته هر فرمانده و مسئولي دربارة افراد خود احساس مسئوليت نموده و در غم و شادي آنان سهيم است اما روحيهاي در فرماندهان و مسئولين نظام جمهوري اسلامي ايجاد شده بود كه بر مبناي اعتقادات اسلامي و به استناد به آيات شريفة قرآن مجيد مرتبة شهيد و سعادتي كه نصيب او شده بود را بالاتر از ادامة حيات در دنياي فاني ميدانستند. از طرفي رفتار و روحيات فرماندهان در زيردستان تأثير بسزايي دارد و در چنين شرايطي ابراز چهرهاي مغموم و منفعل يا بيان جملاتي كه گوياي روحيهاي شكستخورده يا مأيوس كننده باشد، در جمع افراد اثر منفي دارد.
بازجويي از اسراي عراقي
80 نفر اسير عراقي در مقر سپاه پاسداران پاوه به طور موقت زنداني شدند. اين مقر كه ساختمان سابق ساواك شهرستان پاوه است، داراي تعدادي اتاق و سالن بود كه به سختي ظرفيت اين عده اسير را داشت. بعد از خاتمة عمليات به اتفاق استوار شيخ درجهداري از ركن دوم به قرارگاه سپاه رفتيم. با هماهنگي مسئولين سپاه يك فرد بومي كه او را ماموستا هم ميگفتند و با پاسدارها همكاري ميكرد، به عنوان مترجم در كنار ما حاضر شد. ماموستا كه مردي حدود 40 ساله بود، به زبان عربي محاورهاي مسلط بود. او ميگفت چند بار به شهرهاي عراقي همجوار سفر كرده است. ابتدا محل زندانيان جنگي را ديديم و با اسرا ديداري كوتاه داشتيم. سپس در يك اتاق مستقر شديم و كار بازجويي را شروع كرديم. يك نفر اسير كرد در بين اسرا به زبان فارسي آشنا بود؛ به طوري كه با هم گفتگو ميكرديم و اكثر جملات همديگر را متوجه ميشديم. اين اسير كرد خوب همكاري ميكرد و اطلاعاتي از ارتش عراق در منطقة مقابل نوسود و هانيگرمله را به ما ارائه داد. او از بين اسرا 5 نفر افسر كه همه ستوان بودند و 12 درجهدار را معرفي نمود. افسران ابتدا تك به تك بازجويي شدند و بعد در يك جمع دوستانه از آنها پذيرايي شد و از آنان خواستيم اطلاعات بيشتري به ما بدهند. اينك چكيدهاي از اظهارات چند نفر از آنان به شرح زير ميآيد.
ملازم ابراهيم موسي المهدي، فرمانده دستة گروهان سوم گردان يكم تيپ 116 گارد مرزي از پادگان بغداد: «گروهانهاي 2 ،3 و 4 گردان يكم در منطقة طويله و يك گردان در قله سوني مستقرند.(احتمالاً نيروهاي كل هرات را نيز جزء آن گردان به حساب آورده است.) در شوشمير گردان سوم تيپ 47 از لشكر چهارم گسترش يافته، در طويله 6 قبضه خمپارهانداز 120 ميليمتري و يك قبضه تفنگ 106 ميليمتري در داخل باغها مستقرند. در پيچ بلخه 6 قبضه توپ موضع گرفتهاند كه دو قبضة آنها از نوع 130 ميليمتري و چهار قبضه از نوع 122 ميليمتري ميباشند؛ سلاحهاي هر دسته شامل تفنگ كلاشينكف، قناسه، مسلسل رشاشه خفيف 62/7 ميليمتري با خشاب 40 تيري و برد مؤثر 1200 متر، تيربار bkmc متوسط، خمپارهانداز 60 ميليمتري يك قبضه و آر.پي.جي7 سه يا دو قبضه ميباشد.
در منطقة بلخه پنج قبضه تيربار دوشكا كاليبر 14/12 ميليمتري موضع گرفتهاند. موشكهاي سام در زمين صافي در مجاورت جادة دربنديخان به جلاله و به طرف كوه بمو و در يك كيلومتري سد دربنديخان برپا هستند. فصيل (دسته) حدود 25 نفر، سري (گروهان) 60 تا 70 نفر، فوج (گردان) 250 تا 280 نفر و لوا (تيپ) بيش از 1000 نفر استعداد دارند. فرقه (لشكر) شامل سه تيپ است. بعد از فرقه اركان و فيلق (سپاه) است. فرماندهان حاضر در منطقه؛ فرمانده دسته ابراهيم موسي المهدي، فرمانده گروهان سوم ستوان يكم (ملازم اول) راغب محسن، فرمانده گردان يكم طلعت سلمان (يك تاج و يك ستاره). فرمانده تيپ عميد ضاحي عبدالباقي، فرمانده لشكر لوا عبدالستار (يك تاج و 8 ستاره). مدت سه ماه است به جبهه آمدهام.
از گلولة توپ 155 ميليمتري ايرانيها بيش از هر سلاحي وحشت داريم. تعداد 20 نفر از افراد حزب رزگاري مخالف ايران در حوالي بياره حضور دارند. عراق 12 لشكر دارد و سه لشكر آن جديد هستند. از نظر اقتصادي كشورهاي كويت، عربستان سعودي، مصر، آمريكا و شوروي ما را كمك ميكنند.»
جندي المكلف(سرباز وظيفه) ضياء سلمان عناد اهل بغداد تلفن 7733355 بيسيمچي تانك تي 55: «نوع بيسيم R133 روسي است كه حدود 20 كيلومتر برد دارد. جمعي رئين 2 (احتمالاً دسته دو) سري سوم كتيبه 21؛ رئين سه تانك، سري 14 تانك و الكتيبه 44 تانك دارد. مأمور به گردان 77 (ظاهراً تيپ 47 صحيح است)؛ فرمانده تانك ملازم ثاني حسن معارج است. دو دستگاه تانك در طويله و دو دستگاه نيز در شوشمير و نزديك پل گريات موضع گرفتهاند كه از آنجا بالا آمده و به طرف پاسگاه مركزي نوسود تيراندازي ميكنند. برد توپ مستقر بر روي تانك 16 كيلومتر است. هر تانك 4 نفر خدمه دارد. سرعت تانكها از 60 تا 80 كيلومتر و تيربار دوشكا نيز روي آنها مستقر ميباشد. كاليبر توپ 100 ميليمتري ميتواند منحني تيراندازي كند. محل استقرار سران نظامي منطقه در مدرسة سفيدي در بياره است و مدرسه روي تپهاي بنا شده. مركز مخابرات و توپهاي 130 ميليمتري نيز در همان جا قرار گرفتهاند. 4 تا 8 قبضه توپ نيز در قبرستان فقيه احمد و در حدود 300 متري پل گريات مستقرند. حدود 200 تا 300 نفر نيرو در كل هرات استقرار يافته بودند.
تجمع نيروها و مقر فرماندهي تيپ و مركز مخابرات در بلخه است كه در ميان باغها و بالاي تپه قرار گرفته. محل استقرار فرماندهي كل نيز در ساختمان قديمي است كه داخل آبادي واقع شده.
در حلبچه گردان 82 پياده و سه دستگاه تانك و دو قبضه توپ ضدهوايي به فاصلة كمي از شهر به طرف سازان استقرار يافتهاند. مركز فرماندهي دو گردان تانك در عربت و پايين حلبچه است.»
رئيس العرفا مشات(استوار يكم پياده) حاكم محمد عباس اهل زعفرانية بغداد. جمعي دسته دوم گروهان چهارم گردان يكم تيپ 29 لشكر 4 سليمانيه: «سه ماه و نيم است در جبهة نوسود حضور دارم. قبلاً جمعي گردان دوم بودم. مقر تيپ 29 در پنجوين ميباشد. فرمانده گردان يكم مقدم ركن حسن يوسف است (يك تاج، يك ستاره و يك مستطيل قرمز)
فراري بودهام و از ترس اينكه رژيم بعثي خانوادهام را اذيت كند، مجبور به بازگشت به جبهه شدم و تصميم داشتم در فرصت مناسب و هنگام حملة ايرانيان خود را تسليم نمايم. گردان ما به استعداد 550 نفر بود. 4 تا 6 قبضه خمپارهانداز 120 ميليمتري در طويله مستقر است و 4 تا 6 دستگاه تانك نيز در منطقة نوسود موضع گرفتهاند. در بياره توپهاي سنگيني وجود دارد كه گفته ميشود از نوع 155 ميليمتري يا 175 ميليمتري هستند. در هر گروهان يك قبضه دوشكا و يك قبضه 106 ميليمتري سازمان داده شده.
ملازم ثاني(ستوان دوم) احسان حازم محمد، محل سكونت موصل؛ فرمانده دسته دوم گروهان سوم گردان يكم تيپ 116 لشكر 4 : «فوتباليست هستم و سه روز پيش به اينجا آمدهايم. گردان سوم تيپ 47 در شوشمير و گردان يكم تيپ 49 در ارتفاع بالاي طويله گسترش يافتهاند (ارتفاع بالاي طويله كوه توانير در شمالغربي طويله ميباشد.) در طويله 6 قبضه خمپارهانداز 120 ميليمتري و سه دستگاه تانك تي 55 استقرار يافتهاند. قرارگاه تيپ در بلخه واقع گرديده؛ 7 قبضه توپ در يك كيلومتري بلخه به سمت طويله در دامنة كوه، ده متر بالاتر از جاده و در 50 متري خانهاي قديمي در موضعي آرايش يافتهاند. چهار فروند بالگرد از لشكر 4 در سيدصادق مستقر گرديدهاند. مركز مخابرات در بلخه است و از بيسيم مدل 108 استفاده ميكنيم. چانل تماس 410 است. يگان احتياط ما حدود 1000 نفر استعداد دارد و در درگة شيخان متمركز است. زاغههاي مهمات را در حوالي بلخه و پشت جاده حفر كردهايم. نقطة نشاني آنها درخت بلوط مشخصي است. زاغهها 400 متر پشت درخت واقع شدهاند.(سمت غرب درخت بلوط)
جندالمكلف (سرباز وظيفه) خليل اسماعيل يوسف متولد سال 1956 ميلادي، محل تولد نينوا قضاء تل عقر: «در مخابرات گروهان سوم گردان يكم تيپ 116 خدمت ميكردم. مدت يك سال و سه ماه احتياط بودم و 20 روز پيش به اين جبهه آمدهام. با بيسيم 108 كه چانل آن 314 بود و بردش تقريباً 5 كيلومتر است ارتباط برقرار ميكنيم. البته بين دستهها و گروهان و گردان سيمكشي شده است.»
اطلاعات رسيده از جبهة دشمن حكايت از انهدام نيروهاي مستقر بر روي كل هرات و قلة سوني و گروهانهاي 1، 2، 3 و 4 از گردان يكم تيپ 116 را داشت و عامل اطلاعاتي گفته بود مسلم الصباح فرمانده آتشبار منطقة طويله فرار كرده است.
منبع: عبور از سیروان، سرتيپ2 ستاد علي عبدي بسطامي ، ۱۳۹1، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب