شانههای ما
معصومه سادات نبوی
روی شانه غیرت، یاد جبههها مانده ست
مرگمان! اگر ديديم، پرچمی رها مانده ست
دستمان چرا دیری است بوی خاک را دارد؟
یادمان مگر رفته ست، آسمان، دعا، مانده ست؟
رفتهاند. اما نه! کولهبارشان باقی ست
بر زمین نمیماند، شانههای ما مانده ست
در رگ حیات ما خون لالهها جاری ست
شاخه گرچه خشکیده است، نسل ریشه جامانده ست
نام سبزشان آری تا همیشه میماند
رفتهاند و راهی سرخ روبروی ما مانده ست
منبع: هفتمین فصل غزل ، مجموعه شعر دفاع مقدس ، 1376، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس
انتهای مطلب