در تاریخ هجدهم تیر ماه سال 1359 دولت آمریکا پس از شکست در عملیان ناموفق پنجه عقاب در صحرای طبس، برای پیشبرد اهداف شوم خود در کشور جمهوری اسلامی ایران، در پی آن برآمد تا با پشتیبانی و حمایت از بقایای رژیم دستنشانده پهلوی، کودتایی را در ایران برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی کند. به گزارش احسان بابکان خبرنگار دفاعی- امنیتی باشگاه خبرنگاران جوان در تاریخ 18 تیر 1393 که به مناسبت سی و چهارمین سالگرد کشف توطئه آمریکایی در پادگان شهید نوژه منتشر گردیده، آمده است:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و کوتاه شدن دست استکبار جهانی از دخالت در ایران و در پی آن تسخیر لانه جاسوسی توسط نیروهای انقلابی و دستگیری جاسوسانشان توسط این نیروها، دولت آمریکا برای آزادسازی نیروهای خود دست به اقدام تجاوزگرانه در اردیبهشتماه سال 59 زد که به گفته امام راحل این اقدام متجاوزانه؛ به لطف خدا در صحرای طبس و به وسیله شنها به شکست منجر شد.
در پی این شکست، آمریکاییها که بزرگترین و معتمدترین پایگاه خود در منطقه را که رژیم پهلوی بود، از دست داده بودند در پی نفوذ و تضعیف نظام نوپای جمهوری اسلامی برای تأمین منافع نامشروع خود برآمدند. سازمانهای جاسوسی بیگانه با ابزارهایی نظیر تأسیس حزب و گروه یا حمایت از احزاب و سازمانهای موجود و یا با نفوذ در دولت موقت و جاسوسی از طریق سفارتخانهها، دامنزدن به تنشهای مذهبی و قومی، تجزیهطلبی و براندازی مسلحانه، ترور رهبران، شورش و آشوب، تلاش گستردهای کردند تا طعم شیرین پیروزی را در کام ملت شریف ایران تلخ کنند. به همین جهت طرحها و توطئهها در شیوههای مختلف برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی شد؛ طرحهایی که اگر تدبیر امام بزرگوار و پشتیبانی بیدریغ مردم نبود هر یک بهتنهاییبرایاز-بینبردنکاملنظامکافیبود.
در خصوص چگونگی کشف کودتا روایات متعدد و ضد و نقیضی در بین رسانهها اعم از رسانههای موافق و مخالف آن زمان و همینطور رسانههای موافق و مخالف سالهای اخیر مطرح است. مثلا، برخی از رسانهها بیان داشتهاند این کودتا توسط مسئولین وقت اتحاد جماهیر شوری کشف و از طریق آنها اطلاع رسانی به مقامات ایرانی صورت گرفته است و برخی روایات دیگری همچون بیان این مطلب که؛ لو رفتن کودتا توسط حزب توده ایران به سرکردگی کیانوری صورت گرفته است. اما محتملترین روایت روایتی است که به نوعی نقل قول از حضرت آیتا… خامنهای است که در آن زمان مسئولیت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع را بر عهده داشتند. بر اساس این روایت نخستین جرقه کشف کودتا، اطلاعاتی بود که توسط یک خلبان نیروی هوایی به توصیه مادرش، در اختیار آیتالله خامنهای قرار گرفت. خلبان یاد شده در خاطرات خود اظهار میدارد:
" در آن زمان من در پایگاه هوایی شهید نوژه خدمت میکردم. حدود ۶ ماه قبل از کودتا، برای کرایه اتومبیل به یک آژانس اتومبیل مراجعه کردم. صاحب آژانس گفت که ۲۰ هزار تومان پول به من بدهی برایت یک پیکان تهیه میکنم. من هم ۲۰ هزار تومان تهیه کردم و به او دادم. صاحب آژانس اتومبیل در ادامه صحبتهایش گفت: برنامهای داریم که تو هم اگر در آن شرکت کنی میتوانی در آینده وزیر و یا مقام دیگری که بخواهی، بشوی! …. .
این موضوع گذشت تا اینکه دو سه روز قبل از کودتا، یکی از خلبانان کودتاچی در پایگاه شهید نوژه راجع به این کودتا با من صحبت کرد و گفت: تو هم برای این کار در نظر گرفته شدهای و امروز بعد از ظهر، حمید نعمتی در ابتدای سه راهی پایگاه، منتظر تو است… حمید نعمتی را دیدم. قرار ملاقات را در تهران گذاشتیم. در تهران، به منزل نعمتی رفتم، او به من گفت: مأموریت تو بمباران بیت امام در جماران و ساختمان تلویزیون است و ما میتوانیم تا ۵ میلیون نفر را بکشیم!! و اگر هم لازم شد در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس و یا روی ناو امریکادرخلیجفارسفرودبیاییم.
من به او گفتم: شما با مردم مخالفید یا با حکومت که این همه کشت و کشتار میخواهید بکنید؟! اوگفت: ما با حکومت مخالفیم، ولی هر کس هم که بخواهد مانع کار ما بشود چارهای نداریم جز اینکه همه را بکشیم. این موضوع برای من خیلی ثقیل بود و چون از مخالفت کردن با آنها هم – خصوصاً در منزل نعمتی – هراس داشتم، گفتم: من بیت امام را نمیتوانم بزنم ولی تلویزیون را میزنم. پس از کمی صحبت از او جدا شدم و به خانهمان رفتم و موضوع را با مادرم که زنی ساده و مسلمان بود در میان گذاشتم. مادرم به شدت ناراحت شد و گفت: تو نه تنها این کار را نباید بکنی، بلکه باید خبر بدهی و جلوی این کار را بگیری و اگر اطلاع ندهی شیرم را حلالت نمیکنموازتورضایتندارم.
بالاخره تا ساعت ۱۲ شب با مادر و برادر کوچکترم درباره این موضوع صحبت کردیم. بعد از این صحبتها، من تصمیم گرفتم موضوع را به جایی و یا به کسی اطلاع دهم، ولی میترسیدم به هر کسی این موضوع را بگویم. تصمیم گرفتم موضوع را به آقای خامنهای بگویم و برای محکم کاری موضوع را روی کاغذ نوشتم و در خانه گذاشتم و به برادرم گفتم: اگر بلایی سر من آمد و برنگشتم به هر ترتیبی شده این موضوع را در جایی خبر بدهد و جلوی این کار را بگیرد. ساعت ۱۲ و نیم از خانه بیرون آمدم و به کمیته تلفن زدم و گفتم: من یک خبر خیلی مهمی دارم که باید حتماً به آقای خامنهای بگویم، مرا به کمیته بردند و چون زیاد سؤال میکردند، گفتم: من یک خلبان هستم و موضوع براندازی در کار است. ساعت ۴ و نیم صبح بود. رفتیم منزل آقای خامنهای… "
حضرت آیت ا… خامنهای در بیان خاطرات خود در زمینه چگونگی کشف کودتای نقاب چنین فرمودهاند:
" ماجرای اطلاع من از کودتایی که در پایگاه شهید نوژه قرار بود اتفاق بیفتد، به این شکل بود که شبی حدود اذان صبح، دیدم درب منزل ما را میزنند، به شدت هم میزدند، من از خواب بیدار شدم، رفتم دیدم آقای مقدم است، میگوید که یک ارتشی آمده و میگوید با شما یک کار واجب دارد. گفتم: کجا است؟ گفتند: در اتاق نشسته. داخل اتاق پاسدارها شدم، دیدم شخصی دم در تکیه داده به دیوار، کِسل، آشفته وخسته، سرش را فرو برده بود. گفتم: شما با من کار دارید؟ بلند شد و گفت: بله. گفتم: چه کار دارید؟ گفت: کار واجبی دارم و فقط به خودتان می گویم. من حساس شدم. گفتم: من نمازم را بخوانم، می آیم. پس از نماز او را به داخل حیاط آوردم، گوشه حیاط نشستیم. گفت: کودتایی قرار است انجام شود. گفتم: قضیه چیست و تو از کجا میدانی؟ او شروع کرد به شرح دادن. گفتم: شما چطور شد آمدی سراغ من؟ او ماجرای خود را تعریف کردکهجالببود… -.
آثار بیخوابی شب، خیابانگردی، خستگی، افسردگی شدید و سراسیمهگی در او پیدا بود. حرفش را مرتب و منظم نمی زد و من مجبور بودم مکرر از او سؤال کنم. خلاصه آنچه گفت این بود که "در پایگاه همدان اجتماعی تشکیل شده و تصمیم بر یک کودتایی گرفته شده، پول هایی به افراد زیادی دادهاند، به خود من (خلبان) هم پول دادند. عده ای از تهران جمع می شوند میروند همدان و شب در همدان این کار (تصرف پایگاه هوایی شهید نوژه) انجام می گیرد. بعد میآیند تهران، جماران و چند جا را بمباران میکنند. ".
پرسیدم کِی قرار است این کودتا قرار بگیرد؟ گفت: امشب و شاید فردا شب – دقیقاً یادم نیست . من دیدم مسئله خیلی جدی است و بایستی آن را پیگیری کنم. با اینکه احتمال میدادم او حال عادی نداشته باشد یا سیاستی باشد که بخواهند ما را سرگرم کنند، اما اصل قضیه این قدر مهم بود که با وجود این احتمالات، بایددنبالآنباشیم.
به همین دلیل به گفتم: شما بنشین تا من ترتیب کار را بدهم. ضمناً آقای هاشمی، شب منزل ما بود… به آقای هاشمی گفتم: چنین قضیهای است… . بعد تلفن کردم به محسن رضایی که آن موقع مسئول اطلاعات سپاه بود. گفتم: فوری بیا اینجا و … ، آن جوان را خواستیم آمد، یکی دو ساعت با هم صحبت کردند و اطلاعاتش را یادداشتکردند.
مقطع مقطع میگفت، اما مجموعاً اطلاعات خوبی به دست آمد. محل تجمع آنها پارک لاله (تهران) بود، اما او اسم پارک را ظاهراً نمیدانست. جایش را میدانست… پس از اخذ اطلاعات، خلبان میخواست به منزلش بازگردد. او میترسید که اولاً: ما منزل او را شناسایی کنیم و بعداً مشکلی برایش پیش بیاید. ثانیاً کودتاچیان او را ببینند که با شخصی میرود که احتمالاً پاسدار است، به او ظنین شوند و او را بکشند. میگفت: خودم میروم. من گفتم: نه تو را با ماشین میفرستیم، اما با پاسدارها حاضر نبود، برود. یکی از پاسدارها که ریشش را میتراشید، گفت: این خوبه، مرا ببرد… . او را به طرف خیابان آذربایجان برد، یک جایی میگوید من را پیاده کن. معلوم بوده که خانهاش آنجا نیست، در یک مینیبوس سوار میشود و دیگر از او خبری نشد ." [1]
شایان ذکر است چند ساعت پس از افشای کودتا به وسیله خلبان یاد شده، یکی از درجه داران تیپ 23 نوهد نیز به کمیته مستقر در اداره دوم ستاد مشترک مراجعه میکند و پس از افشای کودتا و اعتراف به اینکه قرار است به همراه عدهای دیگر در براندازی جمهوری اسلامی شرکت کند، یک پاکت حاوی بخشی از طرح عملیات کودتا را در اختیار کمیته فوق قرار میدهد، به این ترتیب به فاصله چند ساعت از سوی دو عنصر جذب شده به کودتا، اقدام به ضد کودتا تبدیل می شود و انقلاب در برابر خطری که در چند قدمی اش کمین کرده بود آگاه میشود. این ضد کودتا، گرچه به وسیله دو فرد که از اقدام یکدیگر بیاطلاع بودند صورت گرفت اما عمل این دو نفر در واقع ترجمان اراده فرزندان ارتشی یک ملت انقلابی برای دفاع از انقلابشان بود.
جناب سرهنگ بازنشسته شاداب عسکری محقق و مدرس در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی و مبانی دفاع مقدس در مصاحبه خود با خبرگزاری "جوان آنلاین" با مطرح نمودن نگاه جدیدی از کودتای نقاب تحت عنوان : " قدر مطلق یک توطئه " مطالبی اظهار داشته که به زودی به عنوان یک کتاب به خوانندگان و علاقهمندان عرضه خواهد شد. وی در مصاحبه مذکور بیان نموده است با بررسی ها و مطالعاتی که در خصوص تاریخ کودتای نقاب و واقعه طبس انجام داده به نتایجی رسیده است که بر اساس نتایج به دست آمده میتواند ادعا کند:
" نیمه دوم تیرماه 1359 از ملتهبترین روزهای دوران انقلاب است، ایامی که یکی از بزرگترین توطئهها علیه انقلاب، تنها چند ساعت مانده به اجرا، خنثی شد و جان امام خمینی(ره) و بسیاری از مردم حفظ شد. هیجده الی بیستویکم تیرماه آن سال روزهایی است که کودتاگران آماده عملیات میشدند و میخواستند ابتدا با بمباران تهران و سپس با حرکت دادن بخشی از نیروهای زرهی سرنوشت نهضت را با کودتایی به نام "نقاب" در دست بگیرند. سلاحها فراهم شده بود، هواپیماها در شرف پرواز بودند و نیروها آماده عملیات؛ که با افشاگری چندتن از نیروهای متعهد ارتش جمهوری اسلامی و پیگیریهای شخص آیتا… خامنهای این کودتا خنثی شد.
اصولا این کودتا بر این اساس استوار شده بود که اگر کودتا پیروز میشد، آنها (یعنی آمریکاییها) موفق شده بودند و حتی اگر کودتاچیان موفق میشدند فقط مرحله بمباران اهداف کودتا را انجام دهند، قسمت اعظم خواسته آمریکا محقق میشد. اما اگر هیچکدام از اهداف کودتا هم محقق نمیشد و دست کودتاچیان رو میشد، به احتمال زیاد ارتش منحل شده و این خبر بسیار خوبی برای آمریکا و عراق بود. به همین دلیل واقعه کودتای نقاب را به عنوان "قدر مطلق یک توطئه" میتوان تعبیر کرد و منظور از این تعبیر آن است که نظر به آنکه بنا به خاصیت قدر مطلق هرچه از آن خارج شود "مثبت" تلقی میگردد؛ پس برد و باخت این کودتا برای طراحان آن نوعی پیروزی محسوب میشد. "
باید این را گفت که خواسته اصلی آمریکا و خواسته در دسترسشان حذف ارتش بود. اگر موفق نمیشدند، فرض این بود که ارتش از اعتبار میافتاد و برکنار میشد. باید این را هم بدانیم که احزاب و گروههایی که در این مسیر بودند این حرف را زدند و بر آن هم تاکید داشتند که ارتش باید منحل شود. مهمترین این گروهها مجاهدین خلق و حزب توده بود. … حذف امام و نابودی ارتش دو هدف این توطئه بود. هر کدام از این اهداف، محقق میشدقسمتاعظمخواستهآنهاتحققپیدامیکرد-."[2]
طرح کودتای "نقاب" از جمله تلاشهایی بود که سازمان سیا، رژیم بعثی عراق، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و تعدادی از نظامیان مخالف انقلاب اسلامی به طور مشترک آن را طراحی کردند. در تشریح چگونگی برنامهريزي براي كودتا، لازم به ذکر است؛ در دي ماه 1358 يكي از هواداران شاپور بختيار، به نام مهندس قادسي، نقشهای را طراحی کرد و نام آن را " نقاب" گذاشت. نام نقاب جمع حروف اول سازمان "نجات قيام انقلاب بزرگ" بود و این سازمان (یعنی سازمان نقاب) داراي شورايي شامل مسئول تهران، مسئول امور شهرستانها، مسئول امور وزارتخانهها، مسئول امور دانشگاهها، انتشارات و تبليغات، مسئول امور ايلات و مسئول امورچريكيبود.
اجرای کودتا به دستور آمریکا در برنامه شاپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی قرار گرفت و تدارک کودتا به اهداف و زمان مشخص در دستور کار بنی عامری، رهبر شاخه نظامی قرار گرفت و سازمان نقاب برای مطالعه درخصوص بررسی راههای موفقیت کودتا در ستاد بختیار تشکیل شد.
مثلث ریاست این سازمان به این صورت شکل گرفت که شاخه نظامی به رهبری بنی عامری، شاخه سیاسی به رهبری قادسی و تدارکات به رهبری منوچهر قربانی فر بود که مهمترین وظیفهشان هموار کردن زمینه عملیات نظامی و نیز به دست گرفتن قدرت سیاسی پس از کودتا بود. کلیات این کودتا پس از مسافرت سرهنگ ۲ بازنشسته ژاندارمری بنی عامری به پاریس در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۵۸ مشخص شد .به این ترتیب ، جدیدترین طرح براندازی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی بسته شد و پس از شکست آمریکا در حمله نظامی خود در طبس،بهطورجدیدردستورکارقرارگرفت.
بر همین اساس، بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی، تحت فشار آمریکا و انگلیس به سازماندهی اجزای کودتا برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی و شناسایی و جذب گروهها و چهرههایی میپردازد که به طور فردی یاجمعی،درارتباطباهم؛علیهنظامجمهوریاسلامیفعالیتمیکردند.
به این ترتیب ، بنی عامری در مقام رئیس شاخه نظامی کودتا از پاریس به تهران بازگشته و مشغول جذب افراد اطلاعاتی و نظامی از اداره دوم ارتش و مأمورین ساواک منحله میشود.
شاخه نظامی این گروه، متشکل از تعدادی از فرماندهان و کارکنان اخراجی ارتش و عدهای بازنشسته و معدودی شاغل بود که ابتدا با سر دادن شعارهای ناسیونالیستی و تبلیغ این هشدار که ایران با قدرتیابی روحانیون به تدریج به یک کشور عربی تبدیل میشود سعی در جذب نیرو داشت.
شاخه نظامی پس از تلاشهای فراوان موفق شد شصت خلبان و پانصد تن از افراد فنی و نظامی را برای شرکت در عملیات جذب کند. این شاخه به سران خود قول داده بود، پرواز بیش از سی هواپیما را تضمین میکند.
مهمترین پایگاه هوایی که کودتاچیان در آن حضور داشتند پایگاه سوم هوایی شهید نوژه واقه در همدان بود که به همین دلیل از این کودتا به اشتباه به نام کودتای نوژه یاد میشود.
شاخه تدارکات نیز وظیفه تهیه پول، اسلحه، خانه، ماشین و دیگر لوازم مورد نیاز برای یک کودتای موفق را برعهده داشت. پول از جانب کشورهای آمریکا، انگلیس و عراق در اختیار ستاد کودتا مستقر در پاریس قرار می گرفت و سپس از طریق این ستاد به داخل کشور فرستاده میشد.
کودتاگران اهدافی را به عنوان نقاط حساس و کلیدی برای بمباران و تصرف انتخاب کردند تا ضربه غافلگیر کنندهای را به بدنه جمهوری اسلامی ایران وارد کنند. هدف اصلی کودتاگران برانداختن رژیم جمهوری اسلامی و روی کار آوردن یک دولت نظامی با نخست وزیری ظاهری شاپور بختیار به مدت دو سال بود و پس از طی دو سال با برگزاری انتخابات نوع حکومت، جمهوری دموکراتیک و یا رژیم سلطنتی معلوم میشد. برای رسیدن به این هدف، بمباران منزل حضرت امام (ره) در جماران در دستور کارشان بود که باید به وسیله سه هواپیما با بهترین خلبانها انجام میگرفت، زیرا در نظر آنها از بین بردن امام خمینی(ره) به معنای پایان عمر جمهوری اسلامی بود.
مرحله بعدی عملیات پس از پایان یافتن بمبارانهای هوایی با عملیات نیروی زمینی آغاز میشد که در آن تصرف برخی نقاط حساس نظیر رادیو و تلویزیون، زندان اوین، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش و برخی پادگانها بود. از نظر مسئولان کودتای نقاب، فتح تهران مساوي با پيروزي در سراسر كشور بود و با تصوري كه از كودتاي 28 مرداد 1332 داشتند، فكر ميكردند با سقوط تهران همه كشور تسليم آنها ميشود.
بعد از بررسی اطلاعات، نقشه حمله به پایگاه نوژه و پارک لاله که محل تجمع 40 تن از خلبانان کودتا بود، طراحی شد و عملیات خنثی سازی کودتا با حضور نیروهای سپاه پاسداران و عدهای از کارکنان ارتش آغاز شد و بدین ترتیب پس از محاصره پایگاه نوژه، نیروها وارد عمل شدند و همه افراد مظنون را دستگیر کردند.
پس از کشف و خنثی سازی کودتا، با مشارکت کنندگان در کودتای نقاب برخورد شد و بدین ترتیب 121 نفر از عوامل این کودتا از جمله تیمسار سعید مهدیون، تیمسار آیت محققی، سرهنگ احمد آزموده، سرهنگ هادی ایزدی، سرهنگ سعید امیری، سرهنگ داریوش جلالی، سرهنگ رحمت الله خلیفه بیگی، سرهنگ منوچهر صادقی، سرهنگ علی فاریا، سرهنگ حسین مصطفوی قزوینی، سرهنگ محمدرضا نادری، سرهنگ ایرج خلف بیگی، سرهنگ غلامحسن بیگدلو، سروان محمد ملک، ستوان ناصر رکنی، سرهنگ داریوش جلالی، استوار عبدالعلی سلامت، استوار غلامحسین قایقور، سرهنگ رحمت الله خلیفه سلطانی، سرگرد کوروش آذرتاش، ستوان امیدعلی بویری و تعدادی دیگر از عواملی که در کودتای نقاب دخالت داشتند در دادگاه محکوم به اعدام ودرنتیجهتیربارانشدند.
فرمان امام درباره نحوه رفتار با بازماندگان کودتای نقاب:
همانطور که در ابتدا اشاره شد میتوانیم سال 59 را سال کلکسیون بحرانها بنامیم. مدیر مقابله با همه بحران ها، امام خمینی (ره) بود. وی در کنار صدور فرمانهای قاطع برای رفع مشکلات، به رحمت و عطوفت اسلامی توجه ویژهای نشان میدهد. نمونهای از این توجهات ویژه را میتوان در پاسخ امام به نامه سرهنگ خلبان جواد فکوری وزیر دفاع وقت در تاریخ 12 بهمن 1359 پیدا کنیم. امام در این نامه کوتاه می نویسد : "خانواده کودتاچیان در دامان و ملت اسلامی با رفاه زندگی کنند."
نامه وزیر دفاع، سرهنگ خلبان جواد فکورى:
بسمه تعالى
پیشگاه امام خمینى رهبر و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران.
پیرو اوامر آن رهبر در مورد بررسى وضع بازماندگان معدومین کودتاى نافرجام، به سه نفر از پرسنل نیروى هوایى، تیپ نوهد و نیروى زمینى جمهورى اسلامى مأموریت داده شد که به پیگیرى این امر بپردازند. اینک خلاصه اقدامات انجام شده و پیشنهادها را به عرض میرساند: ….
پیشنهادها:
1 – چون سکونت این عده در خانههاى سازمانى مغایر با اصول حفاظتى بوده، براى سهولت بیشتر آنان قرار شد منازل سازمانى آنها تخلیه گردد.
2 – با توجه به هزینه زندگى و مسکن، به هر خانواده با یک فرزند مبلغ سى هزار ریال و در ازاى هر فرزند اضافى مبلغ پنج هزار ریال مستمری به خانوادهها پرداخت شود .
3 – وامى جهت خرید خانه به خانوادهها پرداخت و در ازاى بازپرداخت این وام مقدار کمى از مستمرى آنها کم شود .
ضمناً گزارش هیأت بررسى مشکلات خانوادههاى معدومین به پیوست جهت مقتضیات اوامر عالى تقدیم میگردد .
وزیر دفاع جمهورى اسلامى ایران- سرهنگ خلبان جواد فکورى
پاسخ امام خمینی به درخواست وزیر دفاع[3]:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
مراتب فوق مورد موافقت است. امید است خانواده این اشخاص در دامان اسلام و ملت اسلامى با رفاه زندگى کنند و سعادت خویش را در دنیا و آخرت تأمین نمایند. از خداوند تعالى سعادت و سلامت ملت مسلمان را خواهانم .
12 بهمن 59
روح اللَّه الموسوى الخمینى
نتیجه گیری:
با تشریح اجمالی سه مورد از وقایع یاد شده بالا به سادگی میتوان تصور کرد که شرایط خدمت برای آن دسته کارکنان خدوم ارتش جمهوری اسلامی ایران در سالهای 58 و 59 که با عشق و علاقه به خیل عظیم ملت انقلابی ایران پیوسته بودند و در این مسیر به رهبر کبیر انقلاب لبیک گفته بودند، چقدر طاقت فرسا بوده است. شخصیتهای وفادار به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران که بعدها با حضور خود در صحنههای جنگ تحمیلی 8 ساله ایران و عراق و نثار جان خود در پای نهال انقلاب اسلامی، مهر اثبات بر ادعای خود، مبنی بر سربازی اسلام و خدمت به ملت شریف ایران اسلامی زدند. شخصیتهایی همچون: شهید فلاحی، شهید فکوری، شهید صیاد شیرازی، شهید آبشناسان، شهید عباس دوران و هزارن شهید، جانباز، آزاده و ایثارگر دوران دفاع مقدس.
بی شک به همین جهت است که حضرت آیتا… خامنهای فرمانده معظم کل قوا در سخنرانی خود در دیدار با جمعی از فرماندهان یگانهای عمده عملیاتی نیروی زمینی و کارکنان هوانیروز بهتاریخ: 5/12/1368 ارتش را محبوب مردم و حاکمیت توصیف کرده و فرمودهاند:
"یکی از از عرصهها و میدانهایی که جمهوری اسلامی و انقلاب، در آن با استکبار دست به گریبان شد و استکبار را در آن عرصه شکست داد، عرصه ارتش جمهوری اسلامی ایران است. ارتش صحنه و میدانی بود که اسلام و کفر در آن دست به گریبان شدند و اسلام کفر را بر زمین زد و بر آن پیروز شد. تفصیل این ماجرا زیاد است و من میخواهم اشارهای بکنم. چون این، یک فصل مهم از تاریخ انقلاب اسلامی است."[4]و به همن دلیل ایشان معتقدند امروزه ارتش، محبوب مردم و شخص ایشان است و در همین رابطه در سال 1368 فرمودهاند: "… ارتش، محبوب مردم و ماست. من ارتش را از صمیم قلب دوست میدارم؛ چون آن را تجربه کردهام و تواناییهای او را دیدهام. آنجا که از او توقعی میرود و باید خودش را نشان دهد، فداکاری میکند و وظیفهاش را انجام میدهد."[5]
شایان ذکر است معظمله در تشریح اقدامات دشمن در خلال سالهای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای ارتش جمهوری اسلامی ایران بتاریخ: 30/1/1374 فرمودهاند:
"من بعضی از این وسوسهها و تلاشهایی را که دشمن – برای اضمحلال ارتش – کرده است به شما عرض میکنم:
1 . مهره چینی: اولین کارشان این بود که سعی کردند عناصر وفادار به خود را در مراکز حساس ارتش، مهره چینی کنند. من یادم نمیرود که در همین مدرسه رفاه ایستاده بودیم، یک وقت دیدم ارتشبدی با یال و کوپال وارد شد. گفتم : ایشان کیست؟ گفتند: فرمانده فلان نیروست! تعجب کردم. البته بعد از اندک مدتی، خیانت او بر دستگاه های قضایی آشکار شد و با او برخورد لازمی که باید میکردند، کردند. "
2 . حفظ دستگاه مستشاری: در اوایل انقلاب سعی داشتند دستگاه مستشاری نظامی آمریکا را در ایران نگهدارند. …. چند ماه بعد از انقلاب – شاید حدود یکسال – دستگاه مستشاری ارتش آمریکا، در یکی از نیروهای سهگانه ارتش، دم و دستگاه خودش را داشت. البته مرکز اصلیاشان که در ستاد مشترک بود، از بین رفته بود و خودشان فرار کرده بودند، اما عناصر اطلاعاتی اشان را در آنجا نگه داشته بودند تا سنگر را حفظ کنند.
3 . زمینه سازی کودتا: بعد از مدتی که از این قضایا گذشت، ماجرای کودتای پایگاه شهید نوژه را ترتیب دادند و برنامه ریزی کردند. … آنها میخواستند یا موفق شوند……. و به انقلاب خاتمه دهند و یا بین مردم و ارتش و انقلاب فاصله بیندازند. اما این توطئه به وسیله ارتشیها خنثی شد. …. خود ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئهی خود را در ارتش پیاده کند.
4 . برکناری عناصر مومن: آزمایش دیگری که باز به عقیده من دست دستگاههای اطلاعاتی صهیونیستی و آمریکایی و انگلیسی در آن دخالت داشت، این بود که عناصر مومن را در گوشه و کنار ارتش، به نحوی از کار برکنار کنند و از مصادر حساس پائین بکشند. … تا عناصر مومن در ارتش پا نگیرند و حضور فعال نداشته باشند.
5 – خیانت: استفادهای که از آن فراریها خواستند بکنند،مهمتریناش این بود که به آنها بگویند:"شما با داخل بدنه ارتش تماس بگیرید و کسانی را با خودتان همراه کنید." یعنی وادار به خیانت کنید.
6 . تبلیغات: تبلیغات دشمن کاری میکرد که دائم روحیه ارتشیان را منزلزل کند و آنها را نسبت به آینده ناامید سازد. یکبار میگفتند: "میخواهند ارتش را منحل کنند." یکبار میگفتند: "بناست نیروی زمینی ارتش را، به سپاه بدهند." …. یکبار میگفتند: "اینها از ارتش استفاده میکنند، بعد ارتش را به دور میاندازند."[6]
در خاتمه لازم به ذکر است در خلال سالهای 1358 و 59 دشمنان انقلاب به درستی ارتش را هدف گرفته و قصد بر نابودی آن داشتند تا پس از حذف ارتش تحت عنوان انحلال آن و انتشار شعار مردم فریبانه "تشکیل ارتش بی طبقه توحیدی" کینه خود را بر علیه رهبر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) و پیروان وی عملی کنند که خوشبختانه با هوشیاری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مردم همیشه در صحنه آن دوران، جلوی این نیت شوم گرفته شد اما باید پذیرفت مجموعه وقایع اشاره شده و دیگر مواردی که طرح آن از حوصله این مرقومه خارج است ، موجب تزلزل فیزیکی، روحی و روانی در بدنه ارتش و آحاد کارکنان آن گشت که این یعنی کاهش توان رزمی ارتش و همچنین تضعیف بخش قابل توجهی از قدرت بازدارنگی کشور جمهوری اسلامی ایران در بعد نظامی، در آستانه وقوع جنگ تحمیلی 8 ساله از سوی عراق بر علیه جمهوری اسلامی ایران.
[1] آیت الله ری شهری، خاطره ها، جلد اول، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات ۱۴۱ تا ۱۴۳[1]
[2] http://akharinkhabar.ir/analysis/4407266
[3] 9 صحیفه امام خمینی، جلد 14، صفحه 44.
[4] تبیین فرازهایی از اندیشه های دفاعی – نظامی فرماندهی معظم کل قوا، جلد اول، انتشارات دا – اف امام علی (ع)، تهران – 1389 – ص 92 .
[5] تبیین فرازهایی از اندیشه های دفاعی – نظامی فرماندهی معظم کل قوا، جلد اول، انتشارات دا – اف امام علی (ع)، تهران – 1389 – ص 92 .
[6] تبیین فرازهایی از اندیشه های دفاعی – نظامی فرماندهی معظم کل قوا، جلد اول، انتشارات دا – اف امام علی (ع)، تهران – 1389 – صص 93 – 95 .
انتهای مطلب