علل جنگ و آشفتگيهای روزهای انقلاب
اغلب خيابانها، معابر و گذرگاههاي شهر تهران سکوت مرگبار فراگرفته بود. گه گاهي فريادي به سمع ميرسيد. بلکه فرياد نبود، نعره شيطان سرکش بود که بر پيکره سکوت هيبت انداخته و گوئي هر نَفَسي را در نطفه خفه ميکردند. اين غرشها از دهانه و بدنهاي بيجان لولههاي تفنگ و تيربارها به فضاي ملکوت عشق بيرون جسته و بي مهابا خودنمائي ميگردند.
عابرين با حيرت و وحشت از کنارهاي ساختمانهاي مسکوني و مغازهها و همچنين از زير پوشش سايهبانان و شاخسار درختان به اين سو و آن سوي خيابان با دنيائي از التهاب و هيجان در تردد بودند و تب پيروزي انقلاب وجودشان را در برگرفته بود.
کسبهها با دهن کجي، غرولند و بياعتنائي و نفرت به نعره چکمهپوشان تک تک مغازهها و دکانها را باز ميکردند. و صداي ناهنجار کرکرههاي فلزي كه از پائين به بالا ميکشيدند، گوش را گوشمالي ميداد. روح خشونت و انزجار به دژخيمان قافله الهام ميكرد. ستيزه، درندگي تا کي باز شدن پنجرههاي آپارتمانها مشرف به خيابان و تغيير حرکت پرده پشت پنجرهها و فرياد طنينانداز بانگ ملکوتي عشق از بام خانهها و از داخل پنجرهها پرتاب به فضاي ملکوت آسمان ميشد و شنيدن فرياد الله اکبر، خميني رهبر، ما مسلح به الله اکبريم، بر صف دشمنان حمله ميبريم، ميجنگيم، ميجنگيم، ميميريم، ميميريم سازش نميپذيريم، سازش نميپذيريم روح و جان هر فرسوده دلي را جان ميبخشيد. همانند وحي نداي آسماني با فضاي حرکت عابرين همراه بود. که هر بيننده و شنونده را مجذوب و مفتون ميکرد.
گاهي هم فرياد غضبآلود اين ملت رازها و حوادث هولناکي را به ما هشدار ميداد.
اي مردم به پا خيزيد، انقلاب به رهبري امامخميني پيروز شده، جمهوري اسلامي برقرار گرديده و براي حفظ اين گوهر ناياب، جانبازي و ايثارگيري لازم است. قيام کنيد، تلاش کنيد با نثار خون و فداکاري انقلاب را پاس داريم و پاسداري کنيم. دشمن در کمين نشسته .. گرگها خشمگينند، در انتظارند که از اين طعمه لذيذ دلچسب بهره گيرند،
واقعاً همينطور بود. انقلاب اسلامي در 22 بهمن ماه سال 1357 به رهبري امام خميني پيروز شد و جمهوري اسلامي در روز 12/1/58 با 2/98% درصد رأي آري ملت شريف و آزاده ايران برقرار گرديد. انقلاب و جمهوري اسلامي ايران از حمايت بيدريغ ملت بزرگوار برخوردار بوده و با سرعت به پيش ميرفت. ولي اجنبي در کمين بود و نيزههاي زهرآگينش را مداوماً بر پيکره مقدس اين انقلاب پرتاب ميکرد و مترصد بود که بتواند از تشتت و آشفتگي دولت موقت، و از کمبودهاي اقتصادي، فرهنگي، سياسي به ويژه نظامي بهرهگيري نمايد.
عاقبت انقلاب پيروز شد، امام آمد، دولت موقت بازرگان به روي كار آمد و پس از دولت موقت، مير ابوالحسن بنيصدر رئيسجمهور شد و در اين ميان دستهاي از احزاب فرصتطلب و بيگانهپرست با بنيصدر همکاري داشتند.
سازمان منافقين (مجاهدين خلق)، حزب دموکرات، فدائيان خلق، حزب کوموله و همچنين احزاب ليبرال و سلطنت طلبها احزابي بودند كه از طريق دولتهاي بيگانه همانند آمريکا! حمايت ميشدند. اين گرگهاي خونآشام مشغول تيز کردن و صيقل دادن دندانها و چنگالهاي اهريمني خود بودند و که بتوانند جايگاهي در اين انقلاب مقدس به چنگ آورند و آرزوي سرنگوني جمهوري اسلامي ايران را داشتند. به همين منظور شعار ميدادند که ارتش طاغوتي بايد منحل گردد. ما كه جنگ نداريم، ما نياز به توپ و تانک نداريم. در اين شرايط موج پاکسازي و تصفيه در ارتش و ساير ارکانها شروع شد.
از سويي در روزنامهها و نشريات دولتي درج شد که مدت خدمت سربازي کاهش يافته و خدمت وظيفه بيش از يک سال نخواهد بود. شايع شده بود متولدين سال 1337 از خدمت معاف خواهند شد. در نتيجه موجي از پرسنل وظيفهاي که بيش از يکسال خدمت کرده بودند پادگانها را ترک و معافي دريافت كردند. در چنين شرايط ارتش که مأموريتش حفظ و نگهداري ثغور مملکت بود کاملاً تضعيف شده بود. اغلب كاركنان ارتش و افسران متخصص اخراج و پاکسازي ميشدند، البته لازم بود كه ارتش از سران خود فروخته و افراد فاسد و وابسته، پاكسازي شود كه اين امر انجام شد ولي در اين ميان نفوذ گروهكها و منافقين باعث شده بود كه بعضي هم بيدليل و بي گناه اخراج شوند. كار به جايي رسيد كه امام مانع گرديد و دكتر مصطفي چمران در مجلس شوراي اسلامي اعلام كرد اين ارتش پاره تن ملت است و نبايد او را چنين تكهتكه كرد. و بايد به انسجام ارتش پرداخت و در نهايت فرمان حضرت امام انسجام ارتش را حفظ نمود.
مسئله ديگر مسئله اختلاف بنيصدر با رجايي بود. بنيصدر حاضر نبود دولتي را معرفي كند كه مورد تأييد مجلس هم باشد. او ميخواست آنچه را كه خود ميخواهد به مجلس تحميل كند. در اين ميان رجايي نخستوزير افرادي را به مجلس معرفي ميكرد كه بنيصدر قبول نميكرد. اين كشمكش همچنان ادامه داشت. كشور بدون دولت پيش ميرفت.
اواخر شهريور ماه، منافقين، ليبرالها و چپيها همه فعال شده و هر روز در گوشهاي از مملكت و در مناطقي از مرزها مشكلات و گرفتاريهايي را به وجود ميآوردند.
مسئله ديگر مسئله تسخير لانه جاسوسي و گروگانها بود كه توسط دانشجويان خط امام انجام گرفته بود.
بمبگذاري در دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي در محل سرچشمه تهران که منجر به شهادت 72 تن از ياران باوفاي امام در انقلاب شد.
از سوي ديگر ايجاد بلوا و تشنج و مسئله خودمختاري کردستان بود كه به تحريک بيگانگان و دولت عراق صورت ميگرفت و منجر به حركات مسلحانه برعليه تأسيسات دولتي در منطقه شده بود و در اين رابطه تعدادي از هموطنان عزيز و نظاميان غيور شهيد شدند.
با اين ترتيب دولت ايران هم از نظر داخلي درگير عناصر ضدانقلاب بود و هم از نظر بينالمللي در شرايط نامساعدي قرار داشت که در آن جهان امپرياليستي به شدت عليه انقلاب اسلامي تحريک و بسيج شده بود.
بنابراين حسن همجواري و تعادل سياسي و نظامي بين ايران و عراق به هم خورده بود. به اندازهاي که عراق خود را قادر ميديد از اين تغيير موازنه به نفع خود استفاده کند و سرانجام به دلايل زير به ايران اسلامي حمله كرد:
1- حاکميت بر اروندرود
2- جداسازي استان خوزستان از ايران و ملحق نمودن آن به خاک عراق
3- خروج ايران از جزاير سهگانه خليجفارس
4- تضعيف انقلاب اسلامي ايران كه منجر به سقوط جمهوري اسلامي ايران گردد. با نظر به همسوئي اين تحرک به آنچه مد نظر امپرياليستها بود. عراق اميد فراواني براي موفقيت و چنگ انداختن به خطه زرخير استان خوزستان را داشت لذا مواضع خصمانه عراق به جمهوري اسلامي ايران روشنتر گرديد! و صدام حسين براي اولين بار در تاريخ 18/1/59 همزمان با قطع ارتباط ايران با آمريکا اعلام كرد. ايران بايد از سه جزيره تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسي خارج شود. و چندي بعد در يک سخنراني تاکيد کرد که عراق آماده است اختلاف خود را با ايران حل کند. صدام هم زمان با آمادگي در مرز، و ايجاد درگيريهاي متعدد و فراهم کردن شرايط سياسي با طرحهاي نظامي، در تاريخ 20/6/59 در حضور وزراي خارجه کشورهاي عربي ضمن درخواست کمک از آنها اعلام كرد که قادسيه را از ايران بازپس ميگيريم.
در تاريخ 27/6/59 درست سه روز قبل از آغاز رسمي جنگ قرارداد تعيين حدود مرزي ميان دولت ايران و عراق که به نام معاهده 1975 الجزاير معروف است از طرف عراق ملغي شد. نهايتاً ارتش عراق در روز 31 شهريور ماه 1359 شمسي تهاجم گسترده خود را از هوا، دريا، زمين به خاک جمهوري اسلامي ايران آغاز کرد.
روح شيدازده شما با رويدادها و صدماتي که بر پيکره اين انقلاب وارد گرديده بطور گذرا آشنا و مأنوس گرديد. دريافتيد که مسببان اين حوادث ناگوار هولناک همانند بروز جنگ، آشفتگي و تشتت را با چه شيطنتهائي پديد آوردهاند.
و چه دردها و رنجهائي را كه اين ملت ستمديده محجوب تحمل کرده و بازگوئي قصه عشق ياران چه رنجها و مرارتها دارد.
منبع: جنگ و زندگی، پزشکی طوسی، سید بهاالدین، 1389، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب