هفتمین فصل غزل (1)
ناله های منتشر در باد
محسن آزرم
دل بود و غبار و ناله های منتشر در باد
دو پلک خسته و تکرار بی پایان آن فریاد
بگو دیگر چه میدیدی در آن بحران و تنهایی؟
کسی از دست تنهایی دوباره ناله سر میداد
کسی دیگر میان باد و آب و خاکها میگشت
تمام لحظه های من همین جا اتفاق افتاد
میان روح من چیزی مدام از خویش می پرسد:
بگو من را ندیدی در میان ناکجا آباد؟
تو را دیدم میان خاطرات یک دکل ماندی
تو را دیدم، تو را در خاطرات و عکس ها آزاد…
خودت را چه، خودت در عکس های یادگاری، نه!
دکل بود و غبار و ناله های منتشر در باد
منبع: هفتمین فصل غزل ، مجموعه شعر دفاع مقدس ، 1376، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس
انتهای مطلب