فرماندهی گردان 192
در اردیبهشت ماه سال 1360 به سمت فرماندهی گردان 192 تیپ 23 نوهد منصوب شدم. در 15/4/1360 هنگامیکه در تهران به ساماندهی گردان تازه تشکیل 192 مشغول بودم، فرماندهی وقت تیپ جناب سرهنگ محمد محمدی مرا به دفتر خود فرا خواند و دستور نزاجا مبنی بر اعزام یک گردان از تیپ نوهد به منطقه عملیاتی شمال غرب را به گردان ما ابلاغ نمود.گفته شد جناب سرهنگ علی صیاد شیرازی که به عنوان فرماندهی عملیات شمال غرب کشور در ارومیه حضور دارند، فرمودهاند که فرمانده گردان 192 تیپ نوهد تا چهل و هشت ساعت دیگر برای دریافت دستورات، شخصاً در ستاد قرارگاه واقع در ارومیه حضور یابد.
پس از ابلاغ این دستور جناب سرهنگ تلفنی به فرماندهی پشتیبانی دستور داد تا خودروئی در اختیار قرار دهد تا به ارومیه عزیمت نمایم.
دقایقی بعد یکدستگاه پیکان که رانندهاش سرباز بود آمد و حرکت نمودیم، به محض خروج از شهر دیدم راننده طول و عرض جاده را با هم در مینوردد، علت را پرسیدم گفت تازه گواهینامه گرفتهام و تجربه رانندگی در برون شهر را ندارم، صلاح دانستم خودم رانندگی کنم. چون به موقع رسیدن به محل مأموریت برایم مهم بود، نیکو پنداشتم برگردم خودرو و راننده را تعویض کنم. بگذریم مسافرت ما به بیش از 24ساعت انجامید. به علّت خرابیهای پی در پی موتور و نبود ابزار تعمیر در بیابان و شرایط و امکانات آن سالها در بین جادهها، با هزاران مشقت و مکافات در نهایت به موقع به ق- حمزه رسیدم و خود را معرفی کردم. شور ستادی به فرماندهی جناب سرهنگ صیاد شیرازی و با حضور افسران ستاد قرارگاه، جناب سرهنگ آبشناسان، فرماندهان لشکرهای 64 و 28 و جناب سرهنگ حمیدی فرماندهی تیپ 30 گرگان و چند نفر از فرماندهان سپاه مستقر در آذربایجان غربی تشکیل شد.
جناب صیاد فرمودند: برای نظام ما بد است که با اینکه سه سال از انقلاب سپری شده است، دو شهر بوکان و اشنویه در کنترل ضد انقلاب باشد، مخصوصاً شهر بوکان که برای عبور و مرور وسایل نقلیه ترانزیتی به کارگرفته میشده، بسته است و الان هم که با عراق درگیر هستیم، وقتی که از استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی برای ما تدارکات ارسال میشود، باید استانهای کردستان و کرمانشاه را دور بزنند که این کار هزینه مالی و زمانی زیادی به ما تحمیل میکند. ایشان افزود به حول و قوه الهی تصمیم داریم در عملیاتی برق آسا این دو شهر را همزمان پاکسازی کنیم و محور تبریز به سنندج را باز کنیم.
شهید صیاد دستورات لازم برای آمادهسازی یگانها را ابلاغ فرمودند، سپس به همرا ه ایشان برای شناسایی به میاندوآب رفتیم. قرارگاهی نیز در منطقه سد نوروزلو در حدود 10 کیلومتری جاده میاندوآب به بوکان تاسیس شده بود که نظارت بر عملیات و هماهنگیهای لازم در آنجا صورت میگرفت.
به نوهد نیز ابلاغ شد که در زمان باقی مانده با برنامهریزی دقیقی یگانهای حاضر در منطقه که متشکل بود از تیپ 30 گرگان، سپاه و بسیج را با شیوه جنگهای چریکی آشنا سازند. ضمناً جناب سرهنگ حسن آبشناسان به عنوان نماینده سرهنگ صیاد شیرازی در محورهای میاندوآب به بوکان و سقز به بوکان معرفی گردیدند. پس از دریافت دستور فوق، گردان 192 حداقل نیروهایش را که در سایر مناطق غرب و غرب اعزام نموده بود جمعآوری و به صورت تمرکزی به میاندوآب اعزام کرد و به آموزش جنگهای چریکی به نیروهای ارتشی و بسیج که آماده پاکسازی شهر بوکان بودند، پرداخت.
طی هماهنگیهایی که با لشکر کردستان به عمل آمد مقرر شد دو گردان از تیپ 2 سقز همزمان با شروع عملیات از محور سقز ـ بوکان، پاکسازی محور را آغاز کنند تا بتوانند ضد انقلاب را از دو محور مختلف درگیر کنند و ابتکار عمل را از آنان سلب کنند.
شایان توجه است که در سال 1359 یکبار شهر بوکان توسط سپاه و دیگر نیروهای نظامی پاکسازی شده بود، اما ضد انقلاب توانسته بود طی عملیاتی سنگین به پایگاههای بسیج واقع در شهر حمله کند و ضمن به شهادت رساندن جمع کثیری از سپاهیان، کنترل مجدد شهر را در اختیار بگیرد. لاجرم پاکسازی شهر بوکان از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
ضد انقلاب همواره در تبلیغات سیاسی وانمود میکرد که مراکز مهم شهری آذزبایجان غربی را در اختیار دارد و از این جهت به توان سیاسی و نظامی خود میبالید.
چند روز قبل از آغاز عملیات، جناب صیاد شیرازی فرمودند که به اتفاق جناب سرهنگ آبشناسان، فرمانده تیپ گرگان، جناب سرهنگ بهرامپور که فرمانده ناحیه ژاندارمری بود و جناب سرهنگ رامتین که فرمانده تیپ 2 سقز بود، توسط یک بالگرد تمام جادههای مواصلاتی شهر بوکان را شناسایی کنیم و فعالیتهای احتمالی ضد انقلاب را ببینیم. شناسایی هوایی بسیار موثر بود و اطلاعات زیادی در اختیار ما نهاد. اولاً مشاهده شد که تمام ارتفاعات حاشیه جاده آسفالته میاندوآب به بوکان و همچنین کیلومتر 40 سقز به بوکان سنگر بندی شده است، اما به این دلیل که آن ارتفاعات فاقد هر گونه پوشش گیاهی بودند از فاصله بسیار دور قابل رویت بودند و آسیبپذیری زیادی را برای ضد انقلاب فراهم میساخت. از سویی چون این شهر آخرین پناهگاه و پایگاه مهم در اختیار ضد انقلاب بود، در صورت از دست دادن این شهر مجبور بودند که به کوهها و روستاها و یا خاک عراق فرار کنند. همچنین از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکستی جبران ناپذیر برای آنها محسوب میشد. از سویی اخبار و اطلاعات دریافتی ما حاکی از آن بود که ضد انقلاب مجدداً خود را برای مقابله تمام عیار آماده کرده است.
هنگامی که برای بررسی بیشتر به قرارگاه سد نوروزلو بازگشتیم، به جناب صیاد شیرازی عرض کردم که خوب است متنی تهیه کنیم و در آن تصمیم ارتش را برای پس گرفتن شهر بوکان از دست ضد انقلاب اعلام کنیم و همچنین مشارکت مردم را برای رها سازی این شهر خواستار شویم. جناب صیاد پیشنهادم را پذیرفت و به تهیه متنی اثر گذار اقدام کرد.چندین هزار برگ از آن متن تکثیر شد و دو روز قبل از آغاز عملیات، به وسیله بالگرد بر فراز شهر بوکان پخش گردید.
یک روز قبل از شروع عملیات از پایگاه هوایی تبریز در خواست شد که دقایقی قبل از آغاز عملیات، دو فروند هواپیمای F-5 حرکات آکروباتیک برفراز شهر بوکان داشته باشند. این حرکت نقش بسیار موثری در تضعیف روحیه ضد انقلاب داشت و بالعکس موجب تقویت روحیه رزمندگان ما گردید.
منبع: دلاورمردان روزهای سخت، اسدی، احمد، 1394، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب