اختلافهاي ايران و امارات متحده عربي بر سر جزاير ابوموسي و تنب كوچك و بزرگ، از قبل انقلاب اسلامی تاكنون و پشتيباني شوراي همكاري خليج فارس از ادعاي امارات از ديگر عوامل اختلاف است. اختلاف دروني ميان اعراب و اختلافهاي مرزي و مواضع ناهمگون در قبال مسئله اسرائيل از جمله مشكلات و موانع ساختاري در روابط اعراب است.
ايران در منطقه خليج فارس با چند موضوع استراتژيك روبهروست.
- مسائل امنيت تحميل شده:
نظام جهاني با تضعيف جهان دوقطبي و دخالت آمریکا در خليج فارس، شكل تازهاي به خود گرفت. آمریکا سياست مهار دوگانه را جايگزين سياست سنتي خود، يعني ترويج موازنه قوا كرده بود. اين سياست به جهت انزواي ايران از معادلات منطقهاي در خدمت منافع ايالات متحده بود. در اين زمينه، برژينسكي با وجود مخالفت با سياست مهار دوگانه ايالات متحده تأكيد ميكند كه: «مبناي سياست آمریکا در خليج فارس بايد همچنان مبتني بر ادامه تعهد و تضمين امنيت متحدان و حفظ جريان نفت باشد.»
موضوع استراتژيكي حوزه خليج فارس در مورد ايران، امنيت منطقهاي و امنيت دستهجمعي است كه براي ايران اهميتي حياتي دارد. محيط امن زمينهساز توسعه و محيط ناامن باعث عقبماندگي است. در عين حال، توسعه عامل اساسي در امنيت محيط و امنيت ملي به شمار ميرود. بنابراين، مسئله امنيت در خليج فارس از موضوعهاي استراتژيكي است كه ايران در منطقه با آن روبهرو ميشود.
افزایش قدرتهاي خارجي و منافع متضاد و ناسازگار كشورهاي منطقه، بر پيچيدگيهاي امنيت در خليج فارس افزوده و حضور نیروی دريايي آمریکا در خليج فارس، اشغال افغانستان و عراق، تأمين امنيت اعراب و… رژيم صهيونيستي توسط آمریکا، ازجمله مسائلي است كه بر ابهامهاي معماي امنيت در خليج فارس و منطقه ميافزايد.
روند رو به رشد جهاني شدن در نظام بينالملل و عدم توازن قدرتها با توجه به موقعيت ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك، خود موجب ناامني ديگر مناطق خواهد شد. اين مسئله امنيت جهاني را نيز مورد پرسش قرار ميدهد و تروريسم را تحقق ميبخشد.
- مسابقه تسليحاتي:
از ديگر موضوعهاي استراتژيك كه ايران در منطقه با آن مواجه است، مسابقه تسليحاتي است. مسابقه تسليحاتي نتيجه چيرهخواهي در منطقه است. پس از فروپاشي شوروي، استراتژي آمریکا مبتني بر ايجاد توازن قوا در منطقه و جلوگيري از ظهور قدرت سلطهطلب در منطقه، زمينهساز مسابقه تسليحاتي بوده است.
از دهه نود تاكنون، كشورهاي منطقه دهها ميليون دلار براي ساخت نيروهاي مدرن نظامي به منظور بازدارندگي و تهديد همسايگان خود هزينه كردهاند. در اين ميان، خليج فارس منطقهاي است كه براي آزمايش سلاحهاي پيشرفته جنگي بسيار اشتهاآور است. منطقهاي كه مخالفهاي سياسي موجود به تداوم مسابقه تسليحاتي منجر شده است.
«عنصر ديگري كه در اين جريان سهم دارد، هراس كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس از برتري قدرت نظامي ايران پس از صدماتي است كه در جريان جنگ خليج فارس به ارتش عراق وارد كرده است.» (امير احمدي، 1384 :75)
با وجود اينكه هزينه نظامي ايران بسيار كمتر از كشورهاي حاشيه خليج فارس است، ولي براثر تبليغات آمریکا، اين احساس ناامني از ناحيه ايران همواره در منطقه رو به افزايش است. اين احساس تهديد، شعلهورشدن آتش مسابقه تسليحاتي را در پي دارد.
«مخربترين عامل در جهت دست يافتن به توسعه سياسي و اقتصادي، شركت در "بازي تسليحاتي" است. كشورهاي غرب آسیا بيشترين آمار خريدهاي تسليحاتي را به خود اختصاص دادهاند. اين موضوع از مهمترين عوامل ناامني در منطقه است و تا زماني كه اين روند متوقف نشود، نه تنها منطقه امن و باثبات نخواهد شد، بلكه به طور فزآينده شاهد ناامني خواهيم بود.» (ذوالفقاري، 1384:12)
از مهمترين اهداف ايالات متحده و ساير كشورهاي توليدكننده تسليحات در منطقه، بويژه در خليج فارس دامن زدن به مسابقه تسليحاتي و فروش هرچه بيشتر جنگافزار در جهت تأمين اين قدرتها است.
- فرامنطقهاي
منظور از عوامل فرامنطقهاي به طور خاص تأكيد بر نقش ايالات متحده در منطقه است، كه در شرايط كنوني حضور جدي در منطقه داشته و خواهان ايفاي نقش انحصاري در منطقه خليج فارس است و اين مسئله حتي موجب نارضايتي برخي متحدان اروپايي آن شده است. آمریکا در پي جلوگيري از ظهور برتري و تسلط بر منطقه، توسط كشورهاي منطقه است. استراتژيستهاي ايالات متحده معتقدند كه آمریکا منافع وسيعي در جلوگيري از ظهور هر قدرت منطقهاي دارد.
آمریکا در حكم يك عامل فرامنطقهاي، همواره درصدد القاي تفكر ايرانی خطرناك و هستهاي است که در جهت به خطر انداختن منافع كشورهاي منطقه و جهان است .مخالفتهاي شديد در مورد پرونده هستهاي ايران و تهديدها و همسو كردن افكار عمومي با سياستهاي توسعهطلبانه و يك جانبه گرايانه خود از ديگر مشكلات فراروي جمهوري اسلامي است.
با فروپاشي شوروي و نيز سقوط كابوس منطقه (صدام حسين)، آمریکا درصدد معرفي يك منشأ شر و ناامني در منطقه است. آمریکا در كنار حذف صدام حسين به تهديد موهوم جديدي بر ضد امنيت منطقه نياز دارد. آمریکا در روند كنوني روابط خود با ايران، به راحتي ميتواند ايران را منبع ناامني براي كشورهاي منطقه معرفي كند و ضمن جلوگيري از بهبود روابط ايران با كشورهاي عربی، با گسترش جوّ بياعتمادي بين اين كشورها زمينه را براي تداوم حضور نظامي خود در منطقه مطلوب نگه دارد. در اين زمينه، آمریکا نه به دنبال همكاري، بلكه به دنبال كنترل انحصاري منطقه است.
در همين ارتباط، آمریکا با ادامه روابط تنشآلود با ايران، به راحتي ميتواند حضور در منطقه را براي دولتهاي همسايه ايران توجيه كند. برتري آمریکا در خليج فارس نقش قاطعي در برتري جهاني آمریکا بازي ميكند (ذوالفقاري، 1384: 112).
به هر حال، مسئله مهم اين است كه حضور آمریکا و اسرائيل در منطقه يك واقعيت است و برژينسكي هم تأكيد ميکند.
«لازم است همه كشورهاي خليج فارس اين واقعيت مهم استراتژيك را درك كنند كه ايالات متحده در خليج فارس ماندگار است و استقلال و امنیت (انرژي) در منطقه جزء منافع حياتي آمریکا به شمار ميرود.» (رنجبر، 1378 :174)
نتيجهگيري
ايران به عنوان بزرگترين كشور خليج فارس و يكي از مهمترين كشورهاي تأثيرگذار در منطقه، نيازمند اين است كه اهميت ژئوپليتيك خود را در نظام دگرگون شونده جهاني از راه ايجاد پيوندهاي گسترده در روابط با كشورهاي حاشيه خليج فارس در ژرفاي ژئوپليتيك، ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك مشخص سازد و كارايي بيشتري بخشد .
حضور آمریکا در خليج فارس و اشغال افغانستان و عراق ميتواند زمينه همكاري ايران با كشورهاي منطقه را در مورد منافع مشترك تقويت كند؛ اما در صورت عدم همكاري و هماهنگي، بزرگترين تهديد عليه امنيت جمهوري اسلامي ایران است.
با توجه به سهم زياد ايران در منطقه، بهترين راهكاري كه ميتواند ايران را از مخمصه ا انزوا كه آمریکا به دنبال آن است، رها سازد، برقراري روابط دوستانه با كشورهاي عربي است. روابط دوستانه با اين كشورها منجر به فضاي اعتمادساز بين دولتها ميشود، اعتماد ميان دولتها به درك اشتراكات منافع و خطر تهديدهاي مشترك ميانجامد و اين درك به نوبه خود ميتواند زمينهساز پيمان امنيت دستهجمعي باشد.
دست يافتن به زمينههاي مشترك يك پيمان امنيت دستهجمعي، باعث برقراري امنيت توسط كشورهاي منطقه و ناكارآمد شدن عوامل خارجي در منطقه ميشود. با توجه به عامل جغرافيايي، اقتصادي و استراتژيك مشترك ميان همه كشورهاي خليج فارس، منطقيترين نظام براي پاسداري از امنيت منطقه، سيستمي خواهد بود كه همه كشورهاي كرانهاي را، بدون شركت هيچ كشور ديگري دربرگيرد.
كشور ايران در شرايطي قرار گرفته است كه وحدت ملي، يكپارچگي، اقتدار و غرور ملي آن به گونهاي روزافزون مورد سؤال قدرتهاي رقيب قرار ميگيرد. موقعيت حساس و محوري ايران در قلب منطقه براي ملت ايران ميتواند هم فرصتساز باشد و هم فاجعهآفرين؛ اگر نتوانيم با هوشمندي از فرصتهاي پديد آمده و تحركات مفيد برخي دولتها به نفع خود استفاده كنيم، در نهايت دردمندي و نگراني بايد گفت كه ممكن است لطمههاي جبرانناپذيري بر پيكر ميهن اسلامی ما وارد آيد. براي بركنار ماندن از اين لطمات و تركشها، بايد آگاهيهاي خود را به كار گيريم و با شناخت واقعيتها، امكانات و محدوديتها به گونهاي عمل كنيم كه منافع ملي و اسلامیمان حكم ميكند.
منبع: دریاسالار، دریاداردوم ستاد عبدالله معنوی رودسری ، 1398، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب