در سالهاي اخير علیرغم داغ شدن بازار كشيدن لولههاي نفت در اين منطقه به كنارههاي درياي سرخ، اين منطقه همچنان اهميت سياسي و اقتصادي و ترانزيتي خود را در سطح بالايي حفظ كرده است. همانگونه كه خون در آبهاي دريا كوسهها را برمیانگيزد، «بوي نفت هم شركتهاي انحصارگر را بهسوي غرب آسیا كشانده و روشن است كه نفت، سرزمينهاي جنوبی خليج فارس را بيش از پيش به گردباد بازيها و هماورديهاي سياسي امپرياليسم گرفتار خواهد كرد.» (عبدالله خاني، 1383: 11)
تغيير و تحولات سياسي سالهاي اخير منطقه متكي بر ايدئولوژي اسلامي است و بسط و حركت آن در كشورهاي منطقه، توجه جهان را به خود معطوف داشته است.
«آمار و ارقام نفتي بيانگر اين واقعيت است كه بخش قابل توجهي از ذخاير ثابت شده نفت و گاز طبيعي دنيا در كشورهاي منطقه خليج فارس قرار دارد. به عبارت ديگر، درحدود دوسوم ذخاير ثابت شده نفت دنيا و يك چهارم از ذخاير گاز طبيعي جهان در اين منطقه نهفته است. نفت پايه كليه روابط اقتصادي در منطقه و نيز پايه كليه روابط اقتصادي كشورهاي منطقه با جهان است.» (عبدالله خاني،1383: 68 )
خليج فارس پس از جنگ جهاني دوم، نقش مؤثري را در اقتصاد جهان ايفا كرده است. چرخ صنايع مدرن پس از انقلاب صنعتي از اروپا و ژاپن گرفته تا آمریکا توسط نفت خليج فارس به گردش درآمده است. نظام اقتصادي غرب با كمك نفت كشورهاي اين منطقه توانسته به پيشرفت و تكنولوژي امروزه برسد. علاوه بر اين، شركتهاي عظيم نفتي، بويژه شركتهاي آمریکايي با توجه به ضعف كشورهاي اين منطقه و تسلط بر منابع نفتي آنها سودهاي هنگفت و كلاني را به دست آوردهاند.
در پي جنگ جهاني دوم و بالا گرفتن خسارات و هزينههاي جنگ و نيز گسترش سلطه آمریکا در عرصه جهاني، لزوم توجه به اين منطقه در دستور كار سياستمداران واشنگتن قرار گرفت.
«در اوايل دوران صنعتيشدن و تا نيمه دوم قرن بيستم، به تدريج نقش نفت در تأمين انرژي جهان افزايش يافته است و اينك مقام اول را در تأمين امنيت انرژي جهان داراست (شوراي غيردولتي روابط خارجه مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر تهران 1382: 11).
اهميت خليج فارس براي آمریکاييان از آن جهت است كه:
- منطقه خليج فارس داراي بزرگترين ذخاير نفت است.
- خليج فارس به لحاظ استراتژيك، دنباله اقيانوس هند است.
- خليج فارس با درگيريهاي اعراب و اسرائيل پيوند خورده است.
- احساس خطر از ناحيه اسلام سياسي در كشورهاي منطقه و روند روزافزون آن.
- وابستگي چرخ صنعت غرب به امنيت ترانزيت نفتي در اين منطقه.
در دهه شصت، طرحي با عنوان دكتري (دو ستوني) براي تأمين منافع ملي آمریکا توسط نيكسون مطرح شد. بر اساس اين دكترين، ايران نقش "ستون نظامي" و عربستان سعودي نقش "ستون مالي"را بازي ميكرد. با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و نيز فزونطلبيهاي صدام حسين، دگرگوني تازهاي در اين سياست پديد آمد.
عمدهترين كالاهاي صادراتي كشورهاي خليج فارس نفت است. در مقابل سيل محصولات وارداتي، اقتصاد اين كشورها را به شدت وابسته به نفت و غربيها كرده است. دليل ديگر اهميت كشورهاي منطقه براي كشورهاي صنعتي بازار مصرف بسيار بالا است كه از اين طريق، ميتوانند هرچه بيشتر دلارهاي نفتي را دوباره به كشور خود بازگردانند. نتيجه سريع تحولات در کشور ايران اسلامی و بالتبع در كشورهاي حاشيه خليج فارس، موجب تغيير نگرش سريع و غيرمترقبه غرب به کشورهای حاشيه جنوبي خليج فارس و شيخ نشينها باتوجه به منابع عظيم نفت و گاز آن گردید.
منطقهاي كه براثر انعكاس تحولات انقلاب اسلامی ايران تزلزل در اركان حكومت و رژيمهاي وابسته به غرب آنها به وجود آمده و منافع غرب را مورد تهديد قرار داده بود. در پاسخ به اين تحولات، آمریکا استراتژي خود را بر مبناي حفظ منافع خود و جلوگيري از فروريختن رژيمهاي منطقه طراحي كرد.
بر اساس این استراتژی، رژیمهای مزبور را باید از خطر سقوط نجات داد و انعکاس وسیع اثرات انقلاب اسلامی ایران را در آنها خنثی و نیز، خلع نظامی نای از خروج ایران از پیمان امنیتی منطقه را (در کترین نیکسون) به نحوی پُر کرد.
خلیج فارس در میان مناطقی که در بخش معروف به غرب آسیا، به عنوان مناطق ژئوپلیتیک جداگانه و متمایز از دیگران وجود دارد، مدل منحصر بفردی از یک منطقه ژئوپلیتیک را ارائه میدهد. این منطقه شامل ملتهایی است که از نظر فرهنگی متفاوت هستند، ولی از نظر مشغلههای سیاسی، استراتژیک و اقتصادی هماهنگی و تجانس دارند. این منطقه شامل کشورهای ایران، عراق، عربستان سعودی، عمان، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین است. پاکستان نیز به دلیل نزدیکی جغرافیایی و مبادله گسترده بازرگانی علایق زیادی در این منطقه دارد و میتوان آن را در ادامه ژئوپلیتیک خلیج فارس محسوب کرد.
همسايگان جنوبي ايران در خليج فارس كه شامل كشورهاي عربي هستند، با سطح پايين اقتصادي، سياسي و فرهنگي، وجود بحران مشروعيت و عدم ثبات سياسي، يك پايگاه محكم و متحد استراتژيك براي آمریکا شدهاند. علاوه بر اين، دشمني و عدم روابط دوستانه تاريخي با كشورهاي عربي و پيشينه روابط نه چندان موفق ايران و اين دولتها همواره راه را براي حضور دشمنان ايران در اين منطقه باز كرده است.
بخش جنوبي ايران، دولت امارات متحده عربي دست در دست دولتهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس همچنان به تهديد منافع ايران ميپردازد و چند بار اعلام كرده كه از ايران به دادگاه بينالمللي شكايت خواهد برد (مجتهدزاده، 1379: 276).
ورود شركتهاي نفتي بعد از جنگ جهاني دوم به حوزه خليج فارس، خود موجب تحولات سياسي، اقتصادي، نظامي، فرهنگي و اجتماعي بسيار زياد شد و اين منطقه تا هماكنون نيز نتوانسته است به يك تعادل استراتژيك كه تأمين كننده منافع ملي كشورهاي اين شوراي باشد دست يابد (تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، 1382: 13).
منبع: دریاسالار، دریاداردوم ستاد عبدالله معنوی رودسری ، 1398، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب