سرگرد دهقان فعاليتي را آغاز نمود تا انسجام و انضباط گردان را بهبود بخشد. دهقان كه افسري باتجربه و داراي بياني رسا بود، سعي نمود با سخنراني و تذكرات كاركنان را به همكاري بيشتر وادارد. از ابتكارات دهقان اين بود كه توانست استوار رسول شيرپيشه و استوار طهماسبعلي سپهوند[1] كه مشهور به فداكاري براي تثبيت انقلاب بودند و مدتها در سطح تيپ به فعاليت انقلابي پرداخته بودند را براي مأموريت به گردان بياورد تا از قدرت و وجهة انقلابي آنان براي مطيع كردن افراد متمرد يا بيانضباط بهرهمند شود. اين دو نفر كه شغل سازماني آنها نيز در سطح گردان معين گرديد با تمام وجود جهت تشويق كاركنان و رفع كدورت آنان تلاش مينمودند و تا حدودي هم اقدامات آنان مؤثر افتاد، زيرا آن دو نفر مخلص و علاقهمند به كار بودند و شرايط سني و صداقت آنان از يك طرف و ارتباطات آنان با ارگانهاي انقلابي شهر هم از طرفي ديگر باعث حرفشنوي افراد كادر از آنها بود. اين دو نفر به عنوان مسئولين سياسي ـ ايدئولوژيك گردان فرمانده را ياري نمودند تا يگان براي مأموريت آماده شود.
در اواخر خردادماه مأموريت گردان به پاوه ابلاغ شد و قطعيت يافت و اقدامات لازم براي انجام تعمير و حاضر به كاري سلاحها و آشپزخانة صحرايي، خودروها و ساير تجهيزات به عمل آمد. در اين زمان فرماندهي گردان پشتيباني را سرهنگ ستاد حسنرضا كلانتري كه افسري توانا و كارآمد بود به عهده داشت و براي راهاندازي خودروها، سلاح و تجهيزات اقدامات مؤثري انجام دادند. اينبار در سطح گردان هر سه گروهان پياده و گروهان اركان فعال بودند، اما آمار و استعداد يگانها همچنان پايين و هر گروهان پياده حدود 50 نفر پرسنل داشت. فرماندهي گروهان اركان را ستوان يكم عليرضا فتح الهي، گروهان يكم را من، گروهان دوم را سروان حسين عبدالهي و گروهان سوم را شاهمراد نقدي به عهده داشتيم. روز سيام خرداد ستون موتوري گردان راهپيمايي به سمت كرمانشاه از طریق محور بدرآباد ـ بابازيد ـ اسلامآباد غرب را آغاز کرد. (در آن ايام جادههاي محور خرم آباد ـ كوهدشت و خرمآباد ـ نورآباد ـ هرسين به كرمانشاه خاكي بود.) به علت خرابي و توقف مكرر برخي از خودروها، فاصلة ابتدا و انتهاي ستون زياد شد و ارتباط بيسيمي هم كارايي لازم را نداشت و توقفهاي كوتاه سرِ ستون هم براي پيوستگي ستون كافي نبود. توقف طولاني ما در نزديكي سهراهي اسلامآباد و بر روي فرودگاه اضطراري اجرا شد. در اين محل سرگرد دهقان در جمع فرماندهان از بينظمي ستون بخصوص توقف مكرر رانندگان در مقابل قهوهخانهها انتقاد و اظهار نارضايتي كرد و گفت در اين مأموريت و در پاوه فقط به پرسنل گروهان يكم كه منظم حركت كردهاند مرخصي ميدهيم! او در جواب ستوان افشنگ كه از كمبودها و خرابي خودروها شكايت داشت پرسيد چرا خودروها درست جلوي قهوهخانه جوش ميآورند و يا از كار ميافتند؟! به هر حال از آخرين خودروهاي عقبة ستون بياطلاع بوديم و معلوم نبود چه زماني به آن محل ميرسند و از طرفي غذاي بين راه هم پيشبيني نشده بود، بنابراين ستون به حركت درآمد و قبل از غروب آفتاب وارد پادگان صالحآباد كرمانشاه شديم و يگانها در محلهاي تعيين شده استقرار يافتند. مدت چهار روز در پادگان صالحآباد به منظور فراهم شدن امكانات حركت توقف نموديم. در اين مدت كار تعمير و حاضر به كاري خودروهاي خراب شده ادامه يافت و چون آتشبار توپخانه نيز همراه ستون بود، سرگرد دهقان اصرار داشت تا بالگردهايي را جهت شناسايي و حمايت هوايي ستون گردان را همراهي نمايد. شايد طولاني شدن توقف ما هم به همين علت بود. در اين ايام سرتيپ قاسمعلي ظهيرنژاد با حفظ سمت فرماندهي ژاندارمري كل كشور به فرماندهي نيروي زميني نيز منصوب گرديده و سرتيپ ولي فلاحي به جانشيني رياست ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي برگزيده شد.(ايشان عملاً رئيس ستاد مشترك بودند.) سرتيپ ظهيرنژاد طي اعلاميهاي به ضدانقلاب اخطار داده و از پرسنل نيروي زميني خواسته بود تا با افراد گروهكها به شدت برخورد كرده، هرگونه حركات آن را سركوب نموده و افراد مسلح ضدانقلاب را دستگير و خلع سلاح نمايند. دهقان ميگفت از نظر فرماندهي نيرو هيچگونه سستي و قصوري قابل قبول نيست و او با قاطعيت با افراد سهلانگار و متخلف برخورد ميكند.
منبع: عبور از سیروان، سرتيپ2 ستاد علي عبدي بسطامي ، ۱۳۹1، ایران سبز، تهران
[1]ـ ايشان در بمباران هوايي شهر خرمآباد توسط هواپيماهاي عراقي به شهادت رسيد.
انتهای مطلب