پیوستگی خلیج فارس و دریای عمان و پیشرفت فناوری و تغییر راهبردها موجب گردید که این دو گذرگاه آبی در حکم یک منطقه عملیاتی وارد راهبردها شود و بدون حفظ امنیت خلیج فارس و دریای عمان امکان اجرای راهبردهای برّی و بحری به هر شکل غیرممکن گردد. کشور ایران با داشتن حداکثر طول سواحل در این دو آب، نقش شاهین ترازو را در برقراری ثبات سیاسی و امنیت منطقه دارد.
اگر ما مرزهای خشکی و آبی خود را با هم مقایسه کنیم و نقش مرزهای آبی جنوب را در ثبات مرزهای خشکی بررسی نماییم، متوجه خواهیم شد که در برآورد و تأمین قدرت دریایی کوتاهیهای زیادی شده و این همه ناشی از یک طرز تفکر غلط دیکته شده از طرف سردمداران قدرتهای بحری جهان امروز و دیروز بوده است. امروزه چنین طرز تفکری دیگر نباید برای ما ایجاد شود، زیرا تکرار آن موجودیت ما را به خطر خواهد انداخت. وجود یک قدرت دریایی هماهنگ و متأثر از قدرتهای دریایی دنیا، هم ثبات سیاسی ما را تضمین میکند و هم ما را به سوی یک توسعه اقتصادی واقعی رهنمون میسازد (عزتی، 1368: 156 و 157).
خلیج فارس از دیدگاه آمریکاییها
توجه شدید و فزاینده ایالات متحده به منطقه خلیج فارس که در سیاست خارجی این کشور منعکس است به عوامل زیر مربوط میشود:
جنبه اقتصادی: ایالات متحده آمریکا نفت خلیج فارس را به عنوان یکی از بزرگترین منابع عمده انرژی جهانی که در چرخاندن محور صنعت و حیات اقتصادی آمریکا و اردوگاه غرب، بخصوص کشورهای عضو پیمان ناتو تأثیر بسزایی دارد به حساب میآورد. ایجاد وقفه در ادامه جریان این منبع پربهای انرژی به سوی غرب باعث میشود تا در فروپاشی جهان سرمایه غرب تسریع شود.
جنبه راهبردی: بر طبق تئوری برژینسکی (مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در زمان ریاستجمهوری جیمی کارتر در سالهای 1980 – 1976) ایالات متحده آمریکا منطقه خلیج فارس و شبهجزیره عربستان را سومین خط دفاعی راهبردی که در معادلات نظامی دارای اهمیت دفاعی و حیاتی است به حساب میآورد.
اهمیت این خط دفاعی به ترتیب پس از خطوط ذیل میآید:
خط دفاعی اول که عبارت از خود ایالات متحده آمریکاست.
خط دفاعی دوم که شامل قاره اروپاست.
فروش اسلحه: اهمیت خلیج فارس در جنبههای اقتصادی یا نظامی راهبردی منحصر نیست؛ بلکه بازاری است با دروازههای باز در قبال انواع صنایع سنگین و سبک نظامی آمریکا؛ زیرا میزان هزینههای نظامی این کشور درصد بالایی از تولید ناخالص ملی و بودجه عمومی را به خود اختصاص داده است.
کارتر در سال 1979 دکترین خود را در رابطه با خلیج فارس چنین ارائه داد و هیئت حاکمه آن کشور نیز بر مبنای این تئوری دست به اقداماتی زد که اهم آنها عبارتند از:
- تشکیل نیروی مداخلهگر سریع، برای مداخله نظامی به هنگام روبهرو شدن منافع آمریکا با تهدید و خطر.
- برپایی شبکهای از پایگاههای نظامی کمربندی شکل.
- استفاده از سیستم خبردهی سریع بهمنظور آسانسازی عکسالعمل سریع و گسترده نیروهای نظامی آمریکا در زمان دلخواه در منطقه (عزتی، 1368: 161 و 162).
عمدهترین دلیل اهمیت خلیج فارس برای کشورهای غربی، به وجود ذخایر عظیم گازی و نفتی در این منطقه بازمیگردد. خلیج فارس دارنده بیش از شصت درصد ذخایر اثبات شده نفت جهان است و سی درصد تجارت جهانی نفت را در اختیار دارد.
خط ساحلی ایران در صدور این انرژیها نقش حیاتی بازی میکند؛ زیرا تانکرها و نفتکشها از مسیرهایی عبور میکند که بسیار نزدیک به خاک ایران، جزایر تحت کنترل و پایگاههای نیروی دریاییاش در خلیج فارس است.
امروزه با وجود منابع قابل توجه انرژی در بستر خلیج فارس و احتمال کشف منابع جدید، تحدید حدود مرزهای دریایی به یک امر ژئوپولیتیک تبدیل شده است. علاوه بر منابع انرژی، میزان دسترسی به آبهای آزاد برای کشوری چون عراق بسیار حیاتی میباشد، به طوری که حکام بعثی ساقط شده این کشور برای رهایی از این جغرافیای سیاسی مشکل، دست به دو جنگ خونین و تلخ زدند.
تعلق بیش از نیمی از خلیج فارس به کشور ایران از یک سو، ضرورت حفظ منافع ملی این کشور در حوزههای مشترکی که در آینده در خلیج فارس کشف خواهند شد از سوی دیگر، افراز مرز دریایی ایران با سه کشور عراق، کویت و امارات متحده عربی را ضروری میسازد. علاوه بر آن، ضرورتهای سیاسی، امنیتی و بینالمللی انجام چنین مهمی را الزامی میکند.
حل منازعات جغرافیایی و ژئوپلیتیک نه تنها بستر لازم را برای همگرایی منطقهای در خلیج فارس فراهم میآورد، بلکه زمینه دخالت قدرتهای دیگر را نیز از بین میبرد. از جهتی چنین اقداماتی باعث میشود تا چالشهای اساسی در مقابل شکلگیری ساختار امنیتی منطقهای با تأکید بر عناصر بومی تا حد زیادی از بین بروند، که در این صورت یکی از آمال دیرین ساکنین منطقه، که همانا شکلگیری نظام و رژیم امنیتی مبتنی بر عناصر و لوازم بومی منطقهای است، برآورده خواهد شد (عسگری، 1383).
ژئوپليتيک تنگه هرمز و مزاياي امنيتي ـ اقتصادي آن براي ايران
بستن تنگه هرمز يعني سقوط اقتصاد جهان
پاتريك كلاوسون(پژوهشگر مسائل غرب آسیا در مؤسسه راستگراي خاور نزديك واشنگتن) طي نشست: «گزينههاي آمريكا در ايران» در كميته نيروهاي مسلح مجلس نمايندگان، درباره احتمال بستن تنگه هرمز از سوي تهران گفته است: «اگر تنگه هرمز بسته شود، اقتصاد جهاني سقوط خواهد كرد.» وي با تأكيد بر اين نكته كه با توجه به عبور چهل درصد نفت مورد نياز جهان از اين شاهراه حياتي، اگر اين تنگه براي مدتي طولاني بسته شود، اقتصاد جهاني سقوط خواهد كرد، در ادامه يادآور ميشود: نظاميان ايران سالها است که براي اين كار آموزش ديده و مانورهاي نظامي متعددي در تنگه هرمز انجام دادهاند. ايران تداركات زيادي مانند خريد زيردرياييها و هواپيماهاي پيشرفته براي بستن تنگه هرمز انجام داده و تاكتيك پيچيدهاي براي استفاده از چهارصد قايق كوچك جهت حمله به كشتيهاي بزرگ در خليج فارس اتخاذ كرده كه آمريكا بايد آن را بسيار جدي تلقي كند.
آيتاللهالعظمي خامنهاي، رهبر معظم انقلاب اسلامي، هشدار داده است: "در صورتي كه آمريكا دست از پا خطا كند، جريان انرژي در منطقه به خطر ميافتد."
ایشان خطاب به آمریکا فرمودند: "شما هرگز قادر نيستيد امنيت انرژي را در منطقه تأمين كنيد. ما به آرمانها و منافع ملي خود پايبنديم و كسي كه منافع ملي ما را تهديد كند، تندي خشم ملت ايران را خواهد ديد."
برداشت غالب از اين تهديد، آن است كه در صورت حمله آمریکا به تأسيسات اتمي كشورمان، ايران جريان نفت در خليج فارس را با مشكل مواجه خواهد كرد. صرف اينگونه اظهارات، افزايش بهاي نفت را در بازارهاي جهاني به همراه داشت. مقامات عاليرتبه نظامي انگليس از بستهشدن تنگه هرمز وحشت دارند و بيان كردهاند: در صورتي که ايران تصميم بگيرد تنگه هرمز را ببندد، لندن نيمي از واردات کلي گاز و 84 درصد از وادرات گاز مايع خود را از دست خواهد داد.
لورد وست (فرمانده سابق نيروي دريايي بريتانيا و مشاور سابق امنيت ملي اين کشور) در زمان نخستوزيري(گوردون براون)، به روزنامه فايننشال تايمز گفته است: در صورتي که تنگه هرمز بسته شود، بريتانيا هزينههاي بسياري متحمل خواهد شد که يکي از آنها کاهش واردات گاز طبيعي است که ميتواند کشور را به يک بحران جدي وارد کند. وي تأكيد كرده است چنين مسئلهاي بيشک تأثيري شگرف بر اقتصاد بريتانيا خواهد گذاشت و قيمت جهاني نفت و گاز را به طور بيسابقهاي افزايش خواهد داد.
در صورت بستهشدن تنگه هرمز، واردات گاز بريتانيا از قطر که با عبور از اين تنگه انجام ميگيرد و نسبت به سال 2010 درحدود 67 درصد افزايش يافته است، با چالش جدي مواجه خواهد شد و ضربات سهمگيني به اقتصاد بيمار بريتانيا وارد خواهد آورد.
ژئوپليتيک تنگه هرمز و مزاياي امنيتي آن براي ايران
عمدهترين دليل اهميت خليج فارس براي کشورهاي غربي به وجود ذخاير عظيم گازي و نفتي در اين منطقه بازميگردد. خليج فارس بيش از شصت درصد ذخاير اثبات شده نفت جهان را دارا است و سی درصد تجارت جهاني نفت در همين منطقه صورت ميگيرد. شش کشور حاشیه خليج فارس (بحرين، ايران، کويت، قطر، عربستان، امارات متحده عربي) 55 درصد (728 ميليارد بشکه) از ذخاير نفت خام جهان را در مالکيت خود دارند. ميزان صادرات کشورهاي حاشيه خليج فارس در سال 2006 رويهمرفته 2/18 ميليون بشکه در روز بود که از اين ميزان، هفده ميليون بشکه آن از طريق تنگه هرمز (معادل يکپنجم تقاضاي جهاني) و الباقي از طريق خطوط لوله نفتي ترکيه به مديترانه و از عربستان به درياي سرخ منتقل گرديد. در طول سال 2006، عمده واردات نفت آمريکا از خليج فارس 2/2 ميليون بشکه در روز، معادل هفده درصد کل واردات نفت آمريکا بود.
منبع: دریاسالار، دریاداردوم ستاد عبدالله معنوی رودسری ، 1398، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب