ناگفته هایی از آغاز جنگ ایران و عراق (بخش چهارم)
امیر نبی کریمی، سعید پورداراب و فرهاد بهروزی
ناگفته های جنگ، به نقل سه تن از فرماندهان ارتش ایران که از آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق از نزدیک شاهد رخدادها و اتفاقات بودند، درباره هفته اول جنگ و چگونگی حمله عراق به ایران:
تیپ هوابرد شیراز/ انهدام قرارگاه عراق در فتح المبین (2)
بهروزی با بیان اینکه در آن زمان یک واحد هوابرد در کل خاورمیانه وجود داشت و تشکیل چنین واحدی بسیار سخت و هزینهبر است توضیح داد: “وقتی که یک واحد هوابرد را میخواهیم حرکت دهیم باید ابتدا به تعداد کافی هواپیما برای پرسنل داشته باشیم، بعد کانال برتری هوایی را درست تا روی هدف برقرار کنیم به دلیل اینکه تیپ اگر اسکورت و تامین نشود به راحتی قابل هدفگیری است. لشکر هوابرد نیاز به تخصص و تجربه کافی جهت هدایت دارد که خوشبختانه یا متاسفانه با توجه به عدم امکانات پس از انقلاب به این شکل از آن استفاده نکردیم زیرا که نابود میشد”.
امیر کریمی هم درباره یکی از اقدامات تیپ هوابرد در عملیات فتح المبین گفت: “در عملیات فتح المبین تیپ هوابرد که خود امیر بهروزی فرماندهی کرد (این مسئله هیچ کجا بیان نشده است)، واحدی را به صورت خوداتکا (به صورت زمینی) به پشت نیروهای عراقی فرستاد که در زیر زمین مستقر شدند و دشمن را به صورت کامل زیر نظر داشتند تا زمانی که نیروهای خودی شروع به حمله کردند قرارگاه عراقی را منهدم کردند و وقتی نیروهای عراقی متوجه نابودی قرارگاهشان شدند از درون تخریب شدند”.
او ادامه داد: “این تیپ به نوعی باید با هواپیما این کار را انجام میداد، که پس از انقلاب ما این امکانات را نداشتیم. تمامی توان نیروی هوایی ما همان صد و چند هواپیمایی بود که تعدادی از آن زده شد و تعدادی از خلبانان را هم از دست داده بودیم”.
امیر بهروزی درباره ماموریت دیگر تیپ هوابرد شیراز توضیح داد: “بعد از کاهش کنشها و واکنشها به تیپ هوابرد شیراز ابلاغ کردند که از شیراز در حدفاصل دزفول و اهواز مستقر شود، این زمانی بود که لشکر ۲۱ حمزه وارد منطقه عملیاتی شده بود. وقتی که واحد ما در خط پدافندی مستقر شده بود یک جیپ با چند درجهدار در مسیر شوش با خلق عرب روبه شدند که آنها را شهید کردند و ماشینشان را به آتش کشیدند. در نهایت گردان هوابرد که در مورموری هم مستقر بود تحت فرماندهی لشکر ۲۱ حمزه قرار گرفت”.
کریمی در پایان جمع بندی سخنان هر سه فرمانده را اینطور بیان کرد: “در مجموع سخنان دوستان باید این را بیان کنم که ذهنیتی در بین مردم ایجاد شده بود که ارتش را دشمن خود و خائن میدانستند و این نوع نگاه بر ذهن پرسنل ارتش تاثیر مخربی داشت، ما از طرفی در سختترین شرایط زندگی میکردیم و در سختترین شرایط با یک ارتش آماده و مجهز میجنگیدیم، نوع نگاهی که به ما میشد باعث آزرده شدن پرسنل میشد”.
او ادامه داد: “مشکل دیگری که وجود داشت، سربازان جوانی بودند که مدام بر حمله اصرار داشتند و ما نمیتوانستیم قانعشان کنیم که اختیار حمله کردن نداریم. در نهایت پس از آنکه این افتخار نصیب این کشور شد که در جنگ با عراق یک سانتیمتر از خاک خود را واگذار نکند. دیگر از نظر روحی و جسمی از بین رفته بودیم و پس از آن هم این مسایل را میشنویم که فردی میگوید ما خاکریز زدن را از عراق یاد گرفتیم من جایی مطرح کردم که قبل از انقلاب که سنگر میساختیم خاکهای آن را کجا میریختیم که در جنگ از عراق خاکریز زدن را یاد بگیریم؟”.
امیر بهروزی هم در این باره گفت: “۱۶۰۰ کیلومتر مرز هرکس هرچه میخواهد از جنگ می نویسد، اما ما با سند و مدرک آنچه که رخ داده بود را گزارش میکنیم و مطلب دروغ و نادرستی را بیان نمیکنیم”
منبع:
امیر نبی کریمی، سعید پورداراب، فرهاد بهروزی، تقویم دفاع مقدس به قلم رزمندگان ایران در این هشت سال، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای مطلب