در بخش اول گفتیم که طرح عملیات ثامنالائمه در 15 شهریورماه تکمیل و منتشر گردید، ولی زمان اجرای این طرح هنوز تعیین نشده بود. زیرا هنگامی این طرح قابل اجرا میگردید که سپاه پاسداران میتوانست گردانهای پاسدار و بسیج پیشبینی شده را بسیج کند و آموزش دهد و مجهز نماید و در منطقه عملیات ماهشهر، آبادان متمرکز سازد. این اقدامات بعد از هماهنگیهای کامل و تهیه و تکمیل طرح آغاز گردید.
بعد از انتشار طرح، اولین تجدید نظر لازم برای تقویت تیپ 1 پیاده که در تلاش اصلی بود، احساس شد. فرمانده این تیپ درخواست نمود که علاوه بر گردان پاسدار پیشبینی شده، یک گردان پاسدار اضافی در اختیار آن تیپ قرار داده شود. لشکر77 با این پیشنهاد موافقت کرد و در 23 شهریورماه از سپاه پاسداران درخواست نمود یک گردان اضافی آماده کند و زیر امر تیپ یک پیاده قرار دهد. بنابراین، تعداد گردانهای پاسدار به 16 گردان رسید.
درباره این تغییرات در طرح عملیاتی گرچه دلیل آن در اسناد موجود بیان نگردیده، اما باید گفت به تیپ1 پیاده مأموریت نسبتاً مشکلی واگذار شده بود و عملاً پاک کردن قسمت بیشتر منطقه نبرد از وجود نیروهای دشمن به تیپ 1 محول گردیده بود. به علاوه، اگر تیپ1 که مسئولیت تأمین جناح و عقب تیپهای2 و 3 را نیز بر عهده داشت، در اجرای مأموریت خود دچار مشکلی میگردید، مأموریت تیپهای 2 و 3 نیز به خطر میافتاد. زیرا دشمن میتوانست با استفاده از احتیاط موجود خود، با یک حمله دورانی پشت منطقه تیپ2 و 3 را ببندد و اختلالی در کل عملیات لشکر77 ایجاد کند. چنانکه در هنگام اجرای حمله چنین وضعی برای تیپ2 پیش آمد و در موقع مناسب شرح خواهیم داد.
بنابراین، گرچه به ظاهر تیپ1 پیاده در تلاش فرعی بود، اما مأموریت آن تیپ سنگینتر از تیپهای دیگر بود که از حاشیه شرقی رودخانه پیشروی میکردند و حداقل یک جناح آنها به وسیله رودخانه تأمین بود. به علاوه در صورتی که تیپهای 2 و 3 در اجرای مأموریت خود موفق نمیشدند یا حرکت آنها آهسته میگردید و حمله آنها از دور میافتاد، تیپ1 بایستی از شرق به غرب حمله میکرد و تلاش اصلی را بر عهده میگرفت. این ملاحظات سبب شدند که فرمانده لشکر77 در طرح تهیهشده تجدید نظر کند و تیپ1 را تقویت نماید و هدف سومی برای لشکر در نظر بگیرد که خاکریزهای دشمن در شرق جاده اهواز ـ آبادان و در مرکز منطقه سرپل اشغالی دشمن بود. همانگونه که گفتیم آماده کردن گردانهای پاسدار در منطقه نبرد نیاز به زمان داشت.
از پیامهای مبادلهشده بین لشکر و نیروی زمینی چنین استنباط میشود که این گردانها تا روز 23 شهریورماه به لشکر77 معرفی نشده بودند. زیرا نیروی زمینی در 26 شهریور در پاسخ نامه مورخه 23 شهریور لشکر ابلاغ کرد که برادر کلاهدوز در جلسه مورخه 20 شهریور شورای عالی دفاع اعلام کرد که واحدهای پاسدار برای شرکت در عملیات آماده شدهاند. در حالی که لشکر گفته بود که هنوز به لشکر معرفی نشدهاند.
به هر حال، چنین به نظر میرسد که تا اوایل مهرماه یگانهای پیشبینی شده برای اجرای عملیات ثامنالائمه در منطقه عملیات متمرکز شدند، زیرا لشکر77 در اول مهرماه 1360 قرارگاه تاکتیکی خود را از ماهشهر تغییر مکان داد و در شادگان مستقر نمود و اقدامات مقدماتی اجرائی از همین روز در منطقه عملیات آغاز شد و برای پشتیبانی هوایی هماهنگیهای لازم به عمل آمد که بر اساس این هماهنگی منطقه اصلی نبرد که شرق کارون بود، به علت مشکلات تشخیص نیروهای خودی از دشمن برای هدف هوایی انتخاب نشد و موافقت شد نیروی هوایی ما فقط هدفهای غرب رودخانه کارون را بمباران نماید که شامل محل استقرار قرارگاه لشکر، واحد احتیاط، نقاط آمادی، مواضع توپخانه دوربرد دشمن در غرب کارون تا خط مرز بود.
مهمترین فعالیت عملی در منطقه نبرد قبل از زمان حمله، باز کردن معابر در میدانهای مین دشمن بود. در طرح عملیاتی، باز کردن این معابر به عهده واحدهای عبورکننده واگذار شده بود و هر تیپ و گردان بایستی مسیر پیشروی خود را شناسایی میکرد و چنانچه میدان مینی به وسیله دشمن ایجاد شده بود، در آن معبر یا معابر لازم را حداقل به عرض ده متر باز میکرد. البته برای اجرای این مأموریت، عناصر مهندسی و مینبردار در اختیار تیپها و گردانها قرار داده شده بود. لشکر بنا به پیشنهاد فرمانده گردان مهندسی به منظور اطمینان از کفایت فعالیت یگانها درباره باز کردن معابر در میدانهای مین دشمن در دوم مهرماه از تیپهای1 و 2 و 3 خواست نقشه میدانهای مین دشمن با نشان دادن محل معابر ایجادشده را به لشکر گزارش کنند تا هماهنگیهای ستادی در رده لشکر به وجود آید.
از متن گزارش چند یگان که در این باره به لشکر دادهاند، چنین نتیجهگیری میشود که در محور پیشروی هر گروهان حداقل یک معبر ایجاد شد و این معابر اغلب به وسیله افسران و درجهداران و سربازان وظیفه با هدایت افسران و درجهداران کادر گردان مهندسی لشکر باز شد. به عنوان نمونه، در محور پیشروی گردان136 پیاده یک معبر به عرض 10 متر تا نزدیک خاکریز دشمن در جنوب جاده ماهشهر ـ آبادان به وسیله یک گروه مهندسی متشکل از دو افسر وظیفه، سه درجهدار پایور و پنج سرباز وظیفه به فرماندهی فرمانده دسته مهندسی باز شد.
در منطقه گردان163 پیاده نیز، یک معبر به عرض 20 متر به وسیله یک افسر پایور، دو نفر درجهدار پایور و سه نفر سرباز وظیفه باز شد. با توجه به این تلاش مهندسی لشکر، به نظر میرسد که تا روز سوم مهرماه هنوز گردانهای سپاه آمادگی کامل برای شرکت در اقدامات اولیه پیدا نکرده بودند و این عمل بسیار مهم مینبرداری در مقابل خط مقدم نیروهای دشمن به وسیله عوامل مهندسی لشکر انجام گرفت. اما لازم به تذکر است که دشمن در منطقه اشغالی برای هر یگان عمده در رده گردان وضعیت پدافند دورادور ایجاد کرده بود. لذا میدانهای مین دشمن منحصر به خط تماس با نیروهای ما نبود و در حین اجرای عملیات در بعضی نقاط، نیروهای ما با میدانهای مین دشمن برخورد کردند که واحدهای سپاه در ایجاد معابر در آنها نقش فعالی ایفا نمودند.
بعد از ایجاد معابر در میدانهای مین دشمن یا حداقل بعد از تهیه طرح ایجاد معابر در این میدانهای مین و اطمینان لشکر از بررسی وضعیت این مانع عمده به وسیله یگانهای در خط، ساعت و زمان حمله در روز سوم مهر1360 تعیین و به واحدهای عملکننده و همچنین ردههای بالاتر اعلام گردید، که ساعت 2400 روز 4 مهر یا یک دقیقه بعد از نیمه شب روز پنجم مهرماه بود و بدین وسیله اجرای طرح عملیاتی قاطعیت پیدا کرد و یگانها حدود 36 ساعت فرصت داشتند تا آخرین اقدامات تکمیلی آمادگی را انجام دهند و هرگونه اقدامات لجستیکی را تکمیل نمایند و آماده برای آغاز عملیات گردند.
روز 4 مهرماه را یگانها صرف آمادگی خود کردند، تنها موضوعی که در رده لشکر پیش آمد طرح تخریب پلهای دشمن قبل از شروع عملیات بود. از متن یک پیام به دست آمده چنین به نظر میرسد که قرارگاه هدایتکننده عملیات ابتدا در نظر گرفته بود یک مخزن شناور محتوی مواد منفجره در رودخانه کارون رها کند و هنگامی که این مخزن به نزدیکی پل شناور دشمن رسید با تیراندازی به آن مخزن منفجر گردد و پل تخریب شود. اما بعد از آماده شدن این طرح برای اجرا، لشکر از اجرای آن صرفنظر نمود و به تیپها دستور داد در صورت مشاهده چنین جسم شناوری قبل از اینکه به نزدیکی پلها برسد، آن را با گلوله جنگافزارها منهدم نماید. البته چگونگی این موضوع چندان روشن نیست. ما فقط به منظور ارائه بعضی مسائل احتمالی که در حاشیه عملیات وجود داشت یا ممکن بود وجود داشته باشد، بیان میکنیم.
بالأخره لحظه آغاز مبارزه فرارسید و طبق برنامه پیشبینی شده، حمله در آغاز روز پنجم مهر1360 شروع شد و تیپهای 1 و 2 و 3 آغاز پیشروی به سمت خط عزیمت را گزارش دادند. در طرح چنین برآورد شده بود که نیروهای خودی در غافلگیری کامل از منطقه تجمع و موضع حمله به سمت خط عزیمت راهپیمایی کنند و پس از وصول به خط عزیمت که در نزدیکی موانع و میدانهای مین دشمن بود، از باز بودن معابر اطمینان حاصل کنند و به طور ناگهانی بر مواضع مقدم دشمن حمله کنند و خاکریزهای اولیه دشمن را حتیالمقدور بدون زد و خورد اشغال نمایند.
به همین علت، پیشروی نیروهای ما تا حدود ساعت یک بعد از نیمه شب روز پنجم به وسیله دشمن کشف نگردید و نیروهای ما با تأمین کافی به نزدیکی اولین خاکریزهای دشمن رسیدند. اما به محض وصول نیروهای ما به خاکریز دشمن، عملیات نیروهای ما کشف شد و دشمن عکسالعمل نشان داد. لذا به درخواست واحدهای در خط، آتش تهیه که برای مدت 10 دقیقه پیشبینی شده بود، اجرا گردید. البته ابتدا حمله تیپ1 پیاده که به مواضع دشمن در جنوب ـ ماهشهر آبادان حمله کرد، کشف شد و چند دقیقه بعد حمله تیپهای 2 و 3 نیز کشف گردید. اما در منطقه هر سه تیپ، خاکریزهای خط مقدم دشمن که احتمالاً به وسیله عناصر تأمین وی اشغال شده بود، به تصرف رزمندگان ما درآمد و مقاومت چندانی در خاکریزهای اول دشمن مشاهده نگردید. به نحوی که در 30 دقیقه بعد از آغاز حمله، یعنی تا ساعت 0130، تمام واحدها توانستند خاکریزهای اول دشمن را تصرف نمایند.
اما در بعضی نقاط از ساعت 0130 مقاومت دشمن به صورت جدی آغاز شد که مهمترین آن در منطقه عملیات تیپ2 پیاده در حاشیه شرقی رودخانه کارون بود. در منطقه پیشروی تیپ1 پیاده نیز که به سمت مواضع دشمن در جنوب محور ماهشهر ـ آبادان هدایت میگردید، نیروهای دشمن ابتدا تأخیری در پیشروی عناصر این تیپ به وجود آوردند، ولی مقاومت دشمن در جنوب جاده یادشده خیلی سریع در هم شکسته شد و عناصر این تیپ بعد از پاک کردن خاکریز اول دشمن به سمت خاکریز دوم پیشروی کردند.
اما مقاومت در مقابل محور پیشروی تیپ2 همچنان ادامه داشت. زیرا این تیپ به سمت حساسترین مواضع دشمن، که پل حفار بود، پیشروی میکرد و طول مسافت از خط تماس نیروهای خودی و دشمن تا محل این پل کمتر از پنج کیلومتر بود. چنانچه تیپ2 موفق میشد در ظرف چند ساعت به این پل برسد، میتوانست شاهرگ ارتباطی دشمن با غرب کارون را قطع نماید. به همین دلیل، نیروهای دشمن مواضع پدافندی مستحکمی در محور پیشروی نزدیک به کرانه شرقی کارون ایجاد کرده بودند. اما درماندگی نیروهای دشمن در مقابل حمله سریع نیروهای ما در همان ساعت اول مشخص گردید. به طوری که پست شنود تیپ2 پیاده کسب اطلاع کرد واحد مدافع دشمن در جنوبشرقی پل حفار گزارش داد که از نظر آتش پشتیبانی با مشکلی مواجه گردیده و از رده بالاتر درخواست آتش کرده، ولی پاسخ دریافت نمود که فعلاً اجرای آتش به آن منطقه مقدور نیست.
درباره این مشکل دشمن باید به این نکته توجه شود که نیروهای ما با آرایش حمله جبههای در تمام عرض منطقه سرپل دشمن، اقدام به حمله کرده بودند و تمام نیروهای گسترشیافته دشمن در خط سرپل با نیروهای ما درگیر بودند. لذا تمام آنها نیاز به پشتیبانی داشتند، در حالی که نیروهای دشمن چنین توانایی را نداشتند که در طول یک خط پدافندی قریب 50 کیلومتر در تمام نقاط آتش کافی داشته باشند. تیپ1 پیاده در مرحله اول حمله، سنگینترین مأموریت را داشت که عبارت بود از: پاک کردن جنوب جاده ماهشهر ـ آبادان و موفق شد تا قبل از ساعت 0300 روز پنجم مهرماه، یعنی در مدت دو ساعت، این قسمت از منطقه عملیات را از اشغال دشمن رها سازد و به جاده اصلی ماهشهر ـ آبادان برسد. در این مدت، تعداد اسرای عراقی نسبت به مقدورات تیپ آنقدر زیاد بود که تیپ برای تخلیه اسرا درخواست خودرو اضافی نمود. همزمان با تیپ1، تیپ2 نیز موفق شد به اولین خط خیز پیشبینی شده در منطقه عملیات خود برسد، اما نیروهای دشمن در داخل این منطقه میدان مین حفاظتی برقرار کرده بودند. لذا یگانهای تیپ2 با این میدانهای مین مواجه شدند و تک آنها از دور افتاد.
منبع: نبردهای منطقه خرمشهر و آبادان، حسینی، سید یعقوب، 1396، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب