همزمان با عملیات آفندی محدود لشکر77 در منطقه شمال آبادان، لشکر21 پیاده نیز در غرب شوش حملات محدودی اجرا کرد و موفقیتهای نسبی کسب نمود که در عملیات منطقه غرب شوش و دزفول شرح آن خواهد آمد. چهار روز بعد، یعنی در 30 اردیبهشتماه نیز عملیات آفندی نسبتاً گسترده در غرب و شمال سوسنگرد به نام عملیات الله اکبر اجرا شد که موفقیت شایان توجهی داشت. لذا از اواسط اردیبهشتماه، مرحله سوم جنگ که آغاز عملیات تعرضی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و عقب راندن تدریجی نیروهای متجاوز عراق از مناطق اشغالی بود، عملاً شروع گردید و تقریباً تمام عملیاتی که طرح و اجرا میشد به نتیجه مطلوب میرسید. زیرا از طرفی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران کارآزمودهتر و مجهزتر و قویتر شده بودند و از طرف دیگر نیروهای متجاوز عراق به علت طولانی شدن مدت زمان جنگ و ناموجه تشخیص دادن آغاز این جنگ از طرف صدام حسین حاکم خودکامه عراق، فرسودهتر میشدند و توان مقاومت در مقابل حملات نیروهای ما را از دست میدادند. اما مهمترین و مؤثرترین عامل موفقیت نیروهای ما در این بود که نیروهای بسیج مردمی با هدایت و رهبری سپاه پاسداران به صورت گستردهتر و مؤثرتر و هماهنگتر وارد صحنه کارزار شدند و ضعف توان رزمی نسبی ارتش جمهوری اسلامی ایران را در مقابل نیروهای مجهزتر و برتر عراق جبران کردند.
اردیبهشت 1360 با موفقیت چشمگیر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تمام صحنههای نبرد به پایان رسید و این موفقیتها امید به پیروزی حق بر باطل را در رزمندگان ما در مقیاس وسیعی تقویت کردند و حرکتها و فعالیتهای وسیعتر برای بیرون راندن نیروهای متجاوز از خاک میهن اسلامی ما با دلگرمی و امیدواری بیشتری آغاز شد که منطقه عملیات ماهشهر ـ آبادان و سوسنگرد و بستان در تقدم اولیه قرار داده شد.
در اواسط خردادماه، تغییر و تحول بنیادی در سازمان سیاسی کشور ایران ایجاد شد. دکتر ابوالحسن بنیصدر که در مقام رئیس جمهور بود و فرماندهی کل قوای مسلح نیز از طرف مقام رهبری به ایشان تفویض شده بود، در 20 خردادماه از مقام فرماندهی کل قوا معزول شد و مسائل سیاسی جدیدی در ایران به وجود آمد که در این مبحث از بیان آن صرفنظر میشود، اما ارتباطی که عزل بنیصدر با مسائل نظامی داشت، مقام فرماندهی کل قوا بودن ایشان بود و اعم از اینکه ایشان عملاً قادر بود با استفاده از این مقام رسمی، در عملیات نظامی اعمال نفوذ بکند. در هر حال، ایشان فرمانده کل قوا بود. لذا عزل ایشان نمیتوانست در شرایط عمومی جنگ بیتأثیر باشد و تأثیر هم داشت. البته این تأثیر در جهت مثبت بود، یعنی وضعیت عمومی نیروهای مسلح ایران بعد از عزل دکتر بنیصدر از مقام فرماندهی کل قوا بهتر شد. زیرا اصولاً بین ایشان در مقام فرماندهی کل قوا و سپاه پاسداران به عنوان یک عنصر رزمی سرنوشتساز صحنههای عملیات همفکری و هماهنگی لازم وجود نداشت. بنابراین، با کنار رفتن بنیصدر فعالیت سپاه پاسداران در میدانهای نبرد مؤثرتر و قویتر و هماهنگتر گردید و اولین ثمره این وضعیت جدید در عملیات آفندی محدود در جنوب دارخوین در منطقه عملیات ماهشهر ـ آبادان حاصل شد که در مطالب زیر تحت عنوان عملیات دارخوین به شرح جریان آن میپردازیم.
عملیات آفندی محدود دارخوین
هنگامی که نیروهای متجاوز عراق در 19 مهرماه 1359 از رودخانه کارون گذشتند و سرپلی در شرق کارون در حوالی آبادی مارد واقع در حدود 20 کیلومتر شمال آبادان را اشغال کردند، در طرح توسعه منطقه سرپل، نیروهایی از دشمن به سمت شمال حرکت کردند و تا آبادی محمدیه در حدود پنج کیلومتری شمال محل عبور در مارد پیشروی نمودند. اما نظر به اینکه مأموریت واحدهای عبورکننده دشمن قطع راه مواصلاتی اهواز ـ آبادان و ماهشهر ـ آبادان و محاصره کامل زمینی جزیره آبادان و تلاش برای اشغال آن با عبور از رودخانه بهمنشیر بود، نیروهای دشمن در سمت شمال و شرق منطقه عبور تلاش مهمی برای توسعه سرپل نکردند و تقریباً در همان خطی که در روزهای اول عبور رسیده بودند، متوقف شدند و با احداث خاکریز و ایجاد مواضع مستحکم پدافندی، وضعیت پدافند ثابت را در سمت شمال و شرق خط سرپل قبول کردند.
در صورتی که برآورد اولیه نیروهای ما بعد از عبور دشمن از رودخانه کارون در شمال آبادان این بود که احتمالاً نیروهای دشمن در سه محور شمالی و شرقی و جنوبی به منظور تهدید اهواز و ماهشهر و آبادان پیشروی خواهند کرد. اما بعد از یک ماه نبرد، سرفرماندهی ارتش متجاوز عراق به این نتیجه رسید که انتخاب هدفهای در عمق و پیشروی برای تصرف آنها خطرات انهدامی برای ارتش عراق دربردارد، لذا به همان مناطق اشغالی ماه اول جنگ اکتفا نمود و فقط در آبادان فعالیتی انجام داد که آن هم به نتیجه نرسید. به هر حال، در جبهه جنوب دارخوین، نیروهای متجاوز عراق از اوایل آبانماه 1359 در همان خط پدافندی حوالی آبادی محمدیه متوقف شدند و نیروهای ما نیز در سال 1359 نتوانستند نیروهای دشمن را از آن مواضع پدافندی عقب برانند. اما از آغاز سال 1360، تدبیر کلی عملیاتی نیروهای ما تغییر کرد و نیروهای ما عملیات آفندی را به صورت محدود و تدریجی آغاز کردند. از جمله مناطق عملیاتی که این حرکات در آن آغاز شد منطقه عملیات ماهشهر ـ آبادان بود که جبهه جنوب دارخوین قسمتی از آن منطقه عملیات بود.
برآورد وضعیت و طرحریزی برای اجرای یک عملیات آفندی محدود در منطقه عملیات دارخوین از اوایل سال 1360 آغاز شد و با استفاده از تجربیات تلخ دو عملیات آفندی ناموفق قبلی در منطقه ماهشهر ـ آبادان از همان ابتدای طرحریزی اساس عملیات برای وصول به هدف محدود و با استفاده از پیاده نظام و حتیالمقدور عملیات شبانه قرار داده شد. اما به علت باز بودن زمین عملیات، فرمانده واحد اصلی حملهور که سپاه پاسداران بود، تصمیم گرفت با حفر یک کانال ارتباطی از جنوب آبادی محمدیه تا نزدیکی مواضع دشمن یک معبر وصولی مخفی و غافلگیرکننده ایجاد کند و نظر به اینکه منطقه عملیات غرب و جنوب در میدان دید و تیر مستقیم نیروهای دشمن بود، حفر کانال با استفاده از وسایل سنگین مهندسی مشکل بود. لذا بیشتر طول کانال شبانه و با استفاده از بیل و کلنگ و تجهیزات انفرادی به وسیله افراد سپاه پاسداران کنده شد. بعد از آماده شدن این کانال، تهیه طرح عملیات با همکاری ستاد لشکر77 پیاده و فرمانده سپاه پاسداران منطقه دارخوین آغاز گردید که بعد از اجرای عملیات الله اکبر در غرب و شمال سوسنگرد بود.
نظر به اینکه عملیات دارخوین اولین عملیاتی بود که در آن هماهنگی اصولی و کامل از ابتدای طرحریزی تا پایان اجرای عملیات بین سپاه پاسداران عمل کننده در منطقه و لشکر77 پیاده مسئول کلی منطقه عملیات به وجود آمد، چگونگی طرحریزی و اجرای این عملیات را مشروحتر بیان میکنیم.
برآورد اطلاعاتی این عملیات بعد از بررسیهای نسبتاً طولانی در 10 خرداد، به وسیله فرمانده سپاه پاسداران منطقه عملیات تهیه شد. نکات مهم این برآورد که مبنای تهیه طرح عملیاتی گردید بدین شرح بود:
مأموریت پیشبینیشده برای این عملیات تصرف و نگهداری خاکریزهای اول و دوم دشمن که در جنوب آبادی محمدیه بود، برآورد گردید. زمین منطقه عملیات به جز در حاشیه رودخانه کارون که درخت زار است، باز و فاقد هرگونه پوشش و اختفای کافی میباشد. از نظر موانع قسمتی از منطقه عملیات در شرق جاده اهواز ـ آبادان آبگرفته و باتلاقی بود و مانور واحدهای زرهی را محدود میکرد و نظر به اینکه نیروهای دشمن در مواضع مناسب پدافندی که با احداث خاکریزهای نسبتاً مرتفع ایجاد کرده بودند، میدان دید و تیر خوبی بر محورهای پیشروی نیروهای ما داشتند، به همین علت محور پیشروی کنار رودخانه کارون و کانال کنده شده مناسبترین محورها بودند.
نیروهای دشمن که در مواضع پدافندی جنوب محمدیه مستقر بودند، یک گردان مکانیزه تقویتشده با یک گروهان مکانیزه اضافی و یک گروهان تانک برآورد گردید. ضمناً یک گروهان شناسایی صلاحالدین و گردانهای تانک یرموک و خالد در حدود سه کیلومتری جنوب مواضع خط مقدم پدافندی دشمن گسترش داشتند که میتوانستند نیروهای در خط دشمن را تقویت کنند، یا به صورت واحد احتیاط دشمن در اجرای پاتک وارد عمل کردند.
علاوه بر واحدهای جبههای دشمن، واحدهایی از دشمن در غرب کارون گسترش داشتند که میتوانستند از پهلوی غربی محور پیشروی نیروهای ما را به زیر آتش بگیرند، ولی وجود رودخانه غیرقابل عبور کارون مانع تهدید مانوری نیروهای دشمن از سمت غرب بود. بالأخره نتیجهگیری نهایی که از این برآورد اطلاعاتی به دست آمد، چنین بود که با توجه به وضعیت عملیاتی حدود هشت ماه گذشته دشمن قدرت تعرضی خود را از دست داده و در مواضع کنونی دفاع خواهد کرد و از نظر احتمال حمله متقابل، نظر به اینکه در جناح غربی منطقه رودخانه کارون و در جناح شرقی منطقه آبگرفته وجود داشت که غیرقابل عبور بودند، بنابراین دشمن قادر به استفاده از قدرت مانوری نیروهای زرهی و مکانیزه خود نبود و حداکثر به حفظ مواضع پدافندی موجود اکتفا میکرد و بدین جهت احتمال تهدید حمله دشمن به مواضع نیروهای ما و ادامه آن به سمت شمال بسیار ضعیف بود.
بر مبنای برآورد وضعیتی که به عمل آمد، طرح عملیاتی لشکر77 پیاده با هماهنگی فرمانده سپاه پاسداران دارخوین تهیه و در 13 خردادماه 1360 جهت برآورد وضعیت و تهیه طرح به یگانهای اجرایی منتشر گردید.
اساس تدبیر این طرح چنین بود که یگانهای سازمانی و زیر امر لشکر77 پیاده مستقر در منطقه عملیات ماهشهر ـ آبادان در جناح شرقی و جنوبی خط سرپل دشمن در شرق کارون طبق مأموریتهای قبلی به پدافند در مواضع ادامه میدهند و عملیات آفندی محدود فقط در جناح شمالی خط سرپل دشمن اجرا میگردد.
با توجه به استعداد دشمن که در برآورد اطلاعاتی بیان شد، برای اجرای این مأموریت آفندی محدود گردان214 سوارزرهی لشکر77 (منها)، واحد عملیاتی سپاه پاسداران دارخوین، یک گروهان از گردان107 امداد ژاندارمری، یک آتشبار توپخانه کمک مستقیم، یک دسته پدافند هوایی 5/14 میلیمتری و یک دسته مهندسی رزمی در نظر گرفته شد.
تدبیر عملیاتی لشکر برای اجرای تک این بود که سپاه پاسداران با استفاده از اصل غافلگیری تک میکند و هدف پیشبینی شده را تصرف مینماید. پیشروی را تا خاکریز دوم ادامه میدهد و گردان214 سوارزرهی با نیروی کافی هدف اولیه را تحکیم و نگهداری میکند و برای احتیاط این یگانها یک گروهان از گردان291 تانک لشکر که در اردوگاه در پشت جبهه مستقر بود، منظور گردیده بود.
از نظر پشتیبانی توپخانه، علاوه بر یک آتشبار105 میلیمتری که در کمک مستقیم یگان حملهور قرار داده شده بود، یک آتشبار155 میلیمتری و یک آتشبار130 میلیمتری نیز در تقویت آتش این واحد منظور گردیده بود.
محل پاسگاه فرماندهی یگان تککننده در آبادی محمدیه بود. بنابراین، مواضع نیروهای ما مسافتی در جنوب آن قرار داشت که مبدأ عملیات تعیین گردید. ضمناً برای نظارت مستقیم لشکر77 در عملیات و هدایت عملی قرارگاه تاکتیکی لشکر بایستی به منطقه عملیات دارخوین تغییر مکان مینمود و در دارخوین مستقر میگردید. با توجه به این مطالب که خلاصه طرح عملیات لشکر بود، چنین به نظر میرسید که برای اولین بار در این منطقه نبرد، یک طرح آفندی تطبیقشده کامل تهیه گردیده بود.
فرماندهی سپاه پاسداران دارخوین نیز بر اساس طرح عملیات لشکر77 و مأموریت واگذارشده در آن طرح به این نیروی رزمنده، طرح عملیاتی خود را در 11 خردادماه تهیه و منتشر کرد که خلاصه آن بدین قرار بود:
نام طرح: طرح عملیاتی امام حسین علیهالسلام. هدف تعمیم لاالهالاالله. سازمان رزمی فرماندهی عملیات سپاه پاسداران 3 یگان عملیاتی بود که هرکدام شامل یک واحد عملیات، یک واحد احتیاط، یک واحد پشتیبان، یک واحد مخابرات، یک واحد بهداری و یک واحد تدارکات بود.
واحد عملیات شامل 3 دسته هر دسته 22 نفر و یک گروه 20 نفری تدارک پشتیبانی رزمی بود و علاوه بر 3 دسته یک دسته مهندسی رزمی نیز برای جمعآوری میدان مین سازمان داده شده بود که استعداد آن نیز 30 نفر بود. سازمان هر دسته 22 نفری دارای یک فرمانده و معاون، 2 نفر مسئول بیسیم و 3 نفر خدمه تیربار و یک نفر موشکانداز، دو نفر خدمه نارنجکانداز تفنگی، 8 نفر خدمه موشکانداز آرپیجی7 و 4 نفر تیرانداز تفنگ بود. هر دسته علاوه بر جنگافزار انفرادی ژ3 یا کلاشینکف، دارای 4 قبضه آرپیجی7 ، یک قبضه تیربار کلاشینکف، یک قبضه نارنجکانداز و یک دستگاه بیسیم بود. واحد پشتیبانی سپاه دارای موشکانداز دراگون، خمپارهانداز60 و 81 و 120 میلیمتری، تفنگ106 و موشک تاو بود که جمعاً 6 قبضه خمپارهانداز120 مم، 6 قبضه خمپارهانداز81 مم، 6 قبضه خمپارهانداز60 مم، دو قبضه تفنگ 106 مم و 3 قبضه موشکانداز تاو بود. تدبیر کلی عملیات فرمانده سپاه پاسداران دارخوین چنین بود که با استفاده از کانال کنده شده و آبروهای طبیعی موجود نیروی خودی به صورت نفوذی و غافلگیری به دشمن نزدیک میشدند و در ساعت آغاز حمله همزمان با یکدیگر، همه نیروهای حملهور حمله میکردند و تا 3 کیلومتر به سمت جنوب پیشروی مینمودند و خاکریزهای دشمن را در محور پیشروی تصرف میکردند. به ترتیب پیشروی عناصر مانوری، خودروهای مهندسی شامل بولدوزر و لودر به دنبال عناصر حملهور به سمت جنوب حرکت میکردند و خاکریزهایی برای پدافند نیروهای خودی در منطقه اشغالی دشمن ایجاد مینمودند. واحد احتیاط هر یگان عملیاتی آماده میشد بنا بر درخواست فرمانده همان یگان وارد عمل گردد.
برای هر یگان عملیاتی یک محور پیشروی و جمعاً سه محور در نظر گرفته شده بود که در کنار رودخانه، کانال احداثی و سمت شرقی جاده اهواز ـ آبادان بود. از نظر ارتباط بین عناصر حملهور و قرارگاههای هدایتکننده پیشبینی کافی به عمل آمده بود. از نظر مهمات، پیشبینی کافی برای پنج روز عملیات مداوم شده بود.
بالأخره طرح عملیاتی با پیوستهای کامل تهیه گردید و برای اجرا آماده شد. فقط بایستی ساعت و روز حمله تعیین و ابلاغ میشد تا این طرح به اجرا درمیآمد. این زمان ساعت 0330 روز 21 خردادماه تعیین و در روز 20 خرداد ابلاغ گردید، که بر حسب تصادف همزمان با عزل دکتر بنیصدر از مقام فرماندهی نیروهای مسلح ایران بود. این موضوع سبب تقویت بیش از پیش روحیه افراد سپاه پاسداران گردید. چنانکه در کتاب حماسه دارخوین، تهیه شده به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صفحه 23، چنین نوشته شده است:
آنچه در این حمله موجب تقویت بیش از پیش رزمندگان شد حکم تاریخی امام بود که در شب عملیات و در حالی که برادران آماده حمله بودند صادر شد و آن حکم چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم.
ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران آقای ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شدهاند.
روحالله الموسوی الخمینی 20/360
منبع: نبردهای منطقه خرمشهر و آبادان، حسینی، سید یعقوب، 1396، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب