چنانکه عملاً بعد از استقرار لشکر77 در منطقه عملیات ماهشهر ـ آبادان چنین نتیجه مثبتی به دست آمد.
در دستورالعمل انتقال فرماندهی منطقه عملیات ماهشهر و آبادان به لشکر77 پیاده، فرمانده نیروی زمینی و فرمانده ژاندارمری کشور موافقت نمودند که کلیه واحدهای موجود و مستقر در آن منطقه عملیات، زیر امر فرمانده لشکر77 قرار گیرند و این یگانها علاوه بر یگانهای سازمانی لشکر77 پیاده عبارت بودند از یک گردان پیاده از لشکر21 پیاده، گردان151 دژ، گردان 37 تانک مرکز زرهی، یک گروهان تانک از لشکر92 زرهی، گردان تکاوران دریایی، گردان302 ژاندارمری بهبهان، یگانهای ژاندارمری مستقر در آبادان و یگانهای توپخانه موجود در آن منطقه، عناصر سپاه پاسداران و فدائیان اسلام و نیروهای بسیج مردمی.
همانگونه که در دستورالعمل انتقال فرماندهی به لشکر77 مشخص گردیده بود، قرارگاه لشکر77 طبق برنامه تعیینشده از مشهد به خوزستان تغییر مکان نمود و از 28 اسفندماه 1359، مسئولیت فرماندهی منطقه عملیات خرمشهر و آبادان و ماهشهر را بر عهده گرفت و بالأخره بعد از شش ماه، یکی از بغرنجترین مسائل عملیاتی جنگ که به هیچ وجه، موجه و منطقی و ضروری نبود، حل شد و فرماندهی اروند منحل گردید و فرمانده ژاندارمری کشور به قرارگاه خود به تهران بازگشت و تیمسار فلاحی نیز آن اعمال نفوذ قبلی خود را در چگونگی هدایت جنگ از دست داد و وحدت کامل فرماندهی در نیروی زمینی به وجود آمد و فرمانده نیروی زمینی مسئولیت سازمانی و قانونی خود را به طور کامل بر عهده گرفت.
به طوری که در شرح وقایع بهمن و اسفند 1359 بیان شد، در این دو ماه، جبهه آبادان و ماهشهر چندان فعال نبود. مهمترین موضوع آبگرفتگی منطقه بود که هم برای نیروهای ما و هم برای نیروهای دشمن مشکلاتی فراهم کرده بود و به علت باتلاقی شدن زمین، اصولاً هرگونه حرکات بسیار مشکل و در قسمتهایی غیرممکن گردیده بود. بدین جهت بعد از عملیات توکل، در 20 دیماه 1359، نیروهای هر دو طرف جنگ به حالت پدافند ثابت و غیرفعال درآمدند. فقط بالگردهای طرفین گاهگاهی به پرواز درمیآمدند و حملات محدودی به مواضع یکدیگر میکردند و اطلاعاتی که درباره آمادگی نیروهای عراق برای حمله به آبادان و اشغال آن میرسید هیچکدام به حقیقت نپیوست و به نظر رسید که اجباری یا اختیاری،راهبرد عمومی نظامی عراق در جنگ تحمیلی به ایران به کلی تغییر کرد و حاکم فاشیست عراق از ادامه طرح کشورگشایی منصرف شد و به نگهداری همان مقدار از اراضی اشغالی ایران که 10 تا 15هزار کیلومترمربع برآورد میشد، اکتفا نمود. همانگونه که در مطالب قبل بیان شد صدام حسین در یک مصاحبه مطبوعاتی به موضوع متوقف شدن پیشروی نیروهای عراق و عدم تمایل به اشغال جزیره آبادان اعتراف نمود.
گفتیم که مقامات مسئول رده بالای ارتش جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفتند؛ در اواخر اسفند 1359، مسئولیت فرماندهی اروند را به لشکر77 پیاده واگذار کنند. در اجرای این امر، قرارگاه لشکر77 تا تاریخ 25 اسفندماه به ماهشهر تغییر مکان نمود و آماده برای بر عهده گرفتن مسئولیت گردید و همانگونه که در دستورالعمل نیروی زمینی تعیین شده بود از 28 اسفند، فرماندهی منطقه عملیات آبادان ـ ماهشهر را بر عهده گرفت و قرارگاه فرماندهی اروند از این مسئولیت رها گردید و بدین وسیله، سال1359 با شش ماه جنگ تحمیلی به پایان رسید. در حالی که خرمشهر کاملاً در اشغال نیروهای متجاوز عراق بود و جزیره آبادان نیز از سمت غرب و شمال در محاصره دشمن بود، ولی از سمت شرق نیروهای ما موفق شدند جلو پیشروی دشمن را به سمت ماهشهر سد کنند و با وجود اینکه محور اصلی مواصلاتی ماهشهر ـ آبادان در کنترل دشمن بود، ولی نیروهای دشمن فقط حدود 10 کیلومتر از این محور را در شرق کارون در کنترل خود داشتند و بقیه محور تا موازات منتهی الیه رودخانه بهمنشیر به طول قریب 60 کیلومتر در کنترل نیروهای ایران بود، گرچه زمین منطقه بین کرانه شمالی رودخانه بهمنشیر تا محور ماهشهر سست و باتلاقی بود، ولی نیروهای ما میتوانستند اقداماتی برای احداث جاده و برقراری ارتباط زمینی با جزیره آبادان انجام دهند.
بعد از استقرار قرارگاه لشکر77 پیاده در ماهشهر و به عهده گرفتن مسئولیت فرماندهی منطقه عملیات آبادان ـ ماهشهر، نیروی زمینی طی دستورالعمل تأکیدی دیگری در 8 فروردین1360، وظایف و مسئولیتها و نحوه انجام وظیفه و روابط فرماندهی آن لشکر با نیروی زمینی و لشکر92 زرهی را که در جناح شمالی منطقه لشکر77 گسترش داشت، ابلاغ نمود و لشکر فعالیت عملیاتی خود را رسماً آغاز کرد.
بعد از استقرار قرارگاه لشکر77، اولین اقدام تقویتی نیروی زمینی برای لشکر این بود که دستور داد گردان291 تانک سازمانی این لشکر، که در اهواز زیر امر لشکر92 زرهی بود، از زیر امر آن لشکر رها شود و به ماهشهر اعزام گردد. این تغییر مکان از 19 فروردین انجام گرفت و به طور کلی بعد از انحلال فرماندهی اروند و شکلگیری جبهههای چهارگانه، منطقه عملیات خوزستان با دو لشکر زرهی و دو لشکر پیاده که شامل لشکر21 در غرب شوش و دزفول، لشکر92 زرهی در اهواز، لشکر16 زرهی در سوسنگرد و لشکر77 پیاده در شمال آبادان بود، فرماندهی نیروی زمینی تصمیم گرفت وحدت فرماندهی در داخل یگانهای سازمانی و زیر امر لشکرهای چهارگانه را نیز حتیالمقدور برقرار سازد.
لذا تصمیم گرفته شد عناصر سازمانی هر لشکر در منطقه عملیاتی همان لشکر به کار برده شوند و برش تاکتیکی و سازمان رزمی در داخل لشکرها انجام شود و برای این منظور، به مرور واحدهای سازمانی هر لشکر که در مناطق دیگر بودند، به منطقه لشکر مربوطه اعزام شدند. در صورتی که طبق اطلاعاتی که از وضعیت گسترش نیروهای متجاوز عراق به دست نیروهای ما میرسید، اصولاً تدبیر کلی ارتش عراق بر اساس ترکیب یگانهای مختلف از عناصر سازمانی لشکرها و سایر یگانهای عمده بود و این موضوع آنقدر برای نیروهای ما جالب توجه بود که علت آن چنین تعبیر میشد که فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق اعتمادی به فرماندهان لشکرها ندارد و عمداً عناصر رزمی هر لشکر را با عناصر سازمانی لشکرهای دیگر ترکیب میکند تا نتواند طرح کودتا و توطئه علیه حکومت مرکزی عراق را هماهنگ سازند.
چنانکه به طور مثال عناصری از نیروهای دشمن که در منطقه عملیات خرمشهر ـ آبادان گسترش داشتند، از عناصر سازمانی لشکر3 زرهی لشکر5 مکانیزه، تیپ33 نیروی مخصوص و لشکر12 زرهی بودند. در حالی که مجموع استعداد رزمی این واحد در حدود استعداد رزمی کامل لشکر3 زرهی بود و بر اساس اصل کلی وحدت فرماندهی، لازم بود عناصر همان لشکر در این منطقه عملیات گسترش داشته باشند، در صورتی که چنین نبود و از عناصر سازمانی لشکر3 زرهی، فقط تیپ8 مکانیزه و 6 زرهی در شرق کارون مستقر بود و تیپ12 زرهی آن در مناطق عملیاتی دیگر بود و به جای آنها تیپ44 پیاده لشکر12 زرهی و تیپ33 نیروی مخصوص در منطقه لشکر3 زرهی عراق قرار گرفته بودند.
به هر حال، این روش جزو تدبیر عملیاتی نیروهای متجاوز عراق بود. بعد از اینکه فرماندهی منطقه عملیات ماهشهر ـ آبادان به لشکر77 پیاده محول شد، اولین وظیفه آن لشکر برآورد وضعیت و تهیه طرحهای عملیاتی و مشخص کردن وظایف اجرایی واحدها بر اساس تدبیر فرماندهی لشکر بود. به همین علت، ستاد فرماندهی لشکر در اوایل فروردین ماه یک برآورد وضعیت کلی عملیاتی به عمل آورد و یک دستور جمعآوری اخبار از وضعیت دشمن به واحدهای اجرایی ابلاغ کرد و تغییراتی در گسترش پدافندی یگانهای مستقر در منطقه ماهشهر ـ آبادان داد که مهمترین تغییر توجه به حساسیت قسمت جنوب جاده ماهشهر ـ آبادان بود، زیرا در طرح کلی عملیاتی فرماندهی اروند توجه چندانی به این قسمت نشده بود.
البته علت آن سست و باتلاقی بودن زمین منطقه بود، ولی به هر حال این قسمت از حساسیت ویژهای برخوردار بود و یک شکاف بزرگ بین خط دفاعی نیروهای ما در قسمت نوک خط سرپل دشمن در سمت جنوبشرقی وجود داشت و نیروهای دشمن میتوانستند با یک پیشروی سریع به کرانه بهمنشیر برسند و مشکلاتی برای نیروهای ما به وجود آورند. چنانکه قبلاً یک بار اطلاع رسیده بود که نیروهای دشمن در نظر دارند تا آبادی چوئبده در کرانه بهمنشیر که حدود 10 کیلومتر دورتر از خط سرپل اشغالی بود، پیشروی کنند. این آبادی تقریباً در منتهیالیه زمینهای نسبتاً محکم قرار داشت و از آن آبادی به طرف شرق، تمام منطقه باتلاقی و نیمهباتلاقی بود. درباره اهمیت این قسمت از زمین منطقه عملیات کافی است توجه کنیم که جاده ارتباطی انشعابی از محور ماهشهر ـ آبادان به کرانه بهمنشیر به همین آبادی کشیده شد. بدین علت فرمانده لشکر77 پیاده در 19/1/60، دستور داد؛ گردان144 پیاده لشکر21 که زیر امر قرارگاه لشکر77 بود، قبلاً در منطقه ماهشهر ـ آبادان که جزو اولین واحدها در نبردهای مختلف شرکت کرده بود، با یک دسته تانک و یک دسته خمپارهانداز و یک گروهان پاسدار تقویت شود و مسئولیت دفاعی نوک خط سرپل دشمن را در جنوب جاده آبادان ـ ماهشهر به عهده بگیرد. با این تدبیر، خط دفاعی نیروهای ما در سمت شرق و شمال و جنوب محور ماهشهر ـ آبادان مستحکم گردید.
ضمناً طبق دستور جزء به جزء مورخه 19/1/60 که اولین دستور کتبی لشکر77 بود، فرمانده لشکر تصمیم گرفت گردان214 سوارزرهی سازمانی لشکر را نیز که تازه به منطقه وارد شده بود، به عنوان یک واحد تعویضکننده به کار برد و گردان246 تانک را که مدتی طولانی در جبهه بود تعویض نماید.
از جمله اقدامات اولیه لشکر77 در منطقه عملیاتی مربوطه، بررسی وضعیت رزمندگان غیرنظامی بود. البته این بررسی بر اساس دستورالعمل قرارگاه نیروی زمینی در جنوب انجام گرفت. طبق بررسیهایی که لشکر در این باره به عمل آورد و نتیجه آن را در 16 فروردین 1360 گزارش داد، وضعیت گسترش و استعداد نیروهای رزمنده غیرنظامی در منطقه عملیاتی ماهشهر ـ آبادان بدین قرار بود:
- سپاه پاسداران خرمشهر به استعداد 150 نفر سپاهی و 250 نفر بسیجی مستقر در کوت شیخ (سهراهی کارون ـ بهمنشیر ـ اهواز)
- سپاه پاسداران آبادان 2550 نفر در جبهه بهمنشیر که از دماغه خرمشهر تا کوی ذوالفقاری 1750 نفر در خط و 800 نفر در احتیاط گسترش داشت.
- کمیته انقلاب اسلامی آبادان 65 نفر سپاهی و 150 نفر بسیجی مستقر در منطقه فیاضیه (شمال بهمنشیر و شرق کارون)
- فدائیان اسلام 560 نفر مستقر در کوی ذوالفقاری، آبادان و کوتشیخ، خرمشهر.
- سپاه پاسداران ماهشهر 147 نفر سپاهی مستقر در کیلومتر11 جاده آبادان ـ ماهشهر
- سپاه پاسداران دارخوین 500 نفر سپاه مستقر در دارخوین
*****
از نظر سلاح، عناصر رزمنده غیرنظامی یادشده عموماً مسلح به جنگافزار انفرادی ام1 و ژ3 و تعداد معدودی تیربار و موشکانداز آرپیجی7 و خمپارهانداز60 و 81 میلیمتری و دو قبضه تفنگ106 میلیمتری بودند. ضمناً آمار ارائهشده چندان ثابت و قطعی نبود.
اولین اقدام عملی رزمی لشکر77 در منطقه عملیات ماهشهر ـ آبادان در 20 فروردینماه گزارش گردید که بر مبنای آن عناصر شناسایی زمینی و بالگرد لشکر در منطقه فعال و در همان روز با دشمن درگیر شدند و تلفاتی به دشمن وارد کردند و چهار نفر از افراد دشمن را نیز به اسارت گرفتند. اما به طور کلی، آرامشی که در جبهههای جنگ از آغاز بهمنماه1359 ایجاد شده بود، در فروردینماه سال1360 نیز ادامه یافت و فعالیت چندانی از نیروهای ما و دشمن مشاهده نگردید.
در این جبهه نیز همین وضعیت و حالت وجود داشت و فروردینماه با آرامش کلی سپری شد و تلاش لشکر77 صرف برآوردهای ستادی و تغییر مکان واحدها از مشهد به خوزستان و تحکیم مواضع دفاعی گردید. در گزارش تکمیلی که لشکر درباره عملیات گشتی رزمی زمینی و هوایی روز20 فروردینماه داد، اعلام نمود که چهار نفر افراد عراقی اسیر شده راننده بولدوزر بودند که مشغول جادهسازی در منطقه سلیمانیه بودند و گشتیهای لشکر به آنها حمله کردند. پس از انهدام بولدوزرها رانندههای آنها را به اسارت گرفتند و هشت دستگاه تانک دشمن را نیز منهدم کردند.
منبع: نبردهای منطقه خرمشهر و آبادان، حسینی، سید یعقوب، 1396، ایران سبز، تهران
انتهای مطلب