از سوی دیگر ملّت شریف ایران مبتنی بر اعتقادات خود، مبارزاتی را به رهبری حضرت امام خمینی(ره) علیه استکبار جهانی آغاز کرده بود. بنابراین هر سه گروه به قدرت نظامی ارتش نیاز داشتند و در واقع برای بهره برداری از آن رقابتی پیدا و پنهان آغاز شده بود. آمریکا برای حفظ منافع خود در منطقه و مقابله با نفوذ اتحاد جماهیر شوروی(وقت) ارتش شاهنشاهی را سازماندهی، تجهیز و کنترل می کرد تا بدین وسیله سلطه خود را تضمین نماید…
ابر قدرت شرق نیز از راه توسعه فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی، سعی داشت تا نفوذ خود را در ارتش گسترش دهد و امام خمینی(ره) با ایجاد ارتباط و توسعه نفوذ خود بعنوان یک رهبر مذهبی در کارکنان ارتش اهداف انقلاب را پیگیری میکرد. در حقیقت در این مقاله نقش برجسته امام خمینی و شاگردان ایشان که هدایت جریان روشنگری اجتماعی را به دوش کشیدند، مورد مطالعه قرار گرفته و این موضوع به چالش کشیده شده است که چگونه ارتش از یک ابزار حکومتی برای سرکوب بدنه جامعه به یک ابزار انقلابی تبدیل شد و با این اقدام عملاً توان حکومت شاهنشاهی را تحلیل برد. در نهایت این مقاله گویای این واقعیت است که، درایت رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار گفتمان اسلام ناب محمّدی بود که با ایجاد جوّی اثر گذار ارتش را به دریای خروشان مردم بازگرداند و زمینه سازی پیروزی کم هزینه انقلاب اسلامی را فراهم آورد.
1- مقدّمه
هنوز پس از گذشت قریب سی سال از انقلاب اسلامی ایران، این پدیده برای جامعه شناسان، صاحب نظران سیاسی و روابط بین الملل ناشناخته باقی مانده و تاکنون تعابیر متفاوتی را برای توصیف انقلاب اسلامی بکار بردهاند. اما اکثر آنها بر این مطلب اشتراک نظر دارند که انقلاب اسلامی معجزه امام خمینی(ره) است و با این تعبیر است که قدری خود را قانع میکنند. بدیهی است تفاوتهای انقلاب اسلامی با سایر انقلابهای مطرح و معروف جهان آنها را بر این اندیشه استوار کرده است.
انقلابهایی که در گذشته در جهان رخ داده است، عمدتاً از اختلاف بین دو طبقه اجتماعی پدید آمده است و طبقه غالب سعی کرده پس از پیروزی طبقه مغلوب را به کلی حذف و تسویه نماید و این کار معمولاً با خونریزی فراوان همراه بوده است. اما فرآیند شکل گیری و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به گونهای دیگر رقم خورد و یک ملّت با ارزشهای علوی و باورهای ولایی با هدایتهای حکیمانة رهبری روحانی و بیدار، به پا خواسته و پس از پیروزی بر نظام طاغوتی، به جای انتقام گیری و خونریزیهای گسترده آغوش خود را برای پذیرش مردم از هر طیفی باز نموده و به جز اندک سرکردگان یک حکومت وابسته به ابرقدرتها که در جنایات ضد انقلاب شریک بودند، هیچکس را مجرم ندانست.
ارتش و قوای مسلّح طبیعتاً در هر حکومتی در اولویت اوّل برای حفط و بقای نظام بنا میشود و سپس در اولویت بعدی در دفع تهدیدات خارجی ایفای نقش میکنند اما این اصل نیز در انقلاب اسلامی به گونهای دیگر نمایان شد. ارتشی که حکومت طاغوت به او دلبسته و متکی بود با مردم انقلابی هم پیمان شد و از رهبر انقلاب دستور میگرفت. این موضوع نیز یکی دیگر از شگفتیهایی بود که صاحبنظران و ناظرین بین المللی را مبهوت کرده است. شرح این شگفتی این است ارتشی که توسط نیروهای خارجی برای حفظ منافع آمریکا و رژیم پهلوی تعلیم دیده و مسلّح شده بود، درست در زمانی که رژیم نیازمند وفاداری و ادای دین این نیروی عظیم بود از دیدگاه رژیم و ناظرین بیرونی انقلاب، به طور غیر منتظرهای به او پشت کرده و با شرکت در حماسة بزرگ انقلاب اسلامی ایران حماسهای نو پدید آورد و از دهانه سلاحهای پیشرفته آنان به عوض گلولههای داغ، گلهای سرخ محمّدی بیرون جهیدند و بجای کشتار و برادر کشی، شعار (ارتش فدای ملّت) فضای کوچه و خیابان شهرهای ایران را عطر آگین نمود و ارتش ایران به اقیانوس متلاطم توده مردم گره خورد و طاغوت و طاغوتیان را در خود حل کرد.
در احادیث و روایات زیاد به این امر اشاره شده که «وقتی امام زمان(عج) به اذن خداوند متعال ظهور فرمایند تمام قدرتهای نظامی و غیر نظامی جهان در اختیار او قرار می گیرند» که باور این مفاهیم برای بعضی مشکل است، اما این جابجایی مسالمت آمیز قدرت و واگذاری آن به حضرت امام خمینی(ره)، را میتوان مصداقی بارز و نمونه ای عملی برای این حقیقت الهی دانست که در قرآن شریف وعده داده است: «ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»(انبیاء- 105) و باز این وعده خداوند تبارک و تعالی که می فرماید: «ونرید انمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» (قصص- 5)
این مقاله سعی دارد تا رقابت ابرقدرت ها در بهره برداری از این ارتش در جهت منافع خود را روشن کرده و نهایتاً نقش حضرت امام خمینی(ره) در هدایت بدنه مؤمن ارتش و تبدیل آن از ارتش شاهنشاهی به ارتش جمهوری اسلامی ایران و بهره گیری از آن در جهت پیروزی انقلاب و برهم زدن کلیه معادلات ابرقدرتهای شرق و غرب را تحلیل نماید. ضمناً این مقاله به این مهم نیز میپردازد که امام خمینی(ره) با چه رویکرد و ابزاری توانست، حکومتی را که به زعم دستگاه اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا، CIA حداقل ده سال را برای پیروزی انقلاب بر آن پیش بینی میکرد، در بازه زمانی یک ساله ساقط نماید. (مایکل لدین،37)
2- تاریخچه ارتش ایران
تاریخچه شکل گیری ارتش ایران به عصر صفوی بر می گردد هنگامی که ایران غالباً درگیر بازی قدرت با امپراتوری عثمانی بود. شاه عباس سعی کرد با استفاده از کمکهای غرب، قدرت نظامی خود را توسعه دهد. لذا در سال 976 شمسی با دعوت از گروهی کارشناس نظامی بریتانیایی، به سرکردگی برادران شرلی به دربار، این هدف را پیگیری نمود. البته بعضی تحلیلها هدف عمده این هیأت از کمک به ایجاد ارتش قدرتمندتری در ایران را در جهت رقابت بریتانیا با امپراطوری عثمانی ارزیابی کردهاند.
عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه قاجار نیز مصمم بود که با ایجاد ارتشی دایمی و پیشرفته، ایران را در مقابل تهدیدات خارجی توانمند نماید. نخستین مرحله نوسازی و تقویت ارتش قاجار با همکاری مربیان فرانسوی، «ژنرال گاردان» جامه عمل پوشید. برای فرانسه که در آن زمان در حال جنگ با نیروهای روسی در لهستان بود، اتحاد با ایران از دو جهت با اهمیّت بود. نخست این که موقعیت فرانسه در قبال روسیه تقویت میشد و دوّم اینکه برای منافع انگلیس در هند نیز این پیمان تهدید کننده بود.(لطفیان، 45-47) البته به دلیل تفاوت اهداف دو کشور ایران و فرانسه این همکاری به سرانجام خوشی منتهی نشد و در نهایت با نزدیک شدن اهداف روسیه و فرانسه، این پیمان یک طرفه از سوی فرانسه لغو، و شاه قاجار مغموم شد.
پس از دوران عباس میرزا، مهمترین گامی که در جهت نوسازی ارتش ایران برداشته شد، ایجاد مدرسه دارالفنون بود که به ابتکار امیرکبیر در تهران تأسیس شد و در آن بر آموزش فنون نظامی تأکید میشد.(لطفیان،50) در واقع فکر ایجاد ارتش واحد و تحت فرماندهی افسران ایرانی، برای جلوگیری از ادعاهای جدایی طلبانه و استقلال جویی اقوام گوناگون آرمانی بود که مردم و نخبگانی که خواستار ایجاد یک دولت ملّی تام الاختیار بودند، همواره بدنبال آن بودند. و این ایده برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی اوّل بعنوان بنیانگذاری ارتش ملّی مطرح شد. ناگفته نماند که انگلیسیها هم که مایل بودند تا دولتهای آینده ایران هم وجود تفنگداران جنوب را بپذیرند از آن طرفداری می کردند. و خانم لطفیان چنین اشاره می کند. درواقع، از ابتدای قرن بیستم، دولت انگلیس خواستار تشکیل ارتش واحد در ایران بود. علّت اصلی علاقه آنها نیز این بود که روسیه در آن هنگام از نظارت مستقیم بر تیپ قزاق دست برداشته بود و قزاقها فقط به دولت تهران وابسته بودند.( لطفیان،70)
لذا در اسفند 1299 که رضاخان با کمک انگلیسیها در رأس دو هزار قزاق به تهران لشکر کشید و عنوان سردارسپه و پس از چندی مقام وزیر جنگ را تصاحب کرد. سردار سپه در 26 آبان 1300 با ادغام دیویزیون قزاق، ژاندارمری دولتی، بریگاد مرکزی، واحد تفنگداران جنوب و سایر قوای پراکندهی نظامی، ارتش جدیدی را به وجود آورد که توانست امنیت داخلی را در سراسر کشور برقرار و آثار ملوکالطوایفی را یکی پس از دیگری نابود سازد و قدرت دولت مرکزی را تحکیم بخشد. بطوریکه ارتش تا قبل از آن هرگز تسلطی را که در اوایل سال 1300 در سراسر ایران بدست آورده بود، نداشت.
البته نباید فراموش شود که ارتش رضا خان هر چند اوّلین ارتش به ظاهر ملّی است، ولی ایده آن به طور کلی توسط انگلیسیها و از ابتدای قرن بیستم و شکل گیری جنگ جهانی اوّل وجود داشت. در واقع از ابتدای قرن بیستم، دولت انگلیس خواستار تشکیل ارتش واحد در ایران بود. علت اصلی آن نیز این بود که اوّلاً انگلیس ایران یکپارچه ای را می خواست تا در مقابل رقبای او مانعی بر سر راه دستیابی به شبه قاره هند و مستعمرات بریتانیای کبیر باشد و ثانیاً اینکه روسیه در آن هنگام از نظارت مستقیم بر تیپ قزاق دست برداشته بود و قزاقها فقط به تهران وابسته بودند. ثالثاً رضاخان که از نظر انگلیسیها مجری قرارداد ننگین 1919 – که در شش ماده با توجه به نفوذ انگلیس تنظیم شد- بود نیاز به قوه قهریه و ارتشی داشت که آن را اجرا نماید. متن این سند در روز شانزدهم اوت در روزنامههای لندن چاپ شد و کرزن وزیر امور خارجه انگلستان رهبران ایران را «عروسکهای خیمه شب بازی» خود نامید.(ولایتی، 59) در ادامه کار تشکیل ارتش واحد، رضا خان در سال 1923 قرارداد نفتی جدیدی با انگلیس منعقد کرد که شامل جزییاتی درباره تأمین هزینه ارتش و ایجاد سلسله شاهنشاهی جدید با نام پهلوی است. بدین ترتیب اصول اساسی سیاستهای ایران برای 50 سال آینده تنظیم شد که شامل بکارگیری ابزار نفت و ارتش برای پیشبرد اهداف دودمان پهلوی بوده است و اینها همه مقدماتی شد تا رضا خان در سال 1925 خود را به عنوان شاه ایران معرفی نماید.(Cottrell, p 391)
3- ارتش قبل از کودتای 1332
از آنجا که ارتش از همان ابتدا متکی به بدنه ملّت بود نافرمانیهایی در مقابل حکومت سر سپرده پهلوی و اربابان انگلیسی خود دارد لذا در پیروزی قیام 30 تیر 1331 افسران نقش تعیین کنندهای داشتند. لطفیان در این مورد می گوید: «گروهی از افسران در نیروی زمینی، فرماندهان یگانهایی بودند که برای سرکوب مردم تهران به خیابانها اعزام شده بودند، ولی نه تنها دستور تیراندازی به مردم را نادیده گرفتند بلکه در چند مورد به صف قیام کنندگان پیوستند. خلبانان نیروی هوایی، فرمان آماده باش برای پرواز برفراز آسمان تهران و تهدید قیام کنندگان 30 تیر را اجرا نکردند و دیگر افسران را به اهمّیت وظیفهشان در آن روز تاریخی آگاه ساختند.»(لطفیان، 88-89) به همین لحاظ شاه نسبت به پشتیبانیهای ارتش تردید داشت. در این زمان شاه به دلیل از دست دادن نفوذش در ارتش بسیار نگران شده بود.(همان،89)
در 28 مرداد 1332، که دولت مصدّق بوسیله یک کودتای آمریکایی و با همکاری انگلیس سقوط کرد. محمدرضا پس از کودتا، پایه اصلی قدرت خود را بر ارتش گذارد و با پول نفت، ارتش را با مدرنترین و گرانترین تجهیزات مسلّح کرد و از مستشاران آمریکایی به وفور در امر آموزش ارتش استفاده نمود. در واقع در این دوره یعنی پس از جنگ جهانی دوم است که جنگ سرد بین دو بلوک شرق به رهبری شوری و بلوک غرب به سرکردگی ایالات متّحده آغاز شده بود و آمریکا جای انگلیس را در ایران گرفت و به تدریج در ایران نفوذ بیشتری یافت و به تبع آن نفوذ قابل ملاحظهای بر فرماندهی نظامی در ارتش پهلوی داشت. یکی از دلایل علاقه آمریکا به ایران، نزدیکی به شوروی بود که در این راستا، پیمانی در سال 1337 بین ایران و آمریکا امضا شد که با انتقادات دولت شوروی همراه بود و خروشچف معتقد بود این قرارداد، خاک ایران را مبدل به پایگاه نظامی آمریکایی خواهد کرد.(همان، 129) بعبارتی می توان گفت از یک طرف ارتش حوزه رقابت بین آمریکا و انگلیس و از طرف دیگر حوزه رقابت آمریکا و شوروی شده بود که رقابت اخیر شدیدتر و سخت تر می نمود. بنابراین بدنبال همین اهداف، آمریکا بمنظور ممانعت از دسترسی شوروی به آبهای گرم جنوب، منابع نفتی ایران و اقیانوس هند از طریق خلیج فارس، کمکهای تسلیحاتی خود را به ایران برای تشکیل ارتشی مقتدر، در این دوره افزایش داد.(همان، 145)
از فهوای مطالب فوق چنین استنباط می شود که مهمترین هدف آمریکا برای فروش اسلحه به ایران، مقابله با نفوذ شوروی در منطقه با استفاده از سرباز ایرانی است. چرا که حضور سربازان آمریکایی در خلیج فارس هزینه بیشتری در برداشت. از این رو بود که در صدد برآمدند تا ایران را به ژاندارم خلیج فارس تبدیل نمایند.
4- رقابت آمریکا و شوروی در ارتش ایران
شوروی پس از انقلاب بلشویکی بدنبال ایجاد جهانی با عقاید کمونیستی بود و تشکیل کشورهای بلوک شرق و بدنبال آن «پیمان نظامی ورشو» نیز در همین راستا بود. لذا کشور همسایه ای مثل ایران که مانع بزرگی بر سرراه اهداف بلند مدت و استراتژیکی اوست طبعاً از اولین اهداف او بشمار می رود. هدف دولت شوروی در این دوره یعنی پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، تسخیر قسمتی از خاک ایران در منطقه شمال بعنوان حیاط خلوت خود و سپس نفوذ به سراسر کشور و بالاخص راه یابی به خلیج فارس بود ضمن اینکه نفت شمال نیز برای آنان وسوسه انگیز بود، از این روی دولت شوروی به بهانه اخذ امتیاز قرارداد نفت شمال، پس از جنگ جهانی دوم به خروج نیروهای نظامی خود از ایران رضایت نمیداد و بساط فرقه سازی و تجزیه طلبی را بدست عوامل مزدور خود به راه انداخت. و با همکاری طرفداران خود حزب توده، فرقه دمکرات آذربایجان و حزب ایران را تأسیس و مثلث شومی را تشکیل داد و آذربایجان را جولانگاه مطامع بیگانه و صحنه فریب و ریا و خونریزی و قساوت ساختند. بنابراین نباید رقابت آمریکا و شوروی بر سر ایران و مسایل تاریخی را نادیده گرفت. بعبارت دیگر می توان گفت رقابت شرق و غرب در ایران پیشینیه عمیقی دارد. در این قسمت نمونه ای که لطفیان ذکر می کند قابل تعمق است. «بطور نمونه، در دوره جنگ سرد، نفوذ شوروی در ارتش ایران به حدی رسیده بود که حتی فرمانده مورد اعتمادترین گردان گارد شاهنشاهی، کمونیست تمام عیار بود. اعترافات این افراد نقشه آنها را آشکار ساخت. هدف اصلی آنها، ایجاد رژیم کمونیستی برمبنای الگوی سایر کشورهای شرقی بود.»(همان، 180)
از نظر آمریکاییها، ژئوپلیتیک کشور ایران با توجه به وسعت و جمعیت و اهمیّتی که داشت، می توانست در آینده مفید واقع شود. بویژه نفت ایران آنهم در منطقه خلیج فارس رمز موفقیت استراتژیکی این کشور در همسایگی با اتحاد جماهیر شوروی، برای آمریکاییها جذابیت خاصّی داشت.
روسها از یک سو به شدّت نگران گسترش روز افزون مناسبات سیاسی و نظامی ایران با آمریکا و انگلیس بودند و از سوی دیگر رسیدن به اهداف خود در خاورمیانه و خلیج فارس را تا حدّ زیادی از طریق بسط دوستی با ایران میدانستند لذا سعی میکردند تا به طور پنهانی و با نفود طرفداران خود در ارتش و سایر ارگانهای اثرگذار، سیاستهای آمریکا و انگلیس را خنثی نمایند. به این ترتیب ارتش قبل از انقلاب محل رقابت شدید آمریکا و انگلیس از یک طرف و شوروی از سوی دیگر بود.
5- نقش ارتش در پیروزی انقلاب
ارتش پیش از انقلاب را شاید بتوان به موسی(ع) تشبیه کرد که در دامان فرعون پرورش یافت و سرانجام هم باعث نابودی فرعون شد. در واقع در آن دوره، بخش عمدهای از بودجه کشور، به منظور باز سازی ارتش هزینه میشد. بطوریکه در دهه آخر سلطنت محمدرضا شاه، میزان واردات تسلیحات از آمریکا به مرز 19 میلیارد دلار نزدیک شد.(لطفیان،160) همچنین ایران طی سالهای 52-1356 از انگلستان 10 میلیارد دلار، اسرائیل 4 میلیارد، فرانسه و شوروی حدود یک میلیارد دلار و چکسلواکی، آلمان غربی و ایتالیا هر کدام نیم میلیارد دلار تسلیحات خریداری نمود. (مهدوی، 405و406) بنابراین می توان گفت که یکی از اهداف عمده شاه، تکیه به ارتش به منظور حفظ تاج و تخت شاهنشاهی بود اما درون این ارتش اتفاق دیگری در حال وقوع بود.
مبانی اعتقادی و مذهبی مردم ایران به رغم تمام تلاشهای رژیم پهلوی به سرعت در اکثریت کارکنان ارتش که برخاسته از متن ملّت بودند ریشه دوانده بود. مبانی مذهبی به همراه خود اعتقادات دیگری نیز میآورد. اعتقاد به استقلال کشور، اعتقاد به اسلام و ائمه معصومین(علیهم السلام)، اعتقاد به همراهی با مردم و عدم پذیرش سلطه بیگانگان، اصولی بود که قاطبه کارکنان ارتش به آن ایمان داشتند. این موضوع را سفیر وقت آمریکا هم متوجه شده بود بطوریکه حدود یک سال قبل از انقلاب در گزارشی به این مضمون به کاخ سفید مخابره کرده بود می گوید: «این ارتش با این اعتقادات نمیتواند جلوی مردم و انقلاب بایستد و عکسالعمل نشان دهد». آنها تشخیص داده بودند که ارتش در کوران انقلاب از فرماندهان خود اطاعت نمیکند و اینکه ارتش فرمانده دیگری دارد. فرمانده پنهانی به نام امام خمینی(ره) که از ایشان دستور میگیرد.(حسینی) مؤید این مطلب، گزارش سرلشگر مولوی، رئیس پلیس تهران، طی جلساتی در 24 و 30 مرداد 57 با حضور فرماندهان ارشد نظامی است که می گوید: «ما در میان اینهایی که دستگیر میکنیم درجه دار و سرباز نیروی هوایی هم دیده میشود. همچنین مشاهده میشود که بعضی امرای بازنشسته هم در مساجد حضور دارند که در مقابل تبلیغات سوء عکس العمل نشان نمیدهند».(لطفیان،195)
6- نقش امام خمینی(ره) در جذب ارتش
اگر بگوییم این جمله که «رژیمهای سیاسی تا زمانی که نخبگان حاکم عزم خویش را برای حفظ رژیم خود ولو با هر قیمتی جزم کرده باشند و دستگاه سرکوب خود را تحت فرمان داشته باشند، امکان سرنگونی آنها منتفی است، زیرا حرف آخر را قدرت میزند و دستگاه حاکم در قلمرو جغرافیایی خود انحصار کامل ماشین سرکوب را در دست دارد» (حجاریان، 45) همواره صحیح نیست، میتوان آن را اینگونه فرض نمود که بدون برنامه ریزی و تصاحب ماشین سرکوب امکان پیروزی بسیار دشوار است. نمونه واضح و قرین آن، حکومت مستبدانه صدام حسین است که علی رغم تمامی مخالفتها و نارضایتیها قریب40 سال به حاکمیت خود ادامه داد با اینکه حداقل دو جنگ را به ملت اش و دنیا تحمیل نمود.
بررسی دقیق انقلاب اسلامی ایران نشان میدهد که ارتش در آن زمان با وجود حکومت پلیسی و دیکتاتوری شاه و ساواک و … با حضرت امام(ره) در رابطه بوده است، با روحانیون مبارز و مردم رابطه داشته و همگام با مردم، حامی انقلاب بوده است، چنانچه خود حضرت امام خمینی (ره) به منظور تشویق و ترویج و تفکیک عمده قوای ارتش از سران خود فروخته در آبان ماه 57 طی سخنرانی در پاریس میفرماید: «شما خیال کردید که همه ارتش مثل این چند تا الدنگند که بجان مردم افتادهاند؟ نه همه آنها اینطور نیستند. آنها به ما پیغام دادهاند ما حاضریم؛ پیغام دادند. اگر وقتش شد آنها هم حاضرند براى کارها». این دقیقاً همان مصداق پرورش موسی در دامان فرعون است. دوران پیش از انقلاب یک دوره از تاریخ ارتش ایران و در واقع یک مرحله از حیات این نیرو است. در آن دوره اکثراً امرا و فرماندهان رده بالای ارتش افراد سرسپرده و وابسته به رژیم بودند و در مقابل، بدنه ارتش، متشکل از فرماندهان میانی، افسران جزء، درجه داران و کارکنان وظیفه با تعلّقات و خواستههای مردم و اکثریت جامعه همراه بودند. در واقع بدنه ارتش همراه با مردم و انقلاب بود و این در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب خود را نشان داد.
ارتش قبل از انقلاب، به مدد کمکهای آمریکا و حمایت همه جانبه تسلیحاتی آن کشور قدرتمندترین ارتش منطقه شده بود و پیشرفته ترین مدلهای تانک، توپ و ناوگان هلی کوپتری را داشت به گونه ای که ایران را تبدیل به پنجمین قدرت هوانیروز جهان کرده بود و نیروی هوایی فوق مدرن آن که جدیدترین مدلهای هواپیماهای آمریکایی را در اختیار داشت. اما ثمره این ارتش، علیرغم در اختیار داشتن چنین تجهیزاتی، در برابر انقلاب، کمترین مقاومت و همراهی و همگامی بود.
7- ارتباط امام و ارتش
اقدامات روشنگرانه حضرت امام(ره) و ارتباطات ایشان با ارتش که در واقع قبل از قیام خونین پانزده خرداد 42 آغاز شده بود، به وسیله پخش اعلامیههای امام(ره) در پادگانها و درک پیام ایشان از سوی بدنه ارتش نقش بسیار مهمی در این همراهی و همدلی داشت.
به روایت صحیفة نور، حضرت امام خمینی (ره)، طی دوران حیات گهر بار خود، همواره مسایل مرتبط با ارتش و نظامیان را مدنظر داشتند، به طوری که ایشان 2786 بار از واژه ارتش و مشتقات آن، 1558 بار از واژه نظامی و مشتقات آن، 462 بار از واژه سرباز و مشتقات آن، 406 بار از واژه لشکر و مشتقات آن، 62 بار از واژه سرهنگ، 25 بار از تیمسار، 24 بار از ارتشبد،23 بار از سپهبد، 20 بار از سرلشگر، 7 بار نیز از سرگرد، گروهبان و سروان و نیز مشتقات هریک طی بیانات خود استفاده نمودند. تحلیل محتوای بیانات حضرت امام(ره) نشان میدهد که اهتمام حضرت ایشان در مورد ارتش، بیش از یک اتفاق بوده و حجم ارتباط و تعامل وی با ارتش، از یک اقدام از پیش طراحی شده برای تربیت ارتش حکایت میکند که هیچوقت از اقدامات خود در قبال جذب ارتش مأیوس نشدند و با کار بلندمدت خود توانستند بدنه ارتش را با انقلاب همراه نمایند. (صحیفه نور ج4، 456) ایشان طی اعلامیهای در مورخه 4/8/57 خطاب به رؤسای ارتش فرمودند: «ایران کشور شماست و ملّت ایران ملّت شماست به ملّت بپیوندید، من میدانم بسیاری از شما به ملّت و کشور و اسلام وفادار هستید و از این کشتارها و غارتگریهای شاه خائن و بستگانش و جنایتکاران بین المللی ناراحت هستید. گاهى مطالب شما به من مىرسد. ملّت شما لحظات حساسى را مىگذراند و شما بیشتر از دیگران پیش خداى بزرگ و ملّت شجاع و نسلهاى آتیه مسئول هستید؛ همتى دلاورانه کنید و زنجیرهاى اسارت را پاره کنید و مجال به این خائن به اسلام ندهید، و سرفرازى را براى خود و ملّت خود بیمه کنید. خداوند تعالى مددکار خدمتگزاران به اسلام و کشور است.» (صحیفه نور، ج 4، 157)
امام خمینی (ره) همچنین طی مصاحبهای با تلویزیون آمریکا در مورخه 15/8/57 نیز خطاب به ارتش فرمودند: «امید این را داریم ارتش هم که از خود این ملّت است و ملّت برادر اوست پشت به این ملّت نکند و در کنار ملّت قرار گیرد.» (پورداراب)
در نتیجه این رابطه دو سویه ارتش و امام بود که وقتی حضرت امام(ره) وارد کشور شدند، دیگر ارتش عملاً از فرماندهان خود دستور نمیگرفت. دیدار خیل عظیم کارکنان نیروی هوایی با ایشان در روز 19 بهمن نمونهای از این همراهی بود.(پورداراب) وقتی حضرت امام فرمودند فرزندان من در ارتش پادگانها را ترک کنند، در سریعترین زمان ممکن پادگانها خالی شد یا وقتی به دستور ایشان مبنی بر بازگشت به پادگانها، دوباره اطاعت کردند. حتی قبل از انقلاب هم به صورت جمعی و مخفیانه نزد حضرت امام(ره) میرفتند و آمادگی خود را برای دفاع از انقلاب اعلام میکردند. در این اتفاقات نقش دین و اعتقادات مذهبی و مرجعیت حضرت امام(ره) کاملاً تعیین کننده بود.
به جرأت میتوان گفت که بسیاری از فرماندهان پادگانها از موضوع توزیع شبنامهها در پادگانها اطلاع داشتند، اما عملاً اقدامی نمیکردند و جلوی آن را نمیگرفتند. ارتش ضدّاطلاعات قدرتمندی داشت و اگر این افراد به چنگ ماموران این نهاد میافتادند، واقعاً سرنوشتشان مشخص نبود؛ اما به شکل حیرت آوری اول صبح اعلامیه و پیامی که امام شب قبل صادر کرده بودند، میان سربازان دست به دست میشد. همراهی ارتش در پیروزی انقلاب را در سرعت بالای به ثمر رسیدن آن هم میتوانید ببینید که قطعاً اگر این همراهی نبود انقلاب با این سرعت پیروز نمیشد.
فرار عدهای از سربازان و تمرد عدهای دیگر از دستور فرماندهان، از هم گسیختگی ارتش شاه را به عنوان اصلی ترین نهاد دستگاه سرکوب آغاز کرد.(باقی،382) این امر در شرایطی رخ میدهد که شاه از دولت شریف امامی قطع امید نموده و با روی کار آمدن ازهاری، پیام کارتر توسط سولیوان سفیر وقت آمریکا در تهران به شاه چنین ابلاغ میگردد که دولت آمریکا از هر گونه اقدام نظامی ارتش در قبال مردم حمایت میکند.
بخش مهمی از حیات ارتش و یکی از پرافتخارترین دورههای آن، دوران انقلاب است. در این دوره ارتش فداکاریهای زیادی کرد تا حضور خود را در صحنههای انقلاب ثابت کند. از غیرمسلح کردن تانکها گرفته تا حضور در صحنههای انقلابی و تظاهرات و پیوند با مردم. عکسها و فیلمهای باقی مانده از آن دوران این موضوع را ثابت میکند. در این زمان ارتباط با امام خمینی(ره) هم به عینه خود را نشان داد. ارتش، امید را در دل مردم و امام زنده نگه داشت و آمریکا و شاه را کاملاً ناامید کرد و اگر این اتفاقات و اعتقادات نبود انقلاب به این سرعت پیروز نمیشد. مقایسه تعداد کشته شدگان انقلاب اسلامی با نمونههای مشابه از انقلابهای دیگر کشورها به خوبی مؤید این نکته است که اعمال قدرت امام(ره) در خصوص ارتش به خوبی مسیر طبیعی را دور زده و به جای مبارزه با ارتش آن را در داخل بدنه انقلاب جذب نموده است.
رژیم شاه رده اول فرماندهان ارتش را از معتمدان خود قرار داده بود، اما از درجه سرهنگ به پایین اکثراً طرفدار انقلاب بودند و پیوند نزدیکی با مردم داشتند. تأثیر فرار شاه این بود که فرمانده ارتش حذف شد و عملاً این ارتش در زمان انقلاب توسط فرمانده دیگری به نام امام خمینی(ره) هدایت میشد. و بجز فرمان ایشان، دیگران نفوذی در ارتش نداشتند. مفهوم خروج شاه از ایران این بود که فرماندهان ارشد و ژنرالها هم دیگر پشتوانه خود را از دست دادند و از دور خارج شدند و نهایتاً هم بیطرفی خود را اعلام کردند.
محورها و استراتژیهای اصلی حضرت امام خمینی(ره) در جهت همراه سازی و اعمال قدرت نرم بر روی ارتش در دوران ستمشاهی، در گروههای زیر قابل طبقه بندی است:
- اهمّیت استقلال ارتش
امنیت ملّی نظامهای سیاسی از طریق بکارگیری رهیافتهای گوناگون قابل تأمین است. یکی از عمده ترین این رهیافتها در دوران حاکمیت جنگ سرد، وابستگی تام و تمام و یا بهتر بگوییم سرسپردگی یک کشور به یکی از دو ابرقدرت آمریکا و شوروی بود. گرچه این رهیافت برای کشورهایی که از پشتوانه و مشروعیت مردمی برخوردار نبودند، یکی از بهترین و آسانترین راهها محسوب میشد اما بدلیل خصلت غیربومی آن شدیداً آسیب پذیر شکننده بود.(درویشی، 1377) این نکتهای بود که امام امّت به خوبی به آن واقف بود. بنابراین یکی از نکاتی که به کرّات در بیانات امام (ره)، در خصوص ارتش پیش از انقلاب اسلامی و در طول سالهای مبارزه رسمی ایشان با حکومت طاغوت شنیده میشد و به رخ کارکنان ارتس کشیده می شد، تاکید بر عدم استقلال ارتش و دست نشانده بودن آن بود. در جای جای بیانات ایشان، نفوذ مستشاران خارجی و علی الخصوص آمریکایی در ارتش تذکر داده شده است. این موضوع با بیان ادلّه محکم در خصوص اینکه به صرف آموزش دیدن افسران در فلان کشور و یا حضور مستشاران آنها در داخل نمیتواند عامل ایجاد ارتش قوی گردد، همراه بود.
امام (ره) در همین راستا به ناکارآمدی ارتش رضاخان در خصوص حمله متفقین اشاره مینماید و با برهانی قاطع، بیان میکند که ذلّت ارتشیان در برابر نظامیان بیگانه به خوبی شاهد عدم کارایی ارتشی است که از متن جامعه برنخواسته باشد و هویّت ملی در آن احساس نشود.
در جایی دیگر با تعبیر اینکه کشور ارتش انگلی نمیخواهد به این ادلّه میپردازد که ارتش تمام حقوق و هزینههایش از جیب مردم در میآید، در حالی که عامل پیشبری سیاستهای آمریکا در سطح منطقه است و این یعنی حیات انگلی و یا در نمونه دیگری امام(ره) با اشاره به برخی از فجایع که دقیقاً پس از حضور کارتر در ایران رخ میدهد به ارتش و مردم هشدار میدهد که: «مگر نمیبینید دستورات چگونه تنظیم میشوند و چگونه اجرا میگردند.»
امام(ره) با افشاگری در خصوص اینکه خود شاه نیز عامل خود فروخته است، بیان میدارد که:
"وقتى اصل آقاى شاهش را مىبینى، آن را هم متفقین اینجا گذاشتند. خودش گفت این را که «متفقین صلاح دیدند که من باشم» پدرش را هم که انگلیسها گذاشتند! رادیو دهلى هم اعلام کرد این مطلب را درآن وقت، در جنگ عمومى (2) رادیو دهلى اعلام کرد این مطلب را که «ما رضاشاه را آوردیم و بعد خیانت به ما کرد و مىبریمش»؛ بردندش به جزیره موریس، و به جهنم فرستادندش" (صحیفه نور، ج4،63)
افزون بر تمامی موارد بالا، مهمترین تلاشهای امام در خصوص نمایش وابستگی ارتش و حکومت به خارجیان در قالب مخالفتهای ایشان با طرح کاپیتولاسیون بوده است. در این موضوع امام به حدی صریح و هوشمندانه در بیاناتشان جامعه را آگاه نمودند که حکومت مجبور به واکنش شدید شد. امام در بیانات خود به شکل ویژه ارتشیان را نیز مخاطب قرار داده است که این امر نمایشی از اثرگذاری بر روی بدنه ارتش است: "آقا، من اعلام خطر مىکنم! اى ارتش ایران، من اعلام خطر مىکنم! اى سیاسیون ایران، من اعلام خطر مىکنم! اى بازرگانان ایران، من اعلام خطر مىکنم! اى علماى ایران، اى مراجع اسلام، من اعلام خطر مىکنم! اى فضلا، اى طلاب، اى مراجع، اى آقایان، اى نجف، اى قم، اى مشهد، اى تهران، اى شیراز، من اعلام خطر مىکنم! رجال سیاسى ما، صاحب منصبهاى بزرگ ما، رجال سیاسى ما، یکى بعد از دیگرى را کنار مىگذارد! الآن در مملکت ما به دست رجال سیاسى که وطنخواه باشند چیزى نیست. در دست آنها چیزى نیست. ارتش هم بداند، یکىتان را بعد از دیگرى کنار مىگذارند. دیگر براى شما آبرو گذاشتند؟ براى نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز آمریکایى بر یک ارتشبد ما مقدم است؟! یک آشپز آمریکایى بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران؟! دیگر براى شما آبرو باقى ماند؟ اگر من بودم استعفا مىکردم؛ اگر من نظامى بودم استعفا مىکردم؛ من این ننگ را قبول نمىکردم. اگر من وکیل مجلس بودم استعفا مىکردم." (صحیفه نور ج1،420)
شخصیت برجسته امام خمینی(ره) و رویکرد همیشه فعّال ایشان به مسایل پیش رو، در زمینه تعامل با ارتش و بازپسگیری بدنه ملّت، از آموزشهای خود فروختگان و مستشاران خارجی بسیار برجسته است. گویی امام در این خصوص هیچ محدودیتی را بر سر راه نمیبیند و تصمیم دارد تمامی تهدیدها را به فرصت مبدّل سازد. در این خصوص درس آموزندهای که ایشان برای ما در واکنش به تصمیم رژیم وابسته شاه به خدمت سربازی فرستادن طلاب علوم دینی میتواند سرمشقی برای امروز نظام باشد. "ما از سربازی فرستادن فرزندان اسلام هراسی نداریم؛ بگذار جوانان ما به سربازخانه بروند و سربازان را تربیت کنند و سطح افکار آنها را بالا ببرند؛ بگذار در بین سربازان افراد روشن ضمیر و آزاد منشی باشند تا بلکه به خواست خداوند متعال ایران به آزادی و سربلندی نایل شود." (صحیفه نور، ج1،198)
«حضرت امام(ره) با این موضع گیری دو هدف را دنبال کردند:
- بازداشتن رژیم شاه از آزار و اذیت طلاب علوم دینی
- برقراری ارتباط و ایجاد بیداری در بدنه ارتش به منظور ایستادگی در برابر مستشاران آمریکایی و کسب استقلال ارتش
البته هدف دوم حضرت امام مهمتر و محوری تر بود، چرا که نجات کشور بدون خروج ارتش از سلطه مستشاران و فرماندهان وابسته به شاه ممکن نبود و تشکیل یک رژیم اسلامی بدون رکن نظامیان آن، که رابطه مستقیم با حفظ امنیت کشور دارند، غیر ممکن است.»(ارتش از دیدگاه امام خمینی، تبیان، ص3)
- یادآوری و تذکّر پایبندی به ابعاد اسلامی و اخلاقی
یکی از مهمترین محورهای بیانات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در خصوص نیروهای مسلّح، توجه دادن به این نکته است که بیش و پیش از هر چیزی همه ما انسان و مسلمان هستیم و در پیشگاه خداوند متعال، وجدان انسانی و حقوق مسلّم انسانی مسئولیت داریم. این بیان در واقع پیامی است برای وجدان افرادی که به دلایل مختلف ممکن است عملکرد خود در ارتش را توجیه نمایند. امام(ره) با اشاره به عدم پذیرفته بودن این استدلال که «مامورم و معذور» خط بطلان روشنی برای مجریان فرامین میکشد و بیان میفرمایند که نباید با دستمایه قرار دادن اینکه بنده تنها مجری هستم و نقشی ندارم خود را از عواقب اخروی و دنیوی رفتار نادرست معذور نمود.
"ارتش ایران و صاحب منصبان محترم بدانند که جنایات و قتل عامهایى که شاه بر آنان تحمیل مىکند حاصلى جز بدنامى و ننگ براى آنان ندارد. افسران ارتش و شهربانى و ژاندارمرى ایران تا چه زمان اجباراً و بدون هیچ گونه اختیار، به برادرکشى توسط یک عده مأمور ناآگاه ادامه مىدهند؟ آخر براى حفظ چه کسى؟ شخصى که به اسلام و ناموس و آزادى شما ضربات پیاپى وارد مىکند؟ شخصى که شما را در جهان از بىحیثیت ترین مأمورانى که فقط به خاطر داشتن حقوق گزاف به هر عمل زشتى دست مىزنند، معرفى کرده است؟ آیا هر روز کشتار و ضرب و جرح، آن هم به دست شما و یا کسانى که شما هیچ گونه حق اعتراضى به آنان نداشته باشید، با انسانیت سازگار است؟ شما به عذر مأموریت، برادران دینى خود را به گلوله مىبندید که مسئولیت آن علاوه بر شاه با خود شما است، باید به حکم خداوند از فرمان ستمگران که شما را به قتل و ظلم امر مىکنند سرپیچى کنید، و با کشتن برادران خود، جهنم دنیا و آخرت را براى خود نخرید و ناله مادران و پدران داغدار و جوان از دست داده را با گوش دل بشنوید، اینان مادران خود شما هستند. آیا فکر کرده اید که با گلوله خود حداقل یک خانواده بزرگ را در درد و رنج بىحد قرار مىدهید؟ اگر تا به حال هم دست به چنین اعمالى زده اید هر چه زودتر توبه کنید و خود را در صفوف لشکر حق قرار دهید؛ مطمئن باشید که پیروزى دنیا و آخرت از آن شما خواهد بود. شمااى صاحب منصبان مسلمان و آزاده ارتش ایران! دِین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمایید و بیش از این تن به ذلّت ندهید."(صحیفه نور،ج4 ،1)
امام (ره) با بینش عمیق بر روی تصمیمات اتّخاذ شده از سوی شاه و اعمال شده بر روی بدنه ارتش، با صراحت و درایت به پاسخگویی آنها میایستد. از جمله تلاشها و افشاگریهای امام در این زمینه میتوان به بیانات ایشان در خصوص بند تغییر سوگند افسران از قرآن کریم به کتاب آسمانی اشاره نمود. "آیا ملّت ایران مىداند که افسران ارتش به جاى سوگند به قرآن مجید، «سوگند به کتاب آسمانى که به آن اعتقاد دارم» یاد کردهاند؟ این همان خطرى است که کراراً تذکّر دادهام: خطر براى قرآن مجید؛ براى اسلام عزیز؛ خطر براى مملکت اسلام؛ خطر براى استقلال کشور. بر ملّت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند. بر ارتش ایران است که اجازه ندهند" (صحیفه نور ج، 409)
- تعلّق ارتش به بدنه جامعه
امام (ره) با درک لایههای مختلفی که میان نظامیان وجود داشته، به صراحت اعلام مینمود که بدنه ارتش متعلق به ملّت است و تنها از سر زور از شاه حمایت میکند. ایشان معتقد بودند که در زمان مناسب ارتش به بدنه جامعه خواهد پیوست و این فرآیند به زودی محقق خواهد شد: "با ابراز احترام خاطرنشان مىکند، از نظر ملّت بزرگ ایران، شوراى سلطنتى و مجلسین و دولت ناشى از آنها غیر قانونى و فاقد اعتبار ملّی است؛ و چون ارتش از ملّت و ملّت از ارتش است و پشتیبانى هر یک از دیگرى از وظایف ملّی است، لازم است به احترام ملّت و رأى قاطع آن، ارتشْ خود را از دولت غاصب (1) برکنار کند و این مطلب را اعلام کند."(صحیفه نور ج6،20)
امام نه تنها حس میکرد ارتش از بدنه ملّت است، بلکه در بسیاری موارد نشان داد بر روی این بدنه حساب ویژهای را نیز باز کرده و انتظاراتی از آنها برای تحقق انقلاب اسلامی دارد: "خوب، اى ارتش محترم! توى دهن اینها بزن؛ تو مسلمانى. صاحب منصبان ارتش، خوب بسیارشان مردم خوبى هستند؛ با من هم گاهى رابطه دارند؛ یعنى رابطهاى که پیغام مىدهند. اینها بعضىشان خوبند؛ خوب، جلو بگیرند از اینها؛ جلو بگیرند از یک اشخاصى که با مذهبشان مخالفند؛ با تخت و تاجشان مخالفند؛ با مملکتشان مخالفند؛ با استقلالشان مخالفند؛ با اقتصادشان مخالفند. خوب، شما جلو بگیرید؛ بروید خواهش کنید که اینها را بیرون کنند؛ از بزرگترها خواهش کنید." (صحیفه نور ج6، 389)
در خصوص شایعه احتمال خروج اسلحه، مهمات و یا انهدام آنها توسط عوامل آمریکایی حاضر در ارتش، امام(ره) با علم و آگاهی از نیاز کشور و انقلابیون در آینده به سلاحهای فوق، خطاب به بدنه ارتش میفرمایند: "از قرار اطلاع، دولت آمریکا درصدد است که اسلحه و مهماتى را که در ایران است و در مقابل نفت به مردم ایران تحمیل کرده است، یا به سرقت ببرد (اگر تاکنون نبرده باشد، چنانچه بعضى از خبرگزاریها افشا کردهاند) و یا منفجر کند. بر افسران و درجه داران ارتش و سایر نیروهاى سه گانه است که از آن جلوگیرى کنند، و بر ملّت است که با ارتش در این امر همکارى کنند، و نگذارند بیش از این مال ملّت را نابود و یا چپاول کنند. افسران محترم بدانند که مسامحه در این امر خیانت به کشور و اسلام است.” (صحیفه نور ج 5،478)
یکی از جالب ترین نمونههای این مصداق در روزهای آخر حکومت ستمشاهی و در شرایطی رخ داد که بیم آن میرفت که با خروج شاه برخی از سران ارتش اقدام به کودتا کنند لذا برای خنثی کردن چنین حادثه احتمالی چنین می فرمایند: "احتمال این هست که شاه خائن که در حال رفتن است، دست به یک جنایت بزرگترى بزند و آن یک کودتاى نظامى است که کراراً تذکر دادهام که این آخرین ضربه اوست و لکن ملّت دلیر مىداند که در ارتش به جز تنى چند سرسپرده و خونخوار، که از قرار مذکور در پستهاى مهم مستقر شدهاند و به من نیز معرفى کردهاند، جناحهاى شریف ارتش به این سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنین جنایتى که مخالف با ملیّت و مذهب آنان است بزنند. من بر حسْب وظیفه الهى و ملّی خود به ارتش ایران هشدار مىدهم و از صاحب منصبان و درجه داران مىخواهم که در صورتى که چنین توطئهاى در کار باشد، شدیداً از آن جلوگیرى کنند و راضى نشوند چند نفر خونخوار، ملّت شریف ایران را به خاک و خون کشند. این وظیفه الهى شما ارتش محترم است" (صحیفه نورج 5،427)
امام (ره) با این مسئولیتی که به عهده ارتش گذاشت، در حقیقت نه تنها یک فتنه را خنثی و حتی جرأت اجرایی نمودن آن را از دشمن ملّت گرفت، بلکه با درایت مسئولیتی به دوش ارتش گذاشت که ارتش متوجه باشد که امام امّت(ره) تا چه حد او را از بدنه ملّت میداند و تا چه اندازه به وی اعتماد دارد. این مسأله در بیانات فرماندهان ارتش وقت نیز کاملاً مشهود است، به گونه ای که ارتشبد قره باغی، در این خصوص میگوید:
"مساله اینجاست که اینها از راه مذهب در نیروهای مسلّح وارد شدند، خوب، نیروهای مسلّح شامل همه مسلمانان بودند و اکثریت آنها شیعه بودند، مسلمان بودند و اعتقاد داشتند."( مهدوی، 318) بی اعتقادی بدنه ارتش به نظام حاکم و عدم تبعیت و اطاعت پذیری آنها از دولت ازهاری در گفتگوی میان وزاری کابینه ازهاری در جلسه مورخه 16/09/57 به صراحت تایید میشد: سپهبد جعفری، رئیس شهربانی، مسأله تزلزل روحی پرسنل شهربانی را مطرح و رسماً اظهار داشت که عدهای از سرپاسبانان و پاسبانان، علاوه بر گزارش کتبی، بطور شفاهی هم صریحاً اظهار میکنند که ما مسلمان و مقلّد آیت الله خمینی هستیم و نمیتوانیم بر خلاف اَوامر و دستورات آیت الله خمینی رفتار کنیم. البته مسأله مذهب و تقلید منحصر به پرسنل شهربانی نبود، بلکه شامل حال افراد سایر نیروها نیز میگردید.(طلوعی، 428)
- تضمین نقش آینده ارتش در صورت تحقق جمهوری اسلامی
یکی از محورهای بیانات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، ایجاد تضمین در خصوص عملکرد و آینده ارتش بوده است. وی در مصاحبهها و بیانیهها به ضرورت وجود ارتش اشاره مینماید و میفرماید که اصل موضوع ضروری است، فقط باید هدف گذاری آن منطبق بر خواستههای ملّی و منافع ملّت باشد: " و اما اینطور نیست که ملّت ما با ارتش مخالف باشد؛ با صاحب منصبها، با درجه دارها، با افسرها. اینها همه برادرهاى ما هستند. ما مخالف با اینها نیستیم، ما با خونخواریها مخالفیم. قواى انتظامى باید باشد و ما آنها را با آغوش باز، برادرانه آنها را مىبوسیم. ارتش خیال نکند که اگر «اعلیحضرت» نباشد، ارتش هم نباشد؛ ایران هم نیست. نه این حرفها نیست در کار. شما دیدید که «اعلیحضرت» الآن پوسیده است و ایران هم سر جاى خودش هست، شما هم سر جاى خودتان هستید." (صحیفه نورج5،455) یا در جای دیگر می فرمایند: "هیچ کشوری بىنیاز از نیروى نظامى و ارتش نیست ولى ارتش باید پاسدار استقلال و امنیت کشور باشد نه حافظ یک دیکتاتورى مستبد، و مطرود تمامى ملّت و مأمور قتل عام فرزندان کشور." (صحیفه نور ج 5، 384)
این موضوع در حقیقت آرامش روانی لازم را برای مامورین ارتش از دیدگاه جانی و مالی ایجاد نمود، تا همراه انقلاب گردند و بدانند که جایگاه کاری آنها ضروری است و با روی کار آمدن یک نظام اسلامی عملاً از انجام یک خدمت اجتماعی، به تبدیل به یک ارگان مقدّسی شدهاند. چون نه تنها برای وطن، بلکه افزون بر آن و مهمتر از آن برای اسلام و جامعه اسلامی کار میکنند. لذا آنها را نسبت به تبلیغات منفی و اهداف دشمنان انقلاب، مبنی بر انحلال ارتش را آگاه مینماید و میفرمایند: "تبلیغات حالا هم مىکنند به اینکه اگر یک حکومت اسلامى پیش بیاید چه خواهد شد، اگر پیش بیاید چه خواهد شد. یا خیر پیش نظامیها مىروند تبلیغ مىکنند که همه نظام را به هم مىزنند! ما نظام لازم داریم، چطور همه نظام را به هم بزنند؟! چطور ارتش را به هم مىزنند؟! ما چند تا دزدش را کنار مىگذاریم، باقىاش را قبول داریم. صاحب منصبها این را بدانند، ما صاحب منصب پاک را قبول داریم، نجسها بروند؛ آنهایى که مال ملّت را خوردهاند، آنهایى که در بانکهاى خارجى مال ملّت را انباشتهاند، اینها بروند سراغ کارشان. بروند، نه اینکه یعنى گم شوند، نه اینکه بروند یعنى پا شوند بردارند و بروند؛ باید ازشان گرفت اینها را. من اگر دستم مىرسید نمىگذاشتم این مردکه برود. باید بایستد حساب پس بدهد. دارى کجا مىروى؟ پولها را برداشتید رفتید. ما ارتش لازم داریم، احترام به ارتش مىگذاریم. ما طبقه جوان ارتش را، صاحب منصبان جوان ارتش را برایشان احترام قائل هستیم. در طبقه بالاتر هم اگر چنانچه یک صاحب منصب یا چند صاحب منصب صحیح پیدا شد، آنها هم محترم هستند." (صحیفه نور ج 5، 273)
- پرهیز از مبارزه مسلّحانه و پیشبری سیاست گل در برابر گلوله
یکی از رهنمودهای کلیدی امام (ره) که شاید عامل موفقیت نهایی در جذب ارتش بود، اصرار بر پیشگیری از مبارزه طلبی و انتقام جویی بود. امام با روشنگریهای حکیمانه خود، استراتژیهایی را پیش روی مردم قرار میدادند و یا تقویت مینمودند تا به کمک آن به شکل گیری رابطه مودّت و برادری میان ارتش و مردم دامن زند: "در مواردى دیده شده است که تظاهرکنندگان به جاى آنکه به سوى سربازان سنگ پرتاب کنند، گل هدیه کردند و بسیارى از سربازان را دیدهاند که پس از آنکه به آنان گل هدیه شده، گریستهاند و در چند مورد سربازان پس از تیراندازى به سوى تظاهرکنندگان خودکشى کردهاند. تا وقتى که ارتش ایران زیر چتر آمریکا قرار گرفته است، همواره این وضعیت غمانگیز و تراژدى ادامه خواهد یافت." (صحیفه نور ج4، 63)
اصولاً ارتش در دوران انقلاب دو چهره از خود را به نمایش گذاشت، یکی به عنوان مجموعه نظامی که در صحنه های سیاسی سال 57 حضور داشت که تصویری منفی در اذهان متبادر میکرد. یکی هم چهره حقیقی ارتش بود که درحقیقت استنکاف از برخورد و رویارویی با مردم خود داشت و به واقع در صف مردم قرار داشت. همین رابطه سبب شده بود که بجای مبادله خشونت میان ارتش و مردم، گل و جملات محبت آمیز مبادله شود(نوروزی،583)
در شرایطی که خبرنگاران خارجی مرتب سعی مینمودند تا از امام در خصوص درگیریهای مسلّحانه پرسش کنند و به درگیری ها دامن بزنند، درایت و هوشمندی حضرت امام(ره) در پاسخ دادن با حفظ شرایط خوف و رجا بین ارتش و مردم، به وضوح مشهود است: "پرسیدهاند، آیا وقت تغییر روش و روى آوردن به مبارزه مسلّحانه براى جواب دادن به کاربرد ارتش توسط دیکتاتورى نرسیده است؟ من گفتهام نه. معذلک امروز من در این باره از خود سؤال مىکنم که نمىتوان تا بینهایت، سینههاى عریان را جلوى لوله تفنگ قرار داد. تاکنون من رهنمودهاى خود را که مبنى بر مسالمت آمیز بودن عملمان بود را تغییر ندادهام، ولى شاید مجبور شوم این کار را بکنم."
- ایجاد بستر گستردة رسانهای برای انتقال پیام
نکته آخری که در خصوص اقدامات شجاعانه امام خمینی(ره) در خصوص مدیریت و تعامل ارتباط با ارتش میتوان مشاهده نمود، دامنه گسترده پیامهایی است که با وسایل مختلف برای ارتشیان فرستاده میشده است. امام (ره) با صراحت در بیانیههای خود با آنها صحبت مینمود. از عموم جامعه و اعضای خانوادههای شاغلان ارتش میخواست تا با آنها صحبت کنند. نامههای ویژه برای فرماندهان و افسران ارتش مینوشت. در مصاحبه با شبکههای مختلف از شبکههای پرمخاطب نظیر سی.بی.اس گرفته تا رسانههای گمنام تر نظیر «ندای آفریقا»، در جلسه با نمایندگان دولت فرانسه یا فرستادگان کارتر گرفته، همه جا نام ارتش آورده میشد و امام رهنمودهای خویش را با صراحت و شجاعت مثال زدنی بیان مینمود.
8- تفکّر کودتای نظامی توسط ارتش
در 13 دی 1357 ژنرال هایزر، برای طرح ریزی یک کودتای نظامی وارد تهران شد. وی مأموریت داشت به کمک 5 تن از رهبران نظامی ارشد ایران کودتایی را ترتیب دهد. هایزر در 9 بهمن طی گزارشی بیان داشت که آمدن امام خمینی(ره) به تهران به احتمال زیاد به سرنگونی دولت بختیار منجر خواهد شد از این رو بهترین زمان ممکن برای هر اقدام نظامی، پس از بازگشت آیت الله خمینی به کشور خواهد بود. این تهدید پیش از ورود امام به ایران، توسط کارتر رئیس جمهوری وقت ایالات متحده نیز مطرح گردید و در آن بیان شده بود که دولت بختیار، مورد تایید دولت آمریکا است و امام هم از وی حمایت کند(یزدی، 93) که با پاسخ هوشیارانه امام روبرو شد:
«من دیدم که ایادی آمریکا همه به من فشار میآورند که شما نروید… طرفداران آمریکا میگفتند که یک ماه به تاخیر بیاندازید، من فهمیدم که باید هر چه زودتر بروم. اینها حرفشان این بود که من یک ماه دیرتر بروم تا آنها بتوانند نیروهای خود را سازماندهی کنند، زیرا رشته کار از دستشان در رفته بود…»(سرگذشتهای ویژه از زندگی امام، ص 55)
اما سولیوان ادعا میکرد که نظامیان در حال کنار آمدن با انقلاب هستند و چنان در تنگنا قراردارند که اقدام به هیچ کاری نخواهند کرد. خالی شدن پادگانها از سرباز و همراه شدن ارتشیان با انقلاب، منجر به این شد که راه حلّ نظامی به عنوان یک راه حلّ معقولانه کنار گذاشته شود.(لطفیان، 63)
9- حمایت حضرت امام خمینی(ره) از ارتش
حضرت امام خمینی (ره) بارها در جریان انقلاب حمایت و اعتماد خود را نسبت به ارتش ابراز کرده بودند، چنانچه طی مصاحبهای با روزنامه هلندی دی ولت کو انت 16/8/57 میفرمایند: اینکه مسلّم است در میان ارتش صاحب منصبانی هستند که با حمایت شاه از آنان در غفلت مملکت شریک بودهاند و همچنین در کشتارها و شکنجهها همدست یکدیگر و لیکن سربازان و نیز بسیاری از افسران و درجه داران هستند که هنوز دلهای شان با ملّت است و از دست شاه بخصوص بعلّت تسلّط مستشاران آمریکایی برآنان رنج میبردند و اینان به دلیل پیوندی که با مردم دارند دیریا زود به آغوش ملّت باز میگردند و هم اکنون آثار آن ظاهر شده است. (صحیفه نور جلد 4،ص 262(دیر یا زود ارتش به ملّت خواهد پیوست؛ و اصولاً به غیر از تنى چند از ارتشیان بقیه معتقد به راه ملّت هستند و من از طرز تفکّر خیلى از آنان آگاهى دارم. بارها سیاسیون ایران مرا از ارتش بیم دادهاند، ولى آنان اشتباه مىکنند؛ براى آنان جوّ کاذب به وجود آوردهاند.(صحیفه نور ج 5، 393)
این مواضع امام اثرات شگرفی روی ارتش و قوای انتظامی کشور گذاشت، خصوصاً که تکرار و تاکید آن بزرگوار در اغلب سخنرانیها محسوس بود. ایشان در جمع گروهی از ایرانیان در پاریس با تاکید مخالفت ملّت ایران با شاه، نه با ارتش آن را ضرورت اجتناب ناپذیر مدیریت کشور میشمارد.(امام و ارتش جمهوری اسلامی ایران، 35)
یکی از حساسترین مقطع حیات ارتش از روزهای 22بهمن تا29 فروردین است که هجمه شدیدی توسط دشمنان مغرض و دوستان ناآگاه، علیه ارتش وجود داشت. ارتش با کمک نیروهای معتقد و حمایت کامل حضرت امام(ره) توانست خود را حفظ کند. پادگانهای ارتش مملو از سلاح و مهمّات بود. اگر این مهمّات و سلاحها میان مردم پخش میشد پیشبینی اتفاقاتی که میافتاد، غیرقابل تصور بود. همان نیروهای ارتشی انقلابی اسلحهها را حفظ کردند تا به فرماندهان جدید خود تحویل دهند. درایت و رهبری امام که شناخت دقیقی از نیروهای ارتش و مردم داشت نقش بسیار مهمی در حفظ ارتش و مقابله با درخواستهایی مبنی بر انحلال آن داشت.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، برخلاف پیش بینیهای اکثر ناظران سیاسی، حضرت امام (ره) در صدد انحلال نیروهای مسلّح برنیامد و در عوض مایل بودند که ارتش شاهنشاهی را به یک ارتش ملّی اسلامی و وفادار استحاله شود. از این رو ایشان روز 29 فروردین سال 58، را روز ارتش نامگذاری نموده و اظهار داشتند: "روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام مىشود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهاى بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانى خود را از جمهورى اسلامى و ملّت بزرگ ایران و حضور خود را براى فداکارى در راه استقلال و حفظ مرزهاى کشور اعلام نمایند. ملّت ایران موظفند از ارتش اسلامى استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اکنون ارتش در خدمت ملّت و اسلام است و ارتش اسلامى است، و ملّت شریف لازم است آن را در این سِمت به رسمیت بشناسند و پشتیبانى خود را از آن اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامى که حافظ استقلال و نگهبان مرزهاى آن است، جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید براى حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اخلال مفسدین خاتمه دهیم.(صحیفه نورج 7)
10-جمع بندی و نتیجه گیری
تاریخ نظامی ایران نشان می دهد که پیکره اصلی ارتش ها همواره از نیروهای مردمی بوده اند و ارتش قبل از انقلاب نیز همگام با مردم انقلابی حرکت کرده است. همین امر سبب شد که حتی فرماندهان به شدت وابسته در کوران انقلاب و روزهای پایانی عمر رژیم شاه ، دستور ترک مقاومت و عدم برخورد با مردم را صادر نمایند. برابر اسناد منتشر شده ارتش در آن زمان به تمام خواستههای شاه و آمریکا نه گفت و با طرفداری از امام (ره) و انقلاب، توانست نقش مطلوب خود را در انقلاب ایفا کند. نفوذیهای شوروی سابق و طرفداران حزب توده که به منظور مقابله با نقش آمریکا در دوران جنگ سرد وارد ارتش شده و مترصّد فرصتی بودند تا ایفای نقش نمایند، به هنگام پیروزی انقلاب با پنهانکاری موضع حزب توده را که همراهی با انقلاب و امام خمینی(ره) بود را اتخاذ کرده و وابستگان خود را تا مقامات بالای ارتش نیز نفوذ دادند، لیکن نتوانستند از تصفیههای درون سازمانی ارتش جان سالم به در ببرند و افرادی مثل ناخدا افضلی و سرهنگ عطاریان در کوران جنگ تحمیلی شناسایی، محاکمه و اعدام شدند. بنابراین ارتش طی چند مرحلی تصفیه بدنه خود را از وجود بیگانه پرستان نیز پاک کرد و بطور کامل در خدمت ملّت ایران و انقلاب اسلامی قرار گرفت. در این میان هدایت های نورانی حضرت امام خمینی(ره) در طی سالیان طولانی نتیجه داد و باعث شد ارتش از اردوگاه ابرقدرت های شرق و غرب نجات یافته و در زمانیکه با وجود توطئه- های متعدد دشمنان داخلی و خارجی، پیروزی و بقای انقلاب اسلامی بدون ارتش غیر متصوّر بود در خدمت اهداف انقلاب و جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. در عین حال پیروزی انقلاب اسلامی در عصر جنگ سرد و جهان به شدت دوقطبی آن روز که هیچ اقدامی در سطح منطقه و جهان از اراده دو ابرقدرت شرق و غرب خارج نبود، واگذاری قدرت از سوی خدا به مستضعفان و صالحان زمین بود که در انقلاب اسلامی ایران بعنوان مینیاتوری از انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج)، تجربه شد تا از این پس احادیث مربوط به آخرالزّمان را با باورمندی بیشتری مرور نماییم. البته امروز نیز به لطف الهی شاهد اقتدار ارتش جمهوری اسلامی ایران برای حضور در صحنه های مختلف دفاع از کشور و نظام اسلامی هستیم همانگونه که با ایثارگری کارکنان و نثار خون شهدای خود در گذشته آن را به اثبات رسانیده است.
والسلام
25/3/89
منابع:
- ارتش از دیدگاه امام خمینی(س)، تبیان، آثار موضوعی، دفتر سی و نهم، 1383،
ISBN 964-335-682-5 - امام و ارتش جمهوری اسلامی ایران، اداره عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، دفتر سیاسی، چاپخانه ارتش جمهوری اسلامی ایران، چاپ شهریور 1365
- باقی عماد الدین، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، قم، نشر تفکر، 1372.
- پورداراب، سعید، گفت وگو با امیر سرتیپ دوم بازنشسته
www.magiran.com/npview.asp?id=1568231
- حجاریان، سعید، ساخت اقتدار سلطانی. آسیب پذیرها، بدیلها. «اطلاعات سیاسی و اقتصادی»، شماره 91-92،سال 1374.
- حسینی سید ناصر، سرتیپ،مصاحبه، 18/11/85، قابل دسترسی در آدرس:
www.hamshahrionline.ir/news/?id=15848
- حضرت امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، 1386
- حضرت امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج4، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، 1386
- حضرت امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج5، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، 1386
- حضرت امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج6، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، 1386
- حضرت امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج7، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، 1386
- درویشی سه تلانی، فرهاد، تجزیه و تحلیل امنیتی فروپاشی رژیم شاه در ایران، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، چاپ اول 1377، شابک 9-18-5588-964
- زرگر، علی اصغر، تاریخ روابط سیاسی ایران انگلیس در دوره رضا شاه، ترجمه کاوه بیات، تهران، پروین، 1372
- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ره، جمعی از یاران امام، جلد چهارم، تهران
- سولیوان، ویلیام، ماموریت در تهران، ترجمه احمد مشرقی(تهران: هفته، 1362)، صص 116-117
- طلوعی، محمود، داستان انقلاب، تهران: علمی، 1370
- لطفیان، سعیده، ارتش و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380
- مایکل لدین و ویلیام لوئیس، کارتر و سقوط شاه. ترجمه ناصر ایران، تهران، امیرکبیر، 1363
- مهدوی، هوشنگ، عبدالرضا، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر پیکان، 1380
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، تهران انتشارات طرح نو، 1372
- · نوروزی فرسنگی، احمد، ارتش در تاریخ و انقلاب اسلامی، تهران، زهد، 1385
- · ولایتی، علی اکبر، تاریخ روابط خارجی ایران: دوره مشروطه اول، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1370
- · یزدی، ابراهیم، آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران، نشر قلم، 1368
- Cottrell, Alvein J., Robert Hanks, and, Frank Bray. “Military Affairs in the Persian Gulf”, ed. The Persian Gulf States: A General Survey. Baltimore, MA: John Hopkins University Press, 1980.
- http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=15848
- http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1568231، 1385/11/18
- http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=298
- http://shahnamehvairan.com/ver2007/index.php?Itemid=81&id=81&option=com_content&task=view
- http://mtafreshi.persianblog.ir/post/8
[1] – دانش آموخته دانشگاه عالی دفاع ملّی
کلید واژه ها
ارتش، انقلاب اسلامی، آمریکا، شوروی، امام خمینی(ره)، عملیات روانی
انتهای مطلب